تعداد بازدید:

توصیه به دیگران 1

شنبه 22 مرداد 1384-0:0

موسيقي آييني مازندران

نگاهي به کتاب «مجموعه مقالات در باره موسيقي آييني، حكمي و مذهبي ايران».(عادل جهان آراي-روزنامه نگار قائم شهري)


اشاره:
 
 پانزدهمين جشنواره موسيقي ذكر و ذاكرين به مدت سه روز از ۲۵ تا۲۷ ارديبهشت در استان گلستان برگزار شد كه در اين جشنواره بسياري از چهره هاي شاخص موسيقي آييني، حكمي و مذهبي ايران به اجراي برنامه پرداختند. در طول جشنواره سه ويژه نامه منتشر شد كه اغلب به مصاحبه با گردانندگان جشنواره مانند ايرج نعيمايي(دبير جشنواره) و هنرمندان حاضر در جشنواره مانند سيداحمد حسيني(هنرمند موسيقي مقامي استارآبادي/كتولي) و... اختصاص داشت. ضمن آن كه در اين ويژه نامه مقالات خوبي نيز از بعضي از محققان مانند جهانگير نصري اشرفي(محقق بهشهري و مسئول ستاد علمي-پژوهشي جشنواره)، احمد صدري، موسي جرجاني و... به چاپ رسيده است. در اثناي اين مراسم مقالات متعدد و درخور توجهي نيز توسط محققان و پژوهشگران موسيقي قرائت شد كه برخي از آن ها در مجموعه اي با عنوان «مجموعه مقالات در باره موسيقي آييني، حكمي و مذهبي ايران» در دو جلد چاپ شد كه نظر به اهميت و ارزش اين مقالات، در ادامه به برخي از عناوين و ويژگي هاي اين مقالات اشاره مي شود.
مجموعه مقالات موسيقي آييني ايران شامل مقالات و رسالاتي است كه هر يك از نظر محتوا و مضمون از باور مذهبي و آييني برخوردار است كه به يكي از دسته هاي موسيقي مذهبي، حكمي و آييني مي پردازد. اين مجموعه دو جلدي مجموعا ۲۳ مقاله را شامل مي شود كه به قلم ۱۹ محقق موسيقي آييني نوشته شده است. با اين توضيح كه ۴مقاله را جهانگير نصري اشرفي-پژوهشگر مازندراني- و۲ مقاله را هوشنگ جاويد نوشته است و بقيه هركدام يك مقاله ارائه كردند.
«نقل هاي ديني-مذهبي و راويان آن در ايران» عنوان نخستين مقاله اين مجموعه است كه به قلم جهانگير نصري اشرفي نوشته شده است. وي در اين مقاله «نقل هاي مورد استفاده در نواحي ايران» را كه «از مضمون ديني- مذهبي برخوردارند» توضيح داده است. اين گروه از نقل ها به اشكال مختلفي مسائل اعتقادي را مورد توجه قرار داده و به بازپرورش آنها مي پردازند. وي نقل ها را در پنج گروه طبقه بندي كرده است و مصاديق هريك را نيز بيان نمود:
۱-نقل هايي كه مستقيما تعدادي از احاديث قرآني يا روايات افواهي را به عنوان جوهر داستاني خود برگزيده اند.
۲- نقل هايي كه با استفاده از اعتقادات و باورهاي ديني يك سلسله اخلاقيات را به عنوان اصل پيام خود مورد توجه قرار مي دهند؛ مانند: دينداري، تقوي.
۳- نقل هايي كه مستقيما در رابطه با معنويات خاص و يا كرامات انبيا و اوليا و امامان شيعه است؛ مانند: نقل ضامن آهو
۴- نقل هايي كه در رابطه با زندگي افراد خاصي است كه در راه دين دست از تمنيات دنيوي شستند؛ مثل نقل ابراهيم ادهم.۵- نقل حكايت اوليا و يا افرادي كه در راه گسترش دين اسلام فداكاري بي مانندي انجام دادند، مانند داستان زندگي سلمان در جنوب ايران و باباروشن در ميان تركمن ها.
نصري اشرفي در ادامه در بخش راويان موسيقي ديني و مذهبي مي نويسد: «پاي بندي به مناسك و سنن ديني و مذهبي يكي از بارزترين خصايص ايرانيان است، از همين روست كه آنان براي حفظ و بقاي اين گونه سنت ها، پيوسته از انواع بدايع ذوقي و هنري سود برده اند. آنچه مسلم است دو انگيزه يعني ارائه و عرضه هنرمندان و اعتقادات و باورهاي مذهبي و همچنين حفظ و گسترش الحان موسيقي ملي در پناه اعتقادات ديني، زمينه ساز گروه هايي شد كه از آنان به عنوان راويان موسيقي ديني و مذهبي ياد مي شود.» وي ۱۷ عنوان را براي راويان انتخاب مي كند و به شرح تاريخي و علمي هريك از اين مولفه ها مي پردازد كه عبارتند از: فضايل خوان، مناقب خوان(منقبت خوان)، نعت خوان، پرده خوان، درويش خوان (درويش خواني)، چاووش خوان(چاووش)، پامنبري خوان، روضه خوان، اذان گو، حافظ (قرآن خوان-قاري)، مداح(مدح خوان)، ذكر(ذكر،تلقين، سماع)، مناجات خوان، سحرخوان، نوحه خوان، مرثيه خوان و تعزيه خوان.
«موسيقي ديني _ موسيقي مذهبي» عنوان مقاله هوشنگ جاويد است كه وي در اين مقاله به تعريف موسيقي ديني و مذهبي پرداخته و مي نويسد: «هنگامي كه مي گوييم موسيقي ديني هدف و منظورمان مجموع نغمه هايي است كه كلام خداوندي را به شكلي زيبا در روان و جان مخاطب رسوخ مي دهد. در اين مرحله به مراتبي بس شگرف بر مي خوريم،  چرا كه اين محمل آهنگين داراي گونه گوني نيز مي شود.»
وي معتقد است كه در موسيقي مذهبي در اولين مرحله نگرش به طور مطلق در خدمت تبليغ دين و كلام الهي قرار نمي گيرد، درعين حالي كه از اين ركن اصلي نيز دوري نمي كند. موسيقي مذهبي حدود گسترده تري نسبت به موسيقي ديني مي يابد، چون در اين شاخه از موسيقي گونه هاي بيشتري را مي توان يافت كه داراي تعريف نيز مي شوند.
جاويد ۱۶ تعريف را حول اين موضوع بيان مي كند كه عبارتند از:
۱- موسيقي ذكر و نيايش
۲- شرح حماسه هاي قهرمانان
پيرو دين
 ۳-روايات زندگاني جانشينان پيامبران الهي
۴- ذكرهاي موسيقايي در باره ائمه
 ۵- نوحه گري بر ائمه معصومين
۶- مرثيه خواني و مصيبت خواني بر منسوبين به پيامبران الهي
۷- بشارت خواني و مولودي خواني
۸- شادخواني(عيدهاي ديني مانند غدير و فطر)
 ۹- سوگ خواني
۱۰- آيين هاي موسيقي مذهبي(سينه زني، كرب زني و زنجيرزني)
۱۱- نمايش واره هاي موسيقايي مذهبي(مانند تعزيه ها)
۱۲- ترانه هاي مذهبي(مانند مناقب علوي و فاطمي)
 ۱۳- موسيقي هاي بي كلام خبري-توصيفي(كرنازني يا طبل عزا زدن)
۱۴- موسيقي هاي بي كلام سوگ هاي قومي
۱۵- آوازهاي خبري-توصيفي(چاووش خواني و اذان)
۱۶- روايات كلامي آهنگين (روضه خواني).
هوشنگ جاويد معتقد است كه مذهب به سبب وسعت يافتن نگرش انسان به دين و خداوند مجموعه گسترده تري را از محمل نغمات در جهت تبليغ و گسترش بينش و آگاهي انسان ها در حركت در مسير الي الله در خود جاي داده است.
در مقاله «سازشناسي» نوشته ابوالفضل اميرديواني به شرح سازهايي پرداخته شد كه در مراسم مختلف چون تعزيه به كار برده مي شود. وي مي نويسد: «در شمار زيادي از شهرها و روستاهاي ايران، عمده ترين و متداولترين سازهاي تعزيه، شيپور و طبل معمولي بود. در تعدادي از نواحي ايران، از سازهاي ديگري مانند دهل، سنج، سرنا، ني و در بعضي نيز از سازهاي محلي نيز بهره مي گيرند. از زمان ناصرالدين شاه به بعد در تكيه دولت و تكاياي اعيان و اشراف، پاره اي سازهاي بادي اروپايي نظير بوگل، ترومپت پيستون دار، قره ني و مانند آنها هم بر ساير سازها افزوده شد. تعزيه خوانان برخي از شهرها و دهات ايران، مخصوصا مناطق اطراف تهران نيز تدريجا سازهاي فرنگي مثل «بوگل»كه آن را به زبان عاميانه «بونگ» مي ناميدند به كار مي گرفتند.» وي سپس اين سازها را به سه دسته سازهاي بادي سنتي شامل: شيپور، ني، كرنا يا كرناي، سرنا يا سورناي و سازهاي كوبه اي شامل طبل، دهل، سنج يا صنج و سازهاي بادي فرنگي شامل ترومپت پيستون دار، بوگل و قره ني تقسيم كرد و ويژگي هاي شكلي و فيزيكي اين سازها را به طور مبسوط توضيح داده است.
سيدفؤاد توحيدي در مقاله اي با عنوان «ذكرخواني دراويش نعمت اللهي» ويژگي ذكرخواني هاي اين فرقه بزرگ تصوف را توضيح داده و «ذكر» را با تمامي وجوهات آن شرح داده است.
«مكاتب و سبك هاي آوازي تعزيه» عنوان مقاله اي از جعفر ياري است كه در اين مقاله موسيقي تعزيه را به دو بخش تقسيم كرده است: نخست موسيقي آوازي، دوم موسيقي سازي تعزيه.
نويسنده با بيان شيوه هاي مختلف آوازي تعزيه خوانان در توصيف «مقام ها و گوشه ها» گوشه هاي نادر فراموش شده تعزيه، انواع موسيقي ويژه تعزيه خواني شامل: پيشخواني، مناجات خواني، خطاب ها وفرمان ها، بچه خواني، با هم خواني بچه خوان ها، تك خواني ها و گفت وگوها، آواز وداع و جدايي، آواز فراق و سوگواري، آواز جبرييل و فرشتگان و جنيان، فرنگي خواني، قاصدخواني، چاووش خواني، خطبه خواني، آواز مردگان و ارواح را برشمرده است. وي معتقد است كه تعزيه عامل اصلي حفظ و استمرار موسيقي سنتي ايران است و اين تعزيه بود كه موسيقي ملي ايرانيان را از نابودي رهانيد.
«پيدايش تصوف و سير تحول آن در ايران» به قلم كيوان پهلوان- پژوهشگر سوادکوهي و نويسنده کتاب رضا شاه از آلاشت تا الشتر- به تاريخچه شكل گيري و پيدايش تصوف در ايران پرداخته و نخستين بنيادگذاران جنبش تصوف را مخالفان حكومت اشرافي بني اميه مي داند، با اين توصيف كه وي معتقد است در اين زمان هنوز اصطلاح صوفي مرسوم نبوده و فقط زاهد و عابد نامي بود كه به پاكدلان خشمگيني كه از بين محدثان بيرون آمدند اطلاق مي شد.
وي در اين مقاله محققانه با توجه به اسناد تاريخي چگونگي پيدايش تصوف را به همراه تاريخ بررسي مي كند و حركت تصوف را تا زمان صفويه پي مي گيرد.
«موسي جرجاني» در مقاله اي با عنوان «نگاهي به موسيقي آييني و سنتي تركمني» به شرح آيين هاي موسيقايي اين قوم كهن ايراني پرداخته و با ذكر مصاديقي، موسيقي آييني كه بدون استفاده از آلات موسيقي در اين بين كاربرد دارد را توضيح داده و سپس موسيقي آييني با استفاده از آلات موسيقي را به همراه اشعار اين موسيقي تشريح كرده است.
اما «تعزيه و شبيه خواني در ابهر» به قلم سيد قاسم موسوي به سابقه تاريخي تعزيه در ايران اشاره مي كند و با ذكر مشخصات ابزارآلات مورد نياز تعزيه در اين منطقه «تعزيه خواني مجلس ظهر عاشورا» منطقه ابهر را به گونه اي روايي توضيح داده است.
«نقل موسيقي ابراهيم ادهم» مقاله ديگري از جهانگير نصري اشرفي است كه ضمن اشاره به زندگي نيمه واقعي و نيمه افسانه اي ابواسحق ابراهيم بن ادهم كه يكي از مشايخ صوفيه ايران در قرن دوم هجري بود، نقل ابراهيم را از سرچشمه هاي ادب فارسي دانسته كه به ادبيات مكتوب ترك و تركمن نيز راه يافته و خود را در ميان خلق هاي ترك زبان آسياي ميانه براي هميشه تثبيت كرده است. وي همچنين در ادامه اين مقاله «نقل موسيقايي ضامن آهو(روايت اهل سنت و روايت شيعه) را نيز به طور مبسوط بيان كرده است.
علي اكبر خلعتبري در مقاله اي با عنوان «سبك هاي آوازي تعزيه مسلم در يالرود نور(مازندران) »مهمترين مشخصه هاي تعزيه در يالرود و معروف ترين تعزيه خوانان آن را معرفي مي كند و سپس«پيشينه تعزيه خواني در مازندران »و«تأثير شعر و موسيقي مازندران در شبيه خواني » را بررسي كرده است.
حامد رفعتي نيز در مقاله اي با عنوان «برخي عناوين و لحن ها در متن نسخه هاي تعزيه » اصطلاحاتي را كه در موسيقي متن تعزيه كاربرد دارد را به طور فهرست وار آورده كه عبارتند از: هل من مبارز، اي زمين كربلا، جنگنامه خواني، مرثيه خواني، سوال و جواب، سرودخواني، يتيم خواني، لالايي خواني، كفن پوش يا كفن دوزي، نواي سياه پوشي، چاووش خواني، شهرشماري(بحرطويل) و رجزخواني.
سومين مقاله نصري اشرفي در اين مجموعه به «موسيقي آييني و مذهبي البرز» اختصاص دارد كه بخش هايي از موسيقي تعزيه مناطق البرزشمالي و جنوبي مانند موسيقي آييني و مذهبي مازندران، طالقان، تالش، گيلان و سمنان(كومش) را به همراه توصيف سازهاي آييني و مذهبي در البرز به دقت تحليل كرده است.
«تفكر شاعرانه،سماع ذاكرانه » به قلم احمد صدري به رمز ورازهاي عارفان شاعر اشاره دارد. وي معتقد است:« رمز و رازهاي دل عارفان اسلامي در هنر شعر متجلي است. به اعتقاد اهل نظر، اشعار عرفاني بهترين منبع شناخت تفكر قلبي عرفاست. »
وي سپس به برخي از شعرا و عارفاني كه در اين زمينه منبع الهام بودند اشاره مي كند و ابوسعيد را نقطه عطفي در تاريخ عشق و مستي و نشاط و شادي مي داند كه سمبوليسم عرفاني را در زبان و ادب فارسي شكل پذير ساخت. يكي از مقالات مبسوط و در عين حال تحقيقي اين مجموعه «درآمدي بر حماسه سرايي، رجز خواني و موسيقي حماسي در ايران » نوشته فاروق صفي زاده است. وي با ذكر اينكه حماسه وجوه مشتركي دارند به توصيف حماسه مي پردازد و سپس حوزه و نحوه بررسي و تبيين حماسه را درشش بند دسته بندي مي كند تا روال موضوعي را براي خواننده باز نمايد.
نويسنده در ادامه حماسه را به دو دسته:حماسه هاي ابتدايي و طبيعي كه شفاهي و شفاهي-ادبي اند و حماسه هايي كه زاييده ذهن داستان پرداز يك شاعر يا نويسنده است كه از آغاز نيز به صورت مكتوب پديد مي آيد، تقسيم مي كند. وي معتقد است: «تماميت اشيا و اعيان يا موقعيت- جهان عمومي حماسه ملي ايران بر چند اصل و عامل اساسي استوار است... راز برخورد با زمان و سرزمين، طرز نگرش به انسان و كيهان، همه و همه در اين اصول متبلور است كه كه رابطه انسان و كل پيرامونش را به گونه ي ويژه اي كه خاص زندگي ايراني است برقرار ساخته و همين هاست كه آن تقدير حاكم بر حماسه را از راه تماميت اشيا پديد مي آورد و معني مي كند.» وي در ادامه موسيقي  حماسي يا پهلواني سرود، موسيقي رزمي، واژگان حماسي، آثار حماسي ايران پيش از اسلام شامل حماسه در ادبيات اوستايي، حماسه در ادبيات پهلوي، حماسه هاي تاريخي، حماسه هاي ديني، موسيقي و حماسه، اقوام ايراني، موسيقي قومي و انواع سازها، ترانه هاي قومي و موسيقي لري، تركي، كردي، آذري، فارس، عرب، تالش، تركمني و بلوچ را به همراه سازهاي آنها به طور محققانه و مبسوطي شرح داده است.
«موسيقي و تعزيه » عنوان مقاله ديگري از هوشنگ جاويد است كه در آن با نگرشي موجز و ديگرگونه در باره تعزيه و موسيقي و ردپاي موسيقي در تعزيه و چرايي دنبال نمودن موسيقي را در تعزيه با شرح كوتاهي بر هر شاخه و گونه و دسته به معرض قضاوت خوانندگان گذاشته است. وي معتقد است كه در تعزيه موسيقي به دو گونه حضور دارد: موسيقي ملموس(اجرايي) و موسيقي غيرملموس(غير اجرايي و تعريفي). وي ذات موسيقي ناملموس را همان موسيقي درباري مي داند و برخي از وجوه موسيقي ملموس مانند: تركيب بندي سازها، جنسيت اجراكنندگان،  اشكال اجرايي تعزيه و نوع اجراي نمايش را مورد بررسي قرار مي دهد.
«كتاب شناسي مختومقلي » كار ارزنده اي است كه آلتين جرجاني انجام داده است تا كساني كه مي خواهند از اين عارف بزرگ اطلاعاتي كسب كنند با كمك منابع داده شده، يقينا راه ساده تري خواهند داشت. نويسنده كتابهايي كه در ارتباط با مختومقلي در ايران و ديگر كشورها چاپ شده و همچنين مقالاتي كه تاكنون در نشريات ايران و خارج از كشور منتشر شده را به شكلي نظام مند برشمرده است.
« دمام » عنوان مقاله اي از سيدمحمدرضا بلادي است كه وي به بازتعريف اين ساز پرداخته و ويژگي هاي آن را معرفي كرده است.
« انواع موسيقي ايران در تعزيه » مقاله ديگري از جهانگير نصري اشرفي است كه وي در اين مقاله موسيقي ايران را كه در تعزيه به كار مي رود بازكاوي كرده است و در ذيل عناويني چون: موسيقي سنتي در تعزيه، موسيقي آييني و مذهبي در تعزيه، پيش خواني- نوحه- مرثيه، پيش خواني در تعزيه، نغمات بومي در الحان تعزيه به شرح آنها پرداخته است.
آرش اوستائيان در مقاله اي با عنوان «موسيقي لرستان » موسيقي اين خطه از خاك سرزمين ايران را معرفي نموده و برخي از آوازها و ترانه هاي اين منطقه را تشريح كرده است.
« ويژگي هاي موسيقي مذهبي در آيين دراويش كردستان » نوشته محمود هدايت نژاد به تبيين موسيقي دو طريقه معروف از دراويش كردستان به نام هاي نقشبنديه و طريقه قادريه مي پردازد.
عاشيق احد ملكي عليشاه «موسيقي ديني-مذهبي و نقش عاشيق در آن » را شرح داده و عاشيق ها را به سه دسته تقسيم كرده است: عاشيق هايي كه در قهوه خانه ها و ديگر جاها امرار معاش مي كنند- عاشيق هايي كه داستانهاي فولكلوريك ترك ها مانند كوراوغلي، اصلي و كرم و ... را مي خوانند- عاشيق هايي كه خود شعر مي گويند و مي خوانند كه به اين دسته از عاشيق ها« حاق عاشيق » يا عاشيق حق مي نامند.
« رديف آواز حافظ آيين نمايش تعزيه »  مقاله اي است به قلم فرشيد اميني كه وي در اين مقاله ريشه هاي تاريخي نمايش تعزيه، تاريخچه مراسم عزاداري در ايران ونقش موسيقي در آن، موسيقي تعزيه و تقسيم بندي آن، موسيقي سازي و غير آوازي، موسيقي آوازي و تحول و تنوع آن را بررسي كرده است.
«موسيقي مذهبي در بختياري » اثري تحقيقي و پژوهشي است كه فرشيد و پيمان بزرگ نيا نوشتند و در يك تقسيم بندي جغرافيايي موسيقي بختياري را به پنج بخش تقسيم كردند: موسيقي جنوب خوزستان؛ زاگرس مركزي؛ لردگان؛ اصفهان؛ و موسيقي لرستان.


    ©2013 APG.ir