تعداد بازدید: 3563

توصیه به دیگران 4

شنبه 10 تير 1396-12:56

ساری به آشتی خانوادگی نیاز دارد

بیائیم نتیجه تائید یا باطل شدن انتخابات شورای شهر ساری را واگذاریم به کاربدستان آن و سبک دیپلماسی روز را که همان برد-برد است، در پیش بگیریم، از منافع فردی و گروهی خود گذشته و رونق و پیشرفت ساری را با رعایت کلیت منافع استان  اصل بدانیم و زمینه ی یک آشتی درون خانوادگی را رقم بزنیم.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، قاسمعلی ایران منش، کارشناس ارشد برنامه ریزی گردشگری و کاندیداهای شورای شهر ساری: 29 اردیبهشت همچون دگر روزهای خداوندی طلوع و غروب کرد، ایران جشن حمهوریت گرفت اما شهر ساری بهت زده شده است.

همه در بهت فرو رفته اند، چه آنان که رای خریده اند، چه آنان که رای فروخته اند، و چه آنانی که نه رای خریده اند و نه رای فروخته اند!

چرا این گونه شد؟

به اینکه چه می شود و چرا این گونه شد، کاری نداریم، زیرا خود صاحب دارد. بالاخره تصمیمی گرفته می شود و پس از تائید یا ابطال به حتم گروهی خوشحال و گروهی غمگین خواهند شد. با تائید یا ابطال جای خوشحال شوندگان و غمگین شوندگان عوض می شود، اما اصل موضوع سرجایش قرار دارد؛ گروهی راضی و گروهی ناراضی باید چهار سال را سپری کنند که ای کاش این نمی شد.

چه کنیم؟

بهتر است به این پرسش بپردازیم که چه کنیم؟ به عنوان کسی که فکر می کردم یکی از 9 نفر، عضو شورای شهر ساری می شوم، برنامه ها نگاشتم که در هیاهوی پوستر زدن و پایکوبی و شام و ناهاردهی روزهای انتخابات مفقود شد، اما نسخه ای را برای این کهن شهر مظلوم -ساری- پیشنهاد می دهم تا شاید سنگینی نگفتن آن از دوش برداشته شود.

شهر ساری به یک آشتی خانوادگی نیاز دارد و نیز اینکه هر کس حد و قد خودش را بداند؛ تمام!

نزدیک سی سال است شهروند ساری هستم و در این شهر زندگی می کنم که در بخش هایی همچون فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و گردشگری به فعالیت پرداخته ام. اما آنچه را در همه ی این عرصه ها حلقه مشترک یافته ام "پررنگ بودن حاشیه بر اصل" و توان مضاعفی که برده است.

ساری پر است از جزیره های متنوع در صنوف و اقشار مختلف که می خواهند زبان همدیگر را متوجه نشوند و لذا هر کس بر طبل خود می کوبد، حتی با علم به اینکه نتیجه ای نداشته باشد و صدایی از آن بگوش کسی نرسد ، گویی هر کس همچون بچه ای لجوج، دمادم فقط بر طبل خود می کوبد و می کوبد و می کوبد ...

متاسفانه گویی هیچکس اعضای یک خانواده را نمی ماند، گویی پدر، پدری نمی کند و مادر، مادری، و فرزندان بیگانه از هم به مثابه اجنبی اند! نه دو قطبی که چند قطبی بدون سر و پیکر را می ماند که فقط با همان دنده لج می راند و با ساز ناکوک می خواند.

از ریش سفیدی و گام آشتی خبری نیست تا فضای صلح و دوستی به مشام برسد و این همان مشکل اول این شهر است، ضرورتش از آفتاب روز برای تابیدن به این شهر بالاتر است تا آبادانی به این شهر رخ بنمایاند، اما ظاهرا رنگ ها نمی گذارند ریش سفید خود را نشان دهد.

 دگر مشکل این است که هر کس قد خود را فرازتر و وزن حود را فربه تر نشان می دهد که گاه بوی دوپینگ و مواد افزودنی هم می دهد! اینان همانانی هستند که شایستگان را به کج رینگ می رانند تا از دیده نشدن شان، دیده شوند.

روزگار به گونه ای پیش می رود که باید خدا خدا بزنیم که گروهی پیروز نشود! یا کسی به مقامی نرسد، چرا که شکست خوردگان زمین و زمان را به هم می دوزند و نیز گرد و غبار آسمان شهر را فرا می گیرد که چرا این شده است؛ یعنی به این می ماند که اگر یک ساروی به مقامی نرسد بهتر است زیرا مخالفان تاب دیدن ارتقای یک همشهری را ندارند. آسیبی که همیشه ساری را تهدید کرده است، به همین دلیل بسیاری عطای کار را به لقایش بخشیده اند. البته این را فقط به ساری خرده نگیریم که آسمان مازندران همه اش یک رنگ است و بابل و آمل و ساری و قائمشهر ندارد. بر خلاف اصفهانی ها و یا کرمانی و ...

کهن شهر ما پر است از شایستگان صلح جو که به نجابت، سکوت پیشه ساخته اند و دانش داشته در بند کشیده و برای خدمات انجام داده بانگ و فریاد بر نمی آورند و پرچم ها و بنرها نمی آویزند.

 ساری فقط شهر سیاست پیشگان نیست، شهر عالمان و دانشمندان و هنرمندان و ورزشکاران نیز هست که باید دیده شوند و احدی نباید به خود این اجازه را دهد که جلوی دیده شده بقیه را بگیرد.

فرصت سوزان نپندارند که مردم آنان را نمی فهمند و یا نمی بینند، نپندارند مردم فراموش شان می کنند، آیندگان این روزها را از دل تاریخ بیرون می کشند و به نقد و تحلیل می نشینند و آنجاست که روسپیدی یافت نخواهد شد.

شهری که  روزگاری جلودار حمله اعراب بود و با اختیار شیعه علوی را انتخاب کرد را سزا نیست در روزگار نبوغ و بلوغ فکر و اندیشه و علم و تکنولوژی دور مانده از اخلاقیات امور را به پیش ببرد و بر کوی و برزنش صحبت از خرید و فروش رای باشد که به مانند برده داری نوین می ماند.

آشتی کنیم

بیائیم نتیجه تائید یا باطل شدن انتخابات را واگذاریم و سبک دیپلماسی روز را که همان برد-برد است، در پیش بگیریم و از منافع فردی و گروهی خود گذشته و رونق و پیشرفت ساری را با رعایت کلیت منافع استان  اصل بدانیم و زمینه ی یک آشتی درون خانوادگی را رقم بزنیم .

آشتی درون خانوادگی ساز و کار خود را دارد که بزرگان و ریش سفیدان آن را خوب می دانند، ولیکن بنده برای پس از آن مدل و پیشنهادی دارم که در یادداشت بعدی تقدیم می کنم.


  • پنجشنبه 15 تير 1396-15:18

    اقاي ايرانمنش شما ميدونستي انتخابات ساري بدون هيچ مشكلي تاييد ميشه اومدي دست پيش گرفتي؟؟فعال اجتماعي هستي ديگه..اشتي ملي...خخخخخ

    • چهارشنبه 14 تير 1396-22:45

      البته اقاي ايرانمنش بنده اعتقادي به هم پيمان انتخاباتي شما هم ندارم و نظرم رو شفاف گفتم.متاسفانه همفكر شما اقاي صادقي سانسور ميكنه....

      • دوشنبه 12 تير 1396-14:59

        خانمو ي عزيز مردم شهرم نبايستي به اون.......راي ميدادند..اينان ساعتشون رو براي جيب خودشون كوك كردند..نه براي كهن شهرمان.....

        • دوشنبه 12 تير 1396-8:42

          به دوست و همشهری عزیزی که مدعی هستند جناب ایران منش ساروی نیستند و رای هم نیاوردند باید عرض کنم که اگر به سی سال عاشقی برای یک شهر و استخوان خرد کردن در زمینه های مختلف اجتماعی و همراهی با دل پیشه گان اعتلای ساری ..... نتوان شهروند این شهر شد ، ( به کجا بیاویزیم قبای ژنده خویش را ) که اذن چون شمائی را بهمراه داشته باشد....!؟
          بله ایشان رای نیاوردند - رای ایشان را دیگران خریدند و باطل کردند تا به شمارش نیاید - اما همین نجیبِ عاشقِ دل مدار میگوید معهذا بیایید برای این شهر دل بسوزانیم - بیایید همدیگر را دوست بداریم - بیاییدتن به تصمیم اولیائی بدهیم که ذیربط هستند ! ایشان همچنان عاشق است و همچنان ساروی - تو برو خود را باش....
          ایضاً برای اسحضار جناب شما میگویم که در بسیاری از کشور های جهان ، ایرانیانی داریم که شهروند شهرهای بزرگ شناخته شدند و به مسئولیتهائی در پارلمان شهری - پارلمان ملی و .... رسیدند و شاید در آنجا همچون شمائی تشریف نداشتند که بر طبل مخالفت بکوبند و توپِ (به اختیار )آتش کنند ! خداوند رحمت خود را شامل شهر ما بفرماید

          • ایران منشپاسخ به این دیدگاه 4 8
            سه شنبه 13 تير 1396-9:46

            سلام بر حضرت استاد کیوس گوران عزیز؛
            سپاس بیکران و تقدیر فراوان از شما عزیز و گنجینه فرهنگ و ادب مازندران که همیشه بنده حقیر را مورد تفقد قرار داده اید ...
            بر این دوستی که من همدیار کوچک جنابعالی را همشهری خود نمی پذیرد گلایه ای ندارم چون شمائی حقیر را برای مسیر انسان بودن چراغ راه هستید...
            من حتم دارم دوستمان قصد خاصی نداشتند و صرفا خواستند عصبانیت خود را از واقعه نمایان کنند ...
            با شما هم نظرم که باید وسعت دید را گسترش داد تا فراخ ببینیم و ظرف مان زود پر نشود همانند دگر جاهای جهان که هموطنان ما را قدر می بینند و بر صدر می نشانند...
            حضرت استاد می دانم نظر حقیر را تائید می نمائید که باید با هم دوست شویم یعنی دوست تر شویم و حسد و کینه را بذاییم تا در یک شهر پر از مهر و محبت به آبادانی اش بپردازیم ، همه با هم چه آنکه ساروی است و چه آنکه شب ها سر بر بالین خاک پاک ساری می نهد...
            دیوار ها فرو ریخت و پرده ها کنار رفت و لذا مرزبندی سفید و سیاه و زرد و سبز و نارنجی از بین رفت ، سوادکوهی و یا ساروی نداریم، همه با هم هستیم برای ایرانی سرفراز و جاویدان ...
            ته فدا

            • اهل آب انبار نوپاسخ به این دیدگاه 4 6
              دوشنبه 12 تير 1396-9:30

              این نویسنده را باید یافت و بر دستش بوسه زد که اینگونه ادیبانه نوشته است.
              و افسوس باید خورد کوته نظری را که به ایران منش می گوید تو اهل این دیار نیستی !!
              این عصبانیت این کوتاه نظر نشان می دهد که این شهر نیاز به آشتی دارد ، همین که ایران منش گفت .

            • دوشنبه 12 تير 1396-0:29

              اقاي ايرانمنش شما رايي نداشتي كه حرف ميزني..دوما شما ساروي نيستي پس خواهشا در خصوص شهرم اظهار نظر نكن.اقاي صادقي لطفا سانسور نكن

              • یک سارویپاسخ به این دیدگاه 5 10
                دوشنبه 12 تير 1396-21:42

                یعنی ایرانمنش چون ساروی نیست باید خفه بشه؟
                این خیلی بده که یک ساروی به یک شهروند ساری اینگونه بگوید !
                از خودم خیلی متاسفم
                از ایران منش من معذرت می خواهم.

                • پنجشنبه 15 تير 1396-8:48

                  ساروی بودن به تنهایی چه افتخاری داره که شما اون رو ملاک تمیز افراد قرار دادید.
                  اون شهری موفق و برنده است که بتونه بهترین ها و نخبگان امور رو به خودش جذب کنه که پویایی و بالندگی داشته باشه.
                  همین طرز تفکرات خودی و غیرخودی هست که باعث میشه همین همشهریان خودتون رو به بهانه های دیگه اجازه پیشرفت و ارتقا ندید و دودش به چشمان مبارک خودتون و خودمون بره.
                  لطفا چشمها رو باز کنید و کمی هوا به مغزهای خود راه بدید شاید ساری و استان ما جای بهتری برای زندگی بشه.

              • مهندس علیپاسخ به این دیدگاه 2 12
                شنبه 10 تير 1396-20:43

                برادر یا آقای محترم ، دعوائی بین دو یا چند گروه رخ نداده که شما پیشنهاداتی برد برد همچون برجام دارید !. عده ای تقلب نمودند که شرعا و قانونا باید تنبیه یا بهتر بگوئیم مجازات شوند . شما ما را یاد بعضی از محاکم میاندازید که وقتی با سارق منزلتان به آنچنان محکمه هائی مراجعه می نمودید ، داور محترم به طرفین می گفت با هم سازش کنید . حال مانده ایم این چه سازش و به اصطلاح جنابعالی برد بردی خواهد بود .
                به نظر این حقیر جنابعالی بهتر است از صف اصلاح طلبان و کلاٌ سیاست به کنار بروید ، آن لیست نیم بندی هم که برای انتخابات شورای شهر ساری ارائه کردی نتیجه اش را دیدی .

                • شنبه 10 تير 1396-14:43

                  این نسخه برای کشور و استان هم قابل تجویز است .
                  ساری داستانش فرق می کند . می بینید که بر سر انتخابات شورای شهرش چه آورده اند هیچکدام کوتاه نمی آیند آنوقت شما آشتی تجویز می کنید ؟
                  شاید این جواب بذه ؟


                  ©2013 APG.ir