جشن مارمه در بندپی برگزار می شود
جشن «مارمه» همراه با آیین های مختلف نوروزی، عصر پنج شنبه در روستای فیروزجای بندپی شرقی بابل برگزار می شود.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، کامران ادبی فیروزجایی: جشن «مارمه» به مناسبت نزدیک شدن به سال نو در روستای فیروزجای (پریجا) بندپی شرقی برگزار می شود.
این جشن همراه با آیین ها و رسم های قدیمی منطقه همچون آیین های نوروزخوانی، مارمه، بازی های محلی، شیرینی ها و خوراکی های محلی و... اجرا می شود.
زمان برگزاری این جشن از ساعت 14 روز پنج شنبه 20 اسفند ماه و مکان آن روستای فیروزجای ثابت (پریجا) بندپی شرقی بابل است.
این روستا در جاده شهید صالحی، بخش بندپی شرقی، 20 کیلومتری جنوب شهر گلیا قرار دارد.
- پنجشنبه 20 اسفند 1394-11:18
مارمه ، مادرمه ، مادرامه ، هر سه معنایی واحد و منشاء واحد دارند و هرسه در مازندرانی به معنی شگونند یعنی اولین کس که پس از تحویل سال به خانه وارد می شود .
ریشه این واژه مازندرانی از کجاست ؟
بعضی آن را یک ترکیب فارسی میدانند (مثل مادر مهر ! ) که درست نیست . درست آنست که آن را به زبان محلی خودمان و به زبان مازندرانی متعلق بدانیم . همان زبان که در آن مثلاً " پشت زیک" و " پیستاگندله "معرف دونوع شیزینی اند و "کالوم " به معنای اصطبل است و " کولی " به آشیانه پرندگان یا لانه یی برای سگ ها گفته می شود ، یا مثلاً واژه " بیولی " نام درخت گل ابریشم است و ملیج نام نوعی درخت جنگلی با چوبی ارزشمند و ... و قس علیهذا . شاید صدها و صدها واژه از این دست را بتوان بر شمرد . این واژه ها هیچکدامشان فارسی نیست و واژه ها یی متعلق به فارسی میانه (پهلوی )هم قلمداد نمی شوند . در گویش دیگر اقوام ایرانی نیز عموماً نشانی از آنان نیست .
، نگارنده معتقد است اصطلاح " مادرامه " مثل دیگر واژه ها که مثالشان را آورده ایم ،در اصل به زبانی تعلق دارد که اهمیت و قدمت آن ، در ردیف فارسی باستان ، زبان لاتین و زبان یونانی است . این زبان ، سنسکریت است و اصطلاح " مادرامه " از زبان سنسکریت آمده است این واژه از دو هزار سال پیش تا کنون در زبان مازندرانیان بوده و امروز نیز هست .
فرهنگ پنج جلدی تبری ، " مادرامه " را با دال ساکن آورده است و معنای آن را همان شخص شگون میداند که پس از تحویل سال وارد خانه می شود و سال را تحویل می کند . در حوزه تجن و اطراف آمل نیز این واژه تقریباً به همین شکل از زبان مردم شنیده میشود .
فرهنگی معتبر متعلق به زبان سنسکریت ، اصطلاح سنسکریت madhuramaya " مادُرامایه " را به معنای تماماً شیرین و مطبوع و دلپذیر" می شناساند .
حال به لحاظ تاویل (هرمنوتیک ) آیا " مادرامه " همان مبارکباد و آرزوی نیک برای صاحبخانه نیست که شخص شگون نیز امروز به همین نام شناخته می شود ؟
نگارنده مادرامه را به سنسکریت madhuramaya مادرامایه ، به معنای تماماً شیرین و مطبوع و دلپذیر، مرتبط می داند .
( از کتاب کشف مازندران باستان - درویش علی کولاییان)- جمعه 21 اسفند 1394-12:56
واژه "پشت زيك" را به دوران باستان بردن و تبارنامه تاريخى برايش ساختن از اون حرفاست!
بخش اول اين واژه، همانگونه كه در برخى نواحى مازندران به كار مى برند، بايد "بشته" و مخف "برشته" باشد. واژگان ديگرى هم كه از منبع مذكور آمده هم بايد چنين باشد. كمى دقت و تحقيق مى تواند معناى بسيارى از اين واژ ه ها روشن كند- يکشنبه 23 اسفند 1394-9:20
1- پشته زیک را پِشتِ زیک هم می توان نوشت . اگر " پشته " را همان " برشته میدانید ( که دور از ذهن به نظر میرسد ) پس " زیک " را چه میکنید ؟
2- جزء اول هم در پشته زیک و هم در پیستا گندله در اصل سنسکریت " پیستا " یا " پیشتا " به معنای شیرینی است .
3- جزء دوم در پشته زیک ، سنسکریت زیگرا zIghra به معنای تند و سریع است و یا همان انگلیسی fast میباشد . شیرینی " پِشتِ زیک " با صرف زمانی بسیار کوتاه تهیه و سریع آماده میشود . جزء دوم در پیستا گندله ، ظاهراً همان سنسکریت " کندوله " به معنای گرد است .
4- مواد لازم در پشته زیک شکر است و کنجد و یا مغز گردو ، هر سه از زمان های دور و چند سده قبل از میلاد برای ما مازندرانیان در دسترس بود و هست . به یاد داشته باشیم که این غذا ها چون املت گوجه فرنگی و کوکو سیب زمینی و یا قلیه کدو و ... به حساب آورده نمی شوند که در چند قرن اخیر میان ما باب شده اند .
از توجه شما تشکر میکنم که باعث شد تا باز هم مطالبی برای همولایتی های عزیز خودم بنویسم - درویش علی کولاییان
- چهارشنبه 19 اسفند 1394-23:0
بِهار
-------
گادِر که اوی رنگ، کَهو بوُوئه
بینجِستون دِلِه ، پِراو بوُوئه
بِهار اِنِه!
...
وَنوشِه در اِنِه تِه چشمۀ لوُ
همه جا پِرکانده شِه عطر و شِه بو
بِهار اِنِه!
...
هَلی تی تی کاندِه لِتکای دِلِه
ماجان یارنِه گَهرِه رِه، سِه رِه دِلِه
بِهار اِنِه!
...
"اونِه ماه" سَر بَئیِه،"شیشِک" بئیه گوُم
سی صد و شصت وشش پنج روز بَئیِه تموم:
بِهارِه، آی بِهارِه، جان بِهاره
چِلچِلا خوُوندِنِه: "اَرِکِه" ماهِه!
......
کیانوش رشیدی قادی
بیستم "اونِه ماه" سال 1527 تبری
نوزدهم اسپندماه سال 7037 میترایی
جمهوری فدرال آلمان