تعداد بازدید: 22012

توصیه به دیگران 52

سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-7:47

در گفت و گو با لطف الله آجدانی مطرح شد:

آرش کمانگیر؛ ساروی یا آملی؟!

واقعیت تاریخی چیست؟ آرش کمانگیر ساروی بوده یا آملی؟ آیا آرش کمانگیر یک واقعیت تاریخی است یا یک نماد افسانه ای و اسطوره ای‌؟ اسناد و منابع در این باره چه می گویند؟!


 مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: انتشار خبر ادعای ساروی بودن آرش کمانگیر از سوی یکی از اعضای شورای اسلامی شهر ساری در بیست و‌دومین جلسه این شورا و پیشنهادش برای نامگذاری روز آرش به نام روز ساری؛ واکنش های گسترده ای را از سوی بعضی از مسوولان و فعالان فرهنگی و اجتماعی آمل برانگیخت.

آملی ها این تلاش از سوی شورانشینان ساری را اقدام و تلاشی برای سرقت فرهنگی آرش کمانگیر که از نمادهای برجسته و مهم ملی و حماسی ایران و مازندران و منسوب به آمل است دانسته و نسبت به آن موضعگیری کرده اند.

البته در همان جلسه شورای شهر ساری مطرح شد که این پیشنهاد به بررسی نیاز دارد، اما به هر روی این نخستین بار نیست که شورانشینان ساروی به جای پرداختن به اصل مطلب و پرسش های مهمی که اسفندیار عشوری هربار در جلسات مطرح می کند، باز هم به حاشیه رفته اند. از پروژه بهارنارنج سازی و رقابت با بابل در ادوار گذشته شورا که بگذریم، بزرگ ترن حرکت شورای شهر کنونی تلاش جمعی برای تقابل یا سریال پایتخت بوده و اکنون نیز جدل با شهر آمل؛ گویا ساری مشکل دیگری ندارد.

اما واقعیت تاریخی چیست؟ آرش کمانگیر ساروی بوده یا آملی؟ آیا آرش کمانگیر یک واقعیت تاریخی است یا یک نماد افسانه ای و اسطوره ای‌؟ اسناد و منابع در این باره چه می گویند؟!

گزیده ای از پاسخ های لطف الله آجدانی -مورخ مازندرانی- را به پرسشهای مازندنومه درباره آملی یا ساروی بودن آرش کمانگیر بخوانید:



*رفتار کودکانه ای که از بلوغ علمی فاصله زیادی دارد

  نمی توان و نباید پنهان کنم که بسیار خردستیز و معرفت آزار است که موضوعات تخصصی علمی و پژوهشی گاه بازیچه و قربانی دستاویزها و ادعاها و رفتارهای پوپولیستی عده ای کم سواد پر ادعا می شود.

ادعای ساروی بودن آرش کمانگیر و پیشنهاد نامگذاری روز آرش به عنوان روز ساری نمونه ای از این بدفهمی ها و بدخوانی ها و بد اخلاقی های ضد علمی است.

صرف استناد به یکی دو منبع که در آن از ساری به عنوان محل تیراندازی آرش کمانگیر یاد شده است برای اثبات ادعای ساروی بودن آرش، رفتار کودکانه ای است که از بلوغ علمی فاصله زیادی دارد.

دقت کنیم در مباحث علمی از این دست هیچگاه نمی توان و نباید به قاطعیت سخن گفت ، اما در ادعای ساروی بودن آرش کمانگیر، این ادعا چنان سطحی و سهل انگارانه طرح شده است که جای شگفت نیست حتی اگر سطحی نگران و سهل انگارانی که چنین انگاره ای را ساخته و پرداخته اند، روزی دیگر مدعی شوند شناسنامه ای را کشف کرده اند که در آن محل تولد آرش ساری قید شده است!

* در سایه ذهن خیالباف اسطوره ای قهرمان پرور

 دقت کنیم روایات اسطوره ای و شبه تاریخی را نمی توان با قاطعیت به واقعیت های تاریخی نسبت داد و پیوند زد‌. آرش کمانگیر در شاهنامه به دوره منوچهر پیشدادی نسبت داده شده است و این دوره بلافاصله پس از دوره اسطوره ای و ماقبل دوره تاریخی به دوره پهلوانی شاهنامه تعلق دارد. 

شخصیت ها و قهرمانان دوره پهلوانی نه مانند شخصیت ها و قهرمانان اسطوره ای یکسره زاده خیال است و نه مانند شخصیت های تاریخی یکسره واقعیت. قهرمانان دوره پهلوانی یک پایشان در ذهن خیالپرداز و یک پایشان در واقعیت های تاریخی است.

به عبارت دیگر شخصیت های دوره پهلوانی ریشه واقعی داشته و در همان حال زیر سایه اسطوره ها و مبالغه های خیالپردازانه ناشی از آن هستند. از همین روست که به تعبیر فردوسی: «رستم یلی بود در سیستان / منش کردمش رستم دستان» و لذا جای شگفتی نیست که چرا وزن گرز رستم به شیوه ای مبالغه آمیز چهل من یاد می شود و یا تیر آرش کمانگیر پس از پرتاب  از کمان، حدود هزار فرسنگ راه می پیماید و آن گاه بر زمین می نشیند.

این گونه مبالغه ها ناشی از سایه ذهن خیالباف اسطوره ای قهرمان پرور در حماسه سازی هایی است که محدود به ایران نبوده و در درآمیختگی اسطوره و تاریخ و فرهنگ کهن جهان، مشابه بسیار دارد.

*آمل یا ساری؟

 جان سخن بر این است که  جدای از میزان واقعی بودن و تاریخی بودن یا اسطوره ای بودن آرش کمانگیر، او یک نماد مهم ملی و میهن پرستی در ایران و نزد ایرانیان است که به اتکا اسناد و منابع، انتساب او به هر شهر از ایران زمین را باید به دیده احترام نگریست و از تحریف و دستبردهای اسطوره ای، تاریخی، فرهنگی و قومی و اقلیمی اجتناب ورزید.

 برخلاف تصور رایج اما غلط در میان بسیاری از شاهنامه نخوانده ها، داستان آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی نیامده و تنها نام او شش بار در شش مصرع از سه بیت شاهنامه تکرار شده است.

درمنابع تاریخ مازندران و از جمله در کتاب مشهور «تاریخ الرسل و الملوک» یا همان تاریخ طبری نوشته محمد بن جریر طبری آملی در شرح داستان آرش کمانگیر جز اشاره به طبرستان، نامی از آمل یا ساری نیامده است. و در بعضی از منابع نیز از رویان به عنوان محل پرتاب تیر آرش کمانگیر یاد شده است.  

 تنها در دو منبع یکی در منظومه «ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی و دیگری در کتاب حمدالله مستوفی، از ساری به عنوان محل پرتاب تیر آرش کمانگیر برای تعیین مرز ایران و توران یاد شده است‌. جز این دو مورد هیچ اثر تاکنون دست یافته را نمی توان به دست داد که از ساری به عنوان محل تیراندازی آرش کمانگیر یاد کرده باشد.

 اما بسیاری از منابع به طور مستقیم یا غیر مستقیم دلالت بر صحت انتساب آرش به آمل دارند. ابوعلی محمد بن محمد بلعمی در کتاب خود که به تاریخ بلعمی شهرت یافته و در واقع  ترجمه و اقتباسی از تاریخ طبری است چنین نوشته است که :«آرش از جایی تیر انداخت که از آن بلند تر کوهی نیست» و غالب محققان بر این باورند که این کوه باید همان کوه البرز و دماوند در نزدیکی آمل باشد.

در پاره ای دیگر از منابع و از جمله در کتاب اوستا به عنوان کهن ترین متن درباره آرش کمانگیر و در بند ششم «یشت هشتم » یا «تیر یشت» نیز محل پرتاب تیر آرش، کوه «ایریو خشونه» یا همان دماوند یاد شده است.

در کتاب «بندهشن» از متون مهم پهلوی نیز محل پرتاب تیر آرش ، کوهستان« مانوش» ذکر شده است که آن را همان البرز مرکزی و کوهستان پیرامون دماوند آمل دانسته اند.

علامه قزوینی نیز در مطلبی که در باره مقدمه ابومنصوری نوشته است آمل را به عنوان مکان پرتاب تیر آرش معرفی کرده است. « از آن گویند آرش را کمانگیر / که از آمل به مرو انداخت او تیر ».

همچنین در منابع مهمی چون «مجمل التواریخ و القصص» از نویسنده ناشناس و احتمالا ابن شادی اسدآبادی از اهالی اسدآباد همدان و نیز در کتاب «طبقات ناصری» تالیف منهاج الدین سراج جوزجانی و کناب «تذکره الشعرا» دولتشاه سمرقندی؛ محل تیراندازی آرش کمانگیر به صراحت آمل یا قلعه آمل ذکر شده است. 

در کتاب «تذکره مجمل الفضلای» بقایی بخارایی نیز آمده است: «از آن گویند آرش را کمانگیر / که از آمل به مرو انداخت او تیر ».

 


  • آریا منوچهریپاسخ به این دیدگاه 19 7
    جمعه 16 خرداد 1399-6:18

    اینکه آرش مال ساریست منو یاد کشور های عرب حاشیه خلیج فارس میندازه که به دنبال تغییر تاریخند و در جواب دوستان که میگن سازی مرکز استانه باید بگم کهن بودن شهر آمل بیشتر از ساریست و آمل زمانی پایتخت طبرستان وایران بوده شهری با مردم آریایی که به آمارد ها یاد می شدند و اینکه از لحاظ علمی و عقلی هم تیر آرش باید از ارتفاع بلندی به مرو پرتاب می شد که جایی بهتر از قله دماوند پیدا نمی کرد و قله دماوند بلند ترین آتشفشان آسیا در آمل واقع شده(با افتخار)

    • الف میم پاشاپاسخ به این دیدگاه 14 3
      جمعه 19 ارديبهشت 1399-11:27

      درود به همه
      آرش کمانگیر، مازیار پور کارن ، فریدون گاوسوار ، اسپهبد خورشید و بسیاری از نام آوران سرزمین تبرستان هستند ، منوط به اینکه زادگاه شان هر نقطه ای باشد

      مشکل اینجاست یه عده بیخرد و سیاستگذار این اسطوره ها را تفکیک و مرزبندی میکنند و بین مردم تنش ایجاد میکنند واقعا جای تاسف داره ...

      جدائی از همه ی مسائل این نام آوران هزاران سال از دنیا رخت بربستند و دین شان را به این سرزمین و آئین شان ادا کردند

      تنها چیزی که هم یاد گرفتیم به یغما بردن نام این نام آوران است نه بیشتر

      نه فرهنگی نه اصالتی نه تاریخی نه جوانمردی هیچ هیچ هیچ هم نیستیم

      • مراد کیاسریپاسخ به این دیدگاه 13 5
        يکشنبه 28 مهر 1398-22:0

        من دو مناظره از آقای لطف اله اجودانی دیدم که از تسلط ایشان به کلام و ادب و تاریخ ایران لذت بردم. یکی مباحثه ایشان با دکترحداد عادل و دفاع محکمی که از رضا شاه کرد و دیگری مناظره اش یا آقای سلیمی نمین که گویا از پانتورکان متعصب است در مورد کوروش و تاریخ ایرانیان و کیانیان. حقیقتا از داشتن هموطنی که چنین شجاعانه از حقیقت دفاع میکرد به خود بالیدم. اما انتظار نداشتم که چنین بزرگی شعر فخرالدین اسعد گرگانی در باب تیرانداختن آرش را مقلوب و مسخ کند. نیازی به این کار نبود. آمل مولد آرش هست و ساری مدفنش چونکه به همراه تیر پرتاب شده اش، جانش نیز در همان لحظه از بدن خارج شد.

        • دوشنبه 12 آذر 1397-5:45


          نیاز اصلا نیست سندی باشه. تو فقط بگو قله دماوند کجاست؟! ساری یا لاریجان آمل؟! یک قله دماوند بیشتر موجود نیست و آن هم در آمل هست حالا چه بنویسندکه از مرو یا تگزاس یا ژنو انداخت یک تیر فرقی نمی کنه مهم محل پرتاب هست که از قله دماوند هست

          • خشایار شاهدشتیپاسخ به این دیدگاه 12 10
            يکشنبه 28 مهر 1398-20:42

            در کجا آمده که آرش تیرش را از قله دماوند تیر انداخته است.؟ اما دستکاری درشعر فخرالدین اسعد گرگانی که در آن آمل را جایگزین ساری کرده اند به وضوح از بیت دومش نمایان است. البته به گفته اکثر مورخان آرش از اهالی آمل بوده و ساروی ها هم نباید بی جهت برای موضوعی که سند تاریخی ندارد قیل و قال کنند. اما انداختن تیر از ساری هم منافاتی با آملی بودن آرش ندارد. قابل ذکر است در نزیکی شهر ساری کوهی به نام شاهکوه وجود دارد که زمانیکه از آن جا دیدن کردم به گفته اهالی از همین نقطه تیر آرش پرتاب شده است. پیشنهاد میکنم هم ساری و هم آمل تندیس های آرش را یکی به نام زادگاهش و دیگری مدفنش نصب کنند و اتحاد خود را نشان داده و شعر فخرالدین اسعد گرگانی را بدون دستکاری به صورت اوریجینال نگهداری کنند.

          • نه به افراطیپاسخ به این دیدگاه 23 20
            يکشنبه 30 ارديبهشت 1397-19:19

            با درود به همگی،هیچ شهری نباید تایید کند این اسطوره مختص به شهر من هست مثلا بروجرد تندیسی از ارش را در شهر خود نصب کرد و مدعی شد ارش در بروجرد متولد شده!!در ان موقع شورای شهر امل صحبتی کرد!!!اقای اجودانی صحبت های شما هیچ درستی در ان وجود ندارد و صحبت های شما همه از روی تعصب است استاد از شما بعید بود شما فقط خود تایید کرده اید این مناطق امل است و گرنه هیچ تاریخ دانی تایید نکرده اند حرف های شما هیچ سندی ندارد و معتبر نیست و همه از روی تعصب به زاد گاهتان امل است از مازند نومه در خواست میکنم منبع اصلی ویس و رامین از فخر الدین اسعد گرگانی را در اینجا برای ما بگذارند با سپاس فراوان

            • بهشت املپاسخ به این دیدگاه 30 20
              يکشنبه 30 ارديبهشت 1397-9:51

              باید خدمت دوستان ساروی که ادعای ان را دارند که ارش متعلق به همه ی مازندرانیا و ایرانیاست باید گفت که اگر شما واقعا به این عقیده باور دارید ایهنا رو برید به شورای شهرتون بگید که نام ارش رو همزمان با نام ساری کرده با این اقدام شورای شهر ساری بر همه ی استان مازندران ثابت شده که سارویا به دنبال تفرقه افکنی هستند و این که بعضیا میگن ساری مرکز پرتابه باید بگم که قدیمیترین کتابهای موجود که واقعا اصن جای هیچ بحثی باقی نمیزارند براین باورند که ارش دلیر مردی از خطه ی امل بوده و جای هیچ شکی نیست

              • ساروی ساکن در ونکورپاسخ به این دیدگاه 29 43
                جمعه 28 ارديبهشت 1397-10:42

                با درود به همه مازندرانیها بهتره به جای دعوا اروم باشید و متحد همه مازندرانی هستیم اقای نویسنده محترم بهتره بی طرف باشند و با متانت و درستی سخن بگویند امروز بالاخره به کتابخانه سلطنتی ونکور به دان تاون رفتم و با چشم خودم نسخه اصلی را دیدم اسمی از امل نبود و فخر الدین اسعد گرگانی ساری را محل پرتاب تیر معرفی کرد حیف فقط نتوانستم و اجازه ندادن از نسخه عکس بگیرم بهتره اقای نویسنده و محترم صادق باشه و مایه اختلاف بین دو شهر باستانی نشه سلام به مردم عزیز امل و ساری با سپاس.

                • ساروی ساکن در ونکورپاسخ به این دیدگاه 18 33
                  يکشنبه 30 ارديبهشت 1397-19:5

                  دوست عزیز کد من در سایت مازند نومه موجوده و مازتد نومه تایید میکنه!!! شما خیالبافی نمیتونی حقیقتو تاب و تحمل کنی!!!یه ادم بی دانش هم الان میدونه اجازه نمیدن از کتاب های تاریخی عکس برداری بشه شما حدا اقل میتونی نسخه اصلیو در گوگل سرچ کنی و ببینی یا تشریف ببرید به تهران !!!البته اگه تحمل حقیقتو داری !!!

                  • مهندس- املپاسخ به این دیدگاه 40 24
                    يکشنبه 30 ارديبهشت 1397-7:40

                    آقای کامنت نویس که مهدشت ونکوور میشینی! چرا عکس و سند رو نمی کنی اگه دیدی؟! چرا دروغ می بافی؟ مقاله آقای اجدانی استوار و علمی است. خیالبافی نکن ساری نشین

                  • پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397-15:1

                    میتولوژی" یا اسطوره شناسی علمی نوپاست که به ویژه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی تبدیل به یکی از بحث برانگیز ترین شاخه های جامعه شناسی شد.

                    اسطوره شناسان بعدها با پیوند زدن این علم به روانشناسی و زبانشناسی آن را تبدیل به یکی از مهمترین و پیچیده ترین رشته های منشعب از علوم انسانی کردند. روانشناسانی مانند فروید و یونگ تحت تاثیر مستقیم از میتولوژی به تبیین دیدگاه های خود پرداختند.

                    دیگرانی مانند "لوی اشتراووس" هم در تعیین چارچوب های زبان و ساختار آن به اسطوره ها پناه بردند.

                    مفاهیمی مانند ناخودآگاه جمعی و دلالت های زبانی بی تردید مدیون اسطوره ها هستند. کارکرد اسطوره ها از چندین بعد حائز اهمیت است.

                    نخست در تشکیل هویت جمعی و ایجاد مخرج مشترک میان اقوام و قومیت ها و دوم پیوستگی و تسری در جریان خطی تاریخ تا از این رهگذر نسل های گوناگون با توسل به اسطوره ها هویت فردی و جمعی خود را بازتعریف، بازتولید و بازنشر کنند.

                    در ایران به واسطه تاریخ طولانی و تنوع فرهنگی شاهد زایش و رویش اسطوره های زیادی هستیم که برخی از آنها در میان همه اقوام مورد احترام هستند و برخی هم در جغرافیای خاصی کاربرد و کارکرد دارند. یکی از مهمترین اسطوره های ایران که از قضا نماد از خودگذشتگی ، دلاوری و جانفشانی در راه میهن است، اسطوره آرش کمانگیر است.

                    آرش که تیراندازی به غایت ماهر و وطن دوست بود در هنگامه ای که لشگر ایران در تنگنا قرار داشت به اذن اهورا کمان بر کف گرفت تا از فراز قله ای بلند، تیری رها کندکه به واسطه آن مرز ایران را مشخص نماید. اما بهای این تیراندازی جان آرش بود که باید در راه وطن ستانده می شد.

                    آرش اما نترسید. کمان گرفت و تیر انداخت تا فرشتگاه آن تیر بر تنه درخت گردویی در دوردستها برسانند و مرز ایران را مشخص کنند. آرش جان داد اما ایران سربلند شد.

                    پر واضح است که اسطوره آرش کمانگیر مانند همه اسطوره های دنیا ما به ازای واقعی دارد منتها به مرور زمان و در طول نسل ها شاخ و برگ گرفته و به خیال نزدیک شده است.

                    اسطوره شناسان به هیچ وجه در مورد اسطوره ها به چرایی و چگونگی انجام کار نمی پردازند بلکه به اثر آن اسطوره و توانایی آن در نفوذ بین مردم توجه می کنند. به هر حال آرش کمانگیر به عنوان یکی از زیباترین اسطوره های وطن پرستانه در جهان شناخته می شود که می تواند نماد عشق به میهن باشد. اکنون اما ماجرایی در مازندران ایجاد شده است که جای تامل و مداقه دارد.

                    شورای شهر ساری در جهت گرامیداشت اسطوره آرش که برخی از منابع از جمله "ویس و رامین " فخر الدین اسعد گرگانی که قدیمی ترین منبع هم هست و همچنین گفته مورخانی مانند حمد الله مستوفی که محل پرتاب تیر را "ساری" ذکر کرده اند در صدد برآمد تا با گرامی داشتن این اسطوره سترگ، هویت جمعی مردم ساری را تقویت کند که صد البته کاری نیک و درخوری است.

                    نکته عجیب ماجرا آنجا آغاز می شود که عده ای از هم استانی های عزیز ما در آمل که البته برخی دیگر از منابع متاخر تر تاریخی محل پرتاب تیر را "آمل" و "دماوند" ذکر کرده اند ، شوریده شده و با ابراز احساسات تند، ابراز نگرانی و حتی توهین و تحقیر به ساروی ها، نسبت به این اسطوره جهانی "احساس مالکیت" کردند و با نسبت دادن تام و تمام آرش به آمل، شورای شهر ساری را به سرقت مفاخر آمل متهم کردند.

                    جای شکی نیست که منابع تاریخی از "آمل" ،"رویان" و "طبرستان" هم به عنوان محل پرتاب تیرآرش نام بردند همانگونه که از "ساری" هم نام برده شده است.

                    پس دوستان و هم استانی های عزیز ما در آمل هم حق دارند برای "آرش" بزرگداشت بگیرند و آن را گرامی بدارند.

                    مشکل اینجاست که نباید نسبت به آن احساس مالکیت داشته باشند چرا که تاریخ و اسناد تاریخی را نمی شود یک شبه و یک روزه تغییر داد یا از میان برداشت. شاید اشتباه همشهریان آملی از غلط خوانی مجموعه ویس و رامین آغاز شد.

                    چرا که برخی ها به دلیل اشتباه "دهخدا" در نقل قول از ویس و رامین و شاید هم دستکاری لغتنامه دهخدا توسط برخی از افرادی که دوست داشتند قله دماوند را به عنوان نماد استفاده کنند، به جای کلمه "ساری" در بیت معروف ، از کلمه آمل استفاده کردند و همین اشتباه سبب شد

                    تا با مراجعه به متن غلط دهخدا به جای منبع اصلی که خود کتاب ویس و رامین است گمان کنند شعر فخرالدین اسعد، آمل را محل پرتاب تیر ذکر کرده است در صورتی که در هیچ کدام از منابع اصلی ویس و رامین از کلمه آمل استفاده نشده است.

                    البته شاید حق داشته باشند چرا که به وفور در سایت های مختلف به جای ارائه منبع اصلی، از ویکی پدیا و لغتنامه استفاده شده است که نشان دهنده بی اطلاعی افکار عمومی آمل از وجود منابع اصلی در ایران و دیگر کتابخانه های معتبر جهان است.

                    متاسفانه در این بین برخی از اعضای شورای شهر آمل هم مانند انسانهای مبتدی رفتار کردند و به جای اینکه نخست تحقیق کنند که منابع اصلی و اسناد در مورد این شعر معروف و منظومه ویس و رامین چه می گویند، عنان احساسات از کف دادند و با شمشیر آخته به میدان آمدند. کتاب هایی از نسخه اصلی در بزرگترین کتابخانه های دنیا اعم از کانادا، انگلستان، روسیه، هندوستان، آلمان و البته در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی موجود است که متفق القول نوشته اند:


                    اگر(از آن) خوانند آرش را کمانگیر / که از ساری به مرو انداختی(انداخت یک) تیر

                    سند ها که سرجایشان هستند.

                    اگر لازم باشد ما هم همه اینها را منتشر می کنیم. عده از همکاران و نویسندگان ساری هم که منتشر کردند.

                    اگر هم استانی های عزیزمان در آمل دوست ندارند واقعیت را باور کنند مشکل از ساروی ها نیست. در انتها تاکید می کنیم که آرش اسطوره ای جهانی و متعلق به همه مردم ایران است و منابع متاخرتر هم از آمل و دیگر مناطق را به عنوان محل پرتاب تیر ذکر کرده اند.

                    همانطور که استاد حسین اسلامی عزیز گفتند،همه این دوستان و هم استانی ها مانند ساروی ها حق دارند برای آرش کمانگیر و جانفشانی او در راه میهن بزرگداشت بگیرند. کسی مالک "آرش" نیست .../صدای رسانه

                    • بی فرهنگی ممنوعپاسخ به این دیدگاه 3 3
                      يکشنبه 5 آبان 1398-3:35

                      آقا یا خانم. اولا در کلام و صحبت درست برخورد کنید. دوم اینکه ما مازنی ها باید فقط و فقط به این افتخار کنیم که اسطوره و قهرمانانی داشتیم و داریم . نه اینکه بر سر هم بکوبید. متأسفم برای آنهایی که دم از شعور و ادب میزنند. شما هم به ساری و مردمانش بی احترامی نکنین بلکه به خود و شعور خود کردید. درود بر مازندران.

                      • چهارشنبه 12 تير 1398-18:56

                        دوست عزیز منابع شما دست بالا تا ۷۰۰ سال پیش است. ما دقیق میدانیم که داستان ارش چه بود ولی مشکل از کج فهمی عوام است. شما اگر تاریخ، ادیان و ژنتیک بشر را مطالعه کنید برایند اینها چیز های جالبی است که بسار ذهن شمارا باز میکند. نکته دیگر ساری دست بالا یک روستا مثل ری اطراف آمل بود.
                        واقعیت ارش
                        ارش از کمانداران دوران پیشدادی بود، جنگ بین ایران و توران بود، جنگ در شمال شرق ایران بود، تورانیان وارد ایران نشدند، چرا همه فکر میکردند از آمل تیر زده شد؟
                        برای درک بهتر باید به تاریخ آماردها توجه کنید مردم آمارد دو دوره از تاریخگروهی از آنها جابجا شدند اوین گروه به شرق و اطراف رود جیحون یا آمودریا که نام خود را از آماردها دارد و دوی به شمال شرق ایران تا سوریه و لبنان کنونی، اوداستان آرش مربوط به املیهای رود جیحون است انجا هم شهر آملی ساختند و دلید کجفهمی های تاریخ داناها این بود
                        اما امروز میدانیم که شهری پیدا شده و تمدنی بوده و نام ان نیز به آمل مربوط بوده است
                        ارش تیر خود را از ان شهر زده است
                        یا ارش دشمن را با کمانداران خود تا انسوی رود جیحون راند
                        ساری در ان دوران وجود خارجی نداشت حتیتنها راه که ساری خود را به این داستان مر کند این است که ساری هم ادعا کند ما هم مثل ری که ریشه شهر تهران است روستایی از روستاهای اطراف آمل بودیم

                        • حسنجان پی بندیپاسخ به این دیدگاه 5 12
                          يکشنبه 28 مهر 1398-20:58

                          ساری با صد کیلومتر فاصله از آمل اگرهم روستا بوده ، روستای آمل نبوده. اما عزیز دل برادر، در شهریت ساری از عهد کهن نام و نشان زیادتر آمل اگر نباشد کمتر نیست. معنی ساری را در متون سانسکریت باید جستجو کرد که به معنی شهر نارنجی یا همان به رنگ پرتقال از دوران کهن بوده است. در یورش اعراب به مازندران تقریبا 80 سال بعد از جنگ نهاوند گروه بزرگی از زرتشتیان از مازندران به هند کوچ کردند و در نزدیکی احمد آباد هند ساکن شدند و نام شهر خود را نوساری گذاشتند. اما نگذاشتند نو آمل. چرا.؟ جوابش ساده است. ساری شهر مهمتر و کرسی مازندران در آن ایام بوده است. همین!

                      • علی اکبر عنایتیپاسخ به این دیدگاه 14 4
                        پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397-9:26

                        با سلام و احترام
                        چو ایران نباشد تن من مباد
                        همه ی ایران سرای من است
                        دوستان و شهروندان عزیز مازندرانی ، خواهشمندم به مهر با یکدیگر رفتار کنیم . ساری ، بابل ، آمل و سایر شهرها همه بخشی از تبرستان کهن و ایران عزیز است . برای ما چه سودی خواهد داشت این جدل های بی حاصل ؟ طی ساله و دهه های گذشته همواره بر طبل جدایی مان کوبیدیم و در روبروی یکدیگر قرار گرفتیم . استادان و دانش آموختگان رشته ی تاریخ به خوبی می دانند که ما تاریخ می خوانیم تا امروز و فردای مان را بسازیم نه اینکه در گذشته متوقف شده و باقی بمانیم .
                        پرسشم از هم استانی های عزیز اینست : آیا تنها دو شهر ساری و بابل بهارنارنج دارند ؟ در دیگر نقاط مازندران خبری از بهارنارنج نیست ؟ درحالیکه می دانیم آب و هوای معتدل شمال ایران ، خاک حاصلخیز و باران کافی در سراسر این ناحیه سرسبز مجال رشد درخت نارنج و شکوفه های معطر آنرا فراهم می سازد ، پس باید گفت تمامی مازندران و شمال ایران سرزمین بهارنارنج است نه شهری خاص !
                        دوستان گرامی ، مازندران نقش بزرگی در پاسداری از ایران و نگهبانی و انتقال فرهنگ و تمدن ایرانی دارد . بدون تردید در سراسر تاریخ این سرزمین مردان و زنان بزرگی زیسته اند که در عرصه های مختلف سیاسی ، نظامی ، علمی ، فرهنگی ، دینی و .... نقش آفرین و تاثیرگذار بوده اند .
                        تبرستانیان هزاره های پایداری را آفریدند و به یقین در خلق این حماسه ها از اسطوره هایی چون آرش الهام گرفته اند . چه فرقی می کند که آرش آملی ، ساروی یا حتی بابلی باشد . مهم این است که او یک ایرانی است. و در برابر دشمن از آب و خاک ایران به بهای از دست دادن جان شیرین پاسداری کرده است .
                        اگر آرش اسطوره و یا داستان خیالی در دل تاریخ باشد ، بی شک آرش های بسیاری در طول تاریخ پر فراز و نشیب ایران بوده اند که برای نام ایران از جان خود گذشتند . شهیدان میهن در هشت سال دفاع مقدس به یقین آرش های واقعی ما هستند . مردان و زنانی که در طول تاریخ ایران از این خاک پاسداری کرده اند هریک آرش واقعی تاریخ ما محسوب می شوند .
                        ای کاش بجای استفاده قوم گرایانه و بوم گرایانه از تاریخ که حاصلی جز رویارو قراردادن خودمان ندارد و موجب افتراق و جدایی می شود ، همچواآرش باشیم و در مواجه با دشمن بگوییم :
                        "منم آرش
                        سپاهی مرد آزاده
                        به تنها تیر در ترکش
                        آزمون تلختان را اینک آماده
                        مجوئیدم نسب
                        فرزند رنج و کار"
                        پاینده باشید.

                        • پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397-2:10

                          در مورد آرش اطلاعات ندارم ولی چرا شورای شهر از مازیار بزرگ چیزی نگفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
                          ولی در کل اسطوره فراموش نشدنی,... خودمونو عشقه.مازندنومه سانسور نکنیا.

                          • چهارشنبه 26 ارديبهشت 1397-9:23

                            سلام بر استاد عزیز
                            ممنونیم که منابع مربوط به محل تیرانداختن آرش و نقل قول های مربوط به آن را معرفی کردید. واقعا به درستی فرموده اید این اختلاف های مطرح شده بر سر آرش هر چه باشد، جدالی علمی نیست. بنده هم نظری دارم که ممکن است خطا باشد با این حال بدون هیچ قصد جسارتی آن را خدمتتان عرض می کنم. لحن مطلب به گونه ای است که گویا خود حضرت عالی تمایل داشته اید تا آرش را آملی معرفی فرمایید مثلا نوشته اید:
                            « بسیاری از منابع به طور مستقیم یا غیر مستقیم دلالت بر صحت انتساب آرش به آمل دارند.»
                            اما "ظاهرا" شواهدی که ارائه فرموده اید در این مورد چیزی نگفته اند. محل تیر انداختن آرش یک چیز است (چه ساری باشد و چه آمل) و اینکه او اهل کجاست چیزی دیگر. در تمامی شواهد مورد نظر شما به گفته خودتان «محل تیراندازی» آرش را آمل ذکر کرده اند و این نمی تواند دلیل بر انتساب او به آمل باشد. همان طور که اگر کسی در جنگ ایران با عراق در خرمشهر جنگیده باشد لزوما اهل خرمشهر نیست.
                            این برداشت من است و اگر به خطا رفته ام مرا ببخشایید

                            • جمعه 28 ارديبهشت 1397-11:31

                              برای این نیست که آ رش د ر جنگ تیر انداخت بلکه عزت پایگاه آرش و عزت جای پای او به وقت انداخت تیر در پرتاب افسانه ایش که فرصتی تاریخ ساز شد ، انگیزه احتجاج است .

                            • سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-20:25

                              جناب آجدانی مراجعی که نام ساری را بردند به نظر شما سطحی و اما به آمل اشاره کردند آن هم آیا درست یا نادرست از نظر شما متقن است.
                              شما هم می دانیم و من هم می دانم که این موضوع یک اسطوره دوست داشتنی می باشد که در واقعیت هیچ وقت وجو ندارد پس برای آن زادگاهی به نام آمل نتراشید

                              • سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-19:9

                                با درود یعنی دو تاریخ قدیمی و معتبر را نادیده میگیرند و فقط به خاطر تعصب به املی بودن دو سند مهم راجع به ساری ارش فقط میشه املی؟؟؟ساری شهر بهار نارنج نیست و از بابل کپی نکرد ساری پایتخت بهار نارنجه رامسر تنکابن هم جشواره بهار نارنج میگیرن حتی بهشهر و قایمشهر هم مدعی شهر بهار نارنحن تعصب خیلی زشته

                                • توهین به اعتقاد دیگران نیز از بلوغ علمی فاصله زیادی داردپاسخ به این دیدگاه 22 8
                                  سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-13:42

                                  جناب آجدانی ! اظهار نظر آزاد است . اگر هم با نظر شما در تقابل باشد .
                                  مازند نومه با دقت و احتیاط مطلبی حائز اهمیت را با کسی در میان میگذارد که عنوانش استاد تاریخ است . اما استاد با بی احتیاطی پاسخی توهین آمیز می دهد ، این شایسته یک معلم تاریخ نیست .
                                  راحت طلبی و مسئولیت نشناسی دانشکده های تاریخ در ارتباط با مازندران باستانی برای همه آشکارست دهه ها و دهه ها تاریخ مازندران در فضای غبار آلود تعبیر اسطوره ای حضرات ، کما کان باقی مانده، از تلاش علمی جهت بیرون کشیدن تاریخ از دل اسطوره خبری نیست .
                                  اطلاع دارید که همت تاریخ پژوهان اروپایی تاریخ کهن یونان و روم را از دل اسطوره های هومر (ایلیاد و ادیسه )که هزار و پانصد سال پیش از شاهنامه سروده شد ند بیرون کشیده و تاریخ مستندی با استفاده از اسطوره ها فراهم ساخته است . در ایران ما اما ، آقای آجدانی و نظائر ایشان هنوز خود را برای اولین قدم به زحمت نینداخته اند. به جای این کار بر علیه یک شهروند صاحب مقام که به هویت قومی و ملی خوداحترام می گذارد زبان توهین باز می کنند .به جرم این که مطلبی را بازگو می کند که در اسناد تاریخی معتبر به آن با صراحت اشاره شده است . او خیالبافی نمی کند . او به درستی می پرسد مگر کهن ترین اسناد به آرش و ساری اشاره مستقیم نمی کنند ؟
                                  آقای آجدانی حق دارند در مقابل این اظهار نظر به استدلال بپردازند نه آن که توهین کنند . از ایشان و همکارانشان خواهشمندیم به جای اسطوره انگاری و یا اسطوره بافی با استفاده از نوشته های اصیل و پرداختن به تحقیقات میدانی ، پرده از تاریخ بردارند و تاریخ را بازگو کنند . اگر تاریخ به تعبیر علمی آن به روی کاغذ بیاید این اختلاف نظر ها رنگ می بازد .
                                  قله دماوند البته به آمل نسبت به ساری (ر فاصله هوایی )کمی نزدیک تر است . اما قله دماوند از شهر آمل پیدا نیست . تماشای تمام قدآن هدیه طبیعت به مردم ساری است . قله دماوند در ساری به هیئتی بسیار تماشایی است . همیشه در معرض تماشای ساکنین منطقه و مردمی است که به ساری سفر می کنند . این وضع توجه مردم ساری و مسافرین به این شهر را چه در گذشته و چه امروز همیشه به خود جلب نموده و می کند . آن کس که به ساری و اطراف آنست قله با شکوه و اعجاب انگیز دماوند را بسیاری اوقات اگر هوا مه آلود نباشد چون نمایی از نزدیک تماشا می کند .

                                  • سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-13:3

                                    اقای مازندنومه سوژه ای به غیر از ساری نداری هر روز علیه ساری مطلب میزاری.در هر صورت اعضای شورای شهر منتخب مردم ساری هستند.
                                    مگه فقط عشوری نماینده شهره.شما سخنگوی ایشون هستی.ادم بیسواد هم بیا ساری تغییرات رو ببینه متوجه میشه .شما فقط داری ادای مایلی کهن رو در میاری تا مطرح بشی.

                                    • سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-11:6

                                      با سلام
                                      به نظر شما أرش مركز استان رو ول كرده ، اين همه راه كوبيده رفته جاده هراز يك تير بندازه؟!؟!؟ يه ذره با عقل جور در نمياد

                                      • عالین نجاتیپاسخ به این دیدگاه 29 13
                                        سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-9:56

                                        با درود به دوستان خوب مازندنومه
                                        تشکر بابت پرداختن به موضوعی مهم که به لطف تلگرام از کیفیتش کاسته شد اما اصل ماجرا همچنان باقی است.

                                        ابتدا این مسئله را عرض کنم که متاسفانه بدفهمی از مصوبه شورای شهر حتی در سایت شما و در دیدگاه آقای آجودانی هم ادامه یافته است.

                                        برای من عجیب است که چگونه موضوعی واضح و روشن تا این اندازه باژگونه میشود.

                                        در کجای مصوبه شورای شهر ساری آمده است که آرش ساروی بوده است؟
                                        کدامیک از اعضای شورای شهر ساری تابحال گفته اند که آرش ساروی است؟
                                        کدامیک از روزنامه نگاران جدی و محققان ساروی گفته اند آرش ساروی است؟

                                        همه حرف این است که در دیوان ویس و رامین و مستوفی که درمتن شما هم به آنها اشاره شده،؛ ساری «محل پرتاب تیرآرش» و نه «محل تولد» او .
                                        حالا محققان و استادان بروند و تحقیق کنند که این اسطوره ی دوپهلوی واقعی و خیالی در کجا به دنیا آمده است. که آن موضوع دیگری است.

                                        پس اول از همه این سوتفاهم را مرتفع کنم که هیچکس ادعای ساروی بودن آرش را ندارد و هرکس چنین ادعایی کرد بی شک نادرست است،

                                        و اما بعد

                                        سوتفاهم دیگر این است که شما طوری می گوئید انگار گفته شده ساری مرکز ثقل عالم است یا از ضیافت افلاطون تا کتاب آبی ویتگنشتاین همه جا حرف از ساری است، نخیر!
                                        ادعای ساروی ها این است که لطفا ویس و رامین را دستکاری نکنید و به جای ساری در آن آمل نگذارید.

                                        آقای دکتر آجودانی هم برای رد ادعای ساروی ها و منتسب کردن محل پرتاب تیر آرش به آمل شهر زادگاهش، مثال هایی آورده که در هیچکدام از آنها حتی یکبار هم نام آمل دیده نمی شود.
                                        ای کاش شما هم برای بررسی این ماجرا به سراغ تاریخدانی بی طرف می رفتید نه اینکه مثلا برای قضاوت بازی ایران و مراکش داور مراکشی بگمارید.
                                        ایشان مناطق یادشده را تعبیر به آمل کرده اند و مدعی هستند مثلا مانوش و ایریوخشونه همان آمل است.

                                        حالا ما دو سند داریم که نام ساری را به صورت واضح محل پرتاب تیر آرش ذکر کرده که منابع معتبری هم هستند. از طرف دیگر منابع معتبر دیگری داریم که مکان های دیگری را ذکر کرده ولی نامی از آمل نبرده است.
                                        شما خودتان بین این دو وضعیت حق بیشتر را به کدامیک می دهید؟

                                        اصلا فرض کنیم حق مساوی دارند، ایا رفتار دوستان آملی یا همین برخوردوکلمات مورد استفاده آقای آجودانی شایسته مباحثه منطقی و تاریخی است؟

                                        تخصص آقای آجودانی در بازه ای از پادشاهی قاجاریان برای بنده قابل احترام است اما دلیل نمیشود حرف ایشان در باره کل تاریخ مرجع تکیه و قضاوت باشد یا تعریف کردن آقای جمشید مشایخی از آب وهوای خوش آمل با اسناد معرفی شده توسط ساروی ها برای اثبات صحت بیت ویس و رامین گرگانی برابری کند.

                                        من 3 سال درگیر این ماجرا بودم و بی شک به شما می گویم که ساری در ویس و رامین صحیح است و نه آمل.

                                        شخصا سه سال است که در باره محل پرتاب تیر آرش در 17 محل سند خوانی جستجو کرده ام و اگر تابحال نتایج این تحقیقات را منتشر نکردم به خاطر همین فضای مسموم رقابتی بود و دلم می خواست در سکوت کار را تمام کنم که البته دوستان شورا نگذاشتند و مثل همیشه بند را آب دادند.

                                        به هر روی آقای صادقی می داند که مازندنومه از معدود رسانه های مورد احترام من است و در این پیام هم خواستم 3 سوتفاهم مهم را برطرف کنم اما در باره محل پرتاب تیر آرش از آمل در منابع دیگری به جز ویس و رامین پذیرای نظر همه دوستان هستم.

                                        شاید آملی های گرانقدر منابع بیشتر و متقن تری یافتند و به بحث گذاشتند آنوقت بنده و هر آدم منطقی دیگری باید پذیرا باشد.

                                        حرف این است که با فحش دادن و تحقیر هیچ چیزی درست نمی شود

                                        • پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397-12:24

                                          دقیقا مشکل از همینجا شروع شد که بعضی ها عمدا یا سهوا در کتاب فخرالدین اسعد دست بردند و به جای ساری نوشتند آمل!!! اگر این اشتباه پدید نمی آمد الان اینهمه سوء تفاهم هم نبود. جناب دکتر آجدانی عزیز... شما که اهل کتاب هستی! انتظار می رود حقیقت را فدای مصلحت ناسیونالیستی و قبیله گرایی خودت نکنی ... هیچ سندی وجود ندارد که منظومه ویس و رامین نوشته باشد از آمل انداخت تیر!!! اینکه چرا نقل قول اشتباه دیگرانی مانند علامه قزوینی را به عنوان سند مطرح میکنی خیلی عجیب است!! خیلی خیلی عجیب است !!!!!!!!

                                          • آرش کمانگیر آملیپاسخ به این دیدگاه 4 2
                                            دوشنبه 4 بهمن 1400-23:12

                                            اتفاقا من بارها از افراد شنیدم که در منظومه ویس و رامین نام آمل هست ولی برخی گفتند این اشتباه طاغوت بوده. چون کتاب چاپ دوره پیش از انقلابه. هرکی هم گفته سند اصلیشو دیدم دروغ میگه چون تابحال سندی نیاورده. مهمترین چیز اما پرتاب تیر از دماونده. هیچگاه که نمیان از شهری که کوه بلندی نداره، نمادسازی نمیکنن. اسطوره و نماد همیشه پیرامون بزرگان هست.

                                          • پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397-0:13

                                            اگر شورای شهر ساری دنبال ساروی فرض کردن آرش نیست، دنبال چیست؟ چرا ساری مرتب اشیه سازی می کند؟ مگر در ساری گلی غیر از بهارنارنج نبوده که دد بابلی ها رو دراورده؟ مگر در اسطوره ها نامی غیر از ارش نیست که داد املی ها رو دراورده؟ ساری یا چیزی ندارد که به نمادهای شهرهای اطراف دست اندازی می کند یا اگر دارد ضعیف است و به درد نمادسازی نمی خورد. در ثانی این چه استدلالی است که اگر اجدانی املی است نمی تواند نظر علمی دهد؟ مگر بازی دو تیم استقلال و پرسپولیس را داور تهرانی و ایرانی قضاوت نمی کند؟ شما به ادعاهایش نقد وارد کن نه این که اهل کدام شهر است. پس تو هم که ساروی هستی شانیت نداری از این موضوع صحبت کنی. چون منفعت داری در این جدل. حرف درست را باید شنید نه این که گوینده اهل مراکش است یا ایران!

                                          • سه شنبه 25 ارديبهشت 1397-9:11

                                            متاسفانه افرادی در این خصوص نظر میدهند که هیچ گونه مطالعه ای ندارن سند های مهم و چند صد ساله تاریخی که در ایران و جهان وجود دارد نام ساری نوشته شده


                                            ©2013 APG.ir