تعداد بازدید: 3387

توصیه به دیگران 3

دوشنبه 18 اسفند 1393-9:58

از ورق تا زرورق/ مازندران را با هم بسازیم

بابل، آمل، قائم شهر، نکا، تنکابن، بابلسر و... به میدان بیایند واین کار بزرگ فرهنگی، گردشگری را تکرار کنند. مازندران را با هم بسازیم.


 مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، حسین اسلامی ساروی: از این پل تا اون پَل؛ از پل تجن ساری تا پل آهن ساری، فاصله‌ی آن چیزی در حدود 1/5 کیلومتر است.

تا یکسال پیش، نه از عهد دقیانوس، یکی از کثیف ترین مراکز و آلوده ترین مکان شهر ساری بود.

ما فاصله این پل سیمانی تا آن پل آهنی را (تِجِن چاکِه) می‌گفتیم، حاشیه‌ی شرقی و غربی ساحلی رودخانه از سطح منطقه چند متری پائین تر بود و پر از بوته های خار دار، مثل تَمِش لَم، یا انواع و اقسام گیاهان خودرو و غیر درختی که جای جای آن به صورت حفره در می‌آمد و درون هر حفره یکی دو تا آدم نشسته و مشغول کار خودش بود، هر نوع مواد افیونی از نوع قدیم و جدید، صنعتی و سنّتی و انواع مخدّر روان گردان و مایعات نجس و به اضافه اشیای ریز سرقتی از ابتدای پل سیمانی وارد این حفره ها پخش و باز پخش می‌شد.

جالب است بدانید که همین حفره ها صاحب داشت، هر کس حق ورود به این حفره های درست شده از گیاهان رونده و خزنده را نداشت، در نگاه اوّل بیشتر حفره روباه و سگ و شغال به چشم می‌آمد، امّا، همه و همه، آنها، جای آدمهای معتاد و خلافکار بود.

از همان ابتدای ورود به این محوطه‌ی تجن چاکه، یک آدم که شرور تر بود، در ورودیه این محوطه در ابتدای پل  سیمانی می‌ایستاد، تازه حق و حقوقی هم می‌گرفت، دعوا، زد و خورد، سرقت، تجاوز، و حتّی قتل هم اتّفاق می‌افتاد!

البّته خیلی دورترها که ما جوان بودیم یعنی دهه های 1340تا 1350 این محوطه به این شکل نبود، خرابه بود، گوشه گوشه آن آبرفت و چاله آب (قُلزِم) داشت، چند نفر می‌شناسم که در این چاله آب های گَردان (قلزم) افتادند و خفه شدند.

عدّه ای از بچّه های محله بخش هشت ماهیگیری می‌کردند، امّا در مجموع از ابتدا این محوطه یک جایگاه امن و سالم نبود، البّته در فصل تابستان در ماه های مرداد و شهریور که آب به شدّت کم می‌شد، نگهبان آب از روستاهای زیر دست این رودخانه که به طرف دریا بودند شبها بیدار می‌ماندند که آب را ندزدند.

ما در تمام تیر و مرداد همه‌ی سالها در این منطقه پرونده دعوا، و قتل برای آب داشتیم تا اینکه سدّ(سِرمِه تنگه) ساخته شد و این مشکل چند ساله از میان رفت.

امروز با همّت شهرداری این فضا به پارک و دریاچه ای به نام پارک ملل که مردم همان به پارک تجن بیشتر می‌شناسند تبدیل شد که امن ترین مکان در شهر ساری امروز بی تردید این پارک تجن است.

من حداقل شصت سال این حاشیه تجن را دیدم، از ده سالگی تا مرز هفتاد سالگی، به تنهائی هرگز در هیچ زمانی به تجن چاکه نمی‌رفتم، با دوستان به صورت دسته جمعی بعضاً  برای آب تنی کردن در تابستان سری می زدیم.

در سی ساله ی اخیر می‌دانستم که دیگر این بخش از حاشیه ی تجن آلوده شده است، امروز این بخش از حاشیه ی تجن از پاک ترین مکان شهر  شده است، لذا بی تردید تبدیل یک مکان بسیار آلوده به یک مکان بسیار پاک آن هم در فاصله کمتر از نیم سال یک حرکت خدا پسندانه، فرهنگی و عمرانی است.

بُعد فرهنگی این کار بیشتر است. ده ها برابر این بودجه پارک تجن خرج سمینارها و به اصطلاح کارهای تبلیغاتی شد، ولی به اندازه این پارک ثمره ی ملموس فرهنگی نداشت، از 24 ساعت شبانه روز حداقل 16 ساعت فعّال است، شانزده ساعت از شبانه روز، مردم این دیار در این فضای خوب و قابل قبول، راه می‌روند، ورزش می‌کنند.

از بخور بخور خبری نیست، از موتور سوارها و افراد مزاحم خبری نیست، هوای پاکیزه، محیط پاکیزه، امکانات بهداشتی مناسب، و یک فضای تجدید دیدار آشنایان و دوستان با هم و خوشبختانه هنوز مرکز عقده گشائی بعضی از افراد برای تن نمائی و مُد بازی و چشم چرانی نیست.

اگر این حال و هوا حفظ شود، و بساط بخور بخور و خودنمائی و ادا و اصول آدمهای کلّه باغ وحشی و شلوار پاره پوش که مشتری های از ورق تا زرورق هستند، نشود خیلی خوب است.

تا امروز که خوب و بهینه بهره برداری شده است، خدا کند همین گونه بماند. این کارها را من کار اصیل فرهنگی می دانم، به مردم آرامش و آسایش دادن و پاک سازی شهر از محلات آلوده اصلاً عبادت است.

«عبادت به جز خدمت خلق نیست» بابل، آمل، قائم شهر، نکا، تنکابن، بابلسر و... به میدان بیایند واین کار بزرگ فرهنگی، گردشگری را تکرار کنند. مازندران را با هم بسازیم.

 


  • چهارشنبه 20 اسفند 1393-7:6

    استادگوران واستاداسلامي عزيز
    شمه تك دور
    مدتي است كسي اينگونه پدرانه صحبت نكرده واقعا يه خلا ايي احساس ميشد اگرشماها نبودين چه برسرماجوانان ميومدمتاسفانه همه جا ازبدگويي وغيبت وزيراب زني صحبت ميكنن كسي نمياد ازخوبي ها بگه طرف اين همه كاركرده نميگن دستت دردنكنه يا حداقل انتقادهمراه با نظرسازنده مطرح كنن ميرن ميگن چرا يقه كتت كج شده يا.....

    • ساروی ریکا(دردودلی با هم وطنم در ساری)پاسخ به این دیدگاه 14 0
      سه شنبه 19 اسفند 1393-10:17

      سپاس از مازند نومه که وجهه اصلی اقای اسلامی را نشان دادید...ولی ته دلم ناراحته که چرا ناراحتش کردم....ولی منطقی گفتم و با احترام با ایشان نظراتم را گفتم شما هم قسمت اخر نظرم را نگزاشتین....نمیخوام بی احترامی کنم ایا من تقلید میکنم؟من انسانم ازاد میخواهم انسان باشم دوست داشته باشم لبخند بزنم به دیگران کمک کنم نان حلال به خانه بیارم....ایا درست است نان را به نرخ روز بخوریم؟دل دیگران را بدرد بیاوریم....به برادر خود تهمت بزنیم و از افظ بد بکار بریم ایا او مسلمان است و من غرب زده و میمون....

      • سه شنبه 19 اسفند 1393-12:20

        آقای ساروی ریکا به قول خودت عصر پیشرفت و فضاست. شما هم که پیشرفت کردید، شلوارپاره پوش شدید، دیگر چه کار دارید با استاد اسلامی بحث کنید. تو برو خود را باش.

      • سه شنبه 19 اسفند 1393-9:59

        متن آقای دکتر اسلامی زیباست اما اگر امربه معروف و نهی از منکر شود و ایشان از الفاظ بهتری استفاده کند جوانان با توجه به چهره ی بی ریا و صاف و ساده و بی غل و غش بودن کبلاقا اسلامی بیشتر از اوامر و نواهی ایشان استفاده می کنند .دکتر اسلامی فرد فرهیخته است بهتر است با توجه به آیات قرآن با زبان لیّن و آرام افراد را خطاب و با آنها گفتگو کند

        • کیوس گورانپاسخ به این دیدگاه 15 0
          سه شنبه 19 اسفند 1393-9:20

          برای جناب دکتر اسلامی عرض سلام دارم و برای (نومه) مازندی مان که گشاده دست است و مجال به صاحبانِ سرود و سخن میدهد .
          آنچه که حضرتِ اسلامی مطرح فرمودند - معضلِ اجتماعی - نمیتواند فقط دستمایه جدالِ لفظی دوسه چندی باشد که فی المثل به وجوه فرعی آن میپردازند . بحث و نظرِ جناب اسلامی تقابل با شلوار پاره پوشان نیست که عزیزی از همینان به طعنه گفتند باید جورِ دیگر دید ؟! مرادِ حضرتشان اینست که شرایط را برای رفاه و آسایشِ مردم به گونه ای فراهم کنند تا فرصتی به ترغیبِ خلاف و خطاکاران نرسد . ایشان قطعاً دعوت به مقابله با شلوار پاره پوشان ندادند وخود نیز پاسخی به جوانِ معترض مرحمت کردند که قلم بدین مقوله نخواهند برد ولی تاسف این بنده در این است که همان جوانِ رعنا و همدیار گرامی من چرا از جانِ کلامِ این پیرِ سخنگو گذشتند و به (شلوار پاره) بند کردند ؟ آیا نه اینست که به یک معنی ( و خدای نخواسته)در مقابلِ معضلات اجتماعی از خود رفع تکلیف فرمودند ؟ عزیزِ همدیارم ، شما به شلوار پاره سرکن ولی مطمئن هستم با همین پوشش - شلوار پاره - هم رضا نمیدهی محل و ماوای زندگی ات به حاشیه های آلوده باشد ! مقصود اینست که همتی باید تا از چهره خاک و از سطوح حضورمان رفع آلودگی کنیم .
          بنده حقیر به دوران اشتغالم در آب منطقه ای مازندران ، مسئولیتِ حفاظت حریم و بستر مجاریِ آبی مازندران را عهده دار بودم که در این مجال قصدم به شرح خدمت نیست فقط به اشاره می گذرم که به رغمِ تاکید (قانون توزیع عادلانه آب) - قانون مدنی - قانون معادن - آئین نامه های رنگارنگ ....و مسئولیتی که ایضاً قانون بعهده ام گذاشته بود نمیتوانستم به شمارِ انگشت همکارانِ اجرائی ام متکی باشم و در حفظ بستر و حریم توفیقی بیابم زیرا اشتهای جامعه برای زمین خواری و (دردا و دریغا !) ناهمراهیِ محاکم قضائی و دیگر دستگاهای مرتبط اجرائی مرا و مسئولیتم را به تقابل بود ! روزی در یکی از شعبات دادیاری دادسرای ساری ، قاضی محترمی برایم قرارِ مجرمیت صادر کرد زیرا کسی که بخشی از بستر تجن را در تصرف عدوانی داشت از من شکایت به عدلیه برده بود که (مزاحم) کاشت و داشت اش میشوم....! و دفاع من بی اثر بود که درخواستم از محکمه برای خلع ید از ملک آب از تصرف غیر بنا به وظیفه قانونی ام است که در عین حال از سوی وزارت متبوع بعنوان ضابط دادگستری در استان مازندران معرفی شدم تا دادستان خارج از نوبت روی نظرم دستور اقدام صادر کند....! ودر نهایت با پادرمیانی مسئول دفتر دادیاری و به کفالت خودم رها شدم.....منِ مسئول را گرفتند تا غاصبِ خانه آب - انفال - آزاد باشد !!!!
          بروید پرونده همین زمین را که شهرداری ساری بدل به پارک اش کرد ملاحظه کنید که من با مسئولیت خودم پای نقشه اش را امضا کردم تا (دخل و تصرف در بستر) اینگونه باشد نه (چاله) هرزهای آنچنانی !
          در تمام دنیا رویکردِ شهرداریها به حریمِ رودخانه ها به نیت سالمسازی و زیبا سازی آن هست که فضائی نیز برای شهروندان مهیا میشود - فضائی تا هم تو عزیز شلوار پاره پوشِ من از آن فیض ببری و هم من و جناب دکتر اسلامی قدمگاهی برای نجواهای پیرانگی خود داشته باشیم...! پرخاشگر نباشیم.... حرمت نگه داریم و بقول حضرت اسلامی (از ورق تا زرورق مازندران را با هم بسازیم ) شمه بلا مه دل

          • حسین اسلامی سارویپاسخ به این دیدگاه 6 50
            سه شنبه 19 اسفند 1393-8:25

            من ایرانی هستم، از نوکرها و کلفت‌های بی مزد و مواجب غرب بی ادب متنفرم، من از دیدن این آئمها که از آشغال‌های غربی تبعیت می‌کنند خجالت می‌کشم، من ایرانی‌ام یک سر دو گوش چشم بسته مقلّد میمون‌وار آشغال‌های غربی نیستم، من از کسی که شناسنامه ایرانی دارد و قبله‌اش ابتذال غرب است بی‌زارم، من از شلوار پاره پوشها، کله باغ وحشی، چسب دماغی‌ها که همه‌ی برداشت آنها از فن‌ آوری غرب همین است حالم بهم می‌خوره.

            • یک مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 86 25
              دوشنبه 18 اسفند 1393-23:42

              نویسنده این یاداشت انسان قابل احترامی است ولی به نظر من ادبیاتی مناسب ندارد و متاسفانه بسیار حق به جانب سخن می گوید. گویی که همه حقیقت را در همه مسائل یک تنه می داند.

              • سیدرحیم موسوی سارویپاسخ به این دیدگاه 6 0
                دوشنبه 18 اسفند 1393-16:3

                دورد بر استاد ارجمندم جناب دکتر اسلامی.متاسفانه ما همیشه دچار سوتفاهم مزمن هستیم. در عرصه ی این جامعه به قدر کافی تنگ نظر بوده ایم پس نگاهمان را به کلیات مثبت اندیشی تغییر دهیم و قدر دان کارهای مغفول مانده باشیم و با تشویق هامان زمینه ساز دیگر کارهای بر زمین مانده از سوی مدیریت شهری شویم...نوروز در پیش است دلهامان را خانه تکانی کنیم و امیدوار به پیشرفت شهر و استانمان و در نهایت ایران بزرگ باشیم

                • حسین اسلامی سارویپاسخ به این دیدگاه 41 111
                  دوشنبه 18 اسفند 1393-13:36

                  من برای شلوار پاره پوشها و کله باغ وحشی و دماغ چسب زنها قلم خودم را آلوده نمی‌کنم، من برای دلخوشی آنها نمی‌نویسم، شما لباس پوشیدن خودتان را درست کنید، ایرانی باش، راهبر باش، مقلّد ابتذال غرب نباش.

                  • سه شنبه 19 اسفند 1393-13:17

                    جناب اسلامی کت وشلوار فعلی که بر تن من وشماست احتمالا راه آور غرب است ،چرا شما همان لباسهای 200سال پیش ما را نمی پوشید؟به سعدی شیرازی:«تن آدمی شریف است به جان آدمیت. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.» پاینده باشید.

                    • ساروی ریکاپاسخ به این دیدگاه 88 1
                      سه شنبه 19 اسفند 1393-5:55

                      با درود...این نوع ادبیات یک ایرانی و یک مازندرانی با هم وطنه خودش نییست...ایرانیان مهرپرور و نیک گفتارند...از غربت این پستو میزارم جایی که اخرین نقطه دنیاست کانادا...به عشق ایرانم به عشق شهر و استانم...اقای اسلامی انتقاد پذر باشین لطفا درخت هر چی بارش بشتره سرش پایین تره اصلا این نوع گفتار با یک ادم فرهنگی جور در نمیاد نباید به ظاهر بسنده کرد باید باطنو دید چشمهارا باید شست جور دیگر باید دید...با مهر و پیشاپیش نوروزتان خجسته باد.

                      • دوشنبه 18 اسفند 1393-15:19

                        کار آقای عبوری:
                        استثنایی
                        غیرقابل توصیف
                        ویژۀ الگوبرداری دیگران
                        گام اول

                      • دوشنبه 18 اسفند 1393-12:24

                        خواهش ميكنم تو قايمشهر و بابل ، در حاشيه رودخانه هاي تلار و بابلرود هم همينكار را بكنيد.

                        • دوشنبه 18 اسفند 1393-11:17

                          1- به همه دست اندکاران ایجاد این پارک تفریحی دست مریزاد باید گفت . 2-ازمسئولان آب منطقه ای درخواست کنید نام سد را به همان نام محلی آن یعنی سِرمِه تنگه تغییر دهند. در مورد واژه سِرمِه که احتمالا تغیر یافته نام سِمرا یا همان توت فرنگی وحشی جنگلهای منطقه است اگر کارشناسان نظری دارند اعلام کنند.

                          • دوشنبه 18 اسفند 1393-10:25

                            كبل آقا جان ته گره
                            واقعا بايد ته تك ره خش هادام

                            • ساروی ریکاپاسخ به این دیدگاه 110 40
                              دوشنبه 18 اسفند 1393-10:15

                              درود...با همه احترامی که برای اقای اسلامی قائلم ولی با بعضی از کلمه ها و الفاظ این اقا مخالفم و مشکل دارم....اقای اسلامی الان عصر پیشترفت و فضاست عصر دانشه ما جوانها نمیتونیم لباس سنتی بپوشیم انسانها ازاد افریده شدن و ازادن هر جوری که دوست دارن لباس بپوشن...شمل و پدران ما هیچ وقت نمیتونین لباس تنگ و جین به قول شما پاره بپوشین ما هم نمیتونیم شلوار پارچه ایی بپوشیم مگه میشه شما طرز لباس پوشیدنو با شخصیت بسنجین؟به خدا زشته شما کسایی که شلوار پاره میپوشنو با ادم معتاد لات تشبیه میکنین؟
                              من و خیلی از دوستان و اشنایانی که شلوار پاره میپوشیم حتی از بوی سیگار و لات بازی متنفریم
                              این طعنه های شمل خیلی برای نسل جوان سنگین و طعنه دار است لطفا طرز گفتار خود را تغییر داده و از کلمات بهتری استفاده کنید....با سپاس.

                              • دوشنبه 18 اسفند 1393-10:8

                                با تشکر فراوان از مازندنومه و استاد اسلامی،این روزها نگاه استاد اسلامی را خیلی می پسندم.


                                ©2013 APG.ir