رمانی که آب بسته شد
گزارش نقد رمان "به هادس خوش آمدید" از بلقیس سلیمانی در کارگاه نقد هم نگر ساری
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی وهنری، کلثوم فلاحی: «به هادس خوش آمدید» عنوان رمانی از بلقیس سلیمانی است که در کارگاه نقد همنگر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
این داستان بازگو کننده دختری به نام رودابه است که دلبسته پسردایی خود، احسان شد.
زمان داستان در سالهای ابتدایی انقلاب است و سپس وارد سالهای جنگ میشود.
رودابه برای تحصیل در دانشگاه از یکی از روستاهای استان کرمان به تهران میرود و توسط دایی احسان، مورد تجاوز قرار میگیرد.
رودابه با علم به اینکه این مرد روزی خواستگار عمهاش بوده و آن دو عشقی نافرجام داشتهاند، پای در خانهای گذاشت که زندگی او را دچار تغییر کرد.
چون احسان به او سفارش کرده که برای در امان ماندن از بمباران به خانه داییاش برود به همین دلیل رودابه از احسان روبرمیگرداند و موضوع را با احسان درمیان نمیگذارد.
احسان ناخرسند از این وضعیت، رو به سوی جبهه میگذارد و در نهایت شهید میشود و رودابه هم خود را از روی پل عابر پیاده به پایین پرتاب میکند.
* با راوی همه چیزدان مواجه هستیم
حسین اعتمادزاده -مسئول کارگاه نقد همنگر- در این نشست اظهار کرد: تعدادی از نویسندگان بر این باور هستند که جامعه ما تکصدایی است و به همین دلیل داستان چند صدایی نمینویسند این عده معتقد به رمان سنتی و کلاسیک هستند.
وی با بیان اینکه وقتی چند صدایی را وارد ادبیات داستانی نکنیم در جای دیگر هم نمیتوان چنین اقدامی انجام داد، گفت: در این داستان، تفاوتی با راویان قرن 19 وجود ندارد. در این داستانها با راوی همه چیزدان مواجه هستیم.
*جزئیات غیرضرور در داستان زیاد است
در ادامه این نشست ایرج عرب اظهار کرد: جزئیات غیرضرور در داستان زیاد است و نویسنده هم با موقعیتهای جنگ به خوبی آشنا نیست.
وی با بیان اینکه در این شرایط نویسنده چارهای ندارد جز اینکه دایره محتوایی را گسترش دهد، افزود: در این دایره صحنه، شخصیتسازی، زبان و ... مهم است و به نظر میرسد نویسنده به این مسائل به صورت مناسب پرداخته است.
عرب با اشاره به اینکه انتخاب نام «هادس» نقش کلیدی و ساختاری در رمان دارد، ادامه داد: زیبندگی این رمان در شروع و پایان آن است و یک پیام از طرف نویسنده به مخاطب است.
وی خاطرنشانکرد: در این داستان نویسنده نشان میدهد که تابوها موجب پنهانکاری شدید میشوند و فرد برونریزی نمیکند و این درونریزیها منجر به خودکشی میشود.
*رمانی که آب بسته شد
حمزه شربتی در نقد این رمان اظهار کرد: نوشتن رمانی که ساختار درست و با قاعده دارد سخت است، اما این دلیل نمیشود که رمان آبکی بنویسیم.
وی با اشاره به اینکه نقد رمان «به هادس خوش آمدید» اثر بلقیس سلیمانی را میتوان از نامش شروع کرد، گفت: «هادس» ربالنوع جهان مردگان است که در قرعهکشی با زئوس شکست میخورد و از این رو بدترین قرعه به نام او میافتد که نگهبانی از جهان جهنمی است.
شربتی با بیان این سوال که چگونه کسی میتواند به هادس وارد شود، افزود: هادس، اسم مکان نیست که کسی بتواند در آن آمد و شد کند.
وی با اشاره به اینکه استفاده از نامهای اساطیری در داستانهای جهان کار تازهای نیست، ادامه داد: اما تمام نویسندگانی که از اسطوره استفاده کردهاند، اسطورهی برگزیدهشان، عملی داستانی انجام داد و در محتوا، ساختار داستان و پیشبرد آن دخیل بود. اما هادس خانم سلیمانی تنها نامی است روی جلد. همانند دیگر کاراکترها.
شربتی با طرح این سوال که برای مثال اگر رودابه(شخصیت اصلی داستان) نام دیگری داشت چه اتفاقی برای رمان میافتاد، پاسخ داد: هیچ. به همین صورت « اسفندیار- تهمینه- فرانک- سیاوش-یوسف- زلیخا....» هیچ کدامشان نتوانستند «فرامتنی» را به متن اضافه کنند و اگر کسی بگوید که اساسا چنین قصدی هم مطرح نبود، همین دلیل ضعف رمان است.
وی خاطرنشان کرد: اگر فرقی نیست که نام شخصیتی «سیاوش» باشد یا «رضا» اگر «سیاوش» یا دیگر نامهایی که میتوانستند «فرامتنی» بیافرینند بدون هیچ کارکردی در متن، ناقص باقی ماندند و این خود، گواه از ضعف استفاده از جهان خارج از متن است.
شربتی با اشاره به اینکه رمان، بیش از 40 شخصیت، خرده شخصیت و تیپ دارد که لااقل دو سوم آنها به جز یکی دو دیالوگ آبکی کار دیگری در متن نمیکنند، تصریح کرد: در یک داستان کامل از به هم پیوستن رویدادهای داستانی، ساختار پدید میآید که همیشه در لفافهی زبان و تکنیک نویسنده پنهان است.
وی با بیان اینکه این رمان از ساختار سادهی خطی پیروی میکند که ذهن را به رونوشت ساده و البته ناقص، از یک طرح و پیرنگ کلاسیک میکشاند، ادامه داد: آنچه جای تعجب دارد گزافگویی بیش از حد نویسنده و تعمد در آب بستن رمان است؛ به طوری که به راحتی میتوان صفحاتی از رمان را نخواند و چیزی را هم از دست نداد.
در بخشی از رمان، احسان میمیرد و نویسنده از روز اول حاشیه نویسی میکند تا سوم و هفتم و چهلم و اگر چاره داشت مجلس سال او را هم تعریف می کرد.
شربتی با اشاره به اینکه جبهه مورد نظر نویسنده، درست شبیه فیلم مستند صدبار پخش شده در تلویزیون هر چیزی که بارها و بارها دیدیم و شنیدیم و گفتند و گفتیم، جزء به جزء گزارش شد، افزود: درست مثل اینکه خانم سلیمانی از روی دفتر خاطرات خود برای ما انشا میخواند. به همین جهت، رمان و رویداد آن توان به دوش کشیدن این حجم گزافگویی را ندارد و ماحصل این پرچانگی چیزی جز کند شدن ریتم داستان و البته سر رفتن حوصلهی مخاطب نیست.
وی درباره زبان داستان گفت: نویسنده باید بداند دورهی گزارش نویسی چهل سال است که گذشته. دورهی جملات شعاری، گزارش خطی، مفهومگرایی، فدا کردن ساختار برای هدف و آن شعار کذایی که هدف، وسیله را توجیه میکند سر آمده است.
شربتی با بیان اینکه ادبیات جهان جای دیگری است، افزود: اگر نمیتوانید خود را با ادبیات جهان وفق دهید حداقل به ادبیات واپسگرا دامن نزنید چرا که این گونه فداکردن ساختار برای رسیدن به هدف سالهاست که منسوخ شده است. دیگر نویسندگان مبتدی کلاسهای داستاننویسی هم این گونه رمان نمینویسند که: «کلاسها شروع شدند. رودابه سرکلاسها حاضر می شد و وقتی کلاس نداشت خیابان امیر آباد و... را زیر پا میگذاشت...»/ به هادس خوش آمدید –ص 72
* بسیاری از رازهای مگو را مادران به دختران خود میگویند،
خادمی -از استادان رشته روان شناسی دانشگاه پیام نور- هم در این نشست اظهار کرد: بسیاری از روابط روانی یک دختر را مادرش شکل میدهد. رودابه به خاطر روابط مناسبتری که با پدر خود داشت، بسیاری از این مسائل را نیاموخت و پا به خانه مردی تنها گذاشت که در نهایت باعث شد مورد تجاوز قرار گیرد.
وی با بیان اینکه بسیاری از رازهای مگو را مادران به دختران خود میگویند، افزود: رودابه وقتی همواره با پدر خود روزگار گذراند، آموزههای لازم زنانه را پیدا نکرد.
خادمی ادامه داد: هر انسانی که رازی را در دل نگه میدارد بیشک دچار یک نابسامانی روحی و روانی میشود. آشفتگی روانی رودابه هم به خاطر نگفتن آن راز است.
وی با بیان اینکه اگر ضربات هیجانی از شدت بالا برخوردار باشد و فرد اصرار بر پنهان کردن راز داشته باشد، فرد به رواننژندی مبتلا میشود.
گفتنی است کارگاه نقد همنگر نهم اسفندماه نمایشنامه «رو در روی ماه» اثر حمزه شربتی را به نقد مینشیند.
- دوشنبه 13 بهمن 1393-23:14
سلام درود بر اعضای کارگاه نقد هم نگر ساری که به به و چهچه نگوییند و کار شان نقد متن داستان است .نون قرض نمی ده که نویسندگان تهران یک روز به آن ها پس بدهد .امیدوارم پاتخت نشین هم از این کار گاه درس بگیرند .
- دوشنبه 13 بهمن 1393-11:54
سلام من چنین نقداین کتاب رادرسایت های مختلف خواندم ؛ صادقانه میگم که منتقدان این کارگاه نگاهی متفاوت با این کتاب داشتندکه خیلی به دلم نشست.