پژوهش در موسیقی مازندران با دانش جهانی
در گفتگو با رضا احمدی مطرح شد: حدود 60 درصد موسیقی امروز که به نام موسیقی مازندرانی رایج است توسط گودارها از شرق وارد مازندران شد/ تقریبا نیمی از راویانی که استاد محسنپور از آنها دعوت می کرد گودار بودند/ یکی از اصلیترین وصیتهای آقای محسنپور این بود که اگر میخواهید موسیقی مازندران را گسترش دهید و نتیجه بگیرید روی امیری متمرکز شوید.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان آرای: آنچه که همواره در موسیقی مازندران جای خالی محسوسی را نشان میداد، پژوهشهای گسترده و علمی در این زمینه است. حرکتی که استاد زندهیاد «احمد محسنپور» از سالها پیش آغاز کرد و دستاوردهایی نیز کسب کرد. چهرههای دیگری نیز همچون «جهانگیر نصری اشرفی» و «کیوان پهلوان» در این زمینه سالها فعالیت کردند. همه این افراد چهرههایی با دستکم 3 دهه پیشینه کار در موسیقی هستند. اما اینکه جوانی 24 ساله از 6 سال پیش پژوهش در عرصه موسیقی بومی را با فرا گرفتن دانش جهانی موسیقی آغاز کند تا حد زیادی میتواند قابل توجه باشد.
«رضا احمدی»، جوان سوادکوهی فعال در عرصه موسیقی و دانشجوی رشته ریاضی محض دانشگاه مازندران، مدتهاست که فعالیتهایی را در زمینه موسیقی جهانی و موسیقی مازندران دنبال میکند. او اکنون در حال پژوهشهای میدانی در مناطق مختلف مازندران، به ویژه شرق استان و ریشهیابی آواها و نغمههای موجود در موسیقی مازندران است.
احمدی به گفته خودش چشماندازی رویایی برای موسیقی مازندران متصور است. اینکه روزی با زبان موسیقی مازندران، پیامی بینالمللی را به موسیقی جهان عرضه کند. او بخش هایی از پژوهش هایش را سری به سری به صورت فایل تصویری در "آپارات" قرار می دهد.
متن زیر حاصل بخشی از گفتوگوی همشهری مازندران، «علی صادقی» و «رحیم رستمی»، دو فعال فرهنگی و رسانهای مازندران با «رضا احمدی» است.
آقای احمدی، چه شد که وارد این عرصه پردردسر از موسیقی شدید؟
از اواخر دوره پیشدانشگاهی بود که پس از مطالعات گسترده در زمینه تاریخ سینما به موسیقی هم علاقهمند شدم. در کلاسهای موسیقی شرکت میکردم. اما پس از شنیدن قطعات سمفونیک وارد فضای موسیقی اروپایی شدم. پرسشهایی در اثر شنیدن این قطعات برایم پیش آمد و پیگیر رفع این پرسشها شدم. برای سلفژ و فرا گرفتن پیانو نزد آقای مجد که دانشآموخته آلمان هستند و در ساروکلای قائمشهر حضور داشتند رفتم.
در این مدت شناختم از موسیقی بیشتر شد و دریافتم که باید هارمونی را با دقت بیشتری دنبال کنم. در تهران به کلاسهای آقای «محسن الهامیان» که متخصص هارمونی فرانسه هستند رفتم. حدود 18 ماه این کلاسها ادامه داشت و مباحث هارمونی، فرم در موسیقی و کنترپوئن را آموختم. همزمان ردیف موسیقی ایرانی را هم در کلاس استاد «مجید کیانی» فرا گرفتم. حدود 4 ماه از کلاس فاصله گرفتم و سپس با استاد «شریف لطفی» آشنا شدم. علاقه من فرا گرفتن دانش رهبری ارکستر بود. استاد لطفی رییس دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران پذیرفتند که در کلاسهایشان شرکت کنم. هدفم شرکت در کنکور رهبری ارکستر آلمان بود.
چرا پژوهش در موسیقی مازندران؟
من همزمان در مازندران هم کلاسهای موسیقی را دنبال میکردم. فعالیتهای من هم توسط استاد لطفی تغییر جهت داد. همزمان با حضور در کلاسهای ایشان در کلاس استاد «احمد محسنپور» هم شرکت میکردم. استاد لطفی هم در جریان فعالیتهای موازی من قرار داشت. برای همین دائماً مبحث آفرینش در موسیقی ایرانی را با من کار میکرد. در حالیکه من دنبال رهبری ارکستر بودم. این دوره نقطه عطفی در زندگی من بود که بیاموزم چطور متدی را برای آفرینش از نوع موسیقی ایرانی، بدون ویژگیهای غربی تعریف کنم. ایشان خواست که من به سمت موسیقی ایرانی و آفرینش موسیقی با استفاده از داشتههای موجود بروم. تاکید دارم که نباید ضعفهای تعدادی آهنگساز منجر به ساخت موسیقیای به نام تلفیقی شود.
پژوهشها را از همان زمان آغاز کردید؟
در تمام این مدت مشغول ثبت و ضبط اطلاعاتی از موسیقی مازندران بودم. اما ان زمان برای من جنبه پژوهشی امروز را نداشت. صرفاً به عنوان کلاس مطرح بود. حدود 18 ماه نزد استاد لطفی کلاس رفتم. زمانی که استاد «علی رهبری» به ایران برگشت، در تمرینات ارکسترسمفونیک حضور یافتم. تا اینکه قرار شد نخستین دوره مسترکلاس رهبری ارکستر «ارول اردینچ» در بنیاد رودکی برگزار شود. من و «محسن بافنده» تنها مازنیهایی بودیم که در این دوره بیش از 10 نفره حضور داشتیم. شرط حضور در این کلاسها حفظ بودن یکی از سمفونیهای شناخته شده است. «بردیا کیارس»، «امیر قاسمی» و «میلاد عمرانلو» هم در این دوره حضور داشتند. دور اول این مسترکلاس در 6 جلسه برگزار شد. البته دور دوم این کلاسها به طور کامل برگزار نشد.
به موسیقی مازندران برگردیم. اصل کار پژوهش در مازندران را از چه زمانی آغاز کردید؟
سال 88 نزد استاد خوشرو دوره مباحث نظری موسیقی را میگذراندم. به دنبال مباحث نظری در موسیقی مازندران بودم. یک سال بعد با هماهنگی «آرش محسنپور» به فرهنگخانه مازندران رفتم. آن زمان راپسودی تبری شماره 2 را هم ساخته بودم. پس از توضیح رزومه و پخش اثر، استاد محسنپور پیشنهاد داد که حاضر است یک کمانچه به من هدیه کند و رایگان در کلاسهای ایشان شرکت کنم. با توجه به تعدد سازهایی که داشتم، اجازه خواستم که کار را با یکی از سازهای خودم ادامه دهم که البته امروز پشیمان هستم. در نهایت قرار شد که هر هفته یک جلسه برای تحلیل موسیقی مازندرانی به فرهنگخانه مازندران بروم. هیچ شهریهای هم دریافت نمیکردند. تقریباً یک سال و نیم این کلاسها ادامه داشت که نتیجه آن علاوه بر اطلاعاتی که کسب کردم، چند ساعت مصاحبه تصویری ارزشمند درباره مباحث نظری موسیقی مازندران با استاد محسنپور است.
یعنی آغاز رسمی کار پژوهشی شما در موسیقی مازندران بود؟
تقریبا بله. ابتدا کلاس را با شناخت و تحلیل امیری در جغرافیای موسیقایی مازندران که از علیآباد کتول تا سههزار تنکابن شامل میشود آغاز کردیم. بعد رسیدیم به جایی که من روی امیری، صنم و حقانی که آوازهای محوری مازندران هستند متمرکز شوم و پرسشهای خود را مطرح کنم. آشنایی با ایشان باعث شد گودارها را بشناسم. اینکه چه کسانی بودند و چه تاثیری بر موسیقی مازندران داشتند. استاد محسنپور پیشنهاد کردند جدا از امیری و حقانی، گودارها دومین سوژه برای پاسخ به پرسشهای من باشد.
پژوهشها میدانی بود؟
بله. سال 92 به منزل ارزمون شکارچیان رفتم و مصاحبههایی داشتم. متوجه شدم حدود 60 درصد موسیقی امروز که به نام موسیقی مازندرانی رایج است توسط گودارها از شرق وارد مازندران شد. اما اینکه چطور شکل گرفتند و چقدر از موسیقی مناطق دیگر استفاده شد هنوز پروندهاش باز است. البته در جغرافیای موسیقایی مازندران گلستان را هم باید بخشی از این استان بدانیم. چون در هر 2 استان این موسیقی وجود دارد.
با این شرایط باید احتمال داد که اثرگذاری موسیقی شرق مازندران بر فضای موسیقایی استان خیلی زیاد است؟
درست است. علیآباد کتول، کردکوی، بهشهر و نکا مهمترین تاثیرات را روی موسیقی بومی ما و خوانندههای موسیقی مازندران گذاشتند. در موسیقی خیلی مدیون هنرمندان بومی این منطقه هستیم. جدا از علیآباد کتول و کردکوی در گلستان امروزی، گرجیمحله در بهشهر، زاغمرز در نکا و پنبهچوله، مناطق اطراف جاده فرحآباد، روستای طبقده و چمازتپه در ساری که محل اصلی سکونت گودارهاست یکی از خاستگاههای مهم برای شکلگیری موسیقی مازندران هستند. تقریبا نیمی از راویانی که استاد محسنپور از آنها دعوت می کرد گودار بودند. نیم دیگر هم که بومی بودند تا حدودی تحت تاثیر موسیقی روایت شده گودارها شناخته شدند.
پژوهشهای میدانی را چقدر ادامه دادید؟
هنوز ادامه دارد. ابتدای کار هر پنجشنبه همراه با دوست و همراهم «مهدی نوری» به منزل یکی از گودارها میرفتم و پرسشها را طرح میکردم. «ارزمون شکارچیان»، «عبدالعلی شکارچیان» و «عشقعلی شکارچیان» که 3 رأس مثلث موسیقی آن منطقه هستند نخستین افراد مد نظر من بودند که از هر کدام 5 ساعت مصاحبه تصویری ثبت کردم. اما باید سراغ کسی میرفتم که علاوه بر ساز زدن توان بیان تئوری را هم داشته باشد. برای همین 12 جلسه نزد استاد «محمدرضا اسحاقی» رفتم که چالشهای مباحث مطرح شده توسط گودارها را برطرف کرد.
یکی از اهداف شما بررسی ریشههای موسیقی مازندران بود. چقدر به این هدف نزدیک شدید؟
برای این کار تصمیم گرفتم پژوهش را از موسیقی مازندرانی فراتر ببرم. با «هادی پورعطایی» فرزند زندهیاد «غلامعلی پورعطایی» آشنا شدم. به دعوتشان به تربتجام رفتیم و نزد شاگردان استاد «عبدالله سرور احمدی» که مکتب دوتارنوازی مطرحی دارند دوتار تربت جامی یاد گرفتم. مانند بقیه پژوهشگران موسیقی ایران این نتیجه برای من هم روشن شد که خراسان و تربتجام پایتخت موسیقی محلی ایران است و ما مازندرانیها به خاطر همسایگی قطعا اثرپذیریهایی داریم. خوبی کار در این بود که ابتدا با گودارها آشنا شدم و بعد رفتم خراسان. این اشتراکات بین موسیقی گودارها و موسیقی خراسان غربی به وضوح لمس میشد.
حال با توجه به پژوهشهای انجام شده آیا این ظرفیت در موسیقی مازندران وجود دارد؟
شاید خیلی کم. ما روی دو چیز خیلی مانور میدهیم. رپرتوار موسیقی چوپانی و آوازها که مازندرانیترینها هستند. اما همین موسیقی چوپانی که استاد «حسین طیبی» روایت کرد دستکم 3 قطعه ترکمنی با اسم مازندرانی دارد. مثلا قطعه «عاروس یار» همان قطعه «ورساقی» در موسیقی ترکمنی است. اما آواز امیری پاکترین و اثبات شدهترین داشته اصیل موسیقی مازندران است.
امکان اینکه به همین یک داشته دامنه داده شود هست؟
بله. یکی از اصلیترین وصیتهای آقای محسنپور این بود که اگر میخواهید موسیقی مازندران را گسترش دهید و نتیجه بگیرید روی امیری متمرکز شوید. ریشههایی از این آواز داریم که هنوز وجود دارد. از جمله طالبا و ترانه آهو آهولار. در کتاب «نغمههای گمشده» استاد محسنپور هم بر این موضوع تاکید شد.
میشود گفت که شما به دنبال تقویت موسیقی مازندران هستید؟
من به دنبال این هستم که با مشخص کردن آن چیزهایی که در ریشه مازندرانی نیستند و شناخت معیارهایی که مهمان موسیقی مازندران شدند از موسیقی و فرهنگ مازندران یک برداشت نو داشته باشم که دیگران و شاید حتی غربیها را به سمت موسیقی ما بکشاند.
- جمعه 31 ارديبهشت 1395-15:48
منظور از "گودار"همون گالشها هستند؟؟؟اگه اینگونه است پس چرا از کلمه ی گودار استفاده میشه؟؟؟
- شنبه 1 خرداد 1395-9:49
اگر جوگی ها را می شناسید ، گودار ها هم اقلیتی کوچکند مانند جوگی ها . جوگی ها صنعتگرانی محلی که ساخت ابزار های آهنی حرفه شان بود و هنوز هم بدین کار مشغول می شوند . اما گودار ها تا گذشته های نزدیک نگاهبان مزرعه و شالیزار مردم بودند و این راه تامین معاششان بود .
هم جوگی و هم گودار بر خلاف انتظار سابقه حضورشان در مازندران و بطور کل در منطقه به گذشته های بسیار دور بر می گردد . ضمناً جزء اول نام گودار « گو » مرتبط به واژه " گو " به معنای گاو نیست .
- چهارشنبه 29 ارديبهشت 1395-14:38
1. متاسفانه نگاه و عمل رسمی بر نگاه و عمل ما حتی در قلمرو هنر و فرهنگ و فکر هم تاثیر گذاشته است. امروزه برای بسیاری از جمله دوستان دخیل در این گزارش، استان گلستان ماهیت و هویت مستقل از مازندران دارد. این تقسیم بندی به طور مستقیم از تقسیم بندی و مرز بندی رسمی ناشی می شود. در حالی که فرهنگ مرز نمی شناسد. در این مصاحبه مطرح شد که بخش مهمی از موسیقی مازندران حاصل کار و تلاش گودارها است که در مناطق شرقی مازندران بزرگ- که امروز نام استان گلستان را دارد- زندگی می کنند. بنابراین لازم است که حداقل در حوزه هنر و فرهنگ این از خط کشی های رسمی که توان فرهنگ را می فرساید امتناع شود.
2. نکته دیگر نقل و قولی بود که از استاد محسن پور بیان شد، مبنی بر این که باید روی امیری کار بیشتری صورت گیرد که متعلق به مناطق مرکزی مازندران است. از صحت و درستی این نقل و قول چیزی نمی گویم، چون خوداستاد حضور ندارد و فرهنگ نقل و قول شفاهی ما هم داستان دراز دارد. اما خود استاد نه تنها به این توصیه عمل نمی کردند بلکه همچنان که در این مصاحبه اشاره شد، بخش زیادی از کارش به موسیقی مناطق شرقی اختصاص دارد. به علاوه، توان موسیقایی قطعات و گوشه های شرقی بسی بیستر از امیری و طالبای مناطق مرکزی است. به نظر من ساخت موسیقی ارکستری در مقامات شرقی بهتر جواب می دهد. نمونه اش کاری است که در قالب نوار "موسیقی مازندرانی" با تدوین آقای درویشیان با صدای بی مانند ابراهیمی روی قطعه "هرایی" و با همین نام صورت گرفت. در این کار ارکستری نه تنها کلام و داستان هرایی به مقتضای زمان تغییر کرد، بلکه از نظر سازبندی نیز تحولی در موسیقی مازندرانی اتفاق افتاد که متاسفانه دیگر تکرار نشد.
3. شاید این تاکید بر امیری به همان دلیل تبعیت از مرزبندی های رسمی باشد. در این صورت باید گفت فاتحه.... . موسیقی مرز نمی شناسد و نباید بشناسد، همانطور که گودارهای دوتار به دست مازندرانی از موسیقی مناطق همسایه از جمله ترکمنها و کرمانچ های خراسان تاثیر گرفتند و به موسیقی خود جان تازه ای داردندف موسیقی دانان سایر مناطق از جمله خود ما هم باید این کار را بکنیم.- پنجشنبه 30 ارديبهشت 1395-11:31
کاش یکی از یاران استاد محسن پور ، کار های تازه ، مفصل و وسیع استاد در مورد امیری را که متاسفانه علاقمندان از آن بی خبر مانده اند در اینجا توضیح دهد .
امیری در گیلان و مازندران و گرگان ریشه یی عمیق دارد و آقای محسن پور از آن به خوبی اطلاع داشتند .
- سه شنبه 28 ارديبهشت 1395-9:5
اميدوارم مسولان فرهنگي از اين جوان فهيم حمايت بيشتري كنند .
- يکشنبه 26 ارديبهشت 1395-11:3
جوان فاضل و دوست داشتنی ما به اهمیت آواز امیری معتقد است و ابراز می کند که سعی او این است :
« از موسیقی و فرهنگ مازندران یک برداشت نو داشته باشم که دیگران و شاید حتی غربیها را به سمت موسیقی ما بکشاند.»
او حتماً واقف است که شعر امیری و ریشه های عروضی آن با موسیقی مورد نظر او بی ارتباط نیست . موفقیتشان را آرزو می کنیم .