خاطراتي از احمد توکلي
عبدالله شهبازي
دکتر احمد توکلي جنجاليترين و شايد تنها منقد جدّي سياستهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني است. با احمد توکلي در حوالي سال 1349 آشنا شدم زماني که به همراه هادي خانيکي و گروهي ديگر به جلسات چهارشنبه شبها در مسجد شمشيرگرهاي شيراز ميآمد. آنها معدود دانشجوياني بودند که در جلسات آقاي حائري (آيتالله حاج شيخ محيالدين حائري شيرازي کنوني، امام جمعه شيراز و نماينده ولي فقيه در فارس) حاضر ميشدند. اکثر اعضاي جلسه دانشآموز بودند. در آن زمان، اين جلسه تنها تشکل علني هواداران امام خميني در شهر شيراز بهشمار ميرفت. هر يک از اين افراد سرنوشتي يافتند. عدهاي با سازمان مجاهدين خلق رفتند. هادي خانيکي بعدها، به همراه دوستاني چون دکتر رضا رئيسي طوسي، از اين سازمان جدا شد و اکنون مشاور رئيسجمهور و از رهبران جبهه مشارکت است. هادي و احمد دوستان صميمي بودند.
در سال 1351 يا 1352 پرويز ضرغامي، پسر محمد خان ضرغامي (رئيس ايل باصري) که در اردوگاههاي الفتح دوره جنگ چريکي ديده بود، به سه تن از دانشجويان دانشگاه پهلوي شيراز، که با واسطه فرود فرهمند با آنها آشنا شده بود، طرز ساختن بمب ساعتي را آموخت و به آنها مقداري ديناميت و يک اسلحه کمري (والتر شهرباني) داد. اين سه تن (حسين محموديان، محمدرضا احمدي و مرتضي حاج شفيعيها) در حين ساختن بمب ساعتي در خوابگاه دانشگاه پهلوي (اوّل خيابان سعدي، نزديک چهارراه زند) کشته شدند. ديناميت ترکيد و بخشي از خوابگاه فروريخت. فرداي آن روز شايع شد که ساواک در خوابگاه بمب گذاشته و سه دانشجو را کشته است. راهپيمايي و تظاهرات عليه ساواک و حکومت پهلوي آغاز شد. در مراسم ترحيم اين سه تن و در تظاهرات دانشجويي آن زمان احمد توکلي سخنرانيهاي پرشوري ايراد کرد و به اين دليل دستگير شد. مدتي در زندان بود، سپس از دانشگاه اخراج و به سربازي اعزام شد. توکلي دوره دو ساله سربازي را به عنوان سرباز صفر در تبعيد گذرانيد.
احمد توکلي اهل بهشهر و اصالتاً اصفهاني است. نياي او در اواخر حکومت تزاري با قفقاز و روسيه مراوده تجاري داشت و به اين دليل در مازندران ساکن بود. انقلاب بلشويکي درگرفت و وي، بهسان بسياري از تجار اصفهاني ساکن شمال، ورشکست و در آن خطه ماندگار شد.