معصومیت از دست رفته
داستان کودک آزاری فرشته های کشورمان همچنان ادامه دارد. تا روزیکه حتی یک پدر و مادر معتاد در کشور وجود دارند، کودکان ما در امنیت به سر نمی برند و تمام دوران کودکی را با ترس و دلهره سپری میکنند. معتار بیمار نیست، بلکه مجرم است و باید با او مانند مجرمان برخورد شود.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، فاطمه عربی: می گویند معتاد یک بیمار است و مجرم نیست، اما همین فرد معتاد گاهی به همسر و کودک آزاری اقدام میکند، دستگیر شده، به زندان می افتد! مگر نه اینکه میگویند معتاد بیمار است؛ پس چرا این بیمار را دستگیر کرده اید؟!
به واسطه گسترش رسانه ها، امروز اخباری حتی از منطقه های دور کشور پنهان نمی ماند. بسیاری حالا داستان ستایش آن کودک سه ساله رفسنجانی را می دانند، کودکی که توسط ناپدری و مادر معتاد که بیمار میدانندش، مورد آزار قرارگرفت. فرشته کوچکی که ناپدری بدن ضعیف او را به جای زیر سیگاری اشتباه گرفت و....
کسی صدای گریه و معصومیت" ستایش" را نشنید و همین مادر فرزند دوم خود را باردار است و چه بسا سرنوشتی همچون ستایش در انتظار آن کودک باشد.
چطور به این بیمار جسمی و روانی اجازه ازدواج دادند؟ با کدام صلاحیت اقدام به فرزند آوری میکنند؟! وقتی کار از کار میگذرد و فرد معتاد اقدام به ازدواج میکند، به دلیل مصرف مواد توهم زا به فرزند خود آسیب می رساند، آن وقت میخواهیم به دلیل نبود صلاحیت، فرزند را از پدرو مادر جدا کنیم. فرزند سه یا پنج ساله از اعتیاد چه میداند که پس از رنج جسمی فراوان حالا باید تجربه تلخ دوری از پدر و مادر را تحمل کند.
چه کسی پاسخگوی معصومیت از دست رفته ستایش و ستایش های دیگر است؟! سرنوشت ستایش در آینده چه میشود، مشکلات و آسیب هایی که دخترک در خردسالی تجربه کرده است در نوجوانی و جوانی چه تاثیراتی بر روح و روان او میگذارد؟
چرا حمل مواد مخدر جرم است؟ مگر نه اینکه توزیع کنندگان مواد مخدر، داروهای مورد نیاز این بیماران را در اختیار آنان قرار میدهند؟ اگر حمل مواد مخدر در قانون اساسی جمهوری اسلامی جرم است پس مصرف کننده هم مجرم شناخته میشود، چرا که از قانون تخطی کرده و جرمی را مرتکب شده است. نباید با ژست های روشنفکرانه این گونه معتادان را آزاد بگذاریم تا چنین اتفاقات تلخی در جامعه رقم بخورد و سبب بروز خشم و ناراحتی افکار عمومی شوند.
چند روز بعد از رسانه ای شدن داستان تلخ زندگی ستایش، اتفاق ناگوار دیگری دراصفهان رخ داد و "هستی" -کودک چهارماهه اصفهانی- به دلیل ضربه مغزی شدن در بیمارستان بستری شد. کودک توسط پدر و مادر معتاد خود به بیمارستان انتقال داده شد و پس از آن دیگر اثری از پدر و مادر"هستی" نبود. پدر به دلیل مصرف شیشه، کودک خود را پرت کرد.
روزهاییکه "هستی" در بیمارستان در جدال مرگ و زندگی بود کسی در آن سوی اتاق چشم انتظار سلامت اش نبود.
*کودک آزاری ها ادامه دارد
مواد روانگردان اثرات مخربی بر فرد میگذارد تا جاییکه فرد به آزار و اذیت و کشتن خانواده خود دست می زند. در افراد معتاد میزان جرم و جنایت بیشتر از افراد عادی است و آنها به دلیل نیاز جسمی و روانی خود دست به هر کاری می زنند. این افراد علاوه بر مشکلات متعددی که برای خانوده خود به وجود میآورند و تحمیل هزینه های زیاد برای کشور، مشکلات زیادی را هم به وجود می آورند.
داستان کودک آزاری فرشته های کشورمان همچنان ادامه دارد. تا روزیکه حتی یک پدر و مادر معتاد در کشور وجود دارند، کودکان ما در امنیت به سر نمی برند و تمام دوران کودکی را با ترس و دلهره سپری میکنند. شاید داستان" ستایش" دختر هشت ساله شوشتری را شنیده باشید. دختری که والدین معتادش هر روز صبح او را از خانه بیرون میکردند و به او میگفتند آخر شب برگرد!!
دخترک جراحت های زیادی بر دست داشت اما چه کسی از جراحت های دل ستایش خبر دارد. کودکی که خانواده او را از مدرسه محروم کردند و اگر نبود کمک انسانهای خیری که هر روز از صبح تا شب مراقب او در پارک بودند معلوم نبود چه سرنوشتی منتظر دخترک بود.
*هرکسی که پایش را از قانون فراتر بگذارد، مجرم است
بیماری یک اتفاق ناخواسته است، بدون آنکه اراده فرد در آن دخیل باشد اما اعتیاد بنا به خواسته فرد انجام میشود. کسی که به اعتیاد گرایش پیدا میکند با خواسته قلبی خود به سراغ آن می رود.
در گزارشی که چند روز قبل در سایت "مازندنومه" با عنوان "اعتیاد زیر پوست دانشگاه" منتشر شد با تعدادی از دانشجویان که خود اذعان داشتند مواد مخدر استفاده میکنند، صحبت شد و با وجود تحصیلات دانشگاهی حتی در مقطع کارشناسی ارشد که "گل و علف" را جزو مواد مخدر به حساب نمی آوردند و معتقدند که اعتیاد آور نیست!
میگویند بیکاری و فقر موجب اعتیاد میشود و تحصیل کرده ها کمتر در دام اعتیاد گرفتار میشوند اما مگر دانشجوی 19 ساله و دانش آموز 14 ساله کاری جز تحصیل دارند؟ جوان ونوجوان به دنبال تجربه و لذت جویی هستند و به بهانه فرار از مشکلات زندگی و شکست عشقی و عاطفی، به مواد مخدر رو می آورند.
همه ما بسیاری از افراد موفق در جامعه را می شناسیم که با وجود مشکلات زندگی، فقر مالی، بی سوادی والدین، معلولیت و یا بیماری پدر و مادر اما دست از تلاش و کوشش برنداشتند و اکنون به عنوان فردی موفق و تاثیرگذار در کار و زندگی خود هستند.
اگر قرار باشد همه افراد به بهانه مشکلات زندگی رو به اعتیاد بیاورند که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود.
هرکسی که پایش را از قانون فراتر بگذارد، مجرم است چه کسی که مصرف کننده مواد است و چه معلمی که به آزار جنسی دانش آموزان خود اقدام میکند.
*معتار مجرم است، بیمار نیست
چندی پیش در یکی از مراکز درمانی، خانم بارداری را دیدم که ماههای آخر بارداری را میگذراند. به اتفاق پسر حدود سه ساله و همسرش منتظر بود تا نوبتش شود. همسر این خانم معتاد بود و پس از یک ساعت به انتظار نشستن، سیاهی چشمانش محو شد و تنها سفیدی آن مشخص بود.
او گهگاهی چشمهایش را باز میکرد. محیط اما برای کودک خسته کننده بود، به همین دلیل لجبازی می کرد، اما پدر اصلا حواسش به گریه های کودک نبود و هر چند دقیقه یکبار چیزاهای نامفهومی را زیر لب زمزمه میکرد. خماری مردم جوان را عصبی کرد تا جایی که با پذیرش مرکز درمانی بحثش شد.
آینده این کودک و کودکانی که والدین شان به به مواد مخدر اعتیاد دارند چه میشود؟ اصلا کسی نگران فردای این کودکان است.
باید تعارف را کنار گذاشت و به جای نگاههای کلیشه ای، در رویه کنونی تجدید نظر کرد و "معتاد" را "مجرم" شناخت، نه صرفا یک" بیمار". البته این تغییر رویه به یکباره اتفاق نمی افتد و همانطور که آرام آرام به جامعه قبولانده شده که"معتاد" مجرم نیست و" بیمار "است، سیاست های مقابله با معتادان را بر مبنای واقعیت در نظر بگیرند.
باید ضرب الاجلی برای معتادان در مشخص و با در اختیار قرار دادن امکانات لازم و رایگان برای ترک مجبور کند.
با وجود مواد مخدر صنعتی و روانگردانها و شیوع این مواد در بین جوانان و نوجوانان، باید منتظر پیامد و خشونت های کودک و همسر آزاری از سوی این افراد باشیم.
*این یادداشت امروز در روزنامه حرف مازندران منتشر شد که برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.
- يکشنبه 16 آبان 1395-11:26
فقط فرزندان والدین معتاد نیستن... فرزند خوانده ها که در نتیجه ازدواج مادر یا پدرشان به اجبار تحت سرپرستی دیگران قرار می گیرند هم اوضاعی بهتر ندارن علی الخصوص در قشرهای متوسط رو به پایین که متاسفانه آگاهی و آموزش بسیار پایینتر هست... در چنین شرایطی واحدهای سرپرستی دادگاهها و مددکاران بهزیستی ومشاورین مدارس حتی مراکز بهداشت محله ها باید این بچه ها رو شناسایی و به صورت دوره ای بر وضعیت اونها نظارت داشته باشن درست مثل طرح واکسیناسیون که درصورت غیبت و عدم مراجعه تماس می گیرن و حتی حضوری درب منزل مراجعه می کنن... همه جا نیازی نیست حمایت مالی باشه همین حمایت و نظارت فیزیکی گام بلندی خواهد بود... تو رو خدا این بچه ها رو دریابید... شما رسانه ها لااقل هر شب صدای ناله ی این بچه ها رو به فراموشی و خواب نسپریسد... خدا قوت ... به خدا گناه دارن اینها رها شده ان... هیچ دستگاهی متولی نیست اگر ما هم بی تفاوت باشیم ...... از آهشون می ترسم
- شنبه 15 آبان 1395-10:30
معتاد را مجرم دانستن کاری از پیش نمی برد . فقر همه سرچشمه است و بی کاری عامل اصلی است . نسلی که بر سر کار می آید آیا می تواند متکی به دسترنج خودش باشد ؟ بدون کار بخشی عظیم از جوانان که متکی به اولیا خود نمی توانند باشند کارشان به کجا خواهد کشید ؟ معتاد کُشی یا معتاد کِشی مساله یی را حل نمی کند . در چنین فضایی که بسیاری چیزها فدای بعضی چیز ها ی دیگرند - هر دو سو از جنس معنویات - همسایه و قوم و خویش نیکو کار هم دست دهنده اش خود به خود کوتاه و کوتاه تر می شود .
در این اوضاع و احوال ، اطفال اینچنینی را جز خداوند پناهی نیست !