تعداد بازدید: 3541

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 30 آذر 1384-0:0

شيرين‌ترين خاطرات بزرگسالي

کيان مهر احمدی


صداي پاي «يلدا» آرام آرام به گوش مي رسد، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها خانه را براي استقبال از فرزندان مي آرايند و فرزندان و نواده ها نيز از آن سوي براي ديدار بزرگان خانواده بي قرارند.
مغازه هاي آجيل و ميوه فروشي جنب و جوشي خاص دارد. هندوانه و انار است كه روي دست مي برند و سيني هاي مملو از هدايا كه بنا به سنت كهن «شب چله اي» براي نوعروسان فرستاده مي شود.
يلدا همواره در ايران پاسداشته شده است. با اين كه امروزه تعدادي از مولفه هاي ويژه اين رسم كهن چون گرد كرسي نشستن و شاهنامه خواندن رو به فراموشي گذارده اما هنوز هر ايراني مي كوشد بارقه ي اصلي اين آيين را حفظ كند. امشب شب يلدا است و «حافظ» ميهمان تمام خانه هاي ايراني.

شان نزول يلدا

دي ماه، در ايران كهن، چهار جشن، در بر داشت. نخستين روز دي ماه و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست و سوم، سه روزي كه نام ماه و نام روز يكي بود. بنا بر گاه شماري كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. در هر ماه روزي را كه نام روز با نام ماه يكي باشد، جشن مي گيرند، و در اين سي روز ماه، سه روز آن «دي» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن مي گرفتند.
امروز از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا را جشن مي گيرند، يعني آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.
واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است. ولادت خورشيد (مهر، ميترا) و روميان آن را «ناتاليس انويكتوس» يعني روز «تولد مهر شكست ناپذير» نامند.
زايش خورشيد و آغاز دي را، آيين ها و فرهنگ هاي بسياري از سرزمين هاي كهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزي كه خورشيد از چنگ شب هاي اهريمني نجات مي يافت و روزي مقدس براي مهرپرستان بود.
در سده چهارم ميلادي، بر اثر اشتباهي كه در محاسبه كبيسه ها رخ داد، روز 25 دسامبر را (به جاي روز 21 دسامبر) روز تولد ميترا دانسته و تولد عيسي مسيح را نيز در اين آغاز سال قرار دادند.
بنابراين نوئل اروپايي و واقعي همان شب يلدا يعني انقلاب شتوي در سي آذر برابر با بيست و يكم دسامبر است.
در لغت نامه دهخدا درباره اين سنت كهن چنين آمده است:
«يلدا لغت سرياني است به معني ميلاد عربي» و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق مي كرده اند، از اين رو، بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت كه جشن ميلاد مسيح كه در 25 دسامبر تثبيت شده، طبق تحقيق، در اصل جشن ظهور ميترا بوده كه مسيحيان در قرن چهارم ميلادي آن را روز تولد عيسي قرار دادند.
يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است كه درازترين شب هاي سال است، و در آن شب، يا نزديك بدان، آفتاب به برج جدي تحويل مي كند و قدما آن را سخت شوم و نامبارك مي انگاشتند. در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمي انجام مي شود، شاعران زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهي و درازي بدان تشبيه كنند و از شعرهاي برخي از شاعران مانند سنائي، معزي، خاقاني و سيف اسفرنگي، رابطه بين مسيح و يلدا ادراك مي شود. يلدا برابر با شب اول جدي و شب هفتم دي ماه جلالي و شب بيست و يكم دسامبر فرانسوي است.»
آيين و جشن شب يلدا يا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامي سرزمين كهنسال ايران و در بين همه قشرها و خانوارها برگزار مي شود.
يلدا را همچنين مي توان جشن و گردهمايي خانوادگي دانست. در شب يلدا خويشاوندان نزديك در خانه بزرگ خانواده گرد مي آيند. به بياني ديگر، در سرماي آغازين زمستان، دور كرسي نشستن و تا نيمه شب ميوه و آجيل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ويژگي هاي شب يلدا است. برگزاري مراسم يلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آييني خانوادگي است و گردهمايي ها به خويشاوندان و دوستان نزديك محدود مي شود. در كتاب ها و سندهاي تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشاره اي نشده است. ابوريحان بيروني از جشن روز اول دي ماه كه آن را خرم روز نامند، در دستگاه حكومتي و پادشاهي ياد مي كند. نامي از شب يلدا در ميان نيست كه مي توان دليل آن را خانوادگي و همگاني و غير رسمي بودن جشن يلدا دانست.

خوراكي هاي يلدا

در همه جشن ها و آيين ها، در جامعه هاي ابتدايي يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشي از مشغوليت ها و سرگرمي هاي جمع را تشكيل مي دهد.
براي شب يلدا، خوراك ويژه اي نمي شناسيم و تهيه شام بستگي به وضع اقتصادي و روند تغذيه خانواده دارد. خوردني هاي ويژه شب يلدا، ميوه هاي فصل تابستان چون، خربزه، هندوانه، انگور، انار، سيب، خيار، به و مانند آن است. ميوه هايي كه مي بايستي در اين شب تمامي آنها (به جز سيب و به) خورده شود و چيزي براي فردا، يعني فرداي زمستان باقي نماند. ميوه هايي را كه شب يلدا بر آن مي گذشت، نمي خوردند.
آجيل و شب چره، كه شامل دانه هايي چون گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و كدو، بادام، پسته، فندق، كشمش، انجير و توت خشك است، در بسياري از شب نشيني ها، مهماني ها و گردش ها فراموش نمي شد. ولي در شب يلدا مي بايست و مي بايد بر سر سفره باشد.

فال حافظ و شاهنامه خواني

يكي ديگر از رسم هاي شب يلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آيين هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله بدانيم ولي فال حافظ گرفتن در شب يلدا و نيز در «تيرماه سيزه شو» (جشن تيرگان در مازندران) _ در سده هاي اخير به رسم هاي شب يلدا افزوده شده است. شاهنامه خواني و قصه گويي پدربزرگ و مادربزرگ دور كرسي براي كوچكترها نيز از آيين هاي يلدا است كه خاطرات شيريني براي بزرگسالي آنها فراهم مي آورد.
جعفر شهري در «طهران قديم» مي نويسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله كوچكه داشت كه چله بزرگه از اول دي تا دهم بهمن بود كه زمين نفس دزده كشيده، تك (حدّت) سرما مي شكست و از آن به بعد، تا آخر بهمن كه چله كوچك بوده مي گفتند كاري كه چله بزرگه نكرده چله كوچكه مي كند و چله كوچكه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشك مي كردم و تقريبا به همين صورت هم بود و هرگز سرماي چله بزرگه به پاي سرماي چله كوچكه نمي رسيد و با تمام شدن چله كوچكه هم بود كه فقرا مي گفتند زمستان تمام شد و روسياهي به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهيه خاكه ذغال را فراموش مي كردند كه پشتش به بهار مي باشد. و شب اول چله بزرگه يا شب يلدا كه «بلندترين شب سال» بود هر دسته از خويش و اقارب و همسايه شب نشيني گرفته در آن بساط سور و سات از آجيل و شيريني و ميوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم كرده، دور هم جمع شده به خوشگذراني و شب زنده داري و گرفتن فال حافظ مي پرداختند، و در اين شب بود كه مي گفتند با خوردني هاي سفره شب يلدا، مثل خوراكي هاي پاي سفره هفت سين طبيعت گرم را مي توانند سرد و طبيعت سرد خود را گرم بكنند. به اين صورت كه اگر از گرمي مزاج رنج مي برند هندوانه و انار و اگر از سردي ناراحت مي شوند توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن كه گفت و شنيد و بگو و بخند مي كردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدني كه مربوط به شب يلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه براي به وجود آوردن آن استفاده مي كردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پير زن بود كه سه دهه اسفند را در بر مي گرفت.
اهمن و بهمن كه دو برادر زمستان بودند و مي گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» يعني هر كاري كه زمستان و چله هاي آن نكرده اند ما كرده و تلافي همه را ما در مي آوريم، و سرما پير زن هم آن بود كه مي گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پير زني شتري داشت كه مست شده بود و نزد حضرت شكايت مي برد كه زمستان تمام شد و شتر من مست، يعني فهل گير يا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرماي آن برگشت مي كند، و سرماي ديگري هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود كه آن را هم سرما گل سرخ مي گفتند.»

آيين هاي مخصوصي قوم هاي ايراني در يلدا

به دليل پهناوري ايران و رواج خرده فرهنگ هاي گونه گون در اين گستره پهناور گاهي به آدابي بر مي خوريم كه فقط ويژه يك منطقه خاصند. مثلا در گيلان «آوكونوس» ميوه اي است كه حتما در شب چله مصرف مي شود و روش تهيه آن هم به اين شرح است كه در فصل پاييز ازگيل خام (چند روز مانده به ريختن و رسيدن كامل) را در خمره مي ريزند، خمره را پر از آب مي كنند و كمي نمك هم به آن مي افزايند و در خم را مي بندند و در گوشه اي خارج از هواي گرم اطاق مي گذارند.
ازگيل سفت و خام، پس از مدتي، پخته و آبدار و خوشمزه مي شود. آوكونوس ازگيل در اغلب خانه هاي گيلان تا بهار آينده پيدا مي شود و هر وقت هوس كنند ازگيل تر و تازه و رسيده و خوشمزه را از خم بيرون مي آورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب مي خورند.
در تبريز نيز در موسم يلدا «عاشيق ها» مي نوازند. عاشيق ها خنياگران محلي هستند كه اشعار و موسيقي آنها برگرفته از موسيقي مردمي است، آنها در حين اجراي برنامه، داستان مي خوانند، في البداهه شعر مي سرايند و ساز مي زنند. قصه هايي كه عاشيق ها در شب يلدا مي گويند ريشه در افسانه هاي كهن ايراني دارد. قصه هاي قهرماني مثل «كوراوغلو» و قصه هاي مهر و محبت شبيه «قرباني و پري» از قصه هاي مشهور عاشيق هاست.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شيره» مي خورند كه گندمي است كه در شيره مي خيسانند و زردچوبه و نمك را با آن مخلوط مي كنند سپس آن را روي ساج برشته مي كنند و همراه خلال بادام، گردو، كشمش، سياه دانه و كنجد مخلوط مي كنند و مي خورند. يكي ديگر از رسوم زيباي لرها به اين شكل بوده كه پسران كوچك و نوجوان، شب يلدا بر پشت بام خانه ها مي رفتند و كيسه اي را به همراه طنابي از سوراخ دودكش خانه ها به داخل خانه آويزان مي كرده اند و شعري محلي مي خواندند با اين مضمون كه صاحب خانه، انشاالله خير به خانه ات ببارد و كدخداي خانه ات نميرد چيزي بده اين پسر كوچك بياورد. صاحبخانه از تنقلاتي كه براي شب چله تدارك ديده بود، داخل كيسه مي گذاشت و گاهي پيش آمده كه صاحبخانه براي مزاح، دختر خردسال كوچكش را در كيسه گذاشته و آن پسر كيسه را كشيده بالا و اين آشنايي در خيلي از موارد باعث ازدواج در بزرگسالي مي شده است.
از اين گونه آيين هاي خاص در برگزاري يلدا فراوان مي توان شمرد، ايران كشوري با فرهنگي غني است كه مردمانش بنا به ذوق و سليقه و طبيعت منطقه اي كه در آن زيست مي كنند هر يك براي برگزاري سنت هاي كهن آداب خاص خود را دارند.(iran-emrooz)


    ©2013 APG.ir