«مهندس همایون خرم» بیشتر تعطیلات نوروزی اش را در مازندران و کنار دریا سپری کرده است.
«فصل بهار و ایام عید همیشه برایم الهام بخش ملودی های زیبای بهاری بوده است. بسیاری از آهنگ هایی را که مردم دوست دارند در فصل بهار ساخته ام.»
اين آهنگ ساز برجسته
می گوید دریا با آن عظمت و ابهت به من آرامش می دهد.
همایون خرم درباره یکی از آهنگ هایی که در تعطیلات نوروزی ساخته می گوید: «حدود یک ماهی به عید مانده بود که یکی از تهیه کننده ها، پیشم آمد و خواست تا روی چند شعر حافظ که انتخاب کرده بود آهنگ بسازم. من هم کار را شروع کردم. اولین شعر که قرار شد برای آن آهنگ بگذارم با مطلع «یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور» شروع می شد. هر چه فکر می کردم و ملودی می ساختم آنچه دوست داشتم و دلم می خواست از آب در نمی آمد. بالاخره عید هم آمد و من بعد از یک ماه هنوز چیزی را که می خواستم نساخته بودم. فکر می کردم متانتی که در کلام حافظ هست باید ادا شود.»
خرم با آمدن عید و تعطیلات آغاز سال، طبق عادت همیشه راهی شمال می شود. همین که از تونل کندوان عبور می کند و پا به طبیعت زیبای شمال می گذارد اتفاقی که مدت ها در انتظارش بود به وقوع می پیوندد: «از تونل کندوان که رد شدم و خودم را دست طبیعت و درخت هایی که هنوز شاخه های شان سبز نشده بود دادم. احساس کردم منقلبم. چیزی که یک ماه منتظرش بودم داشت در پیچ های جاده چالوس شکل می گرفت. مثل این که باران نت می بارید. ناچار بودم در کنار جاده توقف کنم و نت ها را بنویسم. کاغذ هم نداشتم. روی جعبه دستمال کاغذی 5 خط حامل را کشیدم و نت ها را یادداشت کردم.
هنوز دو پیچ دیگر نگذرانده بودم که باز ادامه نت ها هجوم آورد باز هم ایستادم و نوشتم...»
خرم ادامه داد: «وقتی به مقصد رسیدم از 9 شب تا چهار صبح تمام آهنگ را به طور کامل نوشتم حتی مقدمه و قسمتی که موزیک باید به خواننده جواب می داد را ثبت کردم. زیبایی دریا و فصل بهار همیشه احساس و زیبایی را در من بیدار می کند.»
نوروزهایی که همایون خرم در تهران بود، بیشتر با دوستان همیشگی اش، علی تجویدی، حبیب الله بدیعی و پرویز یاحقی می گذشت: «به ما می گفتند چهار سوار سرنوشت موسیقی آن سال ها یک ماه من آهنگ زیبایی می ساختم، یک ماه تجویدی، ماه دیگر یاحقی یا بدیعی. با این که ما رقیب های کاری محسوب می شدیم چنین حسی در رابطه مان وجود نداشت و حقیقتا یکدیگر را ستایش می کردیم. اگر در تعطیلات نوروز تهران بودیم تمام ساعات را با هم می گذراندیم و برای هم ساز می زدیم.»
(chn)