«سه سال و یک قرن»؛ روایتِ تنهاییِ تاریخِ زنده
گفتگو با کارگردان مستند «سه سال و یک قرن»/«افشین آذریان» گفت: این مستند به بخشهایی از زندگی دکتر «منوچهر ستوده» -مورخ سرشناس و نویسنده مجموعه 10 جلدی «از آستارا تا استرآباد»- اشاره میکند.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان آرای: «افشین آذریان» هنرمند سینما و تئاتر تنکابنی این روزها مشغول پشت سر گذاشتن مراحل نهایی یک مستند از زندگی چهرهای تاریخی است. شخصیتی که هم تاریخ را به خوبی میشناسد و هم برای خود یک تاریخ کامل است. مستند «سه سال و یک قرن» به تهیهکنندگی «افشین آذریان» و انجمن سینمای جوانان شهرستان چالوس به بخشهایی از زندگی دکتر «منوچهر ستوده» -مورخ سرشناس و نویسنده مجموعه 10 جلدی «از آستارا تا استرآباد»- اشاره میکند. پژوهش، کارگردانی و تدوین این اثر را خود آذریان به عهده دارد. «سیاوش شیرودی» تصویربرداری و صدابرداری فیلم را عهدهدار است و «سید امید ساداتی» در مقام دستیار کارگردان، آذریان را همراهی میکند. گفتوگوی ما را با «افشین آذریان» درباره مستند 24 ذقیقهای «سه سال و یک قرن» بخوانید:
آقای آذریان، «سه سال و یک قرن» از چه زاویهای به زندگی استاد ستوده پرداخته است؟
در مورد دکتر ستوده فیلمهای مستند زیادی ساخته شد. مثلاً «سید جواد میر هاشمی» سال 87 مستندی 62 دقیقهای با نام «خون است دلم برای ایران» ساخت که نگاهی به زندگی و خدمات علمی فرهنگی دکتر منوچهر ستوده داشت. اتفاقاً بخشهایی از این فیلم را در مستند خودم استفاده کردم. چون چهرههایی مانند دکتر «ایرج افشار» در زندگی دکتر ستوده حضور داشتند که آرشیوی از آنها در دسترس نبود. در مستند آقای هاشمی بیشتر به زندگینامه دکتر ستوده پرداخته شد. اما در «سه سال و یک قرن» وارد این مسیر نشدم. نگاهم به موقعیت کنونی استاد در جامعه و تنهایی اوست.
یعنی پای حرفها و درددلهای ایشان نشستید؟
به این شکل مستقیم نه. من هدفی را در این مستند دنبال میکردم. نگاهم این است که دکتر ستوده در 103 سالگی تنها در خانهاش زندگی میکند. بیشتر خواستم به دور افتادن این چهره شاخص از جامعه بپردازم. شخصیتی که این همه برای این کشور و دانش تاریخ تلاش کرد و امروز به تنهایی در سلمانشهر زندگی می کند و جز عدهای استاد دانشگاه و دانشجو و جوانی که کارهای روزمره استاد را انجام میدهد، کسی سراغش را نمیگیرد. تجلیل و نگهداری شایستهای از ایشان انجام نمیشود. دکتر ستوده دانشمندی است که فقط برای شناسایی ایران تلاش نکرد، بلکه به گفته خودش حدود 30 هزار کیلومتر را در اروپا پیادهروی کرد تا کارهای پژوهشی انجام دهد. در امریکا هم فعالیتهای پژوهشی تاریخی زیادی داشت. کتابها و مقالات ایشان تکرارنشدنی هستند. اما چنین فردی امروز تنهاست. چون قدرت گذشته را ندارد و نمیتواند در محافل حضور داشته باشد، فراموش میشود.
پس به عبارتی مستند اعتراضی به این بیتوجهیهاست.
بله. البته یک کار مقایسهای و انتقادی هم در مستند انجام دادم. قسمتی از یکی از گزارشهای باشگاه خبرنگاران جوان مبنی بر خرید و فروش پایاننامهها در دانشگاهها و کپی بودن این آثار را در مستند استفاده کردم. خواستم بگویم یک آدم مثل دکتر ستوده که تمام آثارش حاصل تلاش خودش است و برای هر صفحه از نوشتههایش پژوهشهای میدانی و کتابخانهای داشت امروز مورد بیمهری قرار گرفته و ارزش دانش واقعی دیده نمیشود. در واقع هدفم پایین آمدن سطح فعالیتهای دانشگاهی با وجود افزایش امکانات و فناوریها بود. فیلم در این زمینه لحن تندی هم دارد. سعی کردم کار را رتوش در برخی موارد رتوش نکنم تا این حرفها با وضوح بیشتری گفته شود. به هر حال مخاطب باید اثر را ببیند و دیدگاهش را بیان کند تا ببینم اثرگذاریاش چقدر بود.
قصد اکران فیلم را هم دارید؟
اگر در شهرستان یا سایر نقاط استان شرایط فراهم باشد، از اکران استقبال میکنم.
«سه سال و یک قرن» در جشنوارهای هم حضور خواهد یافت؟
بله. قصد دارم برای چند جشنواره داخلی و خارجی فیلم را بفرستم. جشنوارههای سینمای مستند تجربی، سینمای جوانان ایران و جشنواره ساندنس امریکا فعلا مد نظر من هستند.
زمان مستند را 24 دقیقه در نظر گرفتید. برای پرداختن به زندگی یا حرفها و امروز چهرهای مانند دکتر ستوده زمان کمی نیست؟
معمولاً در فیلمهای مستند زمان طولانی باعث خستگی مخاطب میشود. برای همین کار را کوتاه بستم. حتی چند اکران خصوصی برای دوستانم داشتم تا نظرشان را جویا شوم. هیچ کد ام خسته نشدند و حتی برداشتشان از فیلم مطلوب بود. فکر میکنم توانستم به آنچه میخواستم برسم.
در کارگردانی این مستند شیوه خاصی مد نظرتان بود؟
از شگردهای پیچیده فیلمسازی استفاده نکردم. چون قصدم این بود که روایتی از یک مقطع زندگی دکتر داشته باشم. حدود 12 جلسه برای فیلمبرداری رفتیم. به گروه میگفتم دوربین را در جاهای مختلف بگذارید. دکوپاژ هم نکردم. تمام کارم را پس از ضبط تصاویری که موضوعاتش بداهه میآمد خارج کردم.
یعنی سوژه مقابل دوربین حرف نمیزند؟
تقریباً همینطور است. ایشان جویای نام نیست و علاقهای هم ندارد که مقابل دوربین بنشیند و حرف بزند. طبیعتاً باید به این شکل تصویربرداری کرد تا زندگی روزمره ایشان ثبت شود. انقدر این مستند فضای صمیمانه داشت که تصمیم گرفتم تصاویر را به صورت رندومی ضبط کنیم و بعد در هنگام ادیت و تدوین روایتی را به تصاویر بدهیم. پس از پایان کار، راشهایی که برداشتیم به این شکل شد که انگار در یک روز پیش ایشان رفتیم و تصویربرداری کردیم. حرفها خیلی عادی و صمیمانه رد و بدل میشود.
از راوی هم استفاده نکردید؟
در این مستند راوی خودِ لحظه است. اینکه نور بدهم و استاد خودش را معرفی کند نداریم. البته در جاهایی به این سمت رفتیم. اما برای اینکه کار گزارشی نشود و بیوگرافی و کلاسه شده نباشد از آن فرار میکردم. سعی کردم سوالی هم اگر هست «علی امیری» -جوانی که هر روز کارهای استاد را انجام میدهد- بپرسد.
میتوان گفت که برای خودتان پیشزمینهای برای این مستند یا داستانی کردن آن در ذهن ایجاد نکردید؟
بله. من مستند را در مسیر اتفاقاتی که در زندگی روزانه و حرفهای دکتر ستوده میافتاد قرار دادم و در پایان یک کار جمعبندی شد. فرمت کار هم HD است که امیدوارم بتوانیم یک خروجی خوب برای جشنوارهها بگیریم.
*این گفتگو در روزنامه همشهری مازندران منتشر شد که برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.
- چهارشنبه 7 بهمن 1394-12:5
توجه به اوضاع سالمندی مردی بزرگ و یگانه چون دکتر منوچهر ستوده ساکن مازندران،از وجدانی بیدار حکایت می کند . افشین آذریان را می ستایم و به ایشان دست مریزاد میگویم !
ارجمندی روزافزون نویسندکان ،شاعران ، موسیقی دانان و کارگردانان و همه هنرمندان میهنم را آرزو میکنم !