تيرگان
عمادالدين فياضي
اصل و منشااين جشن(كهبرخياز مورخان از آن به "عيد تيرگان" نام بردهاند) و آيين مربوط به آن، از باورهاي دين "زرتشت" سرچشمه گرفته كه هنوز هم در برخي از مناطق مختلف ايران بااندك تغييراتي برگزار ميشود.
جشن تيرگان پس از جشنهاي "نوروز" و "مهرگان"، در واقع يكي از جشنهاي بزرگ نزد ايرانيان بوده كه به مرور زمان مانند جشن مهرگان به فراموشي سپرده شده است.
اين جشن مانند جشنهاي ديگر مراسم ويژهاي دارد كه روش برگزاري آن نيز اين گونه بود: روز پيش از عيد تمام محوطه خانه را از درون و بيرون آب و جارو ميكردند و صبح روز جشن همه به حمام رفته و سپس لباس نو ميپوشيدند و براي برگزاري مراسم ديگر اين روز خود را آماده ميكردند.
از مراسم ويژه اين روز به باد دادن يك تار (رشته نخ نازك ابريشمي) بود.
اين تار نخ نازكي بود كه از ابريشم هفت رنگ و سيم نازك و ظريفي تابيده شده و بهنام "تير و باد" معروف بود. تار را در بامداد اولين روز "تيرماه" به مچ دست ميبستند و در روز "باد" يعني ده روز بعد (روز دهم تير) از دست باز كرده و به باد ميدادند.
از ديگر مراسم اين روز "آب پاشيدن " بود به اين ترتيب كه به هنگام جشن، جوانان با شور، شعف و شادي زياد دنبال هم ميدويدند و در حالي كه سعي مي كردند روي هم آب بپاشند ترانهها وسرودهايي را ميخواندن و به همين دليل اين روز را "جشن آبريزگان" نيز ميگفتند.
آب در نزد ايرانيان همراه سه عنصر ديگر (آتش، باد و خاك) از تقدس خاص و ويژهاي برخوردار است.
در بيشتر منابعي كه از تاريخ ايران ( چه قبل و چه بعد ازاسلام)بدست آمده است به اين موضوع كه "آب" نزد ايرانيان از جايگاه و ارزشي مهم در مجموعه آفرينش برخوردار بوده، بسيار اشاره شده است.
"هردوت" مورخيونان باستان دراينباره مينويسد:"ايرانيان درآب روان شست و شو نمي كنند و هرگز در آب لاشه و مردار و روي همرفتهچيزهايناپاك نمياندازند." جشن تيرگان بيش از هرچيز به "جشن باران" نيز شهرت دارد و وجه تسميه آن پشتوانه تاريخي خاصي دارد، به گونهاي كه با حادثه تاريخي و حركت اسطورهاي "آرش كمانگير" مربوط است.
در يكي از متنهاي تاريخ كهن آمده است:"زماني كه افراسياب بدعهد،پيمان شكني كرد و به مرز ايران تاخت،رحمت و بركت از ملك ايران رخت بربست و مردم دچار خشك سالي و عسرت شده و روزگارشان بهتلخ كامي ميگذشت، افراسياب منجمان و دانشمندان را فراخواند تا علت را از آنان جوياشود و منجمان به او گفتند كه بد عهدي او دليل اين نافرجامي هااست."
آن گاه كه وضعيت دشوار آن زمان به درازا كشيد ميان افراسياب و منوچهر گفت وگويي برقرار شد ونتيجه آن كه، افراسياب قبول كرد كمانداري ازايرانيان تيري شليك كند و هر جا كه تير فرود آمد همان جا مرز "ايران و توران" خواهد بود.
توران منطقهاي در شمال و شمال شرق ايران بود كه امروزه كشورهاي آسياي ميانه را در بر ميگيرد، به اين منطقه تركستان نيز گفته شده است.
به همين دليل اين روز را تيرگان يعني "پرتاب تير" نيز ناميدهاند و چنين بود كه آرش تيرش را از فراز دماوند شليك كرد و تيرش آن روز و روز بعد در سفر بود تا سرانجام در كنار جيحون (نام رودخانهاي در كنار رودخانه ديگر به نام سيحون كه در سرزمين توران قرار داشت و امروزه نيز به نامهاي آمو دريا و سيو دريا در آسياي ميانه جاري هستند) به فرود آمد و به اين ترتيب مرز بين ايران و توران آنگونه برقرار گرديد و بركت بار ديگر به ايران بازگشت.
از آن پس افراسياب با سرافكندگي از ايرانرفت و پس ازآن ايرانيان آن روز باشكوه را جشن گرفتند و مراسم خاصي كه همراه با آب ( به معناي آباداني ) بود را براي شكرگذاري و زنده نگه داشتن آن روز به جا آورند كه سالهاي سال نيز ادامه يافت.
در دوره صفويه جشن آبريزگان در اكثر نقاط ايران برگزار ميشد و از شاهان صفويه، "شاه عباس" توجه زيادي به برگزاري اين جشن داشت بطوري كه گاه شخصا در اين جشن شركت ميكرد.
"پيترو دلاواله "جهانگرد ايتاليايي كه درزمان سلطنت شاهعباس بهايران سفر كرده درباره برگزاري جشن "آب پاشان" مينويسد:"در روزاين عيد تمام مردم از هر طبقه وحتي شخص شاه نيز بيهيچ ملاحظه به سبك اهالي مازندران لباس كوتاه دربر ميكنند و دستها را تا آرنج بالا ميزنند و دركنار رودخانه يامحل ديگري كه آب زياد دردسترس باشد درحضور شاه حاضر ميشوند و بهمحض اينكه شاه اجازه داد باظروفي كه دردست دارند درضمن رقص وخنده ومزاح و هزارگونه تفريحات ديگر بر سر و روي هم آب ميپاشند."
گاه كار اين آبپاشي به جايي ميرسد كه برخي از مردم يا به سبب خشم وغضب و يا به علل ديگر ظروف را به سويي ميافكنند وبادست به آب ريختن ميپردازند و حريفان خود را به ميان رود يااستخر مياندازند!"
پس ازصفويه برگزاري جشنتيرگان در بعضي از نقاط كشور تغيير يافت طوري كه در بخشهاي شمالي ايران جشن تيرگان بعد از نوروز به عنوان مهمترين عيد و جشن شناخته شد و آداب و رسوم جديدي برآن افزوده شد. به زبان محلي به اين جشن در مازندارن "تيرماسيزشو" (شب سيزدهم تيرماه) ميگويند.
يكي از رسمهاي اين شب در مازندران "لال زن شيش" است به معني كسي كه خود را لال (گنگ) نشان ميدهد وبا تركهاي كه در دست دارد اهل خانه را ميزند تا اينكه چيزي به او بدهند و اين زدن را "شگوني" (به فال نيك گرفتن) براي تندرستي ميدانند.
از رسمهاي ديگر اين جشن،"شال انگيني" (شال افكندن) است به اين ترتيب كه يك شخص، طوري كه ديده نشود از روزن (محلي كه براي عبور نور آفتاب در بالاي خانه تعبيه ميشد) بالاي بام، شال ياپارچهاي بلند رابه درون خانه ميانداخت و منتظر ميماند تا صاحبخانه در آن شال چيزي ببندد، پس آهسته شال را بيرون ميكشيد وميبرد و اين بيشتر كار كودكان بود.
هم اكنون نيز در بيشتر روستاهاي مازندران اين جشن و آيينهاي مربوط به آن همچنان برگزارمي شود; ازجمله اين روستاها ميتوان به روستاي "سما" در بخش كوهستاني "كجور" مازندران و روستاي "يوش" در بخش "بلده" نور مازندران اشاره كرد.
اين جشن هم چنين دربرخي نقاط ديگر ايران مانند خراسان ،كرمان و يزد نيز با مراسمي ويژه همين مناطق برگزار ميشود.
نكته جالب توجه اين است كه به رغم اين كه اين جشن خاص ايرانيان است اما با اندك تغييراتي در بسياري از نقاط جهان نيز برگزارمي شود.
در شبه قاره هند كه از دير باز روابط گسترده فرهنگي، سياسي واقتصادي با ايران دارد، با آموختن اين جشن شادي آفرين از ايرانيها آيين آن را انجام مي دهند به گونهاي كه هماكنون "جشن آبريزگان" يكي ازاعياد و جشنهاي مهم هنديان است.
در كشورهايي مانند برمه وجنوب فرانسه نيز هرساله جشن آب پاشان باشادي فراوان و با شركت افراد پير و جوان برگزار ميشود.