بررسی تأثیرات مجموعه گردشگری گل نیلوفر بر زیستبوم تالاب حیدرکلای بابل
ورود شهرداری بابل به تالاب حیدرکلا، سوی امیدی بود برای شهروندان این شهر و بهویژه کنشگران محیطزیست، اما در تغییرات ایجادشده توسط شهرداری بابل نکاتی ناسازگار با زیستبوم این تالاب (مشکلاتی که با کمترین هزینه رفع میشود) باعث دلنگرانیهایی شد...
مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، گزارش ارسالی پویش پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی استان مازندران: تالاب حیدرکلا، تالابی طبیعی بالغ بر 38 هکتار در داخل محوطه شهری بابل است که در سالهای گذشته توسط اهالی محل دچار آسیبهای جدی شده بود.
ورود شهرداری بابل به این تالاب سوی امیدی بود برای شهروندان این شهر و بهویژه کنشگران محیطزیست. اما در تغییرات ایجادشده توسط شهرداری بابل نکاتی ناسازگار با زیستبوم این تالاب (مشکلاتی که با کمترین هزینه رفع میشود) باعث دلنگرانیهایی شد که ما را بر آن داشت تا دلنگرانیها را با مسئولین امر و کارشناس محیطزیست این پروژه در میان گذاریم. متأسفانه پس از چند هفته پیگیری، شهرداری بابل نه شخصی را بهعنوان کارشناس محیطزیست این پروژه معرفی کرد و نه پس از گذشت روزها و دفعات خواهش بابت نشست با مسئولان امر و بیان دلنگرانیها، اقدام مثبتی دیدیم.
این میان شهرداری بابل با نشر نامهای با امضای شهردار بابل ناامیدی را جایگزین امیدمان به وجود گوش شنوایی در شهرداری بابل کرد.
زحمات شهرداری بابل در حفظ این تالاب و تبدیل آن به یک جاذبه گردشگری بسیار قابل قدردانی است. وجود خطا در امور هم امری است طبیعی. اما مشکل از جایی آغاز میشود که بهجای پذیرش خطا و اصلاح آن، منکر وجودش شویم. به همین دلیل بر آن شدیم تا گزارش مربوطه را در اختیار مردم قرار دهیم.
حذف گیاهان تالابی بهجای تبدیل آن به یک جاذبه گردشگری!
شهرداری بابل باهدف زیباسازی اقدام به تراشیدن حجم قابلتوجهی از پوشش گیاهی تالاب که عامل اصلی خود پالایی آن و زیستگاه جانوران آن بود، کرده است که در همه جای دنیا بخش جداییناپذیر از باغ آرایی است.
گیاهان تالابی عامل اصلی پایایی زیستبوم یک تالاب هستند، بهویژه انواع نی و علف وتیور. به لطف خدا این علفها و نیها بسیار مقاوم بوده و اگر رها شوند، دوباره به تراکم خواهند رسید. اما با این دید غلط شهرداری بابل که این گیاهان مهم را عامل نازیبایی مجموعه گردشگری میداند، چگونه باید امید به بازپیرایی آنها داشته باشیم؟
استفاده از گیاهان تالابی بهویژه وتیورها در باغ آراییها که علاوه بر بعد زیبایی، وظیفه پالایش آب را دارند
کاهش قابلتوجه گیاهان تالابی غیر نیلوفر آبی تالاب در مرداد 96
شمشاد جایگزین گیاهان پالایشگر!
شهرداری پس از پاکسازی علفها ونیهای کناره معابر، اقدام به کاشت شمشاد در بخشهایی از لبهی معابر کرده است!
آیا بهتر نبود بهجای هزینهای که شاید با اندک افزایش آب تالاب به هدر رود، از علفهای بومی خود تالاب که بهشدت مقاوم و درعینحال مفید هستند جهت زیباسازی کنارهی معابر استفاده شود؟
شمشادهای کاشته شده در لبه معابر
باغ آرایی با همان علفهایی که در تالاب حیدرکلا قلعوقمع شدند
راهکار پیشنهادی:
1. جلوی رشد مجدد نیها و علفها گرفته نشود و هرس هدفمند در جهت تبدیل آنها به بخشی از زیبایی تالاب صورت گیرد.
2. شهرداری بهجای صرف هزینهی گِل و گُل و کارگر و حملونقل و ... جهت کاشت گیاهان تزئینی جایگزین، بودجه مربوطه را صرف ساماندهی گیاهان تالابی کند تا از گیاهان بومی تالاب جهت زیبایی بخشی استفاده شود که علی رقم زیبایی، نقش پالایش و زیستگاه بودنشان را نیز ایفا کنند.
حوضچه بهجای گیاهپالایی!
شهرداری بابل مسیر ورودی رود سرشار از فاضلاب شهری به داخل تالاب را از نی و علف پاکسازی کرده و در مقابل آن سدی سنگی ساخته است تا با ایجاد حوضچه استراحت تا حد امکان آب پاکتری وارد تالاب شود.
حوضچه ورودی رود به تالاب
این عمل بسیار قابل قدردانی است. اما از خود پرسیدهایم چرا تالاب حیدرکلا باوجود حجم بالای فاضلاب شهری و سموم کشاورزی که در طول سالیان دراز وارد آن میشد، دارای پوشش مناسبی از تنوع گونههای گیاهی و جانوری بود؟ پاسخ بسیار شفاف است. به دلیل حجم بالای گیاهان تالابی.
درست زمانی که در عقبماندهترین کشورهای این کره خاکی انواع گونههای نی و علف را جهت گیاهپالایی پرورش میدهند، ما یک وتلند طبیعی را با این بهانه که نازیبا است، نابود میکنیم و سعی میکنیم با سازههایمان جبران مافات کنیم و به خود میبالیم که جلوی آلودگی را گرفتهایم!
حجم قابلتوجه خاک قابلحل در آب در ساختار سد حوضچه
با توجه به اینکه حجم قابلتوجهی خاک قابلحل در آب در ساختار سد حوضچه وجود دارد، میزان فرسایش آن در طول فصل پرباران که حجم آب خروجی رود بیشتر است، افزایش میابد. میتوانیم بعد آلایندگی سد ناشی از حجم املاحی که با فرسایشش وارد آب میشود را به دلیل کماهمیت بودنش در مقابل دیگر آلایندههای موجود در تالاب نادیده بگیریم، اما میتوان بدون صرف هزینهی مجدد هم آلایندگی را به حداقل رساند و هم سد ساختهشده را ماناتر کرد.
میتوان با ایجاد سدی از گیاهان تالابی در مقابل جریان رود، هم جلوی ورود زباله و مواد سنگین به تالاب را گرفت و همحجم قابلتوجهی از فاضلاب شهری موجود در آب پیش از ورود به تالاب پالایش شود و هم جلوی فشار احتمالی آب خروجی رود بر سد گرفته شود.
سدهای علفی جهت تصفیه فاضلاب
راهکار پیشنهادی:
1. اجازه داده شود علفها ونیهای مسیر دوباره به تراکم برسند. البته جهت حفظ زیبایی فضا، حتماً کنترلشده و هرس مناسب صورت گیرد
2. پیشازاین سد انسان ساخته، سدی گیاهی نیز تعبیه گردد که هم پالایش بهتری صورت گیرد و هم جریان آب را کنترل کرده و از میزان فرسایش سد بکاهد.
اپتیلوکس در تالاب!
یکی از مشکلات اساسی که میتواند بهمرورزمان زندگی جانوران این زیستبوم طبیعی را تحتالشعاع قرار دهد، نور شبانهی تالاب است.
نور شبانه تالاب در امرداد 96
شهرداری بابل جهت آنکه امکان استفاده شبانهی مردم از مجموعه فراهم گردد، اقدام به نصب پروژکتورهای LED با نور سفید و با ارتفاع و البته باقابلیت تنظیم زاویه تابش کرد؛ بیتوجه به این مهم که تالاب مذکور زیستگاه طبیعی گونههای جانوری متعددی از پرندگان و خزندگان و دوزیستان و آبزیان و حشرات و گونههای متنوع گیاهی است و با توجه به حساسیت بالای جانداران، بهویژه پرندگان و دوزیستان به نور شبانه، این حجم نور باعث اخلال در زندگی آنان و افزایش خطر نابودی این زیستبوم طبیعی خواهد شد.
زاویه تابش پروژکتورها
همانطور که در تصویر ملاحظه میفرمایید، زاویه پروژکتورها رو به آبهای تالاب در دو سوی مسیر عبور است.
راهکار پیشنهادی:
1. تغییر زاویه پروژکتورها از آب تالاب به سطح مسیر عبور
2. کاهش تعداد پروژکتورهای روشن در طول شب به کمتر از یکسوم.
پیشنهاد تغییر زاویه پروژکتورها جهت کاهش تابش بر سطح آب
همچنین باید توجه داشت که در صورت حضور پرندگان مهاجر در نیمه دوم سال در تالاب، به جهت حساستر بودن این پرندگان نسبت به پرندگان ساکن شهر به نور شبانه؛ نیاز به خاموشی کامل در شب است.
اما متأسفانه پاسخ شهرداری بابل به دلواپسیهای کنشگران و اداره محیطزیست این شهرستان نسبت به میزان نور شبانه در تالاب، سوی امیدمان جهت اصلاحاتی بسیار ساده که نهتنها بدون صرف هزینه است، بلکه باعث صرفهجویی نیز میگردد را از ما گرفت.
پاسخ شهرداری بابل به دلنگرانیها بابت میزان نور شبانه در تالاب حیدرکلا
اگر هدف صرفاً روشنایی محدود جهت سهولت در تردد بود، بیشک نیاز بهصرف چنین هزینهای جهت نصب این تعداد اپتیلوکس و تنظیم زاویه آنها بر آبهای دو سوی معابر نبود! و چند تیر چراغبرق پارکی با نور ترکیبی زرد و سفید کفایت میکرد.
پیشنهاد میکنیم عزیزانی که چنین مطمئن از عدم عوارض این حجم نور شبانه صحبت میکنند، تحقیقات مربوط به حساسیت پرندگان به نور شبانه و تأثیرات نور شبانه بر زندگی جانوران و تغییرات هورمونی و سیستم عصبی و ... را نادیده گرفته و تنها یک هفته شبانهروز در این حجم نور سفید زندگی کنند، سپس دستبهقلم برند.
آهن در آب!
متأسفانه در سازههای داخل تالاب بهجای تیرهای فولاد گالوانیزه از تیرآهنهای معمولی با ضدزنگ و رنگ استفادهشده است که با توجه به رطوبت بالای مازندران، استفاده از آن در ساختمانسازی هم توصیه نمیشود؛ چه رسد به سازهای که داخل آب است.
پایههای سازههای داخل تالاب
ستونهای اصلی (عمودی) سازهها دارای روکش مناسب هستند. اما متأسفانه تیرهای افقی و بادبندها و پایههای مسیرهای عبور مناسب مکانی با این رطوبت نیستند.
پایههای سازههای در آب
بخشی از تیرآهنهای نامناسب بهطور دائم در آب تالاب قرار دارد و بخشی از آنها در سطح آب و بخشی به صورتی که دوره زمانی از سال را در سطح و دوره زمانی را در داخل آب خواهند بود. در هر سه صورت به لحاظ تماس مستقیم با آب و رطوبت بالای هوای سطح تالاب بهشدت در معرض زنگزدگی هستند و بیشک پس از چند سال نیاز به تعویض آنها خواهد بود. اما اتفاقی که در چند سال آینده خواهد افتاد این است که حجم بالایی اکسید آهن و رنگهایی که براثر زنگزدگی جدا میشوند، وارد آب تالاب خواهد شد.
راهکار پیشنهادی:
از شهرداری بابل انتظار نداریم سازههای تکمیلشده را خارج کند، اما انتظار داریم اشتباه فاحش صورت گرفته در انتخاب مصالح سازهها را بپذیرد و جلوی استفاده از آنها در ادامهی ساختوسازهای داخل تالاب گرفته شود تا آسیب به حداقل ممکن برسد.
پدالو در میان نیلوفرها!
استفاده از پدالو در مناطق فاقد پوشش گیاهی سطحی یا نزدیک به سطح نهتنها بد نیست، که اتفاقاً یک جاذبه گردشگری با کمترین آسیب به محیطزیست است؛ اما متأسفانه ناظری بر عملکرد مسئولین پدالوها وجود ندارد و عملکردشان گویای آن است که آموزشهای لازم جهت حفظ پوشش گیاهی و جانوری تالاب، بهویژه نیلوفرهای آبی در مقابل پدالوها و شهروندان سوار بر آنها به آنان داده نشده است.
پدالوها در میان نیلوفرها و شهروندان در حال چینش!
راهکار پیشنهادی:
1. به مسئولان پدالوها آموزشهای لازم جهت کنترل پدالوها و شهروندانی که از پدالو استفاده میکنند داده شود و تا زمانی که عملکردشان اصلاح گردد، یک ناظر جهت کنترل فضا و آموزش حضورداشته باشد.
2. جهت حفظ امنیت ساقههای گیاهی و همچنین شهروندان و خود پدالوها، از ورود پدالو به داخل مناطق دارای پوشش گیاهی جلوگیری شود. میتوان جهت ورود به مناطق دارای پوشش گیاهی از قایقهای پارویی استفاده کرد که هم آسیب کمتری وارد میکند و هم خود میتواند تبدیل به یک جاذبه گردشگری شود.
3. پیمانکار متعهد به استفاده از پدالوهای سالم و بدون زنگزدگی یا دچار ریزش رنگ و ... باشد.
زباله در قلب تالاب!
یکی از مهمترین اقدامات شهرداری بابل در تالاب حیدرکلا پاکسازی محوطه تالاب از حجم قابلتوجهی از زباله و نخاله بوده است که بسیار جای قدردانی دارد.
اما فراموش نکنیم که متأسفانه فرهنگ نریختن زباله در ما نهادینه نشده است و نبود سطل زباله کافی میتواند مهمترین عامل در ورود زبالهی بازدیدکنندگان مجموعه به قلب تالاب باشد.
زبالههای رهاشده توسط بازدیدکنندگان در تالاب
راهکار پیشنهادی:
1. افزایش تعداد سطلهای زباله در معابر
2. حضور فرهنگسازان در میان مردم بهطور مداوم. بهترین گزینه جهت محقق شدن این امر همکاری سمنها با شهرداری است.
درشکه در میان جمعیت!
شهرداری بابل جهت افزایش جاذبه گردشگری تالاب دو درشکه در معبر اصلی تالاب قرار داده است. این میان نکاتی غیر زیستمحیطی، اما انسانی و فرهنگی وجود دارد.
آنچه توجه ما را جلب کرد خرد اسب در مقابل بیخردی ما انسانها بود! اسبی که به دلیل حضور جمعیت در مقابلش میایستد و درشکه رانی که با شلاق او را مجبور به حرکت میکند و با صدای مداوم بوق به مردم اخطار میدهد تا از جلوی درشکه کنار بروند.
مهمترین بعد این اتفاق بعد فرهنگی آن است که ما داریم به خودمان میگوییم این طبیعت بردهی ما است و مجاز هستیم برای لذتمان هر کاری با آن بکنیم. غافل از آنکه طبیعت بردهی ما نیست! تنها امانتی است در دست ما.
بعد ضعیفتر اما قابلتوجه این مسئله بعد انسانی آن است. معبر پهنای کافی را دارد. اما تراکمجمعیت بهویژه در غروب قابلتوجه است و حرکت اسب و درشکه در میان این جمعیت میتواند فاجعه ساز باشد.
درشکه در میان تراکم انسانی
راهکار پیشنهادی:
تغییر مسیر حرکت درشکه به یکی از معابر کمجمعیتتر
مسیری که در غروب و در اوج تراکم بازدیدکنندگان، خالی است و میتواند مسیر مناسبی برای درشکه باشد
خرزهره در میان تالاب!
بهاحتمالزیاد علت کاشت خرزهرهها در معابر، سازگارش با محیط مرطوب و خاصیت ضد حشرهاش بوده است.
با توجه به اینکه خرزهره جزو گیاهان سمی است که سالانه شاهد مسمومیتهای ناشی از آن در انسان و حیوانات هستیم، آیا خرزهره گیاه مناسبی برای کاشت در یک زیستگاه و در مکانی در دسترس کودکان است؟
خرزهرههای کاشته شده در معابر داخلی تالاب
دلواپسیهایی بابت عواقب افزایش تعداد ماهیهای تالاب توسط شهرداری وجود داشت که با توجه به کاهش قابلتوجه پوشش گیاهی تالاب و درنتیجه کمبود غذا و همچنین آزاد بودن ماهیگیری در تالاب، بعید است شاهد تعداد بالای ماهیهای بالغ تالاب باشیم.
نهالهای کاشته شده در معابر تالاب نیز حال مساعدی ندارند که با توجه به فصل کاشت نبودن، امری طبیعی است.
تالاب در سالهای گذشته:
آلودگی بخش قابلتوجهی از تالاب به جلبک آزولا در زمستان 94
عکسهای متوالی نشان میدهد تالاب هر مرتبه پس از بدترین آسیبها خود پیرایی کرده و دوباره غنیشده است. راز این پایداری در گیاهانی نهفته بود که حجم قابلتوجهی از آن کاسته شده است. امیدواریم این بار نیز در مقابل خطاهای ما پیروز باشد.
بخشی از تالاب که در تابستان 95 عملاً خشک شده بود