چارچوب براي موسيقي،نه!
گفت و گو با محمدرضاجعفري-سارو-آهنگ ساز مازندراني مقيم اروپا.(2)
|
اشاره: بهرهی نخست این گفت وگو در شمارهی پیشین ازنظرتان گذشت . در شمارهی آینده بهرهی پایانی را خواهید خواند. حسننژاد : من میخواهم باز هم یك سوال بپرسم. استفاده از سازهای غیر بومی چه اندازه اصالت موسیقی ما را میشناساند؟ مازندنومه: من سؤال را كاملتر می كنم. شما آقای سارو آیا این كار را نوآوری میدانید، استفاده كردن از كلام و صدای بومی با ساز غیر بومی و غیر ایرانی؟ البته به نظر من موسیقی آقای سارو فولكلوریك نیست. پس این اجازه را دارد كه از سازهای غیرفولكلوریك هم استفاده كند. - سارو : مردم موزیك ما را با همان سازهای بومی شنیدند. ما آمدیم از سازهایی مثل كلارینت، ابوا ، ساكسیفون و گیتار استفاده كردیم و دیدیم كار گرفت. - حسننژاد: مطمئناً شما استفاده از ساز خارجی را نوآوری نمیدانید اگر همه بخواهند از این جور سازها استفاده كنند تكلیف سازهای خودمان چه میشود؟ - سارو : باید سازها را امتحان كرد. من یك كاری ساختم همان «ته مله سنگتراشون» كه بخشی از آن ملودی جدید است. یك تكه را ابوا مینوازد و زیر ابوا من خودم دسركوتن میزنم . - وفایی : خود آقای سارو گفتند كه این كارها را انجام میدهند تا جوانها به موسیقی مازندرانی بیشتر علاقه پیدا كنند. جوانها به كارهای جدید نیاز دارند. - حسننژاد : ما داریم حق آقای صادقی را میخوریم و جای او حرف میزنیم. ]خندهی حاضران[ . - وفایی : من میخواستم حرف نزنم، اما … - مازندنومه: موردی نیست شما نظرتان را بفرمایید فقط خواهش میكنم دوستان حاشیه نروند تا سیر منطقی بحث همینطور دنبال شود. - حسننژاد : آقای صادقی دارند به صورت تخصصی روی كارهای آقای سارو نظر میدهند من حرفم روی كلیت موسیقی مازندران ، نوآوری در موسیقی مازندرانی و واردكردن سازهای جدید است. چرا موسیقی مازندران پیشرفت ندارد؟ اشكال كار كجاست؟ ملودی ، ساز ، شعر یا … - سارو : این به امكانات ما برمیگردد اگر مثلاً سی سال پیش ابوا و كلارینت در مازندران وجود داشت یقیناً تا به حال از آنها استفاده میشد. الان نوازندهی درست حسابی این سازها هم در استان پیدا نمیشود. - حسننژاد : سازهای مازندرانی برگرفته از طبیعت مازندران است. این سازها و ملودیها با احساس خواننده و نوازنده جمع میشود و موسیقی مازندران را تشكیل میدهد. شما آمدید از سازهای غیر بومی استفاده كردید. در این صورت ما دیگر مقولهای به نام ارتباط درونی و طبیعی نخواهیم داشت. ساز غیربومی است و ملودی بومی. آیا مثلاً گیتار میتواند روح للـهوا را برساند؟ - سارو : این دلیل نمیشود كه از سازهایی مثل گیتار استفاده نكرد. باید این كارها تولید شوند و مردم گوش كنند و نظر دهند. مهم نظر مردم است. - طاهری : صحبت آقای سارو این بود كه موسیقی مازندرانی را جهانی كند. چند روز پیش ایشان به منگفتند داخل فروشگاهشان در ویسپادن آلمان، موسیقی«آوای كوهستان» را گذاشته بودند. یك مشتری آلمانی كه خانمی بود این ملودی را لبخوانی و زمزمه میكرد. این آهنگ حتی روی آن خارجی هم اثر گذاشته بود. خیلی خوب است كه ما ملودیهای مازندرانی را جهانی كنیم. - سارو : به نظر من نباید برای موسیقی چارچوب تعیین كرد. شما حتماً موسیقی »جز» را میشناسید. همان جازی كه ما میگوییم. سیاهپوستها به موسیقی كلاسیك ریتم دادند و جز را ارائه دادند. خیلی هم طرفدار دارد. ما نباید بگوییم ملودی مازندرانی فقط باید با للـهوا و سرنا و دسركوتن نواخته شود. این هیچ وقت جهانی نخواهد شد. من چند روز پیش به خبرنگار یك روزنامه كه برای مصاحبه آمده بود گفتم : چون ما فقط به كلام تكیه كردهایم موسیقی ما جهانی نمیشود. كلام ما انگلیسی، فرانسوی، آلمانی یا ایتالیایی نیست. هیچ كس متوجهی كلام ما نمیشود. فقط باید روی موسیقی بیكلام كار كرد. شاید علت پیشرفت من- اگر خودستایی نباشد –كار بیكلام انجام دادن و استفاده از تم محلی است. الان آقای طاهری اشاره كردند . مشتریان فروشگاه من بیشتر آلمانی هستند. من دیدم خانمی آمده و دارد ملودی آوای كوهستان را با سوت مینوازد. هرچند موسیقی ما را نمیشناخت. به نظر من موسیقی بدون كلام است كه زبان بینالمللی هست. در دو فروشگاه من در آلمان طی دو هفته 250 سیدی آوای كوهستان فروش داشت. مشتریهای من همه خارجی هم هستند. - حسننژاد : فروش بالا كه دلیل خوب بودن موسیقی نیست. شاید میخواستند كلكسیون جمع كنند! - مازندنومه : فكر كنم من اینجا مظلوم واقع شدم. آقا یك وقتی به من بدهید.(خندهی حاضران) - وفایی : به نظر من ما موسیقیهای با كلام خارجی را هم برای ملودی آن گوش میدهیم. من خودم كارهای تركی، لری یا كردی را گوش میدهم، فقط برای تم موسیقی آن. چون از كلام كه چیز زیادی سر درنمیآورم. - مازندنومه: اگر دوستان ناراحت نمیشوند و اگر اجازه دهند من میخواهم سؤالهایم را بپرسم. میتوانم ؟ (خندهی حاضران) تصور بر این است كه شما به ملودی بیشتر از صدا و شعر اهمیت میدهید. شعر را بعداً میپرسم. آیا شما بر اساس روابط شخصی قبلی به شعبانعلی كلانتری رسیدید؟ و آیا شما در صدای آقای كلانتری اوج و كمال و جامعیت را دیدید كه از ایشان استفاده كرده و میكنید؟ و یا اینكه به باور خودتان كلام برای شما اهمیتی ندارد و چون موسیقی شما قصد دارد جهانی شود ملودی برایتان مهم است نه كلام. در اینصورت دیگر فرقی ندارد كلام با صدای كلانتری باشد یا شخص دیگری. به نظر شما جنس صدای شعبانعلی كلانتری در مازندران بهترین است؟ - سارو : نه! من نمیگویم كلانتری بهتر از همه است. من از بین دو ، سه نفر ایشان را انتخاب كردم. صدا هم برای من مهم است. در آمریكا خانم شهره و دیگران گفتند برای ما كار تولید كن. اما چون صدا برای من مهم است با آنها كار نكردم. پیامرسان ملودی من و شعر خوب شاعر را باید این خواننده به مردم منتقل كند. اگر صدا خوب نباشد كسی نه به موزیك من گوش میكند و نه به شعر خوب یك شاعر . - مازندنومه : آیا شما همچنان میخواهید با آقای كلانتری كار كنید؟ آزادگله و آدما را ایشان اجرا كردند. آزادگلهی 2 هم قرار است با صدای كلانتری عرضه شود. آیا شما یك زوج هنری هستید یا اینكه فعلاً از ایشان استفاده میكنید، اما دنبال صدای بهتری هستید؟ - سارو : یقیناً من دنبال صدای بهتری هم میگردم. البته خیلیها بهتر از كلانتری هستند اما من با آنها كار نمیكنم. - مازندنومه: میرسیم به شعر . بدون رودربایستی باید گفت آزادگله از شعرهای بسیار ضعیفی استفاده كرده است و شعرهای ساده و نچسب آن چنگی به دل نمیزند. ساختمان شعرها از واژگان فوقالعاده ابتدایی و ساده تشكیل شده و فاقد تصویرسازی است. در این زمینه توضیح بدهید. چرا خواستید كار خانوادگی باشد. اگر شما از شعر برادرتان استفاده نمیكردید گلهمندی پیش میآمد؟ آیا شما به شاعر خوب دسترسی نداشتید؟ شاعران تازهكار این جا هم شاید بهتر از این بتوانند بگویند! - سارو : آزادگله درد غم كسانی است كه در غربت بودند. شاعران داخلی این درد را ندارند. اگر شعر ساده و نچسب بود اما به راحتی جا باز كرد. - وفایی : شاید شعر از نظر تكنیك ضعیف بوده باشد اما پر از احساس بود و تأثیرگذار. - مازندنومه : ببینید، شما وقتی اینسرت نوار را میخوانید و میفهمید شاعر مجموعه سالهاست در آمریكا زندگی میكند، با او همراه میشوید و با هر واژهای به قول شما پر از درد او احساساتی میشوید، دلتان برایش میسوزد و آرزو میكنید كه ای كاش او در ایران پیش خانوادهاش بود. این احساس ما شرقیهاست. در این صورت دیگر نیاز نیست كه شعر قوی باشد یا ضعیف! شنونده با شخصیت شاعر ارتباط برقرار كرده نه شخصیت شعر او. به زعم من مخاطب از شعر آزادگله تأثیر نگرفته بلكه با شاعر ارتباط برقرار كرده است. حرف من این نیست. من میگویم شعر كاری ضعیف است. این ضعف باعث میشود مخاطبی مثل من همان اول كار موضعگیری كند. شعر ضعیف مجال نمیدهد كه من از آهنگ یا صدا تعریف كنم. تأثیر منفیاش را گذاشته است. من خارجی نیستم كه كلام را نفهمم. خیلی هم میفهمم و اصلاً كلام را بهتر از موسیقی درك میكنم. چون درك موسیقی از درك شعر مشكلتر است. من نمیدانم كه خواننده فالش میخواند یا ساز نوازنده كوك هست یا نه؟ اما میتوانم بفهمم كه شعر از قدرت لازم برخوردار است یا نه؟ این موضعگیری اولیهی مخاطبی مثل من به جنبههای دیگر كار هم لطمه میزند. شعر در كنار صدا و آهنگ یك ركن است. - حسن نژاد: من هم قبول دارم كه شعر ضعیف است اما میتوان گفت شعر آزادگله شبیه هیچ یك از ترانههای داخلی نیست. اگر در ترانههای این سالها دقت كنید، میبینید كه مفاهیمی مثل: دار ، كیمه . بلبل و … به كرات حضور دارند. این یكنواختی باعث میشود آدم فكر كند تمام شعرهای اینجا را یك نفر سروده است؛ اما در كار آقای سارو شعر شبیه خودش است و اصلاً رقیب ندارد. البته من هم دربارهی ضعیف بودن شعر با آقای صادقی هم عقیدهام . - طاهری : من برای بیماری چشمم رفته بودم تهران ، منزل یكی از بستگان. ببخشید نوار شما داره به پایان میرسه و ما بیشتر از شما حرف زدیم. - مازندنومه : اختیار دارین . باز هم نوار همراهم هست. شما ادامه بدهید. - طاهری : صبح دخترعمهام بیدار شد و چای دم داد. من نوار آزادگله را گذاشتم و آنها گوش دادند. بگذریم از این كه همهی اعضای آن خانواده و به خصوص فرزند آنها كه اصلاً مازندرانی نمیدانست با این نوار ارتباط برقرار كرده بود،آنها این نوار را از من گرفتند و در اختیار یكی دیگر از بستگان قرار دادند كه سالها در سوئد اقامت دارد. این فامیل ما كه در سوئده میگه كه كار ما بیست چهار ساعته اینه كه این نوار را گوش میكنیم. ایراد به شعر كار متخصصان است. مردم عادی با این اشعار ارتباط برقرار میكنند. من خودم سر ضبط آزادگله بودم. وقتی شعر را خانم وفایی دكلمه میكردند من یاد بچگیهام افتادم. - سارو: من دست مایه را از خود شعر گرفتم و شعر خیلی به كارم آمد. دنباله دارد. |