تعداد بازدید: 3263

توصیه به دیگران 1

جمعه 10 تير 1384-0:0

قدم دكتر احمدي نژاد( بيان مصاديق شعارهاي وي در مازندران)

دکتر غلامعلی رنجبر(مدیر اسبق جهاد کشاورزی مازندران)


 طلب كاران داخلي آقاي دكتر انتظاراتي را دارند كه در درجه اول مربوط به نوع موضع گيري و شعارهاي به كار رفته در دوران رقابت هاي انتخاباتي است. شمارش خلاصه موارد مهم آن به شرح زير است:

با آمدن دكتر احمدي نژاد همان شوكي كه در دوم خرداد ۷۶ به جريان راست وارد شد عيناً به جريان چپ وارد شده است. آيا جريان چپ در صدد همكاري با ايشان بر مي آيد و يا اين كه موضع اپوزيسيون گرفته و به نقد عملكرد خواهد پرداخت.

در مورد راي تحليل هاي مختلفي شده است ولي پيش بيني وضعيت آينده مهمتر از آوردن راي به نظر مي رسد. چالش هايي كه جناب دكتر با آن مواجه است و وعده هايي را كه به مردم داده است كم نيستند. برخي توضيحات اوليه در خصوص موضعگيري در برابر پرونده هسته ايران نشان از آن دارد كه در ظاهر به گارد گرفتن كشورهاي اروپايي نمي خواهند اعتنايي داشته باشند و اعلام آمادگي براي مذاكره هم مشروط به اين شرط است كه از برج عاج پائين بيايند و هم تراز با ما و در كنار ما بنشينند.

 طلب كاران داخلي آقاي دكتر انتظاراتي را دارند كه در درجه اول مربوط به نوع موضع گيري و شعارهاي به كار رفته در دوران رقابت هاي انتخاباتي است. شمارش خلاصه موارد مهم آن به شرح زير است:

۱- برخورد با مديران. به نظر مي رسد يكي از وجوه بارز اين مسئله ناراحتي مردم از عملكرد مجموعه مديريت كشور چه راست و چه چپ مي باشد. استقبال مردم در مورد اين مسئله بي نظير بوده است. مردم تنها از ضعف مديريت ها ناراحت نيستند بلكه از خيانت هايي كه از ناحيه مديريت ها مي شود و رانت خواري هايي كه صورت مي گيرد به شدت ناراحت مي باشند. باند بازي هايي كه در مديريت ها براي حفظ همديگر به كار مي رود و باج دهي هايي كه براي ماندن و بقاء در پست صورت مي گيرد مسائل كاري عمده اي را شامل مي شود كه حل آن دولتي هر چند مقتدر را مي تواند به زانو در آورد. آقاي دكتر به اين مطالبات مردمي چگونه مي خواهند پاسخ دهند.

 اگر بپذيريم اكنون وقت عمل است، با اين مجموعه وسيع خيانت ها چگونه مي توان برخورد نمود. در سطح دولت مي تواند انتخاب هايي را انجام دهد كه به سلامت آنها اطمينان داشته باشد. اما سلامت به تنهايي كفايت نمي كند بلكه مدير بايد حوصله و توان پيگيري كارها و وظائف خود را داشته باشد و علاوه بر آن از قدرت مراقبت و مواجهه با زير مجموعه هاي خود برخوردار باشد. مديران رانت خواري كه در واقع بخش قابل توجهي از اهالي قدرت و ثروت را تشكيل مي دهند نياز به مواظبت و برخورد جدي دارند. امروزه با مديراني مواجه هستيم كه به انحاء مختلف در سطوح خرد و كلان اقدام به تكاثر ثروت و قدرت هاي حرام و مسئله دار مي كنند. اگر از لزوم استغفار براي هر امري كه در آن شبهه وجود دارد بگذريم قطعاً بخش قابل توجهي از مديريت در كشور به هر دو امر فوق آلوده اند. در شماره بعد به موارد تكميلي اين امر پرداخته خواهد شد و براي جناب دكتر آرزوي توفيق دارم.

 گفتم که یکی از دلایلی که مردم به سمت آقای دکتر احمدی نژاد گرایش نشان دادند شعارهای براندازی مدیران نا لایق توسط ایشان و تیم حامی ایشان بوده است. انصاف این است که مدیران سوء استفاده های زیادی از موقعیت خود نموده و با بهره برداری از موقعیت به نان و نواهای فراوانی دست یافته اند.

نمی خواهم راه دوری رفته و مثال ها را از کله گنده ها انتخاب نمایم. در همین استان ما که به طور مرتب با حاکمیت مدیران غریبه مواجه بود و از آن به عنواه پایگاه تمرین مدیریت استفاده می شود به اوضاع مدیران و میزان سوء استفاده های آنان که نگاه شود همان نتیجه ای را می توان گرفت که از مدیریت سطح بالا می توان آن را اخذ نمود. به تناسب اینکه سالیانی وارد در مدیریت بودم توضیحاتی را می خواهم عرض نمایم که چندان بی خطر نیستند. از روز اولی که به یکی از پست های استانی منصوب شدم مورد اذیت و آزار مدیرانی که در استان با استفاده از رانت قدرت به باج خواهی مشغول هستند قرار گرفتم. یکی از مدیران طراز اول استان که ماشاء الله به صورت مادام العمر در آمده و اگر بررسی شود افراد زیادی را از قبل رانت قدرت خود به دستگاه ها و مقامات وارد نموده و به همین دلیل از حمایت بی شائبه آنان برخوردار می باشد و با فضا سازی های زیاد بسیار متشرع جلوه نموده و وجود ذیجود ایشان برای استان پر مسئلّه مازندران جزء ضروری ترین و حیاتی ترین مسائل و نیازها تبلیغ می شود و در دستگاه های مهم بالا دست نظام بحمدالله به اندازه فوق کافی نفوذ و قدرت داشته و از حمایت های بیدریغ عالیترین مقامات برخوردار است در اولین ملاقات رفاقت منشانه فرمود که مدیر قبل از تو حرف ما را گوش می کرد و تا آخر از حمایت ما برخوردار بود و عامل اصلی ماندن طولانی مدت ایشان حمایت ما بوده است شما هم اگر می خواهید بمانید لزوماْ باید از همکاری ما استفاده کنید که به نفع شما است.

 ابتدا نمی دانستم مقصود چیست ولی بعداْ دیدم از عوامل ایشان تماس گرفتند که بهتر است برای تسریع در داشتن نظر لیست افرادی را که می خواهید عزل یا نصب کنید را به ما بدهید. بعد از مدتی که برخی از عزل و نصب ها انجام شد و جلوی صدور بی رویه موافقت اصولی ها گرفته شد، پی در پی از طریق حراست ما تماس گرفتند و وقت ملاقات خواستند تا مرا از خطر عظیمی که با آن مواجه خواهم بود آگاه نمایند. بعد از این که وقت ملاقات داده شد گفتند مسائلی بود که دوستان می خواستند آنها را در بولتن بیاورند ولی به دلیل ملاحظاتی که در سوابق شما برای ما وجود دارد از آوردن آن خود داری شد. گفتم آن مسائل چه بود خلاصه به اینجا رسید که مسئله ای وجود نداشت الا این که شما چرا افراد مورد حمایت ما را بر می دارید و از همشهریان خود می گذارید. در جواب گفتم که کجا چنین اتفاق افتاده است. مگر نه این است که من باید افراد مورد اعتماد خود را بر سر پست های حساس بگمارم. گفتند بله گفتم خوب مورد اعتماد ترین افرادی که می شود پیدا کرد ابتدا باید در خانواده سپس در اقربا سپس در هم محلی ها و سپس در هم شهریان و سپس در هم استانی ها یافت. گفتند که قبول داریم ولی شما بیش از اندازه از همشهریان استفاده کردید. گفتم که حالا با هم انتصاب ها را مرور می کنیم یکی یکی انتصاب ها را مرور کردیم و دیدیم که اتفاقاْ تعداد افرادی که از برخی از شهرهای دیگر منصوب کردم بیشتر از هم شهریانم بود.

گفتم حالا شما می گوئید که همشهری گرایی بد است من هم قبول دارم کار بدی است اما دیدید که من این گونه نبودم ولی شما چرا اینگونه هستید. یک سری به حراست های ادارات استان و شرکت ها و سازمان ها و بانک ها بزنید بیش از ۶۰٪ آن از یک شهرستان یا حوزّ انتخابیه هستند. چرا چون از طرف شما معرفی می شوند. شما که خود از رانت قدرت برای انتصاب استفاده می فرمائید چرا تاب دیدن عمل مشابه از طرف دیگران را ندارید. مضافاْ خجالت دارد که برای تحت تاثیر قرار دادن من و برای حمایت از یک نیرو اینقدر مسئله سازی کنید. موارد رانت خواری از قدرت و ثروت که مورد شعار آقای دکتر احمدی نژاد بود بسیار فراوان است.

 یک وقتی می خواستم رئیس یکی از شرکت های زیر مجموعه را که به نظر من با رانت قدرت بر سر کار مدیریت گمارده شد تعویض نمایم. هنوز در کوران رای زنی بودم و قضیه کمی بیخ پیدا کرده بود و متاسفانه یکی از نمایندگان که زمانی به عنوان مشاور در این شرکت پول یامفتی در می آورد مدیر مورد نظر را مورد حمایت قرار می داد و از کلیه نمایندگان استان برای ماندن ایشان بر سر قدرت امضا جمع نموده و به وزیر وقت دادند. من که به بن بست رسیدم دیدم توسط همین عامل قدرتمند پیغام فرستاده شد که اگر می خواهی فلانی را برداری ما ظرف یک هفته این کار را برایت انجام می دهیم منتهی به یک شرط و آن این که فلانی که داماد و پسرعموی این بزرگوار هستند را به جای ایشان معرفی نمایید. من این فرد را می شناختم و اتفاقا زمانی که دانشجوی من بودند با حمایت همین رانت قدرت در پست فرمانداری یکی از شهرهای مهم استان بودند. یک لحظه وحشت تمام وجودم را در بر گرفت و با خود فکر کردم که آیا برای برداشتن این نیرو باید وارد معامله و باج دهی شوم.

با خودم عهد کرده بودم حتی به قیمت کنار نهاده شدن تن به این ذلت ها ندهم و ندادم و گفتم که به فلانی بگوئید من تا الان می خواستم فرد مورد نظر را بردارم ولی از این ساعت اصلا در فکر تغییر ایشان نیستم. شاید خداوند توفیق داد و مثالهای دیگری از باج خواهی های عوامل قدرت و ثروت را تقدیم نمودم. گفتم باج خواهی واقعیت هایی انکار ناشدنی در سیستم اداری ما است. مثال های فراوانی برای آن وجود دارد که خود شخصاً آن را تجربه کرده و بعد از کنار رفتن یا کنار زده شدن از مدیریت از موقعیت گرفتن مجدد من به هر نحو ممکن جلوگیری شده و باصطلاح مرا به طور کامل بایکوت نمودند. گفتم که مدیران به طور فراوان و بیرحمانه ای از امکانات اداری بهره برداری شخصی می کنند.

برای ساکت نگ هداشت نیروها و بر نخاستن موج اعتراضات حاضر به سکوت در برابر پایمال نمودن حقوق حقه ملت می نمایند. هزینه های بنزینی که مجموعه مدیریت با استفاده از خودروهای شخصی چه در نهادهای دولتی و چه در دستگاههای قضایی، نظامی و انتظامی بر ملت تحمیل می کنند رقم قابل توجهی را شامل می شود که اگر نباشد می توان به بخش قابل توجهی از محرومان جامعه رسیدگی نمود. راستی اگر حقوقی را که بر مدیریت بار می شود حذف شود آیا کسی به این سادگی حاضر به قبول مدیریت می شود. با توجه به ایجاد جایگاه اجتماعی برای مدیر و امکاناتی که در اختیار او قرار می گیرد آیا بهتر نیست از طرف مجلس و ارکان بازرسی و مراقبت کشور سخت گیری هایی اعمال شود تا مدیر خود را تافته جدا بافته از مردم نداند و فکر نکند که این برداشت های از بیت المال حق او است.

 مدیری را می شناسم که بعد از من ادامه مدیریت داده و متاسفانه جامه نمایندگی مردم را هم پوشیده ولی در زمان مدیریت رقم قابل توجهی هزینه ناهار و میوه و شیرینی برای افرادی که از شهرستان حوزه انتخابیه اش می آمدند از محل اعتبارات اداره متبوع خود نموده و امکانات زیادی از شرکت ها و اماکن تولیدی موضوع کاری خود برای تامین هزینه های تبلیغاتی اخذ نموده که با شنیدن رقم آن سر آدم سوت می کشد. (بخوانید یکی از نمایندگان غرب استان)

راستی نظام در برابر این همه تخلفات چگونه می تواند ساکت بنشیند و راحت از کنار آن بگذرد و به صرف اینکه طرف به کرسی نمایندگی دست یافته همه تخلفات را نادیده انگارد. اگر راستگویی و شرافت اسلامی انسانی در نظام وجود دارد باید به طور جد به این گونه تخلفات و سوء استفاده ها پس از انتخابات رسیدگی شود تا حق آنانی که از رانت های مختلف برای تامین هزینه های تبلیغاتی استفاده نمی کنند ضایع نگردد. حتی اگر جناب دگتر احمدی نژاد و ستادهای انتخاباتی آن از امکانات رانتی برای تامین هزینه های تبلیغاتی استفاده کرده باشند باید آماده محاکمه توسط دستگاه عدالت بو قضاوت باشند.

چرا که اگر هم بتوانند با استفاده از رانت قدرت و فریب و خدعه و توجیه و چشم قره و ایجاد رعب و ترس جرئت پیگیری را از قوه قضائیه بگیرند و یا با بده و بستان هایی قاضی را به مسیر نادرست توجیه قدرت بکشانند در روزگاری که همه باید پاسخ گوی اعمال و رفتار فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود باشند نمی توان امید زیادی برای گذشتن از صراط و رسیدن به فضای جاودانه و مطلوب شد.

 اگر صداقت آقای دکتر احمدی نژاد حقیقت دارد باید همانند علی (ع) آماده برای رسیدگی جدی آنچه گذشت باشد. قوه قضاییه هم باید همه موارد را چه له و چه علیه بدون کمترین ترس و واهمه و گذشتی ژیگیری نماید تا درس عبرتی برای همه باشد و بدانند که سوء استفاده و رانت خواری از ثروت و قدرت برای همه حتی رئیس جمهور حرام و ممنوع است. قوه عدالت باید بدون هیچ گذشتی پرونده رئیس جمهوری های قبلی و عناصر وارد شده در قدرت را باز کند و برای پاسخ گویی آنها را همانند همه شهروندان فرا بخواند.

 این از مصادیق بارز میانه روی است و در آن هیچگونه تند روی مشاهده نمی شود. جوجه مدیری را سراغ دارم که هنوز به جایی نرسیده تا جای ممکن از رانت استفاده کرده و در حال به هم زدن سرمایه و در اختیار گرفتن اهرم های تبلیغاتی برای اهداف مشخصی در آینده می باشد. استفاده از اموال دولتی به منظور بر آوردن نیازهای شخصی در حد استفاده از اتومبیل دولتی و بنزین مجانی و موبایل و غیره محدود نمی شود و در شهر با فاصله 3 الی 5 کیلومتری از محل کار برای اجاره دادن منزل شخصی و تحصیل درآمد بیشتر با وجود نهی بزرگان و دوستان اقدام به استفاده از خانه سازمانی و دولتی نموده است.

قبلاً هم این موجود فرزند خود را با استفاده از رانت قدرت در یکی از زیر بخش های تحت مدیریت خود به کار گمارده و بر خلاف قانون برابری فرصت های اشتغال با توسل به اهرم زور و رانت قدرت برای تحقق اقدام نموده است. حال این گوی و این میدان آیا دکتر احمدی نژاد این موضوعات را جزء موارد جزء تلقی نموده و از رسیدگی به آنها استنکاف می ورزد و چنین موجوداتی را حفظ می نمایند؟ باز هم گفتنی های دیگری دارم که خواهم گفت. گفتیم که یکی از شعارهای رای ساز آقای دکتر احمدی نژاد حمله به مدیران و قول مساعد برای حذف مدیران ناکارآمد و مسئله دار و آنهایی که جزء اصحاب ثروت و قدرت در آمدند بود. در یکی از خیابانهای تهران شعاری را بر روی دیوار خواندم که از سوی یاران انتخاباتی آقای دکتر طراحی شده بود و آن اینکه "به مرد خدمت و صداقت و نه ثروت و قدرت دکتر احمدی نژاد رای می دهیم". اگر بپذیریم که بخش وسیعی از تخریب آقای هاشمی از ناحیه اتهامی است که همه رقبای انتخاباتی ایشان از جمله و علی الخصوص یاران تند مزاج و تند رو آقای دکتر به ایشان وارد ساخته اند.

 استفاده از عنوان مافیای قدرت و ثروت بر علیه آقای هاشمی، مورد لعن و نفرین آقای دکتر خوش چهره نماینده تام الاختیار آقای دکتر احمدی نژاد در برنامه تلویزیونی شبکه دوم سیما قرار گرفت و ظاهراً طراحان این مسئله را کسانی معرفی نمود که قطعاً با آقای احمدی نژاد نیستند. اما در همان برنامه در فراز دیگر با حذف کلمه مافیا و آوردن عنوانی شبیه اهالی ثروت و قدرت در واقع تلگرافی پیامی داد که فعلاً در معذوریت استغفار به سر می برند و تنها از کلمه مافیا برای این امر که توهم زا است نمی توانند استفاده نمایند. با اینکار نشان دادند که زیاد هم از این شعار بدشان نیامده و شعار روی دیوار در خیابان آزادی تهران نیز حاکی از یک برنامه ریزی برای استفاده ابزاری از این شعار مردم فریب می باشد. حال اگر بپذیریم که بسیجی های عزیز که تمام عزت انقلاب از تلاش ها و جانبازیها و فداکاریهای خالصانه آنان است و صاحبان واقعی انقلاب می باشند و حق دارند که نگران انحرافات و هدر رفتن دستاوردهای آن و پایمال شدن خون مقدس شهیدان باشند هرگز و هرگز دست به اقدامی اینچنین ناجوانمردانه و قابل سرزنش و نکوهش رهبری معظم نمی زنند پس اگر مدرکی دال بر شرکت بخشی از این برادران بسیجی در این مسئله بدست بیاید باید اینگونه توجیه کرد که دست های غریبه و نفوذی بیگانه و دشمنان انقلاب و اسلام در داخل نهادهای بسیجی کشور نفوذ کرده اند و برخی از آدمهای ساده لوح را فریب داده و از عصبیت آنان علیه آقای هاشمی سوء استفاده کرده اند. همین موجب توزیع بیش از میلیونها شب نامه علیه آقای هاشمی در سطح کشور شده است.

البته واقعاً باید تکلیف این مسئله روشن شود که آیا به اطلاعات فراهم آمده از سوی وزارت اطلاعات در صورتی که بر علیه عناصری از نهادهای نظامی باشد ترتیب اثر داده می شود و یا اینکه این احساس قدرت موجب بوجود آمدن پدیده های شوم دیگری نظیر قتلهای زنجیره ای جدید خواهد شد. ضمن احترام به آراء مردم و آرزوی حرکت های خیرخواهانه از سوی رئیس جمهوری و بررسی عمیق و دقیق نقاط ضعف عملکردهای دولت های آقای هاشمی و آقای خاتمی برای درس آموزی و عدم تکرار آنها از سوی ایشان این نیز از مروت و جوانمردی ایشان خواهد بود اگر حرکت های نسبت داده شده به فعالان در ستادهای ایشان که شخصاً به بسیاری از آنها ارادت دارم و دلسوزی و دین مداری آنها برای من ملحوظ و مکشوف است را به طور جدی و عادلانه مورد بررسی قرار دهد. به بیان این نکات باز هم ادامه خواهم داد. بله واقعاً جناب دکتر قدمتان مبارک باد که همانند زمانی که آقای خاتمی بر این مسند نشست همین استقبال از سوی مقامات دلسوز نظام ابراز می شد. می گفتند که خاتمی با ایجاد موقعیت جدید برای انقلاب و طرح اصلاحات از بروز انقلاب و حرکت های شورشگرانه علیه نظام جلوگیری به عمل آورده و دشمنان را در واقع به عقب رانده است که صد البته این هنر مردم بوده و نه فرد رئیس جمهور منتخب مردم.

الآن نیز همین وضعیت را داریم با این تفاوت که خاتمی دشمنان نظام را در یک محاق و انتظار فرو برد و با طرح بحث هایی مانند حقوق شهروندی، جامعه مدرن، گفتمان های سیاسی و تبدیل دولت مونولوگ به دیالوگ، دولت پاسخگو، مبارزه با حالت پدر سالارانه دولت آقای هاشمی، مبارزه با رانت خواری از قدرت و ثروت، تکثرگرایی و نسبیت در امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، و مهمتر از آن مبحث عمیق گفتگوی تمدن ها به جای جنگ تمدن ها که یک مقابله جدی و عمیق و پر معنی را در سطح جامعه جهانی با فرهنگ آمریکایی و غربی داشته است. نابخردانی که تمام هم خود را برای مقابله با اهرم های اساسی نظام بکار گرفته و در صدد بر اندازی فکری و اعتقادی و ایجاد چالش و انحراف در درون نظام بودند قدر این گوهر را ندانسته و با طرح بحث های بچه گانه ای مانند عبور از خاتمی و یا سازش خاتمی با عناصر قدرت بزرگترین ضربات را بر دولت خاتمی فرود آوردند و نهایت از جاسوسی و عامل بیگانه شدن سر در آوردن و تعدادی نیز با تند روی های بیش از اندازه خود و سوابق درخشان خویش و همفکرانشان را در چالش دائمی با نظام قرار داده و به جای روش ملایم اصلاح گری با مشی تند انقلابی گری با نظامی که برایش حاضر به فداکاری بودند برخورد نمودند.

تعدادی نیز متحجرانه برخورد کرده و از آب گل آلود بین اصلاح گران و اصول گرایان ماهی گرفته و خود را به اصولگرایان نزدیک کرده و سعی در خط دادن آنها و واداشتن آنها به اتخاذ تندترین مواضع ممکن علیه اصلاحات و دولت اصلاحات آقای خاتمی و بعضاً با شخص آقای خاتمی نمودند. در این میان دولت خاتمی نیز از عناصری پر شد که نه تنها وزن خاتمی را نداشته بلکه با ضعف عملکردی خود زمینه های چالش علیه خاتمی را فراهم می آوردند. مشخصاً وزرایی نظیر حاجی و شریعتمداری آنقدر از توان بالا برخوردار نبودند که شایسته پوشیدن جامه وزارت باشند. چه کسی باور می کند آقای صفدر حسینی توان اداره وزارت اقتصادی و دارایی را داشته باشد. وزارت آقای حجتی در جهاد کشاورزی سوالات جدی بر عملکرد تخصصی دولت خاتمی وارد ساخته که نشان از بی اعتمادی به متخصصین و صاحبان حرف تحقیق شده از سوی آقای خاتمی داشته است. بعضی وقتها آدم دچار توهم می شود که در بین این همه متخصص با کلاس مدیریت بالا چرا و با چه استدلال و منطقی به این وزارت پر مسئله تن داده شد و بدتر از همه عملکرد بسته برخی از معاونین ایشان نظیر آقای صحرائیان که با گماردن ضعیف ترین نیروها سعی در آرام نگاه داشتن محیط و ایجاد فضای باج دهی برای ماندن و تثبیت خود و گروه خویش داشته است.

 چون بحث کشاورزی مقاله مستقلی را طلب می کند در شماره بعد اختصاصاً به آن خواهم پرداخت. بخش کشاورزی که بر خلاف استنباط ظاهری از آن مادر همه علومی است که بعداً متولد شده اند و بخشی به شدت وابسته به علم و نتایج علمی محسوب می شود در دولت سازندگی و اصلاحات به مدت بیش از دوازده سال در تحت هدایت وزیری بود که اهل علم کشاورزی حرفی برای ماندن او نداشتند. وضعیت باند بازی برخی از افرادی که تحت مدیریت او به نوای فراوانی رسیده بودند و بی خیالی ایشان در پیگیری امور و فقدان کیاست مردم مدار در دیدگاه اجرایی ایشان از وزارت کشاورزی سابق در عرض دوازده سال یک زالویی ساخت که فقط به بهانه های مختلف اعتبارات فراوانی را در بین معدود اطرافیان و صاحبان شرکت های بزرگ توزیع می نمود و از قبال بازگشت بخشی از این اعتبارات در قالب هدیه و کادو و غیره سر مست بودند و لذت می بردند. نفوذ فراوان و گسترده عناصر غیر ظاهرالصلاح و حمایت های بی دریغ دولت های وقت از این وزیر آن را به صورت یک میخ طویله زنگ زده بر ملت تحمیل نمود. بعد از طرح ادغام جهاد سازندگی و کشاورزی و تشکیل وزارت جهاد کشاورزی دولت وقت فکر می کرد که انقلاب بزرگی را در عرصه تعیین وزیر جهاد کشاورزی ایجاد کرد و وزیری کاملاً به دور از تخصص کشاورزی را بر این وزارت تحمیل نمود. گرچه وزیر جدید دردهای مدیریتی را تا حدود زیادی خوب تشخیص داد و علی الظاهر تشخیص آن چندان کار سخت و مشکلی هم نیست ولی اقدام بطئی و کند و سازش کارانه و ناشی از ترس ایشان فقط منجر به تغییر معاونینی شد که سالها از مرز بازنشستگی گذشته بودند.

 مشکل عمده و اساسی که در سیستم مدیریت جهاد کشاورزی وجود داشت حضور باندهای قوی سرمایه خواری بود که به عنوان پشتوانه های مدیریت قرون وسطایی پیر و پاتال های این وزارت عمل می کردند. این معاونین وزارت را از تحرک و شادابی باز داشته و تقریباً قادر به ارائه خدمات زیادی به تولید کنندگان و کشاورزان نبودند. غیر از تعدادی از این معاونین بنا به ضرورت ادغام موقعیت خود را از دست دادند و یا تعدادی از روسای سازمان های استانها و مدیران شرکت ها که به دلیل ادغام ناچار به جابجایی شدند اتفاق مدیریتی دیگری نیافتاد. موفقیت های کسب شده در عرصه تولید گندم نشان می دهد که قدرت اقدام و به کارگیری اعتبارات توسط نیروهای جوانتر و علی الظاهر برخوردار از سطوح تخصص پائین تر ولی شجاع در اقدام با کمک عوامل محیطی و غیره موفق از آب در آمد.

به جای این که اهالی قبلی وزارت کشاورزی سابق علل واقعی این موفقیت ها را مورد بررسی قرار دهند از روی بخل و حسادت نسبت به آن تردید روا داشته و آن را ناشی از شانس و وضعیت خوب آب و هوایی این سالها معرفی نمودند غافل از اینکه این وضعیت در تعداد زیادی از سالهای حاکمیت آنها نیز وجود داشت اما بدلیل حجم گسترده رابطه بازی و عدم وجود اراده برای انجام کار با برنامه از آنها هیچگونه بهره برداری نشده است. بعضی هم آن را به دلیل حمایت های مالی گسترده دولت ذکر کردند که با تبدیل و تغییر کشت از سایر محصولات به گندم این موفقیت حاصل آمد در حالی که مسئول این طرح با آمار و ارقام نشان می دهد مقدار زمینی که به کشت گندم اضافه شد چندان زیاد نیست و عمده این موفقیت از افزایش تولید در واحد سطح که ناشی از فعالیت ترویجی مروجان و متخصصان و به کار گیری یافته های علمی و ارائه به موقع نهاده ها و خدمات به کشاورزان و بهره برداران بوده است. در این رابطه برخی از استان ها مانند فارس بسیار قوی عمل کرده و برخی از استان ها مانند مازندران فوق العاده ضعیف عمل نموده اند. شرایط مدیریتی مازندران بعد از ادغام به گونه ای رقم خورد که وزیر جهاد کشاورزی چشم خود را بسته و برای بدست آوردن دل نیروهای کشاورزی سابق فردی را بر سازمان کشاورزی استان تحمیل کردند که از تخصص کشاورزی جر خوردن افراطی برخی از محصولات آن چیزی نمی دانست و در تمام طول مدت مدیریت خود دستگاه و نیروها و امکانات آن را برای ساختن زمینه های اخذ رای جهت نمایندگی به کار گرفت. در این سال ها تقریباً کسی در این سازمان از علم کشاورزی خبری نداشت و صحنه های اجرایی این استان وضعیت روزمرگی کامل داشت. تاسف بار تر اینکه با استفاده از روابط ناسالم اداری همین نیروی اقل الکفایه به عنوان مدیر نمونه از سوی اهالی استانداری معرفی می شود و برای فریب مردم وجهه بیشتری می یابد.

 بعد از استعفای ایشان جهت ورود در رقابت های انتخاباتی فرد دیگری از نیروهای جهاد سازندگی سابق از وزیر حکم ریاست گرفت که باور بفرمائید نه تنها وضعیت بهتری را ایجاد نکرد بلکه با ادا در آوردن و سیاست بازی و اعمال خشونت علیه زیر دستان و تلبیس و چاپلوسی در برابر فرا دستان وضعیت عنان گسیخته ای را از لحاظ مدیریت ایجاد نمود که نارضایتی در هر دو قشر جهاد و کشاورزی موج می زند. بیش از این اجازه می خواهم که وارد در موضوع این دوست سابق نشوم که شرط دوستی سالها است مرا وادار به خفه خون گرفتن و عدم مراجعه برای بازگو کردن حقایق تلخی از عملکرد ایشان به عناصر فرا دست قدرت در وزارت نموده است و سالها عزلت و گوشه گیری و خلوت با اهالی تحقیق در کنج یک اتاق نمور 5/2 × 5/3 با کمترین امکانات به صورت یک فرد کاملاً بایکوت شده را بر خود تحمیل نموده و از دوست و دشمن ضربات کاری دریافت می نمایم.

 لينك مطلب:http://roozgar.blogfa.com / فرستنده:  (ali.ranjbar@gmail.com)



    ©2013 APG.ir