گنج و رنج فرهنگ و هنر در آمل
بی آن که بتوان پاره ای تلاش های با درجات متفاوت ارزنده بعضی از مسوولان در ادوار مختلف شورای شهر و شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آمل و نیز دیگر مسوولان مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر و دارای وظایف قانونی برای حمایت از فرهنگ و هنر را انکار کرد و نادیده گرفت، به حکم صدق و انصاف باید پرسید و پاسخ داد که در کارنامه فرهنگی و هنری مسوولان آمل، حمایت از اهالی فرهنگ و هنر چه سهم و وزنی را به خود اختصاص داده است؟!
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، لطف الله آجدانی، تاریخ نگار و پژوهشگر: وجود فرهنگ و هنر غنی و حضور شکوهمند مشاهیر و بزرگان و نخبگان فرهنگ و هنر در آمل چنان در گستره تاریخ دیروز و امروز مازندران و ایران خودنمایی می کند که درک اهمیت آن حضور و نیز ضرورت حمایت از تداوم آن در فردا و فرداها، از تاکید بی نیاز است.
آن چه بسیار محتاج تاکید و تاسف است، رنج بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر آمل در غم پیشینه و پشتوانه عظیم فرهنگی و هنری اما امروز تنها مانده آمل و موانع پیش روی تکاپوها و پویش های فرهنگی و هنری اهالی آن در آمل است.
نمی توان و نباید پنهان کرد که امروزه حال و هوای اهالی فرهنگ و هنر در آمل چندان خوب نیست و در این هوای آلوده به بی توجهی و کم توجهی بعضی از مسوولان که نه خود اهل فرهنگ و هنرند و هم انبان شان از احساس مسوولیت در برابر فرهنگ و هنر و اهالی آن تهی؛ نفس کشیدن برای فرهنگ و هنر و اهالی آن در این شهر بسیار سخت شده است.
آن قدر فضا تنگ و نفس کشیدن برای اهالی فرهنگ و هنر سخت شده است که اگر گستره و عمق این تنگنا و آلودگی هوا را شاعران ابیاتش را به شعر بسرایند و نویسندگان سرگذشتش را به کتابت برآیند و نوازندگان نت هایش را بنوازند و عکاسان چهره اش را با عکس و طراحان و نقاشان با نقش به رخ بکشند و قصه نویسان به قصه درآورند؛ عرق شرم بر پیشانی هر مسوولی خواهد نشاند که می توانست با کمک به اهالی فرهنگ و هنر از این رنج بکاهد و بر آن گنج بیفزاید، اما یا در خواب بی فرهنگی و بی هنری خود به سر برد یا در رویای حقظ صندلی و ریاست خود به ادعاهای نمایشی و شعارگونه در حمایت از فرهنگ و هنر و استفاده ابزاری از آن؛ قداست راستی سیاست حمایت از فرهنگ و هنر را با ناراستی سیاسی خود آلوده کرد و به سخره گرفت و اگر هم هر یک از این جمله، به نام حمایت از هنرمندان ، میلیون ها تومان بلیت کنسرتی را خریدند، از آن نام به کام خود در انتخابات و نشستن برصندلی شورای شهری نظر داشتند که هیچ دستاورد درخشانی در حمایت کارآمد از اهالی فرهنگ و هنر را در کارنامه خود برجای نگذاشته است.
بی آن که بتوان پاره ای تلاشهای با درجات متفاوت ارزنده بعضی از مسوولان در ادوار مختلف شورای شهر و شهرداری آمل، و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آمل و نیز دیگر مسوولان مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر و دارای وظایف قانونی برای حمایت از فرهنگ و هنر را انکار کرده و نادیده گرفت، اما به حکم صدق و انصاف باید پرسید و پاسخ داد که در کارنامه فرهنگی و هنری مسوولان آمل، حمایت از اهالی فرهنگ و هنر چه سهم و وزنی را به خود اختصاص داده است؟!
این حمایت های مادی و معنوی به انتشار چند اثر از آثار فاخر فرهنگی و هنری شاعران و نویسندگان و هنرمندان آمل انجامیده است؟! حمایت هایی که از فیلم سازان و مستند سازان آملی برجسته ای که با هزار تنهایی و مشقت، ساخته های خود را به جشنواره ها و کسب افتخارهای ملی و بین المللی رسانده اند چقدر بود و هست؟!
همان گونه که برای حمایت از بسیاری از دیگر حوزه های فرهنگی و هنری آمل و اهالی آن نیز نمی توان نشانه های چندانی از احساس مسوولیت کارآمد مسوولان در مهربانی با فرهنگ و هنر را به دست آورد و به دست داد.
تردیدی نیست که بخشی از تنگناها و موانع فضای فراخ و امکانات کافی برای اعتلای تولیدات و خدمات اهالی فرهنگ و هنر و حل و کاهش آن تنگناها و موانع تابع شرایط کلان ملی است؛ اما بسیار ساده لوحانه و فریبکارانه خواهد بود اگر نقش راهگشا و تسهیل گر اراده راسخ و اجماع نسبی مسوولان محلی و شهری برای پیگیری های استانی و ملی و نیز بسیج منابع و امکانات محلی و مدیریت و ساماندهی و برنامه ریزی هدفمند و هم افزا در حمایت فراگیر، متوازن و پایدار از اهالی فرهنگ و هنر در چارچوب مبتنی بر نیازسنجی و احصای اولویت های فرهنگی و هنری و توزیع عادلانه هرگونه حمایت ها با مشارکت نمایندگان جامعه ی فرهنگ و هنر آمل را نادیده گرفت. نقش مهمی که اگر درست ایفا شود می تواند امید بخش و راهگشای حل بخشی از تنگناها و تنگ راههای پیش روی عرصه فرهنگ و هنر و اهالی آن باشد.
بر فرهیختگان و هنرمندان آمل نیز نباید پوشیده باشد که برای اثر بخشی هرچه بیشتر هرگونه تلاش های خود برای اعتلای فرهنگ و هنر در آمل و کاهش مشکلات اهالی آن، باید این مهم را جدی بگیرند که هم نیازمند افزایش توانمند سازی و وحدت صنفی خود در اشکال مختلف به ویژه در قالب تشکلهای هنری مردم نهادهستند و هم با هوشمندی خود باید راه را بر استفاده های ابزاری هر مسوولی که به نام فرهنگ و هنر و به کام کسب قدرت سیاسی و اجتماعی خود و حفظ آن، قداست فرهنگ و هنر و منزلت فرادست فرهیختگان و هنرمندان را تا فرودست شعارهای پوچ و فریبکارانه در حمایت از فرهنگ و هنر می آلایند و تنزل می دهند، بربندند ، تا راه های هرچه امید بخش تری برای کاهش مشکلات از یکسو و افزایش تحقق مطالبات فرهنگی و هنری از سوی دیگر ، گشوده شود.
- دوشنبه 20 آذر 1396-13:7
جوری نویسنی انگار خدش یک دوره مسئول نیه! البته حرف پربیراهی هم نیه ولی آخر اقلکم اته نیشتر شه خد زوئی .
- دوشنبه 6 آذر 1396-23:18
شما به کدام حرف حساب عمل کرده اید ؟حرف های کلی را کنار بگذار یم و گوشه ای از کار را بچسبیم . آیا این بهتر نیست ؟ راستی راستی شما کدام گل را به سینه خودتان ان زده اید ؟