نمكآبرود واگذار مي شود
يادداشتي از:محمد درويش
مقاومت كمنظير مردم و طرفداران راستين محيط زيست در مقابل شهرداري تهران، نشان داد كه مديران و مسوولان مملكتي ديگر نميتوانند چون گذشته به راحتي دغدغههاي زيستمحيطي را دور بزنند و در حد يك ژست سياسي يا هيبت كاذب قامت برژنف با آن مواجه شوند. براي نمونه و شاهدي از نحوه تلقي واقعي دولت از محيط زيست دريافتي را مورد مداقه قرار ميدهم.
هيچ از خود پرسيدهايد كه چرا بعد از تمام قولهايي كه در دولت گذشته و دولت كنوني در مورد احقاق حقوق زنان داده شد و اينكه ما به نيروي مديريتي اين بخش از جامعه اعتماد كامل داريم و از آنان در بالاترين ردههاي دولتي بهره خواهيم برد، سرانجام نه در دو دوره دولت توسعه سياسي خاتمي و نه در كابينه توسعه مهرورزي احمدينژاد، پستي بهتر از رياست سازمان حفاظت محيطزيست پيدا نشد تا به نماينده نيمي از جمعيت خاموش كشور سپرده شود!
چرا حتي نتوانستند به خود بقبولانند كه توليت وزارتخانههايي نظير آموزش و پرورش، علوم، تحقيقات و فناوري، فرهنگ و ارشاد اسلامي يا بهداشت و درمان و آموزش پزشكي را به يك مدير لايق زن بسپارند! جز اين است كه آقايان نگران بودند كه مبادا سوءمديريت يا خامدستي فرد معرفي شده، خسارات سنگيني به بار آورد و براي همين هم تصميم گرفتند اين مسووليت را در نهادي به يك مدير زن محول كنند كه اگر هم خراب كرد، چيز مهمي را از دست نداده باشند! ولي در عين حال نشان دهند كه به شعارهاي انتخاباتي خود هم وفادار بودهاند!
فوقش حالا چند تا درخت و جانور هم نباشد، مگر چه ميشود!! ضمن احترام به توانمندي زنان مظلوم اين بوم و بر، مجبورم بر اين حقيقت تلخ پاي فشارم كه اگر غير از اين بود، پس چرا از مدير زني كه تخصصش محيط زيست است، در هيچ دورهاي استفاده نشده!
آشكار است كه كسي درصدد انكار پيشرفتهاي چشمگير سازمان حفاظت محيط زيست در زمان مسووليت خانم ابتكار به نسبت مديران قبلي نيست و اين اميدواري را نيز براي خود محفوظ ميدارم كه خانم جوادي آملي منشا خير و بركات بيشتري براي سازمان متبوع خويش باشند، هر چند كه ناراحتم چرا ايشان در همين شروع مسووليت نه حاضر شدند در همايش ملي آينده جنگلهاي ايران (به رغم موافقت قبلي)حاضر شوند و نه حتي به صراحت اقدام شهرداري تهران را محكوم كنند.
ميدانم تلخ است، اما اين واقعيت ميتواند رويكرد بنيادي دولت به مسائل زيستمحيطي و مرتبه آن را در بين ملاحظات راهبردي نظام جمهوري اسلامي ايران آشكارا نشان دهدأ نظامي كه در اصل پنجاهم از قانون اساسياش با قاطعيتي كمنظير حيات اجتماعي رو به رشد مردمان كشورش را با حفظ و حراست از محيطزيست پيوند داده است.
ضمن قدرداني از آن بخش از بدنه دستگاههاي دولتي نظير سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور و حفاظت محيط زيست كه در مجموع پژواكهاي نسبتا" قابل قبولي در مخالفت با اقدام شهرداري تهران از خود بروز دادند، جاي اين پرسش مطرح است كه اين دستگاههاي عزيز كه بر پايه اطلاعات منتشر شده موجود، دستكم از ماهها پيش در جريان اين اقدام شهرداري تهران بودند، چرا همان موقع مساله را با مردم و رسانههاي گروهي و محافل دانشگاهي مطرح نكردند!
چرا سكوت كردند تا تجاوز صورت پذيرد و آنگاه عكسالعمل نشان دادند! جز اين است كه اين شبهه را تقويت كردند كه اين حضرات هم در حقيقت به فكر درختان نيستند، بلكه در فكر لابيها و چانهزنيهاي خود بودهاند و دليل آنكه پاسخ شهرداري را ندادهاند، براي اين بوده كه امتيازات بيشتري از شهرداري به واسطه قطع درختان بگيرند! نمونه آشكار آن، همان اتهاماتي است كه شخا شهردار مستقيما به آنها ميزند كه چرا در گذشته و در موارد مشابه سكوت كرده بودند!
راستي! وقتي ما خود عمارت تشكيلاتي را كه قرار است حامي سبزينه باشد، در محل پارك پرديسان و به بهاي قلع و قمع صدها اصله از درختان پهن برگ و سوزني برگ بنا ميكنيم، ديگر چه جاي دفاع! وقتي وزير جهاد كشاورزي خود دستور واگذاري 5 هكتار از بهترين اراضي جنگلي اطراف هتل انقلاب(هايت) را در نمكآبرود به يك فرد حقيقي ميدهد،جنگلهاي جلگهاي نادري كه نظير آن، تنها در چند نقطه كوچك ديگر همچون سيسنگان، نور و گلستان، هنوز باقيمانده و تخريب نشده است؛ آن هم به رغم مخالفت بدنه كارشناسي مربوطه و اداره كل منابع طبيعي استان مازندران، معلوم است كه دفاع مجموعهتحت امرش از درختان لويزان، چنان كه بايسته است، قابل باور نمينمايد.
آقاي وزير محترم، مهندس اسكندري عزيز! اگر حتي تحت فشار مجبور به امضاي چنين دستوري شدهاي، به خدا استعفا دادن زيبندهتر است تا ادامه چنين خدمتي و قبول چنين مسووليت سنگيني ... راستي! آقاي حجتي عزيز يادت هست در نخستين سال صدارتت (1380)، وقتي كه در همايش مرتع و مرتعداري در همين دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران حاضر بودي، به صراحت گفتي: »طرحهاي ملي و توسعهاي، عملا منطبق با برنامههاي زيستمحيطي كشور نيست... اين طرحها نبايد سازمان جنگلها و مراتع را در خدشهدار كردن عرصههاي طبيعي تحت فشار قرار دهد.« پس چرا پس از پايان دوران صدارتت، مسووليت اجرايي شغلي را پذيرفتي )مدير آزادراه تهران شمال( كه خود يكي از آشكارترين فشارها را تاكنون به عرصههاي تحت حمايت سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور وارد كرده است!! (roozna)