مازندران آخرین منزلگاه در فلات ایران
در دو دهه آینده فقط در 2 استان شمالی آن هم در کناره دریای مازندران روستا خواهیم داشت/ بحران خشکسالی در راه است و بهزودی ما شاهد مهاجرت بی شماری از هموطنان به مازندران خواهیم بود/ شاید در آینده بخشی از مراکز مدیرت سیاسی کشور (و بدبینانه شاید جامع مدیریت سیاسی کشور اعم از پارلمان، قوه قضاییه و مجریه) به مازندران منتقل شود.
مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، دکتر سعید اسلامی، استاد دانشگاه: در واپسین روزهای سال گذشته میلادی پس از حملات پاریس، کنفرانس تغییرات اقلیمی برگزار شد. پس از 2 هفته گفتوگوی فشرده میان نمایندگان 195 کشور از جمله ایران، توافق شد تلاش شود که تا سال 2050 میزان افزایش دمای کره زمین را تا 2 درجه سانتیگراد ثابت نگه دارند. این خبر خوب در مقابل خبرهای بد نشان میدهد که اوضاع زمین و تغییرات اقلیمی از آنچه که بر زبان رانده میشود وخیمتر و نگران کنندهتر است.
پژوهشهای دمایی 87 سال گذشته نشان میدهد که سال 2015 گرمترین سال زمین بود. زمین در 18 سال گذشته بهصورت متناوب گرمتر شد. سال 2014 پیش از سال 2015 گرمترین سال در 87 سال گذشته بود. بنابراین باید با نگرانی انتظار داشت که سال 2016 گرمتر از سال 2015 باشد.
حالا دیگر تغییرات اقلیمی فقیر وغنی نمیشناسد. همه کشورها داخل یک قایق نشستهاند. گرچه کشورهای در حال توسعه از هماکنون در مورد سهم کشورهایی چون امریکا و چین و هند از افزایش دما انتقادهایی جدی و درست دارند. اما مسأله تغییرات اقلیمی به حدی جدی است که همه را در پاریس دور یک میز نشاند. با این حال پرسش اساسی اینجاست که جایگاه کشور ما در این تغییرات اقلیمی کجاست و نتایج این تغییرات مهلک در فلات بزرگ ایران چیست؟
پژوهشهای ناسا نشان میدهد که 30 سال آینده برای خاورمیانه از جمله کشور ما در حوزه تغییرات اقلیمی و بحرانهای ناشی از آن دهههای پرمخاطرهای است. از قضا این بحران در قیاس با بحرانهای کنونی قومی-مذهبی در منطقه، خسارات بیشتری در پی خواهد داشت.
فلات ایران با مساحت 2 میلیون و 600 هزار کیلومتر مربع در احاطه کمانی از کوههای مختلف است که فرورفتگی مرکزی فلات ایران را احاطه کردهاند. این فرورفتگی مرکزی بستر دریایی خشک شده است. این منطقه به 2 قسمت تقسیم میشود. دشت کویر در شمال و دشت لوت در جنوب. لذا فلات ایران از جمله خشکترین فلاتهای جهان است.
آمارهای بارش سالانه در فلات ما دقیقاً نشان دهنده کاهش شدید نزولات جوی در سالهای اخیر است. از سوی دیگر هر ساله بر دامنه خشکسالی استانها افزوده میشود. غالب استانهای کشور به غیر چند استان از جمله مازندران، «گیلان»، «اردبیل» و «چهارمحالوبختیاری» وضعیتی بحرانی دارند. به عبارتی بحران خشکسالی از مرزهای متعارف عبور کرده است.
فرآیند این بحران خود ماجرایی پیچیده و متنوع است. ابتدا خشكسالي هواشناسي اتفاق ميافتد كه در آن باران كاهش و دما افزايش مييابد. در مرحله بعد اين خشكسالي خود را در بخش آب نشان ميدهد. رودخانهها، سدها و چاهها كمآب ميشوند و رودخانههاي فصلي خشك ميشود. در مرحله سوم اين اتفاق در كشاورزي ميافتد. باغها خشك و محصولات كشاورزي كم ميشود و در مرحله پایانی آثار اقتصادي و اجتماعي آن نمود پيدا ميكند. مهاجرت در روستاها افزايش مييابد و پديده حاشيهنشيني و مشكلات اجتماعي و اقتصادي آن نيز حادتر ميشود.
به نظر میرسد که غالب استانهای کشور در مرحله سوم خشکسالی باشند. خبرهایی چون خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و زایندهرود از درستی چنین نظری حکایت دارد. مسأله حاد مرحله چهارم و بحرانهای اجتماعی ناشی از خشکسالی و مهاجرتهای ناگزیر نابودی بخش کشاورزی، منازعات ناشی از تقسیم آب، بیکاری و تنوع بحرانهای اجتماعی است.
بنابه نظر یکی از پژوهشگران محیط زیست در دو دهه آینده فقط در 2 استان شمالی آن هم در کناره دریای مازندران روستا خواهیم داشت.
به یک تعبیر در 2 دهه آینده روستاها در اغلب مناطق کشور خاموش خواهند شد. گرچه از هم اکنون دولت طرحهای جدی در مقابله با تغییرات اقلیمی آماده کرده، اما پرسش اینجاست که این طرحها تا چه اندازه کارساز واجرایی است؟ در بحران پیش رو کدام مناطق تاب مقاومت دارند و جان سالم بهدر میبرند؟
با کمی خوشبینی میشود گفت از جمله استانهایی که به لحاظ اقلیمی و اکولوژیک -البته با مدیریت درست- میتواند این بحران را پشت سر بگذارد مازندران است. گرچه در همین استان هم طی چند سال اخیر آمارها دلگرم کننده نیست.
بررسی نقشهها و تحلیلهای کارشناسان آب در مازندران نشان میدهد که در سالهای اخیر بهطور میانگین میزان «روان آب» درمازندران حدود ۴۰ درصد نسبت به دوره شاخص، بهویژه در رودخانههای اصلی کاهش داشت. این شدت کاهش به گونهای است که در رودخانههای مرکزی و شرق استان از جمله بابلرود، تالار، تجن و نکارود رقم کاهش افزون بر 80 درصد را نشان میدهد.
از 3 سال گذشته طرح انتقال آب دریای مازندران به کویر نیز در دستور کار قرار گرفت. همچنین طرحهای آرمانی دیگر. اما بحران در راه است و باید به فکر چاره بود که مدیریت بحران پس از وقوع کارساز نیست.
عنصر و مولفه اصلی و اساسی مدیریت بحرانها مسأله زمان و مدیریت آن است. از این حیث بهزودی ما شاهد مهاجرت بی شماری از هموطنان به مازندران و دیگر استانهای شمالی خواهیم بود. مهاجرتهای ناگزیری که در تاریخ ما بیسابقه نیست. اما پرسش اینجاست که استان مازندران با مساحتی بالغ بر 24 هزار و 91 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 3 میلیون و 200 هزار نفر تحمل چنین تغییری را دارد؟
هماکنون بسیاری از عرصههای جنگلی مزارع کشاورزی و باغهای استان با تغییر کاربری به شهرکهای کوچک و بزرگ مبدل شدهاند. شهرکهای نوظهور بدون ملاحظات زیست محیطی و مجوزهای غیرعلمی هر یک بر مشکلات شهرها و بخشهای استان افزودهاند. همین حالا شهرهایی ساحلی چون نور، نوشهر و بابلسر شهرهایی ملی هستند. شهرهایی که به تعبیر یکی از شهرداران وقت مازندران باید با بودجه ملی اداره شوند نه استانی و شهری. بنابراین جهات مسئولان مازندران (جامع نهادهای تصمیم گیرنده) از هماکنون باید با طرحهای راهبردی منتظر چنین تغییر بحرانسازی باشند. بحرانی که به زعم نویسنده باید آن را «بحران مهاجرت ناشی از تغییرات اقلیمی» نامید. به ویژه از سوی استان بزرگ همجوار ما تهران.
در سالهای آینده مازندران به مثابه یک منجی اقلیمی و به عنوان آخرین منزگاه در این فلات بزرگ و خشک ظاهر خواهد شد. شاید در آینده بخشی از مراکز مدیرت سیاسی کشور (و بدبینانه شاید جامع مدیریت سیاسی کشور اعم از پارلمان، قوه قضاییه و مجریه) به مازندران منتقل شود. از این جهات مازندران که در روزگاران گذشته به دارالنعمه ملقب بوده در سالهای آینده قلب تپنده فلات گرم وبزرگ ایران خواهد بود.
ناگفته پیداست که از هماکنون آماده کردن ذهن شهروندان و آماده کردن طرحهای راهبردی از سوی مسئولان ملی و استانی یک ضرورت غیر قابل تردید است که در نوع خود میتواند آثار این بحران را کاهش دهد.
از سوی دیگر اگر این پیشبینی با بهبود تغییرات اقلیمی محقق هم نشود(که امیدواریم که با بهبود شرایط اقلیمی شاهد بحرانهای یاد شده نباشیم)، نباید از کنار این نشانههای بد به سادگی و آسانی گذشت و صرفاً امیدوار بود. چرا که ما تنها به امید دل بستهایم واز آرزو دست شستهایم...
*این مقاله در روزنامه همشهری مازندران متشر شد و برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.
- دوشنبه 24 اسفند 1394-15:15
چه ایرادی دارد که استانداری مازندران از کارشناسان خبره و از اهل نظر دعوت نماید که در یک کنفرانس که صد در صد بی ضرر است پیرامون جابجایی ها و مهاجرت هموطنان به مازندران سخن ها مطرح شود تا ترس و واهمه های بجا و نابجا از یکدیگر تفکیک شود . در جایگاه یک مازندرانی نزد استاندار محترم و روسای دانشگا ها و رییس کانون مهندسین استان و سازمان های مردم نهاد این درخواست را با ادب و احترام مطرح می کنم و امیدوارم که این مهم فراموششان نشود .
- سه شنبه 25 اسفند 1394-7:58
شما چند تا کتاب در مورد جامعه شناسی و فرهنگ پذیرنده و غالب و غیره خوندید؟
به شما قول می دهم چوپان های ما از شما بیشتر اطلاع دارند!
یه چیز دیگه منظورتون از کنفرانس جلسه بود دیگه. آخه طرف ما کنفرانس به یه چیز دیگه میگن. - سه شنبه 25 اسفند 1394-7:57
من متوجه منظور شما نشدم، شاید من تنها نباشم. در حال حاضر نیز مهاجرت به مازندران صورت می گیرد. مازندران بخشی از ایران است و هر ایرانی می تواند بدون گرفتن ویزا! به مازندران بیاد، کار کند و منزل اختیار کند. شاید منظور شما تبعات و پیامدهای مهاجرت به مازندران است. در این صورت با نظر شما موافقم، در یک نشست علمی بهتر می توان جنبه های مختلف مثبت و منفی یک پدیده را بررسی و موشکافی کرد. اما مهتر از این خواست و اراده در سطح اجرا است که متاسفانه وجود ندارد، یا چون پیامدهای مهاجرت و اسکان مشخص و معلوم نیست، چنین است.
- چهارشنبه 26 اسفند 1394-9:13
تا جایی حرفتان درست است، استان گلستان که اسمش فارسی است (و نباید اینطور باشد) مهاجران زیادی پذیرفته اعم از کرد و بلوچ و زابلی و فارس و ... الآن اگر به آن استان سفر کنید حالتان از محیط آنجا بهم می خورد. تنها خوبی اش طبیعتش است که آن هم در حال نابودی است. فرض کنیم جلوی مهاجرت ایرانی ها به مازندران را نگیریم مطمئنا چند سال بعد این اتفاق برای مازندران می افتد. مازندرانی را با فارس = پارس = ؟؟ یکی نگیرید. همچنین با هجوم اقوام مختلف ایرانی به سمت شمال، خود شمال از نظر فرهنگی و طبیعت نابود خواهد شد. به نظر من نباید به هر ایرانی اجازه داد که در مازندران خانه و زمین بگیرد. چرا که در صورت ادامه یافتن این موضوع به نابودی مازندران نزدیک تر خواهیم شد. شماها که سنگ ایرانی و فارسی و فارسیزه کردن را به سینه می زنید، یا مازندرانی نیستید یا به فکر مازندران و فرهنگس نیستید. یه ذره غیرت از کرد ها و ترک ها یاد بگیرید که چطور هوای قوم خودشون رو دارند در عوض مازندرانی ها به بچه هاشان فارسی یاد می دهند و ملک و زمین خودشان را به آنها می دهند. این فراموش کردن اصالت نوعی بیماری است ،... بیماری جهل. بورین شه فارسی کپ بزنین ول هاکنین اما ره.
- سه شنبه 25 اسفند 1394-17:14
احمد آقا شما منظور را خوب متوجه شده اید و همدرد با مازندرانیان خواهان نشستی جهت بررسی جوانب این مطلب مهم هستید . اما من متوجه حرف های جناب مازندرانی اصیل ! نشدم و نفهمیدم معنی کنفرانس را چرا بی ربط به نشست مورد نظر دانسته اند ؟
معنای کنفرانس را ایشان می توانستند در فرهنگ ها ملاحظه کنند و با استناد به آن اعتراضشان را ابراز نمایتد . روزگار غریبی است نازنین ....
- دوشنبه 24 اسفند 1394-8:21
اتفاقاً بر عکس، در یکی دود دهه آینده بسیاری از روستاهای مازندران از بین خواهند رفت و به بیغوله هایی مانند حاشیه شهرهای بزرگ تبدیل می شوند. علت آن مهاجرت دائمی و نیمه دائمی بسیاری از تهران و شهرستانهای دیگر فلات ایران و افزایش خانه های دوم و مهاجران نسبت بومی ها است. بومی هایی که در نتیجه افزایش قیمت زمین و در نبود برنامه بلند مدت و مدون در بخش اسکان و کشاورزی زمین های کشاورزی را به نازلترین قیمت می فروشند. از سوی دیگر به دلیل بالا بودن قیمت زمین در مقایسه با توان مالی متقاضیان که در سالهای اخیر حتی شامل طبقات متوسط رو به پایین هم می شود، قطعات زمین و بنا هر چه کوچکتر و کوچکتر شده به نحوی که شاکله روستا را به حاشیه نشین های فقیر شهرهای بزرگ تبدیل می کند. متاسفانه عدم مدیریت و نبود برنامه جامع و سهل انگاری مسئولین و تعطیلی خرد جمعی هم اکنون نیز شاهد این اتفاق هستیم. کافی است به روستاهای اطرف محمود آباد و بین محمود آباد و آمل سفر کنید تا چشم انداز بیغوله های آینده را از نزدیک و همین امروز مشاهده کنید
- پنجشنبه 13 اسفند 1394-9:3
با مهاجرت پایتخت نشین ها به مازندران؛ علاوه بر از بین رفتن جنگل ها و ... فرهنگ و زبان مردم نیز از بین خواهد رفت.... آگاه باشیم که فرهنگ فارسی برتری بر فرهنگ ما ندارد. و از بین رفتن فرهنگ مازندرانی برابر است با از بین رفتن هویت!
- چهارشنبه 12 اسفند 1394-13:10
با سلام، از عزیزان مازندنومه خواهش می شود تا در مورد انتقال آب دریای مازندران به کویر سمنان یک بررسی انجام دهند،ظاهرا این طرح در حال پیگیری است و استاندار جدید سمنان دوباره، ندای من میتوانم را برای تخریب این دریاچه ی زیبا سر داده است. لطفا پیگیری نمایید. بنده یک مازندرانی ساکن در کویر ایرانم و علاقه ای ندارم تا سرزمین مادری من هدف دست اندازی و تاراج گردنه نشینان قسمت مرکزی ایران واقع شود.با تشکر
- جمعه 14 اسفند 1394-13:24
با درود دوست عزیز اتفاقا این امر در کار گروه این کار بدون حضور هیج مدافعی از استانهای شمالی به تصویب رسید و محرومیت این استان مصاعف نمود و سکوت مرگبار مردان عالیمقام شمالی از گیلان مازندران گلستان قابل توجه که شاید جند صباحی به میزشان یله بدهند ؟؟؟؟؟!!!!
- سه شنبه 18 اسفند 1394-17:49
این طرح حتی اگر تصویب هم شده باشه بیشتر شبیه یک شوخیه! با آب شور دریای خزر میخوان چکار کنن؟ کشاورزی؟!! میدونن کمترین هزینه برای شیرین کردن آب دریا چقدره؟
و بالاخره این که دریای خزر سه چهارتا مدعی دیگه هم داره و انتقال آبش برای هر کاری، به موافقت کشورهای حاشیه این دریا نیاز داره!