نزاع جمعی، بازتاب اوضاع اجتماعی و اقتصادی
کارشناسان مرتبط باید وارد این حوزه شده، پدیده نزاع و درگیری در مازندران را با تحقیقات علمی بررسی کنند.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: پديده نزاع هاي دسته جمعي از آن دسته آسيب هاي اجتماعي است که نظم حاکم بر جامعه را مختل مي کند و همواره مواجهه با آن مورد توجه متوليان نظم و امنيت اجتماعي بوده است.
منظور از نزاع جمعی درگیری است که معمولا با انگیزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به طور محدود و گسترده بین عده ای از افراد به وقوع می پیوندد و با خسارات مالی و معنوی همراه و ممکن است به صورت رسمی یا غیر رسمی به طور نسبی پایان پذیرد و یا بالتبع خسارات وارده خود منشأ درگیری های دیگری شود و تا مدت ها به اشکال مختلف ادامه یابد.
نزاع به طور اعم و صورت جمعی آن به طور اخص، در هر جامعه ای همیشه به عنوان یکی از مسائل اجتماعی مطرح بوده است و در صورتی که عمومیت پیدا نموده و موجبات جریحه دار شدن افکار عمومی شود به عنوان یک جرم از لحاظ جامعه شناختی بدان پرداخته می شود.
چندی پیش مدیرکل پزشکی قانونی مازندران با اشاره به ثبت روزانه ۷۵ پرونده نزاع در شش ماهه امسال در استان، گفت: نزاع و درگیری بیشترین دلیل حضور مازنیها به پزشکی قانونی است.
او با اشاره به اینکه از این تعداد ذکر شده 9 هزار و 562 نفر مرد و مابقی زن هستند، گفت: بیشترین نزاع به ترتیب مربوط به شهرهای ساری با عدد 2هزار و 705 ، بابل با هزار و 823، آمل با هزار و 518 نفر و کمترین موارد نزاع به ترتیب در شهرهای سوادکوه با 254 مورد و جویبار با 336 نفر ثبت شده است.
در این باره باید هم به تبیین پرداخت و هم تحلیل پیامدهای آن را مورد توجه قرار داد. اما در این نگاشته به عنوان یک تحلیل مقدماتی می توان سه نوع تبیین از این پدیده اجتماعی که در مازندران وجود دارد ارائه داد. از این رو با سه نگاه می شود این موضوع را بررسی کرد.
1- نگاه به این پدیده از طریق بررسی ساختارهای ذهنی افراد: اغلب مردم مازندران پیشینه روستایی داشته و در طی دهه های اخیر از روستاها به شهرها آمده و به دلایل مختلف در شهرها سکنی گزیده اند. به طوری که بسیاری از شهرهای مازندران مهاجراسکان بوده و بر اساس خیل عظیم مهاجران روستایی بنا شده اند. این روستاییان که بر اساس زندگی قومی و قبیله ای روستایی زندگی می کردند، پس از مهاجرت به شهرها با روش های متفاوت زندگی آشنا شده و آن را درذهن خویش تا حدی بیگانه می یافتند.
در جامعه شناسی مفهومی وجود دارد به نام میدان. «میدان» پهنة اجتماعی کمابیش محدودی است که در آن تعداد زیادی از بازیگران یا کنشگران اجتماعی با منش هایی تعریف شده اند. جامعه در واقع از تعداد بی شماری میدان تشکیل شده است: میدان دانشگاهی، میدان هنری، میدان صنعت، تجارت، رسانهها و غیره.
مفهوم دیگر عادت واره، منش یا ساختمان ذهنی است. منش مجموعهای از قابلیتها است که فرد در طول حیات خود آنها را درونی کرده و در حقیقت بدل به طبیعتی ثانویه برای خویش می کند، به گونهای که فرد بدون آنکه لزوما آگاه باشد بر اساس آنها عمل می کند.
در طی دهه های اخیر جمعیت شهر نشین مازندران چندین برابر شده است. این شهرها بیشتر محل تجمع روستاییانی است که به دلایل مختلف (همچون فقدان امکانات در روستا و پیدا نمودن شغل) محل سکونت خود در روستا را ترک نموده و با همان ذهنیت روستائی در زمینه جدیدی به نام شهر استقرار یافته اند.
آنها از طرفی حداقل آشنائی را با زندگی شهری و وظایف شهروندی داشتند و از طرف دیگر شناخت چندانی از حقوق حقه خویش نداشتند.
ساختمان ذهنی این مهاجران با میدان زندگی شهری تطبیق چندانی نداشته و موجب پیامدهای اجتماعی مختلفی می شد. یکی از این پیامدها نزاع های جمعی بود که نسل اندر نسل در این سبک زندگی نهادینه شده است.
خلاصه اینکه از این نگاه می توان گفت نزاع های جمعی نتیجه تطبیق نیافتگی ریشه دار ساختمان ذهنی مهاجران با میدان زندگی شهری بوده که این در طی چند نسل اخیر اصلاح نشده و همچنان ادامه دارد.
2- نگاه اقتصادی و طبقاتی: زندگی در دنیای امروز خواه ناخواه با دغدغه های اقتصادی، خواسته های مادی و دل مشغولی های معیشتی همراه است. به طوری که این نیازهای مادی به چیزی بسیار فراتر از یک نیاز معمولی مبدل و بسیار بیشتر از میزان اهمیت ذاتی خویش، مهم شده اند.
این اهمیت بیش از اندازه به دلیل نگاه و تعریف جدید انسان امروز به زندگی است که وی را به سمت رفاه هر چه بیشتر مادی سوق می دهد و بیش از اندازه نیازهای مادی، پیامدهای بسیاری برای زندگی دارد.
از این جنبه که هم می تواند افراد را در یک دور باطل مادی طلبی گرفتار کرده و آرامش روانی را از آنان سلب کند؛ و هم اینکه می تواند آنان را بر سر دستیابی هر چه بیشتر به سود مادی با یکدیگر درگیر کرده، نزاع های اجتماعی به وجود آورد.
از سوی دیگر این توقعات بیش از حد مادی، تحمل چندانی در برابر فاصله طبقاتی نداشته و آن را ناعادلانه می پندارد. حسی که به طور ذاتی مستعد خشونت و نزاع است.
امروزه افراد به فعالیت های متهوارنه اقتصادی دست زده، ریسک های سنگینی را به جان می خرند. ریسک هایی که در بازار امروز بسیار خطرناک بوده و زندگی های بسیاری را دچار مشکل می سازد.
وام گرفتن های زیاد، خرید و فروش های چکی و نسیه ای، قراردادهای اقتصادی بی ثبات، حقوق های عقب افتاده، ورشکستگی، ناپایداری بازار، پیشی گرفتن توقعات مادی از درآمدها و توان اقتصادی، شتاب و عجله در پیشرفت اقتصادی و موارد بسیار دیگر موجب می شود تا فعالیت ها و روندهای ناصحیح اقتصادی به نزاع منجر شود.
3- نگاه به یک پدیده واقعی از طریق فضای فراواقعی: در ده سال اخیر کشور شرایط جدیدی را از حیث دسترسی افراد به اینترنت، شبکه های مجازی، ماهواره و رسانه های ارتباطی تجربه می کند. در این میان وضعیت مازندران بسیار جدی تر است. به طوری که مازندران در رتبه نخست دسترسی افراد به اینترنت قرار دارد. یعنی مازندرانی ها بیشترین علاقه مندان واقعی به اینترنت در کشورند (حتی بسیار بالاتر از تهران).
به زعم اغلب کارشناسان، فضاهای مجازی و شبکه های اینترنتی و ماهواره ای، به طور بالقوه حاوی داده ها و برنامه هایی اند که می توانند بر خشونت و نزاع تأثیرگذار باشند. سایت های پورنوگرافی، فیلم ها و کلیپ های خشن، و ... بر وضعیت روانی افراد تأثیر گذاشته و می توانند انسان ها را در تجربیات واقعی زندگی دچار نزاع های خیابانی و جمعی سازند. افراط در حضور و استفاده از این فضاها تأثیرات روانی و اجتماعی جبران ناپذیری را می تواند در حیات اجتماعی وارد سازد.
به نظر می رسد کارشناسان مرتبط باید وارد این حوزه شده، پدیده نزاع و درگیری در مازندران را با تحقیقات علمی بررسی کنند.
این نگاشته تحلیلی مقدماتی است. می توان از جنبه های مختلفی به این پدیده نگاه و با نگرشی آسیب شناسانه ابعاد گوناگون آن را بررسی کرد.
- شنبه 16 اسفند 1393-22:56
تحلیل های احسان شریعت همیشه علمی و جالب توجهه.
با تشکر از مازندنومه که این افراد را جمع کرده و داره به مازندران خدمت می کنه - پنجشنبه 14 اسفند 1393-16:16
با سلام و درود. من با لسان آقای عرشیا عزیز بسیار موافقم! اما یکی از دلایل اصلی این دعوا و نزاع های دست جمعی ریشه در فقر و گرسنگی و بی خانمانی دارد! زمانیکه پدر و مادر بیکار از عهده معیشت زندگی و مخارج و هزینه کودکان و فرزندان خود در همه زمینه ها ناتوان باشند! تاثیر مستقیم بر مغز و افکار و اندیشه فرزندان دارد! اختلال روحی و روانی در مغز این جوانان بیکار ایجاد می کند! عقده های نداشتن و نخوردن و الباس و کفش و سفر ها و پول تو جیبی به خصوص در ایامهای بزرگی همچو نوروز اعصاب این جوانان را در مقایسه با جوانان فرا دست جامعه خورد کرده و چون خود را ضعیف و ناتوان در جامعه می بینند! جذب گروه ها می شوند ( مانند فرقه های مذهبی)! که اگر اتفاقی افتاد، گروهی مسائل را حل کنند! که متاسفانه این گروها از قشر تهیدست و فقیر جامعه تشکیل می شوند و با اعصابی درب و داغان!!! به جای اینکه در حل مشکلات از مغز و افکار و اندیشه خود مانند (جوانان قوی هیکل کشورهای پیشرفته غربی )در زمینه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و ... استفاده کنند!!! با اعصاب درب و داغان و آشفته که همه از مغز دستور می گیرند! با مشت و لگد و در بعضی مواقع با سلاح گرم و سرد به جان یکدیگر می افتند و حریف خود را از پا در بیاورند!!! حل مشکلات! باید فقر را ریشه کن کرد! ( نگرانی و نادانی و ناتوانی و سرخوردگی از جامعه و اعتماد به نفس پایین)!!! جوانان از انرژی بیش از حدی برخوردار هستند. بایستی این انرژی مثبت جوانان را در راه های درست مانند ورزش های گوناگون استفاده کرد! باید فرهنگ سازی از کودکی در کودکان ایجاد شود و دبستان و دبیرستان برای این جوانان فعالیتهای مثبت و شاد که مغز را خسته کند ایجاد کند! مانند کوهنوردی و پیاده روی و شنا و آشنایی با طبیعت و جنگل و حیوانات و لمس کردن جوانان با حیوانهای با وفا و زیبا همچو سگ که جان میلیونها انسان را در جهان نجات می دهند و گربه که ثابت شده است، با لمس کردن این حیوانات به کودکان آرامش خاصی می بخشد! شخصی که به سگ و گربه و حیوانات و جنگل و طبیعت احترام بگذارد! مسلما به هم نوع خود انسان هم احترام قائل است و دست از خشونت بر می دارد! بایستی در هر محلی کتابخانه ایجاد شود و معلمین عزیز دست کودکان را گرفته و ماهی حد اقل یکبار این کودکان را به کتابخانه برد تا کودکان از نزدیک با کتاب و کتابخانه آشنا شوند! بایستی برای جوانان تفریگاه های گونان گون ساخت تا کودکان و جوانان بتوانند زیر نظر والدین در جشن و پایکوبی شرکت کنند!!! و ...البته تغذیه رایگان این کودکان در مدارس نباید فراموش شود که تاثیر به سزایی در جسم و روح و جان و تمرکز حواس این کودکان دارد تا کودکان از درس و کلاس فراری نشوند و جذب این گروها شوند و احساس قدرت در گروه های مخرب جامعه کنند که هم برای خانواده وهم اجتماع و جامعه خطرناک و جبران ناپذیر باشد!!! اگر به این مسائل مهم توجه نکنیم شاهد هر روزه چنین نزاع ها و دعواهی گروهی در جامعه و به ویژه مازندران عزیزمان خواهیم شد و شاهد نگرانی عزیزان مازندنومه هر ساله و درج این معظلات!!! این تجربه کودکی من و دوستان مازندرانی من اعم از دکتر و کارگر بود و زمانیکه به کشورهای کافر ثروتمند آمدیم با اعصابی راحت زندگی خوب و خوشی را ادامه می دهیم!!! پیروز باشید.
- چهارشنبه 13 اسفند 1393-11:51
جالب!! فكر نميكردم آمار انقدر بالا باشه!!! آقا احسان هميشه با مطالبت ما را سورپرايز مي كنيد.
- چهارشنبه 13 اسفند 1393-11:40
متاسفانه دل مشغولي جوانا ما به راه دست هدايت نشده است وهمچنين زيرساختهاي اين مهم نيز دركشور ما فراهم نشده مانند تفرجگاهها ،سالنهاي ورزشي وتفريحي و...