تعداد بازدید: 3738

توصیه به دیگران 3

پنجشنبه 28 اسفند 1393-23:43

پیروزی سیرت و تفسیر بر صورت و تصویر

بسته ویژه نوروز-7/ نه هواخواهان پرشمار سیدمحمدخاتمی باید بیمناک اجرایی شدن یک مصوبه رسمی باشند و اثرگذاری او را تمام شده بینگارند و نه مخالفانش باید به کامیابی خود در نیل به اهداف شان دل خوش کنند.


 مازندنومه؛ سرویس سیاسی، دکتر علی کریمی مله، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران: مایلم در روزهای پایانی سال 1393 هجری شمسی نوشته ام را با این بیت معنادار سعدی که فرمود: " تن آدمی شریف است به جان آدمیت / نه همین لباس زیباست نشان آدمیت" آغاز کنم.

 پیش درآمد سخن اینکه اغلب تأملات فکری و نظرورزی های زمانه در خلأ نمی رویند و در جهان انتزاع شکل نمی گیرند، بلکه بازتابی از نقد واقعیت های تلخ زمانه یا وصف جهان مطلوب و دلپسند اندیشه ورزان به شمار می روند. این یادداشت نیز از این قاعده مستثنی نیست و روایتی بیمناک و امیدوار از برخی رخدادهایی است که حتی در قامت قانون نیز آراسته شده است و صدالبته آگاهان روشن ضمیر، خود مرجع اصلی این نوشتار را در می یابند.

 انسان موجودی جویای ماندگاری و جاودانگی است و در هماره تاریخ و تجربه زیسته خویش روش ها و ابزارهایی به کار بسته است تا مانایی خویش را تضمین کند. عده ای با ثروت، برخی با قدرت و معدودی نیز با آراستگی به دانایی و معرفت. بعضی برای ماندگارسازی خود مجسمه ها و گنبدها بنا کردند، پرچم ها و مناره ها برافراشتند، نام گذاری ها کردند و تقویم ها به طبع رساندند و تصاویری در نمایش ها و تیراژ پرشمار آراستند و برخی دیگر در انبان خود فقط سیرتی نیکو، کرداری فضیلت مدار و منشی فرزانه اندوختند.

در این میان دسته اول از نیکنامی بی بهره مانده اما در مقابل دسته دوم شهره آفاق شده و سیره شان ماندگار شده است. همانگونه که سعدی علیه الرحمه فرمود: "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند"

طبق سخن حکیمانه سعدی آنچه نقش انسان را بر دیوار تاریخ حک می کند و آثار زندگی ماندگار و بالندگی پایدار وی را به نمایش می گذارد، و جایگاه او را در ذهن و ضمیر مردم ارتفاع، و منزلت او را در نسل های بعد ارتقا می بخشد، فرزانگی سیرت و جان، عقلانیت افکار، منطقی بودن روش، ادب و اعتدال در منش و کردار اوست نه آراستگی جسم و صورت و انباشت ثروت و قدرت. از این رو تجربه تاریخ نیز گواهی می دهد که نام آوران نیکنام که علی رغم خواست صاحبان قدرت و مکنت، آوازه شان اعصار و امصار را در نوردیده و پیام شان در ژرفای دل و پهنای روح فضیلت جویان ریشه دوانیده است، کم نبوده و نیستند.

به شهادت تاریخ همیشه راه از راهور، پیام از پیام آور و نشانی از نشانه اهمیت افزونتر و تقدم رتبی بیشتری داشته است. به ویژه در عصر کنونی که به قول برخی اندیشه ورزان نامدار در توصیف عصر فرامدرن ما با "مرگ نشانه ها" مواجه هستیم، و رسانه ها از تنوع و تکثر فراوانی برخوردار شده و راه های انتقال معناها و برداشت ها از انحصار ساختارهای رسمی قدرت سیاسی خارج شده است، می توان مدعی شد که بیش از گذشته تفاسیر بر تصاویر اولویت یافته اند، چون تصاویر از پی هم می آیند و می روند اما تفاسیر منطقی و مستحکم مانایی خود را حفظ می کنند و آنچه تفاسیر را ماندگار یا زوال پذیر می کند لزوماً پشتیبانی یا محدودیت های قانونی نیست، بلکه قدرت جذب و توانایی اقناع مخاطبان، ظرفیت برانگیزانندگی و بسیج گری و قابلیت روزآمدی و نوشوندگی آن است.

فقط به عنوان نمونه اشاره بدین مورد کافیست که ما مسلمانان تصویری از پیامبر اعظم (ص) یا از نماد عدالت و بندگی امام علی (ع) ندیده ایم و چهره معنابخش جهاد و شهادت حضرت امام حسین (ع) نیز تصویربرداری نشده است، اما مفتخریم که چشمه جوشان معنایی که آن بزرگواران از حیات طیبه ترسیم و تفسیر کرده اند، علی رغم موانع ساختگی زیاد در طول تاریخ تداوم پیدا کرده و ان شاالله عالم گیر نیز خواهد شد.

 بنابراین چنانچه منطق والا، اندیشه سازگار با فطرت، نیک سرشتی و سیرت حسنه در کارنامه افراد روایت شده باشد، برای جاودانگی کفایت می کند هرچند صورتی به تصویر کشیده نشود.

 خلاصه کلام اینکه فرزانگی، فرهیختگی، تحمل بالا، شخصیت والا، سیاست ورزی متحملانه، رفتار متأملانه، ایستادن بر بلندای کنش گفتگویی و قدبرافراشتن در برابر نفرت افکنی و خشونت طلبی، فروتنی در برابر اصحاب فکرت و ارباب هنر و معرفت، کاربست سیاست ورزی اخلاق مدار و ستیز بی امان با عفریت جهل، دروغ و نیرنگ و بسیاری از خصایص حسنه دیگر کافی بود تا تفسیر "خاتمی" از انسان، دین، سیاست و اخلاق و نسبت بین آنها بر پهن دشت ذهن و ضمیر جامعه ایرانی حک شود و وی علی رغم سال ها منع تصویری در قاموس سیاست ورزی به مثابه کنش گری اثرگذار حضور و ظهور یابد و تفسیر خود را بر قامت سیاست ایران بپوشاند.

 این نقش آفرینی نافذ که آخرین تجربه کارآمدش را در انتخابات 1392 به رخ کشید بر همگان عیان ساخت که در هنگامه جدال و رقابت، تفسیر بر تصویر و سیرت بر صورت پیشی می گیرد و واقعیت های عینی سیاسی و اجتماعی غیررسمی خود را بر مصوبه های رسمی چیرگی می بخشد. واقعیت سیاسی انتخابات ریاست جمهوری 1392 نشان داد که خاتمی در حافظه جمعی سیاسی نسل کنونی به نماد یک راه، نشانی، پیام و تفسیر مبدل شده است و فقط یک راهور، نشانه و پیام آور نیست که با منع و حتی حذف آن، واقعیت ها نیز حذف یا دگرگونه شوند.

 این واقعیت به همه ناظران آگاه و شاهدان ژرفانگر درس می آموزد که نه هواخواهان پرشمارش باید بیمناک اجرایی شدن یک مصوبه رسمی باشند و اثرگذاری خاتمی را تمام شده بینگارند و نه مخالفانش باید به کامیابی خود در نیل به اهداف شان دل خوش کنند.

 به امید آنکه سال 1394 سرآغازی برای درک عمیق تر واقعیت های اجتماعی، مطلعی برای پذیرش تنوع و تکریم تفاوت و گستراندن دایره همپذیری و تحدید دگرسازی های ساختگی باشد.


  • جمعه 21 فروردين 1394-21:24

    با درود و احترام
    رویکرد ایهامی شما به واژگان «صورت و سیرت» در عین حال که جالب بود، قابل درنگ نیز بود. تاریخ مجرب و بلاکشیده ما، شاید بیش از تاریخ هر سرزمین دیگری، پر باشد از صدای چکاچاک شمشیر قدرتمداران و بانگ تهی هیاهوی خودخداپنداران. مایلم تعبیری دیگر نیز بر تحلیل ارجمند شما بیفزایم و آن این که به گفته سعدی از این گونه«طبل بلندبانگ در باطن هیچ»، بسیار در فضای تاریخ ایران پیچیده است و در صفحات قطورش، به وفور بازداشتن ها و گرفتن ها و بستن ها و کشتن ها، رج شده است؛ اما در نهایت، غربال به دست فرهیختگی بوده است، و دانه های درشت مانده بر غربال، آنانی بوده اند که خرد ورزیده اند و انسانیت و اخلاق را در پای قدرت قربانی نکرده اند؛ خواه آنان که در علم و ادب، مشعل اندیشه را از کوره راه های ظلمانی عبور داده اند و خواه اندک سیاستمدراران دل آگاهی که در روزگاران بی پایان عسرت و جهل و تحجر و ریاورزی، نقش انسانی خود را ایفا نموده اند؛ و محمد خاتمی، یکی از این خانه روشن کنندگان است که به گفته ی شاملو « از نظّاره به ناظر» رفته است چه پروا که صدا و سیما، صدا و سیمایش را منع کند؛ صدایی که در کوه دلها طنین انداز شده و سیمایی که در آیینه ی ذهن ها حک شده است؟!

    • يکشنبه 9 فروردين 1394-19:56

      زنده باشید آقای دکتر عزیز. مطالب بسیار منطقی و متینی ارائه فرمودید.
      خاتمی همانند چراغی است که خداوند او را برافروخته و نتیجه تلاش برای خاموشی این چراغ چیزی جز خسارت نخواهد بود.

      • سه شنبه 4 فروردين 1394-10:59

        سلام و عرض ادب خدمت استادی ارجمند که مایه افتخار و مباهات عالمان و روشنفکران کشور میباشید. استاد گرامی، خاتمی به دو دلیل، یکی بخاطر رفتار و عملکرد صادقانه ایشان و دیگری بخاطر منش و رویکرد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مدیر جایگزینش برای همیشه محبوب دلها و ماندگار تاریخ این کشور خواهد بود.

        • صمد علیپورپاسخ به این دیدگاه 5 1
          سه شنبه 4 فروردين 1394-10:19

          خرسند و مسرورم که بار دیگر مطلبی ارزشمند از برادر ارجمند و استاد اندیشمندم جناب دکتر کریمی مطالعه نمودم .
          بسیار و بسیار ساده اندیشی و سطحی نگری است اگر باور کنیم که تاریخ اندیشه و تفکر به سفارش و توصیه من و شما نوشته می شود .
          اندیشه و تفکر چون رودی خروشان ، به جریان طبیعی خود ادامه می دهد .
          بر خلاف سلطه و سیطره نظام های خشن استبدادی در طول تاریخ ایران و جهان که همیشه مهمترین هدف و همتشان در جهل و جهالت نگه داشتنن مردم بود ، اما هرگز جامعه از وجود اندیشمندان و متفکران و مصلحان و شاعران و عارفان آگاه و شجاع محروم نبوده است .
          به راستی شمع آجین کردن عین القضات همدانی و زنده زنده سوزاندن جور دانو پرده از چه رازی بر می دارد ؟
          آیا جز این است که مردانه و استوارانه چون کوه به دفاع از باور و عقیده و اندیشه ای برخاسته اند ؟
          تردیدی نیست که درخشش اندیشه های راستین انسانی و دینی و نیز ظهور و طلوع ستارگان همیشه درخشان آسمان تفکر و خرد ، فقط و فقط در پای بندی به اصل تسامح و تساهل و تحمل آراء و اندیشه های مختلف و مخالف و درک و فهم عقاید دیگران بوده است .
          پس ازسپری شدن سی و پنج سال از عمر انقلاب ، و هشدارهای کم نظیر متفکران و عالمان روشن ضمیر و روشنفکری چون شریعتی و مطهری که ذکر مطالب آنان در این نوشته نمی گنجد آیا هنوز درنیافته اییم که سرکوب آزادی بیان و بستن پر و بال اندیشه و جلو گیری از اظهار عقاید دیگران ، ما را از مسیر اصلی دور خواهد ساخت ؟
          باید بپذیریم که این سخت گیری ها و تعصب ورزیدن ها و عدم تحمل و نا شکیبایی ها ، فرهنگ سوز است نه فرهنگ ساز . با نفی آزادی و بویژه آزادی بیان و اندیشه ، هم دین اعتبار خود را از دست می دهد و نیز رویش و طراوت فرهنگ و معارف دینی کاهش می یابد .
          و مرحوم نادر ابراهیمی که از نویسنگان دردمند معاصر است با توجه به همین مسئله به سراغ ملا صدرا می رود و با نوشتن کتابی در قالب داستان با عنوان : مردی در تبعید ابدی ، اندکی از راز و دلایل بی توجهی جامعه آن روزگار به فیلسوفان و اندیشمندانی چون او را بر ملا می کند .
          و چه دردمندانه و غریبانه گفت صدرالمتألهین ِ :
          « ... شما که در این راه می‌آیید، بدانید هرکس که پیوسته می‌اندیشد، به ناچار، با محیط ِ خویش و روزگار ِ خویش درگیر می‌شود و مشکلی پدید می‌آورد که حل‌ناشدنی‌ست! چرا که انسان ِ پیوسته اندیشمند، از زمان و زمانه‌ی خویش درمی‌گریزد و به فراسوی زمان ِ خود می‌رود و چنین است که صاحب منصبان ِ عصر ِ او، او را ادراک نمی‌کنند و بر سخنانش صحه نمی‌گذارند. او را می‌آزارند و از خویش می‌رانند، و اگر بدانند که او، سوای ساختن ِ چیزی نو، پیله می‌کند که کهنه‌ها را هم درهم بکوبد، آنگاه، مرگ ِ او را طلب می‌کنند...» .

          • دوشنبه 3 فروردين 1394-14:36

            شهی که پاس رعیت نگاه میدارد
            حلال باد خراجش که مزد چوپانی است
            وگرنه راعی خلق است زهر مارش باد
            که هرچه می خورد او جزیت مسلمانی است
            (( سعدی ))

            • يکشنبه 2 فروردين 1394-16:50

              استاد عزیز مایه فخر و سربلندی مایی همواره محبوب و محبوب بودی و خواهی ماند و واقعا باعث افتخار اینجانب میباشد که سعادت شاگردی شما را داشته ام

              • يکشنبه 2 فروردين 1394-11:50

                عدم تمایز بین "صورت" و " سیرت" منشا بسیاری از انحرافات در جهان اسلام بوده و است چه آن روزی که در جنگ صفین، قرآن ظاهر بر قرآن ناطق برتری یافت و چه امروز که جریانی تکفیری چون داعش با قرائتی سطحی از اسلام موجب فجیع ترین جنایات ضد بشری گردیده است.

                تو زقرآن اى پسر ظاهر مبين ديو آدم را نبيند جز كه طين
                ظاهر قرآن چو شخص آدمیست كه نقوشش ظاهر و جانش خفیست
                البته در طول تاریخ بودند کسانی که علیرغم دانستن حقیقت، بواسطه عناد و غرض ورزی دست به " تجاهل" زدند و برای بیرون راندن رقیب، زمینه های توجه به صورت و به زبان بهتر ریاکاری را در جامعه گسترش داده اند.
                چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد
                اما در جهان امروزی که جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی برآمده از آموزه های اصیل دینی و اراده مردم در پی رهنمون ساختن جهان بشری به سعادت دنیوی و اخروی است راهی جز تفسیر عقلانی و فهم صحیح تعالیم اسلامی نداریم و این امر در گرو بزرگداشت عالمان وناقدان دلسوز قرار دارد. حقیقت این است که ما برای تداوم راه و اندیشه تابناک امام راحل و شهدای گرانقدر نه بدنبال اسطوره سازی کذایی بلکه سخت محتاج واقع گرایی ، انصاف و ترجیح منافع ملی بر مطامع شخصی و جناحی می باشیم ودشمن انگاشتن دوست و دوست انگاشتن دشمن، برشاخه ایستادن و بن بریدن و دلواپس دلواپسی دشمن بودن، از ولی سخن گفتن و صد قدم جلوتر از او بودن، ما را از این هدف سترگ دور خواهد ساخت. باشد که به خود آیند و به خود آئیم......

                • مستقل و آزاداندیش مازنی پاسخ به این دیدگاه 10 1
                  شنبه 1 فروردين 1394-21:3

                  مطلب بسیار جالب و کاملی بود.شاید به عقیده مخالفان ممنوع التصویر شدن خاتمی عاملی برای دوری او از مردم یا مردم از دیدگاه و افکار این مرد باشد ولی نور خورشید حتی از پشت ابرها هم زمین را گرم می کند. به امید روزی که همه ممنوع التصویرها آزادی واقعی را به دست آورند.

                  • اسماعيل ابراهيميپاسخ به این دیدگاه 8 1
                    شنبه 1 فروردين 1394-3:3

                    با سلام و عرض ادب
                    جناب آقاي دكتر كريمي متن بسيار عالي و پرباري بود.
                    به درستي كه يكي از چهره هاي شاخص و فرهيخته استان هستيد.
                    ارادتمند شما
                    اسماعيل ابراهيمي

                    • شنبه 1 فروردين 1394-1:53

                      آنچه بر بنان و در بيان دكتر كريمى عزيز آمده، دقيقه اى است كه چرب و شيرين قدرت آن را از فاهمه ى فريفتگان قدرتِ دور ساخته.آنگاه
                      بيدار شوند كه: بازى چرخ بشكندشان بيضه در كلاه!

                      • جمعه 29 اسفند 1393-18:32

                        سلام
                        مثل همیشه تقریری قابل و خردمندانه...
                        در تعلیل عبث بودن عمل ممنوع التصویری سید محبوب ایرانیان همین بس که رویای عاملان و آمران قبل از تأویل منجر به شکست شد و خاتمی در عین سختیهای رواداشته شده، صورت و صفتش تقویتی دو چندان یافت...

                        • غلامی سیدکلاییپاسخ به این دیدگاه 10 1
                          جمعه 29 اسفند 1393-15:53

                          باسلام وادب واحترام به همه عزیزان وسروران
                          استادفرهیخته جناب اقای دکترکریمی مله
                          به درستی فرزندمازندران وافتخار ایران بودن رامعنی بخشیدی.
                          ارادتمندهمیشگی وجودپرمهرتان
                          غلامی سیدکلایی سیدجواد


                          ©2013 APG.ir