تعداد بازدید: 5084

توصیه به دیگران 2

جمعه 10 فروردين 1386-0:0

اشتغال، اقناع و مهندسي فرهنگ كار

مقاله ای از:مهندس محمدعلي خدادادي،از كارشناسان جامعه كارگري استان مازندران و استاد قانون كار مراكز آموزش عالي.


 

 امروزه بي ترديد يكي از مهمترين معضل اساسي كشور بيكاري و روند رو به افزايش لشكر بيكاران، بخصوص از فارغ‌التحصيلان مراكز آموزش عالي، ‌است.

 به جرأت مي توان گفت اكثر برنامه‌هاي طرح شده براي حل اين مشكل در دو دهه اخير آرماني، كم‌ارتباط با واقعيتهاي فرهنگي كشور و يا كپي شده از برنامه‌ريزيهاي توسعه اشتغال بيگانگان و فاقد كارآيي‌هاي اساسي بوده‌اند.

مشخص بود كه نمي‌توان با فعاليتهاي ناشي از برنامه‌هاي عمراني در دولت سازندگي اشتغال پايدار ايجاد نمود و پاك‌كردن صورت مسئله بجاي حل آن و مقدم دانستن توسعه سياسي بجاي برنامه‌ريزي براي حل مشكلات اقتصادي مردم، در دولت اصلاحات هم براي حل اين مشكل راه را بجائي نبرد و در نهايت افكار عمومي در يك كارزار تمام عيار انتخاباتي الويتهاي مورد نظرش را با صداي بلند به سياستمداران جديد اعلام نمود.

 اما با همه تلاش هاي مستمر و طاقتفرسائي كه دولتمردان دولت نهم براي حل مشكل بيكاري در پي انجام آن هستند، صداي زنگ‌زدگي چرخهاي ماشين برنامه‌هاي اشتغالزا به گوش مي‌رسد.

 واقعيت اين است كه نمي‌شود بر ايجاد اشتغال ناشي از اجراي برنامه‌هاي عمراني دولت، حساب مطلوبي باز كنيم. چرا كه در اجراي اين پروژه‌ها، اولاً لايه‌هاي خاصي از بيكاران مشغول به كار مي‌شوند، ثانياً با اتمام اين پروژه‌ها، مجدداً جمعيت شاغل در اين بخش، يا به جمع بيكاران برميگردند يا به سمت دريافت مقرري از صندوق ورشكسته بيمه بيكاري سازمان تأمين اجتماعي هجوم مي‌برند.

همچنين مقوله بنگاه هاي اقتصادي و زودبازده هنوز هم براي بخش زيادي از افكار عمومي، ناشناخته است و متأسفانه رسانه‌ها و در رأس آن رسانه ملي، رغبت چنداني براي شناساندن اين مقوله بسيار حياتي براي حل مشكل اشتغال كشور، به افكار عمومي نشان نمي‌دهند و اصولاً با همه تاكيدات دولتمردان براي حل مشكل اشتغال كشور و در رأس آن علي رغم تأكيدات مقام معظم رهبري براي در اولويت قراردادن حل معضل بيكاري، در رسانه ملي معدود برنامه‌هاي توليد شده در خصوص اشتغال و كارآفريني در ساعات كم‌بيننده و كم‌تأثيرترين زمان برنامه‌ها پخش مي‌شوند.

 به اعتقاد نويسنده همان گونه كه مقام معظم رهبري فرموده‌اند امروزه اهميت حل مشكل اشتغال در جامعه كمتر از اهميت حضور در جبهه‌هاي حق عليه باطل نيست(نقل به مضمون) و يا بقول يكي از بزرگان، اهميت كارآفريني و توليد ثروت حلال در جامعه كمتر از اهميت فتح خرمشهر نيست و وظيفه همه جهادگران عرصه كار، توليد، اشتغال و كارشناسان ذيربط اينست كه معضلات و پيچيدگيهاي اين بخش را براي مديران و برنامه‌ريزان اجرائي كشور باز نمايند.

 مقاله حاضر سعي در بررسي چالش ها و ارائه راهكارهاي اساسي براي حل معضل مذكور در جامعه، دارد.

به نظر نگارنده شيوه اجراي برنامه‌هاي اشتغالزاي فعلي جامعه مانند داستان دو نفري است كه يكي كانالي را حفر مي‌كرد و ديگري آن را پرمي‌كرد شخصي از يكي از آنها سئوال كرد شما چكار مي‌كنيد؟ گفت قرار بود من كانال حفر كنم دومي بيايد لوله‌گذاري كند و سومي كانال را پركند.

آن شخص دوباره سئوال كرد من كه لوله‌گذاري نمي‌بينم جواب دادند اين ربطي به ما ندارد و ما هر كدام وظيفه خاص خودمان را انجام مي‌دهيم. واقعيت اين است كه در كشور هزاران مراكز آموزش دولتي و مؤسسات بخش خصوصي شامل مراكز آموزش‌هاي فني‌وحرفه‌اي، هنرستانهاي فني، حرفه‌اي و كشاورزي، دانشگاهها و آموزشگاه هاي بخش خصوصي، به تربيت و آموزش حرف و تخصصهاي فني، به فراگيران اين شاخه‌ها مشغولند.

مشخص است كه اگر از مسئولين اين آموزشها سئوال شود كه چه كسي مسئول بكارگيري آموزش‌ديدگان مراكز آموزشي شما در جامعه مي‌باشند؟ بمانند آن كارگر حفر كانال پاسخ خواهند داد اين ربطي به ما ندارد و ما وظيفه خاص خودمان را انجام مي‌دهيم. در حاليكه اين شيوه آموزشي در دنياي امروز امري منسوخ است و در كشورهاي توسعه يافته، كساني موفق به اخذ گواهي مهارت از مراكز آموزشي ذيربط ميشوند كه نه تنها مهارتي را فرا گيرند، بلكه مهارت كسب درآمد و توليد از آموزشهاي اكتسابي را همزمان كسب كنند.

به ديگر سخن آموزشهاي فني و حرفه‌اي بايد فراگيران را براي زندگي آماده كنند. براي بررسي نقاط مبهم و چرائي عدم موفقيت كامل سياستها و برنامه‌هاي اشتغالزا، و مشخص نمودن نقاط خالي و تكميل نشده پازل اشتغال بايد ابتدا آناتومي آنرا بهتر را بشناسيم. وقتي آناتومي يك برنامه اشتغالزا مورد بررسي قرار مي‌گيرد، عوامل ذيل بخشي از جزء لاينفك يك برنامه اشتغالزا قرار مي‌گيرند:

 1- وجود شخص كارآفرين: کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی‌ای گفته می‌شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و می تواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند.

 2- زمينه‌هاي فعاليتي: بسياري از كارآفرينان به دليل ويژه‌گيهاي شخصيتي ذكر شده، توانايي لازم براي تاسيس يك برنامه اشتغالزا و كارآفرين را دارند، اما در زمينه انتخاب نوع فعاليتهاي كاري مبتدي و نياز به اطلاعات و مشاوره اساسي دارند تا با توجه به علايق خود و نياز جامعه زمينه فعاليت هاي كاري خود را آغاز كنند.

3- قوانين حمايتي: وجود نهادهاي مالي با قوانين و تسهيلاتي كه براي حمايت از برنامه اشتغالزا و به تامين مالي براي اين گونه برنامه‌ها بپردازند بسيار ضروري است.

 4- مهارت هاي مربوط به بازاريابي و فروش: بسياري از مديران برنامه اشتغالزا و كارآفرين پس از شكل‌دهي آن فاقد مهارت هاي مرتبط با بازاريابي، تبليغات و مديريت فروش بوده يا به اهميت آن واقف نيستند.

بي توجهي به اين موارد عمدتاً از مهم‌ترين مباني توجيه شكست‌هاي برنامه‌هاي اشتغالزا بوده و ريسك‌هاي مرتبط با آن افزايش مي‌دهد. مشخص است امروزه اكثر برنامه‌هاي اشتغالزا در كشور صرفاً حول محور كمك مالي و ارائه تسهيلات كم‌بهره به جويندگان كار دور مي‌زند و به ديگر عوامل ايجاد شغل در جامعه نگاه مؤثري نمي‌شود و بقول يكي از نمايندگان مجلس، در شهرشان دريافت‌كنندگان تسهيلات اشتغال‌زا، به دليل عدم داشتن مهارت لازم براي ايجاد يك فرصت شغلي پايدار، با تسهيلات مذكور يا ازدواج مي‌كنند يا ماشين مي‌خرند.

 به نظر مي‌رسد اولين گام براي حل مشكل اشتغال در كشور نگاه متوازان دست‌اندركاران به همه عناصر ايجاد شغل در جامعه است. اما بنظر نگارنده اولين و مهمترين گام براي حل اين معضل و بسياري از معضلات ديگر جامعه، تصحيح نگاه اشتباه افكارعمومي و جامعه از مقوله كار و اشتغال است. واقعيت اينست كه تا زماني كه غالب افكار عمومي و دست‌اندركاران ذي ربط داراي اين نگاه كليشه‌اي به مقوله اشتغال هستند كه دولت ملزم است مراكزي را تأسيس كند كه بيكاران مشغول و اسباب تامين تأمين معيشت آنها را فراهم شود و فارغ‌التحصيل موفق دانشگاه و جوان موفق در زمينه اشتغال كسي است كه مراحل گزينش و رقابت با ساير داوطلبان جوياي كار را پشت‌ سر گذاشته و به استخدام مؤسسه‌اي دولتي و يا بخش خصوصي درآمده و اين افراد شخصاً هيچ مسئوليتي براي ايجاد شغل در جامعه ندارند

 و هيچ دستگاهي در اين مملكت خود را متولي اشاعه فرهنگ كارآفريني و اشتغال در جامعه نداند، لاجرم بايد منتظر باشيم كه هيچ برنامه اشتغال‌زايي در جامعه موفق به دسترسي به اهداف و ايجاد اشتغال پايدار در جامعه نباشد. حتي هيچ مؤسسه‌اي خود را مسئول نمي‌داند كه افكار عمومي جامعه را تفهيم كند كه ما ايرانيان با خريد ملزومات خارجي كه مشابه آن در كشور توليد مي‌شود صدهاهزار فرصت ‌شغلي براي بيگانگان ايجاد كرده‌ايم.

 بنابر بايد با ايجاد تغيير نگرشي مثبت در افكار وآرا عمومي و غالب جمعيت جوياي كار اين آمادگي و توانائي را در آنان بوجود آورد كه پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه و يا كسب مهارتي حرفه‌اي، در گروههاي 5 تا 60 نفره مبادرت به تأسيس يك بنگاه اقتصادي مولد و يا خدماتي نموده و بكمك تسهيلات دريافتي از دولت و كسب مهارتهاي مربوط به بازاريابي، بازارهاي هدف را شناسائي و پوشش دهند. حال اين سئوال پيش مي‌آيد كه چه دستگاهي متولي اين تغيير نگرش مثبت در افكار عمومي است؟

 شايد در پاسخ به اين سئوال انگشتها متوجه وزارت كار و امور اجتماعي باشد. اما اين يك اشتباه اساسي است و به نظر نگارنده اگر ما بخواهيم در كوتاه‌مدت مشكل اشتغال را حل كنيم بايد به سراغ سازمان صدا و سيما و در بلند مدت به سراغ وزارت آموزش و پرورش برويم.

صدا و سيما به لحاظ امكان اثرگذاري و تغيير نگرش مثبت در افكار عمومي نسبت به مقوله اشتغال در جايگاه ممتازي قرار دارد. اما افسوس كه ناخواسته به وظيفه تاريخي خود در اين زمينه عمل نمي‌كند و نگاه سازمان صدا و سيما به مقوله اشتغال و اشاعه فرهنگ آن عملاًً غير كارشناسي و در درجه نازلي از اهميت قرار دارد.

همگان شاهد بودند كه سازمان محترم صداوسيما با معرفي جامعه‌اي بنام برره و تبليغ آن چه تاثير شگرفي بر تغيير بيان، رفتار و مصرف لايه‌هاي مهمي از افكارعمومي داشته است. اما اينكه چگونه اين تغيير نگرش مثبت نسبت به مقوله اشتغال توسط سازمان محترم صدا و سيما اتفاق بيافتد بدون شك محققان خبره‌ و برجسته‌اي در سازمان صدا و سيما در زمينه روشهاي تغيير نگرش و اقناع حضور دارند كه مي‌توانند روشهاي مفيدي در اين زمينه پيشنهاد دهند.

 مشخص است كه سازمان مذكور همان گونه كه جوانان دانشجو در ديدار با رياست محترم سازمان اذعان نموده‌اند نمي‌تواند با تخصيص كانال سوم سيما و يا بخشي از برنامه‌هاي صدا به جوانان و پخش ديدار فوتبال باشگاههاي اروپا و يا ارائه برنامه‌هاي تفريحي به مسئوليت اساسي خود در قبال جوانان پاسخ دهد و اين جوانان نياز به آموزش مهارتهاي زندگي و كسب تجارب مفيد در زمينه حل مشكل بيكاري و يا مسكن در كنار استفاده از برنامه‌هاي تفريحي سازمان مذكور را دارند.

 به نظر نگارنده كه داراي سابقه معدود مطالعات قليلي در زمينه روش هاي اقناع در اين مقوله هست، بسياري از مخاطبان در مقابل يك درخواست تلاش براي تأسيس يك بنگاه اقتصادي اشتغالزا، بدلايلي از جمله: عدم آشنائي به نحوه اداره يك بنگاه اقتصادي و يا عدم تحمل يك ريسك اقتصادي و يا ناآشنائي با روشهاي بازاريابي و... به پاسخ راحت: نمي‌شود و يا اينكه امكان ندارد روي مي‌آورند.

 اما معدودي از مخاطبان با بكارگيري پشتكار، تلاش و همت بالا، گره‌ها و نقاط مشكل ايجاد يك بنگاه اقتصادي را طي و با شكار بازارهاي هدف هر روز بيش از پيش موفقتر مي‌شوند. صدا و سيما مي‌تواند با شناسائي اين لايه از كارآفرينان شجاع در اجتماع، از زندگينامه حقيقي آنها فيلم و سريال تهيه و با آميختن سوژه‌هاي هنري و پخش آن در جامعه، فرهنگ كار، تلاش و كارآفريني در جامعه را نهادينه و به يك فرهنگ عمومي تبديل كند.

 همچنين برنامه‌هاي تشويقي براي كارآفرينان، زوم نمودن تصوير كار و تلاش مردم ساير كشورهاي توسعه يافته با توجه به ميل به تقليد بخشي از لايه‌هاي مردم به تقليد از شيوه زندگي مردم كشورهاي پيشرفته به جاي ارائه تصوير ظواهر ناسالم زندگي مردم ساير ملل از جمله پوشش نامناسب توسط بازيگران سريالها و فيلم‌هاي سينمائي و در نتيجه تقليد كوركورانه بخشي از افراد، از نحوه پوشش و ظواهر بيگانگان و يا روشن ساختن اين امر براي افكارعمومي كه بيگانگان براي كسب درآمد كشورهاي خود را رها و در مناطق گرم جنوب به انجام پروژه‌هاي نفتي و صنعتي مشغولند و ساير روش‌هاي اقناعي و تكرار و تلقين مكرر آن بالاخره افكارعمومي خفته را بيدار، اقناع و آماده تحولات مثبت در زمينه اشاعه فرهنگ كارآفريني در اجتماع خواهد نمود.

 همچنين تغيير پي‌درپي نظام‌هاي آموزشي در وزارت آموزش و پرورش منجر به تغيير رفتار مثبتي در زمينه خودباوري، خوداتكائي در بين اكثر قريب به اتفاق فارغ‌التحصيلان مقطع متوسطه وزارت آموزش و پرورش نشده و عملاً اكثريت قريب به اتفاق فارغ‌التحصيلان دوره متوسطه آموزش و پرورش فاقد توانائي، شجاعت و جسارت لازم براي كارآفريني بوده و نگاه وزارتخانه مذكور به اشاعه فرهنگ كار در اجتماع عملاً به يك نگاه درجه چندمي مبدل شده است. بعنوان نمونه درس كارآفريني بميزان يك واحد صرفاً در شاخه كاردانش دوره متوسطه توسط دبيراني تدريس مي‌شود كه اكثريت آنها نه آموزش مفيدي در اين زمينه ديده‌اند و جمعي زيادي از آنها عملاً حتي توانائي تاسيس يك واحد كوچك اشتغالزائي را هم ندارند.

در حالي كه اين نياز احساس مي‌شود كه اين درس بايد از دوره راهنمائي توسط دبيراني زبده در همه رشته‌ها تدريس شود. بديهي است در نتيجه مجموعه تلاشهاي دستگاههاي فرهنگي كشور در زمينه اشاعه فرهنگ كار و توليد و تربيت خيل عظيمي از جوانان كارآفرين، امكانات عظيم خدادادي، حمايتها و مساعدت‌هاي مالي دولت خدمتگزار و تصحيح قوانين كار در جهت حذف قيدوبندهاي بي‌مورد از كارآفرينان، معضل بزرگ بيكاري مهار و به پويائي جامعه اسلامي منجر خواهد شد.
 (m_a_khodadadi@yah00.com)


  • علي محمدي-كارشناس ارشد برنهمه ريزي پاسخ به این دیدگاه 0 0
    جمعه 23 آذر 1386-0:0

    متاسفانه امروزه كه عصر رقابت علمي و تكنو لو ژي در تمام عرصه هاست ما هنوز شيوههاي آموزشي سنتي را به سيستم آموزشي خودمان تزريق مي كنيم غافل از اينكه يكي از ملا ك هاي يك كشور توسعه يافته آموزش وپرورش آن كشور است.

    • جمعه 17 فروردين 1386-0:0

      بانكها كه سختگيريهاي زيادي در پرداخت تسهيلات ميكنند و خيلي از كارآفرينان عطايش را به لغايش مي‌بخشند.

      • فاطمه خانجاني - دانشجوي حقوقپاسخ به این دیدگاه 0 0
        چهارشنبه 15 فروردين 1386-0:0

        مطالب جناب مهندس خدادادي مباني توجيه عدم رشد و توسعه‌يافتگي ايرانيان در همه زمينه‌ها است.


        ©2013 APG.ir