«نیما»یی که نمیشناسیم
محمد عظیمی: هیچ برنامه رسمی و مشخص برای پنجاه و هشتممین سال درگذشت خاموشی نیما وجود نداشت/حسین اعتمادزاده: میتوان تکنیکهای نیما را به عنوان چند واحد دانشگاهی در طول ترمهای مختلف تدریس کرد اما وقتی چنین کتاب و فضایی نیست حداقل باید در دوران مدرسه بیشتر به نیما پرداخته شود. .
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، کلثوم فلاحی: با «محمد عظیمی» -نیماپژوه بهشهری- به مناسبت پنجاه و هشتممین سال درگذشت «نیما یوشیج» -شاعر پرآوازه مازندرانی و پدر شعر نوی فارسی- گفتوگو کردیم. او در این گفتوگو به آنچه که باید برای نیما انجام میدادیم و نشد، پرداخته است.
در دهه اخیر چه اقداماتی میتوانستیم برای نیما انجام دهید اما اتفاق نیفتاد؟
13دی مصادف با پنجاه و هشتممین سال خاموشی نیما است. جدا از روستانشینی و مازندرانی بودن نیما، امروز شهرت و آوازه این شاعر از فضای جغرافیایی زادگاه او بیرون رفته و در سطح جهانی است، نیما به عنوان شاعری پیشرو و ماندگار در ادبیات جهان شناخته میشود.
کوشندگان و معرفیکنندگان نیما در ایران به اندازه توان خود، برای معرفی این شاعر تلاش کردند اما خیلی موفق نبودند. زمانی که نیما در قید حیات بود کسانی مانند هشترودیزاده، شاملو، جلال آل احمد و دیگران سعی به معرفی او داشتند. شخصی مانند طاهباز که گردآورنده آثار نیما است سعی کرد آثار نیما را دستهبندی کرده و به چاپ برساند. طاهباز معتقد بود اشتباههایی در کار پیش میآید و مسائلی مانند درست نخواندن و یا مدادنویسیهای نیما موجب اشکال میشود، بعدها اختلاف سلیقه بین طاهباز و شراگیم به وجود آمد.
در دهههای اخیر برای معرفی نیما تلاش شد، دانشگاهها وارد شدند و همایشهای ملی برگزار شد، یونسکو به مناسبت صدمین سال تولد نیما، این شاعر را در فهرست مشاهیر خود ثبت کرد. اما آنچنان که شایسته نیما است به عنوان کسی که پایهگذار شعر نو فارسی است، اقدام درخوری شکل نگرفت.
فضای نیماپژوهی در دانشگاهها به چه شکل است؟
فضای دانشگاهها در تسخیر شعر کلاسیک است، در آموزش و پرورش هم که متولی آموزش پایهای است شعر شاعران معاصر در قیاس با شاعران کلاسیک، درصد بسیار پایینی دارد.
در رشتههای دانشگاهی هم 2 واحد رشته ادبیات معاصر تدریس میشود و این نشان میدهد که دانشگاه ما هنوز بهروز نیست و در قرون گذشته سیر میکند.
هرچند در سالهای اخیر، استادانی به میل و علاقه خود، برخی پایاننامهها را به سمت شعرنو هدایت کردند اما در مقایسه با شعر کلاسیک، از بسامد بالایی برخوردار نبوده و نیازمند کار نظاممند است تا علاقه استاد دانشگاه در انتخاب موضوع پایاننامهای.
نیما علاوه بر شعر در حوزه داستان، نمایشنامه و دیگر شاخههای هنر هم دستی داشت. چرا فقط نیمای شاعر را میشناسیم؟
نیمای منتقد در حوزه تاریخ، ادبیات، نمایشنامه نوین، داستان نویس نوین در زمینه کودکان و بزرگسالان و رماننویس را نمیشناسیم.
نیما جدای از حوزه شعر، یک تئوریسین است، تئوری نیما را در حوزههای مختلف واکاوی نکردیم. نگاه به نیما نگاه شکلی است. ضرورتهایی وجود دارد که میطلبد در آن حوزه نسبت به معرفی شایسته این شاعر برجسته کار شود. نیما شاعری است که بخشی از کاخ کهن ادبیات کلاسیک را ویران و بخشی را آرایش کرد و نمایی جدید از ساحت زبان در شعر ایجاد کرد و نتوانستیم او را به خوبی معرفی کنیم.
شخص شما تلاشهایی برای ثبت روز نیما در تقویم ملی انجام دادید. در این زمینه توضیح دهید.
با وجود فریادهایی که سر دادیم هنوز نتوانستیم روز نیما را در تقویم سراسری ثبت کنیم این در حالی است که روزهایی را به نام دیگر شاعران بزرگ کلاسیک مانند حافظ، فردوسی، سعدی و شاعرانی از این دست در تقویم ملی داریم. نگاه گذشتهای و نوستالژیک ما همچنان حاکم است و با این شرایط هرگز فرزند زمان خویشتن نیستیم.
باید زمان بگذرد تا ارزشهای نیما بیشتر مشخص شود و این عیب بزرگ فرهنگی ما است.
خانه نیما در یوش را چه اندازه در معرفی این شاعر تاثیرگذار میدانید؟
آثار فیزیکی و موزهای که از نیما باقی مانده موفق نبوده است. خانه نیما در یوش را آنچنان که شایسته است نتوانستیم به فضای نمایشی درآوریم. موزه نیما بیش از آن که موزه نیما باشد موزه صنایعدستی است و همواره به این موضوع انتقاد داریم. میراث فرهنگی برای معرفی آثار و دستنوشتههای نیما ورود پیدا نکرده است.
و خانه نیما در تهران چطور؟
خانه نیما در تهران با اینکه ثبت ملی شده اما در اختیار افراد حقیقی است. این خانه باید آزاد شود تا خانه شعر معاصر ایران را در آن برپا کنیم، این حق شعر معاصر است که مکانمند باشد و خانه نیما در مجاورت خانه جلال در منطقه دزاشیب و تجریش میتواند به محور بزرگ فرهنگی ایران تبدیل شود که البته مسئولان از این موضوع هم غافل هستند.
این مجاورت میتواند امتیاز قدرتمندی باشد اما به بهانههای مختلف از آن امتناع میکنند.
اگرچه هنوز موفق نشدیم به موارد اشاره شده دست یابیم اما به این معنا نیست که رها شود و پیگیری نکنیم. با میراث فرهنگی استان و کشور و همه متولیان حوزه فرهنگی که میتوانند در این زمینه نقشآفرینی کنند در ارتباط هستیم و همچنان امیدواریم به نتیجه برسیم.
امسال برنامه رسمی و مشخصی برای برگزاری سالگرد درگذشت نیما طرحریزی شده بود؟
امسال برنامه رسمی و مشخصی برای سالگرد نیما وجود نداشت. با چند نفری از شاعران و علاقهمندان، به حرمت نیما در روز وفات او در یئش حضور یافتیم.
*«نیما»ی داستاننویس
«حسین اعتمادزاده» نویسنده داستانهای «سکوت قلب» و «شهری در مه»، منتقد و مسئول کارگاه نقد همنگر در ساری، در گفتوگو با ما درباره تاثیر نیما در ادبیات داستانی سخن گفته است.
با توجه به آشنایی نیما با ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، آیا تاثیری در این حوزه داشته است؟
شاید عموم مردم، نیما را به عنوان شاعر بشناسند و تاثیر این شاعر در ادبیات داستانی را پررنگ نمیبینند. به جرات میتوان گفت نیما نخستین کسی در ایران است که با تکنیک داستانهای مدرن آشنا بود و توسط نامه، آموزش داستاننویسی داشت.
در زمینههای گوناگون از نیما داستان داریم. نیما 2 داستان کودک و نوجوان نوشته است و اگرچه به آثار صمد بهرنگی نمیرسد اما پیامهای نهفته در لایههای زیرین دارد و امروز هم کمتر میتوانیم چنین داستانی پیدا کنیم. اگر بخواهیم بگوییم نیما مانند صادق هدایت در ادبیات تاثیرگذار بوده، نه، اما برادبیات تاثیر گذاشته است.
نیما تا زمانی که در قید حیات بود کلاسهای مکاتبهای داشت و همواره به ساختار و تکنیک داستان اهمیت میداد و این توجه به تکنیک و ساختار، زمانی از سوی نیما مورد تاکید بود که کمتر کسی به آن توجه میکرد.
داستان نیما در حوزه بزرگسالان هم چند لایه است، دارای تمثیل و نماد بوده و داستانی است که امروز هم قابل خواندن و نقدی بر خرافات، جهل و نادانی است.
مانند نیما افراد دیگری هم در این حوزه کار کردند؟
غلامحسین ساعدی بعد از نیما، در زمینه داستان کاری انجام داد اما نیما تکنیکیتر بود و کمتر شعار داد. در عمل، حرفهای خود را در قالب داستان درباره جهل و خرافات بیان کرد. شاید داستان نیما را نزدیک به افسانه بدانند اما ساختار داستان مانند آغاز، تنه و پایان را به با خود دارد و نیما سعی کرده پیام خود را در لایههای زیرین بیان کند نه اینکه شعار دهد.
درسهای داستاننویسی نیما برای کسانی که با او در ارتباط بودند تاثیر داشته است.
آیا درست است که نیما را جزو نخستین داستاننویسان معاصر میدانند؟
در مرور بر داستان نو در ایران، وقتی وارد مازندران میشویم نیما همگام با داستاننویسان کشور است.
نیما در نوشتن داستان از شرایط اقلیمی خود خارج نمیشود، نه اینکه بومینگاری کند از سوژههایی در محیط زندگی خود استفاده کرده است. وقتی داستانهای نیما را میخوانیم حال و هوای بلده و یوش را حس میکنیم.
وقتی کسی در آن مقطع، فریاد میزند که تکنیک را در داستان رعایت کنید حتما بر ادبیات داستانی تاثیرگذار است. کسانی که به دیگر زبانها آشنایی دارند از سایر افراد جلوتر هستند و نیما به واسطه دانستن زبان فرانسه و مطالعه این منابع، با تکنیک آشنا بود.
از نیما، نقد، درس داستاننویسی و داستان در اختیار داریم، در مازندران آن دوره کسانی مانند احسان طبری و پهلوان بودند اما نیما از همه جلوتر قرار دارد.
در مقالهای، داستاننویسهای مازندران را در چهار ردیف، دستهبندی کردم و نیما جزو دسته نخست داستاننویسان مازندرانی است.
چرا نیمای شاعر را بیشتر میشناسیم؟
وقتی کسی در موضوعی به قله رسیده باشد بقیه کارهای او در دامنه میماند و شاید دیده نشود. اگر نیما شاعر بزرگ و پدر شعر نو فارسی نبود میتوانستیم روی داستانهای نیما تمرکز بیشتری کنیم. چون شعر، دغدغه نیما بود برای همین بسیاری از داستانهای او منتشر نشد.
نیما به عنوان شاعر معرفی شده و در ادبیات داستانی بر آثار او خیلی کار نکردیم. لازم است آثار مربوط به داستاننویسی نیما و تکنیکهایی که استفاده میکرد بازگو شود.
هنوز کتاب مستقل جامع و کامل درباره داستاننویسی نیما نداریم. نقد داستانهای نیما میتواند کمک بزرگی به ما کند. نیما در دورهای که خفقان حاکم بوده از استعاره و نماد در داستان استفاده میکند و این خیلی مهم است.
جایگاه نیما در کجای سیستم آموزشی ما قرار دارد؟
نیما و دیگرانی مانند او، جایی در سیستم آموزشی ما ندارند. در کتابهای آموزشی مدارس، تعداد شعرهای نیما به انگشتان یک دست نمیرسد.
میتوان تکنیکهای نیما را به عنوان چند واحد دانشگاهی در طول ترمهای مختلف تدریس کرد اما وقتی چنین کتاب و فضایی نیست حداقل باید در دوران مدرسه بیشتر به نیما پرداخته شود.
نیما در دوران خود هم درک نمیشد چون صد سال از دوران خود پیشتر بود.
- دوشنبه 18 دی 1396-8:45
با سلام و عرض ادب
ممنون از اطلاع رسانی و بیان مطالب جالب درباره استاد شعر نو ایران نیما
برخی از مطالب برای من تازه است و قبلا نشنیدم و از اینکه دوستان و بزرگواران زحمت می کشند و در این سایت قرار می دهند ممنونم .
یاد نیما و اشعار او همیشه تازه و زنده است و در ذهن ها باقی می ماند و باعث افتخار همه ما مازندرانی هاست که این مرد بزرگ از این دیار به این مقام بزرگ رسیده است
روحش شاد و یادش گرامی باد
امه نیماهه شعره نو بساته
گده گپ ره شه دله ور هپاته
ونه نوم و هنر دنیا دپیته
وه از مازندرون یوشه دهاته
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا - يکشنبه 17 دی 1396-12:8
باید اول از همه مردم تبرستان نیما رو بشناسن.واقعا چرا خیابون ها و بلوار های مهم شهرهامون به اسم نیما نیست؟به نظر من مثلا ستارخان و باقرخان و شهریار رو ترک ها شناختن و بعد ایران شناخت.وقتی تو شهرهامون نه بلواری و نه تندیسی از نیما نیست یا شبکه تبرستان خونه نیما رو نشون نمیده و ازش صحبتی نمیکنه انتظاری هم نمیشه داشت که بقیه نیما رو بشناسن.
- يکشنبه 17 دی 1396-10:24
با ممنونیت کامل از عظیمی
جواب بدهد که تاکنون در برابر 7 جلد کتاب دیگران برای شعر پس از نیما عظیمی چند کتاب چاپ کرد در شهر بهشهر کسانی هستند که 70 جلد کتاب انتشار دادند ولی گفتگوها را باید عظیمی کند . ایشان برود نامه دانش آموزان به امام رضا را داوری کند او را چه به نیمای بزرگ- شنبه 23 دی 1396-11:12
عجب ادبیاتی! ممنونیت !!! معلومه که چقدر سواد داری. شاعر میگه گر تو بهتر می زنی بستان بزن. حالا حالاها باید بخونید و تحقیق کنید تا بفهمید چه زحمتی ایشون کشیده. این تبری رو حدس می زنم کی هست. فقط ادعا داره.
- جمعه 22 دی 1396-23:22
اونی که هفتاد جلد کتاب چاپ کرد رو اسم ببرید تا دیگران بشناسن. نکنه منظورت همونی هست که کار دیگران رو به اسم خودش چاپ می کنه هست. یا با جمع کردن شعر دیگران برای خودش رزومه جمع می کنه. با تبر دست گرفتن نه ما پیشرفت می کنیم نه ادبیات داداش
- چهارشنبه 20 دی 1396-0:14
در تایید حرف جناب تبری، با نگاهی به ترجمه های ایشان از اشعار تبری نیما ، به احاطه ایشان درباره زبان مازندرانی بیشتر پی خواهید برد!
- يکشنبه 17 دی 1396-8:49
عالی بود