تعداد بازدید: 14614

توصیه به دیگران 3

جمعه 6 آبان 1384-0:0

آزولا يا « شيطان سبز» ؟!

نا گفته هايي از چگونگي ورود و انتشارجلبک "آزولا"به ايران(محمود زارع-ساري)


 جلبك آزولا يكي از گونه هاي گياهي وارداتي است كه در دهه اخير به وسيله دو تن از دانشگاهياني كه البته در دستگاه هاي اجرايي مملكت نيز داراي مسئوليت هايي بودند ، وارد شده است .

براساس اظهار بعضي از مطلعان دانشگاهي، اين دو نفر از استادان و البته مسئولان محترم دانشگاه ، در سفري كه براي شركت در يك كنفرانس ، به كشوري در جنوب شرقي آسيا ( احتمالا فيليپين) داشتند ، با اين جلبك در يكي از تحقيقات مطرح شده در آن كنفرانس آشنا شده، متوجه مي شوند كه در آن كشور ، از اين جلبك ، به عنوان يك غذاي مناسب و با ارزش غذايي بالا براي ، براي تغذيه دام ها استفاده مي شود.

 آن ها قطعا با نيت خير و خوش بيني ، به اين نتيجه مي رسند كه اين گياه را به ايران آورده و براي تغذيه دام ها مورد استفاده قرار دهند. طبعا شادمان از اين ره آورد علمي شايان...! اما روي ديگر سكه حاكي از نگراني هاي جدي عده قابل ملاحظه اي از محققان و دانشجويان (و حتي بعضي از كشاورزان! ) از اين مهمان ناخوانده به سفره كار و تلاش و معاش كشاورزان ، مي باشد؛ تا جايي كه از آن با تعبيراتي مثل: بمب خطرناك ؛ شيطان سبز ؛ و... ياد مي كنند!

 با توجه به حواشي اي كه اين مسئله پيدا كرده ، و بالطبع اطلاعاتي هم كه در اين بين منتشر شده ، كاشف به عمل آمده است كه اين يك قلم را، حداقل دشمنان خارجي ، توطئه نکرده و به قصد ضربه زدن به مملكت صادر نكرده اند؛ بلكه ماجرا برعكس بوده و گويا به صورت غير مجاز( و محترمانه ترش ؛ يواشكي ) آن هم داخل يك قوطي كبريت جاسازي شده و وارد شده است . چون قصد خيري در كار بوده است.

 خلاصه آزولا را وارد ايران كردند و مستقيما به محل كار خودشان ( استان گيلان ) برده ،شروع به تكثير آن كردند. البته تكثير آن كار مشكلي نيست، زيرا آزولا كافي است به آب شيرين دسترسي داشته باشد و آن وقت است كه مثل باكتري با ضريب رشد تصاعد هندسي بالا ، رشد و تكثير مي يابد.

 براساس شنيده ها ( كه متن بعضي از اين اظهارات موجود است ) در ابتداي امر اين آقايان از ويژگي هاي فوق العاده مناسب اين گياه سخن ها راندند و علاوه بر آن كه آن را به عنوان گياهي برتر، براي تغذيه دام ها عنوان كردند، فوائد ديگر آن را براي كشاورزي نيز برشمردند كه في المثل باعث از بين بردن علف هاي هرز مزرعه شاليزاري و بالطبع رشد محصول برنج ، خواهد شد!

 همين كافي بود تا استفاده از اين منبع غذايي در دستور كار( حداقل بخش تحقيقات) جهاد سازندگي نيز قرار گيرد. اكنون حدود پانزده (15) سال از تاريخ ورود آزولا ( به تعبير منتقدان ؛ شيطان سبز كوچك ) به منطقه سرسبز شمال كشور مي گذرد و در اين مدت تقريبا كوتاه كل خطه شمالي كشور را از گيلان تا مازندران و گلستان در بر گرفته و اكوسيستم شمال كشور را دچار مخاطره اي بزرگ كرده است كه رهايي از آن امكان پذير نيست. حداقل به اين زودي ها ممكن نمي باشد.

جلبك آزولا در دهه اخير ، تمام و يا اكثر مرداب ها و شاليزارها و بركه هاي شمالي را به سلطه خود در آورده است و هم چون فرشي زيبا ، اما به گفته منقدان؛ بي رحم و كشنده تمام آب هاي راكد اين مناطق را در بر گرفته است. تعدادي از دانشگاهيان روند نابودي مرداب انزلي را ( حداقل يكي از مهم ترين عوامل موثر و مخرب در نابودي مرداب ) كه نزديک است به لجن زاري تبديل شود ( كه تقريبا شده است ) در اثر اين جلبك مي دانند. ( والله اعلم )

اين جلبك در شاليزارها به عنوان يك رقيب جدي برنج در استفاده از املاح معدني و مواد مغذي آب ، قرار گرفته و از رشد مناسب برنج جلوگيري كرده و قطعا در صورت صحت اين امر ، هزينه كشت برنج را به خاطر استفاده بيشتري كه بايد از كود شيميائي بشود، بالا مي برد. علاوه بر آن كه روند افزايشي استفاده از كود شيميايي در طولاني مدت هزينه هاي سرمايه اي فوق العاده اي را بر مهم ترين منبع حيات بشر يعني خاك ، تحميل مي كند كه اصلا جبران پذير نمي باشد.

 جلبك آزولا داراي خصوصياتي منحصر به فرد بوده ، به طوري كه توانايي سازگاري آن با محيط بسيار اعجاب آور است و به راحتي و با سرعت زياد با هر محيطي مانوس مي شود. ريشه هاي آويزان و معلق در آب اين گياه ، به راحتي اين امكان را به آن مي دهد كه تغيير مكان داده و با جريان آب به سهولت جابه جا شود و يكي از علل پراكندگي سريع آن نيز همين موضوع است.

 آزولا ، بمجرد ثابت شدن در يك مكان ، شروع به تكثير مي كند و ظرف مدت كوتاهي ، تمام سطح آب را مي پوشاند، به طوري كه هيچ روزنه اي براي ورود نور خورشيد به درون آب، وجود نخواهد داشت. ريشه هاي معلق جلبك ، تمام و يا اكثر املاح آب را جذب و صرف رشد و تكثير خود مي كند. طبيعي است ، وقتي نور به درون آب نفوذ نكند و مواد مغذي هم كه نباشد ( يا كم باشد ) از رشد گياهان آبزي ديگر مثل فيتوپلانگتون ها و... خبري نيست .

با توقف و يا كند شدن رشد اين آبزيان مفيد ، در داخل آب اكسيژن توليد نخواهد شد و به همين دليل جانوران آبزي مثل ماهي ها و موجودات ذره بيني قادر به رشد و تكثير نبوده و سير نابودي را در پيش مي گيرند. در عوض سيستم هاي غير هوازي شروع به فعاليت كرده و مرداب يا بركه را تدريجا به سياه چاله هايي بد بو و غير قابل زيست ، تبديل مي كند.

 از طرف ديگر موقعي كه مرداب ها خالي از موجودات آبزي شود، ديگر مكان مناسبي براي پرندگان مهاجر نخواهد بود و... بگير و برو تا چرخه هاي آخر ....

 با اين وصف ، به همين سادگي اكوسيستم منظم چندين هزار ساله موجود به هم ريخته مي شود و رو به نابودي خواهد رفت. ما هم در حال نظاره و تماشاييم!!! رسم عرفي ، علمي و حتي قانوني همه كشورها در ورود يك گونه جديد گياهي يا جانوري و... بر اين است كه بدوا" تحقيقات گسترده اي را به اجرا درمي آورند و مزايا و معايب آن را مورد بررسي قرار مي دهند و اين كار، گاهي مستلزم سال ها تحقيقات است. ولي بر اساس همين گزارش مطروح شده و ديگر مستندات ، اقدامي به اين مهمي كه مي تواند در اكوسيستم و محيط زيست طبيعي و انساني ، آن همه تاثيرهاي عجيب را داشته باشد( و ما به گوشه هايي از آن فقط اشاره كرديم) ، به همين سادگي ، صورت مي پذيرد و كسي هم نيست كه به طور جدي به اين موارد رسيدگي كند.

 اين دودي كه الآن بلند شده است قطعا در دهه ها و بلكه سده ها ي آن طرفتر به چشم ايرانيان فرداي دور و نزديك ، خواهد رفت. ما كاري به نيت و انگيزه اصلي اين گونه اقدامات نداريم كه البته شكي نداريم اين آقايان از روي دلسوزي و صرفا به جهت اين كه خدمتي خواسته اند به اين مملكت بكنند ، به اين اقدام دست زده اند. ولي مملكت و سازو كار سامان بخشي به مملكت را بايد به اهلش سپرد.
محمود زارع - (mahmood.zare@gmail.com)



    ©2013 APG.ir