حفظ طبیعت یا توسعه؟/با نصیحت مشکلات حل نخواهد شد
اگر به بهانه محیط زیست و کشاورزی بخواهیم از هرگونه دستبرد به طبیعت و تغییرات جلوگیری شود، پس تکلیف این همه انسان چه خواهد شد؟
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، بهمن صادقی لاریمی: ایجاد اشتغال، افزایش رفاه عمومی و به طور کلی توسعه پایدار یکی از مهمترین دغدغه های امروزی بشر تبدیل شده که اگر تصمیمات درستی انجام نگیرد، در آینده ای نه چندان دور جامعه را با مشکل جدی مواجهه خواهد کرد.
برای پیشبرد این اهداف(توسعه پایدار)هرکس بنابر تخصص و جایگاه حقیقی و حقوقی خود نظر و ایده خود را دنبال کرده که در بعضی موارد باعث افراط و تفریط شده و به دو گروه موافقان و مخالفان دخالت در طبیعت تبدیل شده اند.
توسعه نیاز به تفکر سیستمی داشته و با یک تصمیم و اراده جمعی قابل حصول است. حال که مازندران یکی از استان های پر تراکم از نظر جمعیت و قطب کشاورزی کشور محسوب می شود، آیا می توان آینده شغلی انبوه جمعیت آماده به کار را صرفا با فعالیتهای بخش کشاورزی و تا حدودی چند صنعت دست و پا شکسته و از رده خارج شده تضمین کرد؟
قطعا مازندران به صنایع جدید به خصوص صنایع پاک و همچنین به تغییر نگرش اساسی دربخش گردشگری نیاز دارد. عده ای باور دارند حیف این طبیعت که دستخوش تغییرات شود، لذا با احداث هر نوع ساخت و سازی به شدت مخالفت می کنند. در این صورت چند راه بیشتر برای جوانان جویای کار مازندران نمانده؛ آنهایی که نخبگان علمی و فارغ التحصیل دانشگاه ها هستند فقط تعداد معدودی این شانس را دارند تا جذب دستگاههای دولتی یا دیگر بخشها شوند، لذا حجم انبوهی از این قشر یا مهاجرت به استانهای دیگر خواهند داشت یا جلای وطن خواهند کرد.
عده دیگری از جوانان جویای کار که وضیعت مالی به نسبت بهتری دارند، با خرید مغازه به کارهای خدماتی و واسطه گری روی می آورند، اما به خاطر اشباع بازار از این نوع مشاغل، آنهانیز از چرخه تولید خارج می شوند.
عده دیگر به شغل کشاورزی و فعالیتهای مرتبط به آن روی می آورند. آخرین گروه از جویندگان کار که نه اندوخته علمی و نه بضاعت مادی آن چنانی دارند رو به سوی شغلهای کاذب و یا به سوی بزهکاری کشیده خواهند شد که این تعداد کم هم نیستند.
با این سیل عظیم جوانان جویای کار چه کار بایدکرد؟ لابد طرفداران پر و پا قرص محیط زیست خواهند گفت جوانان جویای کار استان به خاطر اینکه حوصله شان سرنرود برای طبیعت گردی به تالابها، ساحل زیبای دریا، مناطق جنگلی و..تشریف ببرند تا از طبیعت زیبا لذت ببرند و فکر اشتغال را هم از سرشان بیرون کنند!! یا به جوانان بیکار خواهند گفت برای تامین مخارج زندگی و... به هواخوری وطبیعت گردی مشغول شوند!!
اگر به بهانه محیط زیست و کشاورزی بخواهیم از هرگونه دستبرد به طبیعت و تغییرات جلوگیری شود، پس تکلیف این همه انسان چه خواهد شد؟ حتما کشورهایی چون تایوان، سنگاپور، چین، ژاپن و تقریبا کل اروپا که به مراتب بیشتر از ما دارای تراکم جمعیتی هستند، باید به طبیعت دست نزنند !چون اکثر مناطق شان سرسبز و حاصلخیزاست و هیچگونه حرکتی از خود نشان ندهند! آنها هم فکر کار را از سرشان بیرون کنند، بنشینند و از مظاهر زیبای طبیعت لذت ببرند!
توسعه پایدار هیچ منافاتی با محیط زیست ندارد، اتفاقا برعکس، نبود توسعه یافتگی خطری به مراتب بیشتر از توسعه یافتگی برای محیط زیست دارد، به این معنا اگر بخواهند با همین روش سنتی بیشتر افراد جویای کار را وارد بخش کشاورزی کنند، به علت کمبود زمین و جمعیت بالا، کشاورزی در قطعات خرد صرفه اقتصادی نداشته و برای جبران آن بهره وران با استفاده بیش از حد از سموم و کود شیمیایی آنچنان فشاری بر زمین خواهند آورد که از لحاظ زیست محیطی به یک فاجعه تبدیل خواهد شد؛ کما اینکه بیشتر نقاط شمال ایران به این مرحله رسیده است.
فشار بر روی زمین چه در دشتها و چه در مناطق کوهستانی و جنگلی به دلیل فشار بر مرتع و جنگل، خسارات جبران ناپذیری را برزمین وارد می کند که خسارات وارده چندین برابر ساخت و سازها در بخش گردشگری و یا احداث صنایع خواهد بود.
شاید برای کسانی که از بیرون وارد استان می شوند همه چیز سبز و خرم به نظر برسد، ولی این ظاهر زیبا در درون خود دشمنی بس خطر ناک همچون سرطان و.. پرورانده که جان هزاران انسان را تهدید می کند. استفاده بی رویه از سم و کود بی کیفیت، چنان ضربه ای بر محیط زیست وارد کرده که تقریبا اکثر آبهای زیرزمینی آلوده به مواد شیمیایی هستند، مردم که مصرف کننده محصولات کشاورزی و باغی هستند سلامت آنها نیز با تهدید جدی مواجه است.
این بار از آن طرف بام می افتیم. برخلاف نظر مخالفان ساخت و ساز باید گفت که بیکاری، تاثیرات به مراتب زیان بارتری برای محیط زیست دارد؛ به عنوان مثال، بیشتر شکارچیان که به قلع و قمع حیوانات ازجمله پرندگان مهاجر می پردازند آنهایی هستند که این کار را شغل خود دانسته و از این طریق امرار معاش می کنند. برای آنها فرقی نمی کند که چه فصلی فصل تخم ریزی ماهیان است و یا این پرندگان مهاجر در حال انقراض هستند. آنها از هر فرصتی استفاده خواهند کرد ، وگرنه کسانی که بر اساس تفنن و تفریح به کار شکار و یا صید می پردازند حاضر به ریسک کردن نیستند. آنها هیچوقت به صورت قاچاقی سواربر تویوپ نمی شوند تا دل به دریا بزنند و در این سرمای طاقت فرسا جان خود را به خطر بیندازند، یا تا صبح در کنار برکه های آبی و آبندانها منتظر بنشینند تا یک مرغابی نگون بخت شکار کنند و....
باید شغل ایجاد کرد و با نصیحت و صدور بخشنامه و.. مشکلات حل نخواهد شد. ورود انسان به طبیعت اگر آگاهانه باشد قطعا اثرات مثبت بیشتری را درپی خواهد داشت. آنهایی که نگران محیط زیست و بخش کشاورزی هستند، قانون راهکار آن را مشخص کرده است. مثل ماده 215 قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، که برای هر فعالیت جدیدعمرانی بزرگ، دستگاه های اجرایی را مکلف نموده که گزارش توجیهی فنی، اقتصادی ا جتماعی و زیست محیطی تهیه کنند.
کلمه توسعه پایدار که چند دهه ایست به ادبیات اقتصادی جهان اضافه شده به همین معنی است، یعنی توسعه همراه با ملاحظات زیست محیطی؛ بنابراین لازم نیست تا هرجا کلنگی زده شد یا زده خواهد شد فریاد وا مصیبتا سر دهند، یا بحث خودکفایی بخش کشاورزی و آلودگی زیست محیطی را علم کنند.
در قرن حاضر شعار خودکفایی در همه چیز و به هر قیمتی، یک شعار توخالی و عوام فریبانه ای بیش نیست، حتی پیشرفته ترین کشورها هم در همه چیز خودکفا نیستند. جهان امروز جهان استفاده از مزیت های نسبی و...است.
تعدادی از این دستگاه های اجرایی که با هرگونه ساخت و سازها در مناطق روستایی و دور افتاده مخالفت می کنند ، عضو کمیسیون ماده پنج در تصمیات شهرسازی نیز هستند، چرا در آن جلسات ساکتند و صدای شان در نمی آید؟
امروز آنچه بلای جان مردم ایران شده چند واحد ساخت و ساز و احداث کارخانه و... در شمال کشور نیست، بلکه آلودگی شهرهای بزرگ است که تمامی باغ ها و زمین های کشاورزی اطراف زیر ساخت و ساز در آمده و شهرها را به جهنمی از دود و آهن تبدیل کرده است. چرا این عزیزان در آنجا با قاطعیت برخورد نمی کنند؟ چرا در آن جلسات از اصطلاحاتی چون قلع و قمع، تخریب و داغ و درفش خبری نیست؟ چرا فقط برای مناطق خارج از حریم و محدوده های شهری این قدر سخت گیری می کنند؟
رعایت قانون برای همه الزامی است نه به صورت دلبخواهی و گزینشی. توسعه به همت و تفاهم جمعی نیاز دارد همان راهی که کشورهای توسعه یافته رفتند. همان هایی که در دل شهرها حتی کلان شهرهای شان با رعایت اصول زیست محیطی ، کشتارگاه ،کارخانه های نساجی، صنایع تبدیلی و... احداث کرده اند، بدون آنکه طرفداران طبیعت و ...فریاد وا مصیبتا سر دهند. مشکل این است که این جا همه چیز سیاه و سفید دیده می شود.
- شنبه 20 دی 1393-15:38
شجاعت ابوالقاسم نجفي را تحسين كنيم به عنوان كسي كه براي اولين بار نگاه دو بعدي را به محيط زيست و توسعه مطرح كرد.
- شنبه 20 دی 1393-12:4
آفرين برادر، استان مازندران به فرزندان با دانشي چون شما افتخار مي كند.