تعداد بازدید: 2500

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 6 اسفند 1385-0:0

خواب ناطق

حجت الاسلام ناطق نوری در گفت و گو با برنامه «فوق العاده» شبکه سوم سیما گفت: در ایام انتخابات ریاست جمهوری سال 76، تهمت ها علیه من به حدی شده بود که فرزندان من دچار افسردگی شده بودند.


 وی گفت: تهمت های عجیب و غریبی در مورد من بیان می شد که حتی روی خانواده ی من هم تاثیر گذاشته بود و انرژی فراوانی برد تا به شرایط عادی بازگشتند.

ناطق نوری تصریح کرد: بنده به وظیفه خود عمل کردم و وارد انتخابات شدم، مردم هم البته به وظیفه خود عمل کردند. اگر برخی جریانات هر تهمتی علیه می زدند نمی توانستند بگویند فلانی بی عرضه است.

وی همچنین با اشاره به شب دوم خرداد 1376 گفت: آن شب قبل از خواب به خدا گفتم " هر چه صلاح هست انجام بده" و همان موقع به خواب رفتم و حوالی سحر خواب دیدم که در اقیانوسی پر از امواج سهمگین، در قایقی هستم که "کفی" ندارد و من در این قای دراز کشیدم. دستم را که بیرون بردم، ناگهان به ساحل رسیدم و مادرم را دیدم که گریان است. گفتم حاج آقا (پدر) کجاست گفتند "دارند نماز می خوانم"

از خواب که پرید برای آقای موعظی خوابم را تعریف کردم و گفتم "خیالتان جمع باشد در این انتخابات پیروز نمی شویم"

وی گفت: اصلا برایم پیروزی در این انتخابات مسئله نبود، چرا که من با اصرار گروهی از علما و مردم وارد انتخابات شدم. حتی من قبل از اعلام نتایج انتخابات، به آقای خاتمی پیام تبریک فرستادم و این اقدام من مانند "آبی بود بر آتش" که طرفداران را آرام می کرد.

ناطق نوری ادامه داد: یک روز پس از انتخابات ، حوالی ساعت 3 شب به کوه رفتم. جوانی مرا دید و گفت "من به شما رای ندادم، ولی خیلی مردی" و دیگری نیز گفت " من اصلا رای ندادم، ولی شما را نشناختم"

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «انتخاب»، ناطق نوری گفت: بهرحال آنان تعجب کرده بودند، کسی که در انتخابات پیروز نشده باشد طبعاً باید شرایط ناگواری داشته باشد.

وی در بخش دیگر از این گفت و گو، با اشاره به بمب گذاری در مسجد ابوذر در حضور رهبر معظم انقلاب گفت: پس از آن حادثه دردناک، من به عیادت ایشان رفتم. ایشان وقتی مرا دیدند لبخندی زدند و گفتند "این اتفاق باید مرا می برد، نمی دانم خدا با من چه کار دارد که نگهم داشته"

ناطق نوری اضافه کرد: چند سال پیش ،  زمانی که داشتم با مقام معظم رهبری در حیاط بیت صحبت می کردم، به ایشان گفتم "یادتان است به من گفتید من باید علی القاعده شهید می شدم نمی دانم خدا برای چی مرا نگه داشته؟" ، ایشان گفتند "بله" من گفتم: برای چنین روزی خدا شما را نگه داشته. برای روزی که امام خمینی از دنیا برود و کسی باشد که بتواند مدیریت این انقلاب را به عهده بگیرد"(tik)


©2013 APG.ir