دانشآموختگان کشاورزی استان؛ خارج از دایره تخصص
مدیر گروه علوم باغبانی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری: سرفصل درسی که در مازندران تدریس میشود باید با سرفصلهای دانشگاههای استانهای دیگر متفاوت باشد/ در خیلی از موارد دانشجویانی در دانشگاه هستند که به وجودشان نیازی نیست. یعنی ما آن قدر متخصص در بخشهای مختلف نمیخواهیم/ در برخی رشتهها اصلاً لزومی به دورههای دانشگاهی نداریم. بهعنوان مثال برای کسی که زمینی دارد و میخواهد باغداری کند، یک دوره 3 تا 6 ماه پس از دیپلم کافی است.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، شبنم لشگری: به استناد آمارهای اعلام شده از سوی مسئولان مازندران، بیشترین قشر دانشآموخته بیکار مازندران را دانشآموختگان رشتههای کشاورزی تشکیل میدهند. این در حالی است که بسیاری از دانشجویان رشته کشاورزی و منابع طبیعی با اشتیاق و امید وارد دانشگاه میشوند. اما رفتهرفته از این اشتیاق کم میشود.
«کارشناسی، ارشد و دکترا فقط عناوین برای دهن پر کردن هستند. الان یک سمفروش که ۴ سال کارکرده و زمین و باغ دیده از یک گیاهپزشک که ۴سال درس خوانده، در عمل نتیجه بهتری تحویل کشاورز میدهد. اگر من میخواستم مغازهدار باشم برایم فرقی نداشت سمفروشی باز کنم یا لباس و کفش. شاید اگر بعد از اینکه مدرک دیپلم گرفتم وارد شغلی که پدرم انجام میدهد میشدم الان خانه و ماشین داشتم.»
اینها را دانشجوی ورودی سال ۸۸ گیاهپزشکی میگوید که در یک شرکت تاکسیرانی کار میکند تا هم بتواند هزینه آغاز زندگی مشترک خود را تامین کند و هم روزی سرمایهای برای یک سمفروشی به دست آورد.
انتخاب غیر گزینشی کنکور در رشتههای مختلف کشاورزی و ورود صدها دانشجوی بیانگیزه، کارآیی تربیت متخصصان در رشته های گوناگون کشاورزی را به شدت کاهش داده است.
هم اکنون آینده این بخش به خطر افتاده و نشانههای این زنگ خطر وجود ۸ هزار و ۵۰۰ مهندس جویای کار فقط در مازندران و هزاران دانشآموخته جویای کار در سراسر کشور است.
آمارهای غیر رسمی از وجود ۶۰ هزار مهندس کشاورزی ثبتنام شده در مراکز کاریابی را نشان میدهد. از سوی دیگر استادان هم در امر آموزش ضعیف عمل میکنند و آنچه آموزش میدهند صرفاً به صورت تئوری است.
«دانشگاه به دانشجوها کارآفرینی یاد نمیدهد. اگر آموزش ما به درد میخورد شرکتها به ما نمیگفتند ابتدا باید کارآموز بشوی. الان بیشتر تدریسها صرفاً فرمول تئوری است نه دانش عملی. بسیاری از استادان ما دانش عملی ندارند. ما لیسانس میگیریم و بعد تازه باید دورههای کارآموزی شرکتهای مهندسی را بگذرانیم.»
اینها را هم یک دانشجوی کارشناسی ارشد میگوید که در شرکت مهندسی مرتبط با رشته آبیاری کار میکند. شرایط حقوقی این شغل پاسخگوی شرایط زندگیاش نبوده و ترجیح میدهد که به دنبال کار دیگری برود. در این میان استادان هم ناامید از آیندهای بهتر، دانشجوها را به مهاجرت از ایران تشویق میکنند. دیگر کتمان این موضوع که هیچ آینده شغلی در انتظار دانشجو نیست برای استادان هم سخت شده و سر کلاسها این موضوع را با صراحت اعلام میکنند.
انتخاب رشته اجباری
«من با شناخت این رشته را انتخاب کردم. میدانستم که وقتی وارد این رشته میشوم باید دست به کارآفرینی بزنم. از ترم ۳ شروع به کار عملی کردم و این باعث شد رشتهام را بهتر بشناسم و ایدههای جدیدی در ذهنم شکل بگیرد. ابتدای راه با مشکلات زیادی روبرو بودم. امکانات آزمایشگاهی در اختیار نداشتم از سوی دیگر ایدهای که داشتم مورد تمسخر و تحقیر اساتید قرار گرفت. این تمسخر را از ناآشنایی آنها با دانش نانو میدانم. چرا که استادان ما اصلا بهروز نیستند. خوشبختانه توانستم کاری را که ترم ۳ با همه این مشکلات آغاز کردم، در ترم ۷ به سرانجام برسانم. ایده تولید فیلتر آبهایی که به آلایندههای نفتی آلوده بودند را ثبت اختراع کردم. در حال حاضر با هزینه بسیار اندک کارگاه تولیدی راه انداختم که باز هم با مشکلات زیادی روبرو هستم. جهاد کشاورزی و اداره دامپزشکی با بهانههای بیپایه مثل اشباع شدن کار مجوز نمیدهد. در صورتی که فرمولاسیون کار من متفاوت از بقیه است. من با استادان دانشگاه استرانلینگ کانادا در ارتباط هستم و همیشه مرا در کارهایم راهنمایی و تشویق کردهاند. زمینه برای مهاجرت من فراهم شده و کمکم تدارک لازم را خواهم دید.»
این جملات حرفهای یک دانشجوی نخبه مازندران است که در رشته شیلات اختراع خود را ثبت کرده و با رتبهای بالا فارغالتحصیل شد. اینها دانشجویانی هستند که دیگر انگیزهای برای درس خواندن ندارند.۴ ترم مشروطی و چند ترم اخراج شدن از دانشگاه گواه این است که دانشجوها انگیزهای برای تحصیل در رشتههای کشاورزی و منابع طبیعی ندارند.
«نخستین دلیل بیعلاقگی من به رشته تحصیلی اجبار خانوادهام برای ورود به این رشته بود. دلیل دوم و مهمترینش نبود امنیت شغلی است. من وقتی نمیتوانم برای رشتهام آینده شغلی متصور شوم چگونه این انگیزه را داشته باشم که درس بخوانم؟ خودم به رشته حقوق علاقه داشتم که لازمه آن تحصیل در رشته انسانی بود. اما خانوادهام مخالف بودند.»
نتیجه اجبار خانوادهها هم میشود دانشجوی سال آخری که ۶۲ واحد گذرانده است. اما چاره چیست و دست به چه تغییراتی باید زد؟ اگرمیخواهیم در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم نیاز به پیشرفت صنعت هست و اگر اعتقاد داریم پیشرفت صنعتی با توسعه کشاورزی ممکن است توجه بیشتر و برنامهریزیهای دقیقتری در این حوزه باید داشته باشیم.
به تغییر در نگرش آموزشی نیاز داریم
مدیر گروه علوم باغبانی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفتوگو با همشهری با بیان اینکه معضل بیکاری در کشور شامل همه دانشجویان میشود، گفت: مشکل از اینجا آغاز میشود که در خیلی از موارد دانشجویانی در دانشگاه هستند که به وجودشان نیازی نیست. یعنی ما آن قدر متخصص در بخشهای مختلف نمیخواهیم. در برخی رشتهها اصلاً لزومی به دورههای دانشگاهی نداریم. بهعنوان مثال برای کسی که زمینی دارد و میخواهد باغداری کند، یک دوره 3 تا 6 ماه پس از دیپلم کافی است. دانشگاههای خصوصی نقش پررنگی در مدرک گرایی دارند. چرا که بدون داشتن حتی یک عضو هیأت علمی دانشجویان زیادی را پذیرش میکنند که همین منجر میشود به تعداد دانشجویان بیکار افزوده شود.
دکتر حسین صادقی اظهار کرد: دومین مورد این است که برخی از رشتهها متناسب با موقعیتهای کشور نیستند. کشور ما در منطقه خشکی قرار دارد. بنابراین نیازی نیست که این همه دانشجوی کشاورزی فارغالتحصیل داشته باشیم. بالاتر از همه اینها برنامههایی است که دانشجوها براساس آن آموزش داده میشوند. ما بهعنوان استاد دانشگاه مسئولیتی به غیر از آموزش نداریم. حتی برنامهای هم تنظیم نشده که به ما ابلاغ شود که باید دانشجو را براساس اهداف و اساس خاصی تربیت کنیم. بنابراین اهداف طولانیمدتی در برنامهریزی کشور دیده نمیشود و مسئولان مربوطه هم نمیدانند چکار کنند. با این وضعیت چه انتظاری از دانشگاه میتوان داشت؟
این عضو هیأت علمی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری گفت: طی پژوهشی داشتم در یک نمونهگیری تصادفی از وضعیت دانشآموختگان کشاورزی مشخص شد کمتر از ۱۰ درصد آنها در رشته تخصصی مشغول به کار هستند. یا در یک نمونهگیری دیگر علت ورود به دوره کارشناسی ارشد بیکاری بود. همین چشمانداز در علت علاقه دانشجویان برای ورود به دوره دکتری دیده میشود.
تعیین سرفصلهای درسی مرتبط با هر استان
وی افزود: اگر احساس میکنیم در صادرات مشکل داریم باید رشتههای دیگری تاسیس کنیم و به دانشجو آموزش بدهیم تا با تجارت بینالملل یا تجارت داخلی و صنایع تبدیلی آشنا شود. این هماهنگی برعهده کسانی است که مدیریت کلان کشور را برنامهریزی میکنند. دانشگاه به تنهایی از پس تغییر بر نمیآید. یک مشکل هم در دانشگاههای کشور داریم که برنامهریزیها بر اساس نیازهای جامعه نیست. سرفصلهای ثابتی در همه دانشگاه های کشور تدریس میشود. در صورتیکه سرفصل درسی که در مازندران تدریس میشود باید با سرفصلهای دانشگاههای استانهای دیگر متفاوت باشد. ضمن اینکه درس هایی که تدریس میشوند از لحاظ محتوایی به روز نیستند. ما دانشجوها را خوب پرورش نمیدهیم. چرا که نمیدانیم برنامه کلان کشور برای دانشجوها چیست.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه دانشگاهها باید تغییر جهت دهند و از مسیر کارمندپروری خارج شده و کارآفرینپروری روی بیاورند، گفت: برای این کار لازم است سیاستگذاران کلان هم دانشگاه را همراهی کنند. گاهی هم لازم نیست نمونه خارجی محصولاتی مثل برنج و مرکبات که در داخل کشور تولید میشود را وارد کرد. بنابراین وزارت بازرگانی باید با وزارت جهاد کشاورزی باید هماهنگ شوند.
آموزش فن فروش
صادقی اظهار کرد: ما باید در کنار فن کاشت و داشت، فن فروش را هم به دانشجوها آموزش بدهیم. تمام کنسانتره میوهها از خارج وارد میشود، در صورتی که هزاران تن محصول هلو و شلیل و سیب در کشور خودمان دور ریخته میشود. شخصاً ارائه دروس به صورت تئوری را مقدمه عمل میدانم، اما خیلی از دروس علوم پایه هم اصلاً لازم نیست تدریس شوند. باید از دانشجویان ورودی امتحان گرفته و میزان اطلاعات مربوط به علوم پایه آنها سنجیده شود و سپس بلافاصله زمین در اختیارشان گذاشته شود تا به مدت 4 سال کار را به صورت عملی یاد بگیرند. اساتید هم کاملا به صورت کاربردی و با تعدادی واحد خوب آموزش دهند و در کنار آن سر کلاس تئوری هم حضور داشته باشند.
وی با تأکید بر اینکه نظام آموزشی و کشاورزی باید دگرگون شود، خاطرنشان کرد: اینکه میگویند تحریم مشکل بیکاری را بهوجود آورده را میپذیرم. بدون شک خیلی از مشکلات ما به خاطر تحریم است. ولی واقعیت این است که در برخی مواقع تحریم بهانه است. ما در کشور باید بتوانیم غذای خود را فراهم کنیم. چرا خیلی از محصولات کشاورزی که میتوانیم تولید کنیم وارد میشود؟ چرا کالاهایی که در داخل تولید میشود را نباید از لحاظ کیفی و کمی با جهان مقایسه کرد؟ در جهان روی کیفیت و قیمت محصولات رقابت میشود. در صورتی که محصولاتی که ما تولید می کنیم قابل صدور نیست.
این استادیار رشته باغبانی دانشگاه افزود: در کنار همه اینها زیربناها باید ساخته شود و مشکلاتی از قبیل حملونقل و قوانین گمرکی، صادرات و بانکی نیز حل شود. همه این موارد را در قالب طرحی با عنوان لزوم بازنگری آموزش و پژوهش باغبانی نوشته و به مسئولان ارشد فرستادهام. اما ظاهرا توجهی نشد. متأسفانه تا حرفی از تغییرات میآید سراغ دانشگاههای بزرگ میروند. در صورتیکه برنامهریزیها باید از پایین انجام شود.