تعداد بازدید: 3060

توصیه به دیگران 3

جمعه 15 ارديبهشت 1396-15:11

پاسخ تاریخ نگار مازندرانی به فرماندار احمدی نژاد

آقای فرماندار احمدی نژاد؛ مگر اصولگرایی ارث خانوادگی شماست؟

آقای فرماندار احمدی نژاد؛ مگر اصولگرایی ارث خانوادگی شما و عده ای از هم اندیشان شماست که استفاده از آن از سوی دیگران لزوما به جعل و سرقت تلقی و معرفی شود؟/ یکی از نشانه های ظرفیت و توانمندی جریان اصلاح طلبی معتقد به مصالح نظام و منافع ملی است که آن قدر دایره اش فراخ است که بخشی از اصولگرایان را نیز در خود جای می دهد/ به نظر می رسد ترس و نگرانی نویسنده این نامه از نزدیکی و حمایت بخشی از اصولگرایان از روحانی در قالب ستاد اصولگرایان خردورز حامی روحانی، آن قدر زیاد است که در مشوش گویی های خود در این نامه از هیچ اتهامی به دولت تدبیر و امید و طاهایی رییس ستاد اصولگرایان خردورز حامی روحانی در مازندران باز نمی ماند.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، لطف الله آجدانی: به دنبال انتشار خبر تشکیل ستاد اصولگرایان خردورز حامی دکتر روحانی در مازندران به ریاست آقای مهندس علی اکبرطاهایی -استاندار سابق مازندران- در بعضی از رسانه های مخالف دولت تدبیر و امید در مازندران نامه ای با نام و امضای آقای محسن (منصورعلی) زارعی فرماندار دولت احمدی نژاد در مرکز مازندران خطاب به مهندس طاهایی و علیه دولت تدبیر و امید منتشر شده است.

 دراین نامه، خواه نویسنده محترم آن محسن زارعی باشد یا از سوی شخص دیگری به نام وی دیکته و منتشر شده باشد، آن قدر با طرح مطالب و ادعاهای بی سر و ته و بی وزنی روبرو هستیم که به اعتبار بی اعتباری محتوی آن، ارزش نقد را ندارد. چراکه به درستی در تعریف نقد آورده اند که نقد « صحیح و سقیم کردن» و «سره از ناسره باز شناختن» است. و صد البته که در این نامه جز سقیم و ناسره، نمی توان یافت. اما به حکم تکلیف دینی« امر به معروف و نهی از منکر» توضیحاتی چند در باره این نامه که هیچ دستاوردی روشنگرانه ندارد، شاید برای تنویر افکار عمومی روشنگرانه باشد:

در فرازی از این نامه، نویسنده محترم گرفتار در چنبره انبوهی از هرج و مرج و پریشانی ذهن و افسار گسیختگی زبان، با بافتن آسمان و ریسمان، بر آن است تا نشان دهد تشکیل ستاد حامیان اصولگرای دکتر روحانی در مازندران با عنوان « اصولگرایان خردورز» یک تابلوی جعلی ای است که مهندس طاهایی از آن به ناحق برای حمایت از دکتر روحانی در مازندران استفاده می کند.

گرچه نویسنده این نامه هنوز فرق جعلی بودن با سرقتی بودن را نمی داند و در جایی طاهایی را به استفاده از تابلوی «جعلی» و در جای دیگر به استفاده از تابلوی «سرقتی» اصولگرایان برای حمایت از روحانی متهم می کند. اما نویسنده نامه که شوق وصف ناپذیر و تشنگی سیراب نشدنی اش برای بی احترامی به دولت تدبیر و امید و نیز طاهایی، آن قدر برای مخاطبان خود احترام قایل نیست که توضیح دهد مگر اصولگرایی ارث خانوادگی نویسنده و عده ای از هم اندیشان وی است که استفاده از آن از سوی دیگران لزوما به جعل و سرقت تلقی و معرفی شود؟!

فهم این واقعیت نیاز به هوش فراوانی ندارد که جریان موسوم به اصولگرایی در ایران مانند هر جریان سیاسی دیگر، نه در انحصار و مالکیت نویسنده این نامه و هیچ کس دیگری است و هم  جریان متکثری از طیف های مختلف و متنوع با گرایش های دور و نزدیک به خردورزی و اعتدال و اصلاحات باشد؛ که اتفاقا بخشی از کلیت جریان اصولگرایی، با رویکردی خردورزانه و اعتدالی و فراتر از توهم نویسنده این نامه در واقعیت و به اقتضای خرد ورزی و اعتدال خود به حمایت از روحانی و تلاش برای تداوم ریاست جمهوری او در دولت دوازدهم برخاسته اند.

این که حمایت اصولگرایان معتدل و خرد ورزی چون مهندس طاهایی از دکتر روحانی بر مزاج و مذاق نویسنده محترم این نامه و هم اندیشان وی خوش نمی آید و معده تنگ سیاسی شان قادر به هضم این واقعیت نیست، دلیل نمی شود که بر طبل انحصار طلبی و توهم خود مالک پنداری کل جریان اصولگرایی بکوبند.

ادعای نویسنده این نامه که روحانی از ترس به سراغ اصولگراها رفته است، ادعای گزاف و طنزی به غایت بی مغز است. حتی بسیار از کسانی که دانش اندک سیاسی داشته باشند نیز می دانند بخش مهمی از کلیت جریان اصولگرایان ایران را طیف اصولگرایان معتدل و خردورز تشکیل داده اند که به حکم همان اعتدال و خردورزی به کلیت جریان اصلاح طلب در ایران نزدیک هستند.

اصولگرایان معتدل و خردورزی که در میان آنها  با درجات متفاوتی بزرگانی چون آیت الله هاشمی، دکتر حسن روحانی ، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، بسیاری از بیت امام راحل و نیز شخصیت هایی چون دکتر علی لاریجانی، از جمله نمادهای آن هستند. و اتفاقا از نشانه های ظرفیت و توانمندی جریان اصلاح طلبی معتقد به مصالح نظام و منافع ملی است که آن قدر دایره اش فراخ است که بخشی از اصولگرایان را نیز در خود جای می دهد.

به نظر می رسد ترس و نگرانی نویسنده این نامه از نزدیکی و حمایت بخشی از اصولگرایان از روحانی در قالب ستاد اصولگرایان خردورز حامی روحانی، آن قدر زیاد است که در مشوش گویی های خود در این نامه از هیچ اتهامی به دولت تدبیر و امید و طاهایی رییس ستاد اصولگرایان خردورز حامی روحانی در مازندران باز نمی ماند.

نویسنده  نامه در یک جا بدون ارایه هیچ سند و مدرک و استدلال خردورزانه که از آن بوی بد غرض به مشام می رسد،  ترمز بریده و به خود اجازه می دهد دولت تدبیر و امید را ناکارآمد خوانده و به بهشت و جهنم تقسیم کند و به خود وکالت دهد تا  مدعی  شود «به خاطر بی وفایی دولت مردم حق دارند از آقای روحانی عبور کنند»!

  در جایی دیگر از همان نامه  با نفوذی خواندن طاهایی مدعی می شود که او«برابر گواهی و شهادت کارشناسان استان، در بین استانداران مازندران ضعیف ترین و کم رمق ترین مدیران استان» است. اما نویسنده و مدعی محترم به خوانندگان نامه خود نگفته اند که گواهی و شهادت کارشناسان استان درباره عملکرد طاهایی در مسند استانداری سابق مازندران را کدام محضرخانه اسناد برای نویسنده نامه مهر و امضا و صادر کرده است که به استناد آن خود را به چنین داعیه ای بسته و آویزان کرده است؟!

البته که نویسنده این نامه از این حق و آزادی برخوردار است که خود را علامه علوم عقلی و نقلی بداند، اما بی هیچ تردیدی این حق و آزادی، الزاما درستی ادعا و پندار را اثبات نمی کند.
نه از جهت نقد این نامه، که پیشتر گفته آمد این نامه فاقد ارزش نقد است، اما از جهت لزوم انجام تکلیف دینی «امر به معروف و نهی از منکر» باید به نویسنده این نامه آموخت که خوب است حرمت قلم را که خداوند بدان  سوگند یاد فرموده، نگاه داشت و به نام نامه و نقد و به کام غرض ورزی، بر طبل توهین و تخریب که در ترازوی اهل خرد و اخلاق و انصاف نه وزنی دارد و نه خریداری، نکوبیم و با خردورزی و منصفانه نوشتن و گفتن، به شعور مخاطبان خود احترام بگذاریم. خرد و انصاف و احترامی که به نظر می رسد در نامه نویسنده محترم، غایب است.!


  • يکشنبه 17 ارديبهشت 1396-18:26

    نوشتن تحت عنوان نقد یا به پاسخ افاضات فردی از این دست و از این جنس ، در شان قلم نیست که حضرت آجدانی به درستی بیان فرمودند ولی مرا هم سخنی ست در تعقیب گفته های جناب آجدانی که راستی ، چه بر سرِ اخلاق و فرهنگ و تربیتِ ما آمده است که بدین آشکار به قحبگی کلام و هرزگی بیان رسیدیم و اگر نقدی و نظری داریم - که ایرادی به آن نیست - الزاماً باید ارائه اش به سخافت و سبک مغزی باشد ...؟ تکلیف فرهنگ و ادبیات شریف این مرز و بوم چه میشود که ( منصور علی) ها به شخم و شیارش می پردازند ...؟ ما - مای پا به سن گذاشته و مجال از کف داده چه به فرزندانمان بیاموزیم و بگوئیم تا رفع اثر ازسخنان سخیفی بشود که در این ایام بر زبان طیفی از منصور علی ها جاری ست ؟
    بگذریم - به آقای طاهائی برسیم که به باوراین قلم ، نیکو منش و اخلاق مدار مسئولی بود که استان ما به خود دیده است ! اصولاً ، افراد به شخصیت حقیقی استوار میتوانند در جایگاه حقوقی خود موثر باشند وگرنه میشوند منصورعلی ای که وصف اش از خودش آمد ...! ایضاً ، همینانِ استوار اگر به جبر و قهر فشارهای افتد و دانی بخواهند همکارانی با شخصیت حقیقی سخیف و پوچ انتخاب نمایند ، بدل به طاهائی ای خواهند شد که امروز باید حتی به فرماندار منصوب به قهرِ خود هم پاسخگو باشد - پاسخی که اگر لازم آمد ، باید فرماندار بدهد نه استاندار ...! فرماندار باید بگوید که کجا بود و به چه سر مشغولی که امروز چون از رخش به زیر آمد ، ناله ی بر مزار سر میدهد....!
    خداوند همه را بیامرزد و به رحمت واسعه ، از گناهشان بگذرد که ملک و ملتی را به فلاکت نشانده اند .

    • يکشنبه 17 ارديبهشت 1396-10:21

      اگر مرد چرا ترسیدید مرده که ترس نداره عزیزم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      • شنبه 16 ارديبهشت 1396-19:37

        اقای ....امیدوارم دیگه هیچ وقت هیچ جایی رای نیاری پروژه بگم بگم و تجزیه شهر و دودستگی تموم شد صد درصد مرکز استانیها به همچین فرماندار ضد ساروی رای نمیدن اون دوره مرد به تاریخ پیوست مردم فقط میتونن از تاریخ درس بگیرن.

        • شنبه 16 ارديبهشت 1396-19:4

          این منصورعلی که بلد نیست یادداشت بنویسه. داداشش واسش نوشته. آخه به شما چه ربطی داره طاهایی می خواد چیکار کنه!

          • جمعه 15 ارديبهشت 1396-23:28

            زدی به هدف استاد اجدانی عزیز


            ©2013 APG.ir