«سلفی با نیلوفر» در انتظار حقیقت
مستند «سلفی با نیلوفر» را افشین آذریان -مستندساز تنکابنی- به تازگی تولید کرده و نخستین متقاضی شرکت در دوازدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» شده است.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهانآرای: ثبتنام شرکت در دوازدهمین جشنواره فیلم مستند سینما حقیقت از همین هفته آغاز شد و مستندسازان تا 31 شهریور فرصت دارند که تقاضای حضور آثارشان را ثبت کنند.
معمولا نام مازندران به واسطه حضور آثاری از مستندسازان مازندرانی هر سال بین استانهای دارای نماینده در جشنواره سینما حقیقت دیده میشود.
مستندسازان بااستعداد و ایدهپرداز مازندرانی علاوه بر حضور در این جشنواره، تا کنون در جمع هیأت داوران و برترینهای این جشنواره هم قرار گرفتهاند. امسال نیز این اتفاق رقم خورده است و نخستین اثری که به عنوان متقاضی حضور در دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت در سایت این جشنواره ثبت شد، مستندی از «افشین آذریان» مستندساز اهل تنکابن است.
این مستندساز 42 ساله اخیراً تولید مستند «سلفی با نیلوفر» را به پایان رساند و آن را به دبیرخانه جشنواره سینما حقیقت فرستاد تا در صورت تایید هیأت انتخاب، به بخش نهایی این جشنواره معتبر راه یابد.
«سلفی با نیلوفر» مستندی درباره تخریب تدریجی تالاب انزلی است که علاوه بر کارگردانی، پژوهش، فیلمبرداری، صدابرداری، صداگذاری، تدوین و تهیهکنندگی آن را هم خود آذریان انجام داده است. به بهانه تولید مستند «سلفی با نیلوفر» و شرکت دادن آن در جشنواره سینما حقیقت، با این هنرمند به گفتوگو نشستیم:
*آخرین گفتوگویی که با شما داشتیم درباره مستند «سه سال و یک قرن» بود که از زندگی استاد فقید «منوچهر ستوده» ساخته بودید و بهمن 1394 منتشر شد. «سلفی با نیلوفر» تنها اثر پس از «سه سال و یک قرن» است؟
همزمان با «سلفی با نیلوفر» 3 اثر «مُذَهِّب»، «قوی جمشید» و «روزی معلم بود» را هم کار کردم که همگی در دست تولید هستند. «سلفی با نیلوفر» را به خاطر فراگیری سوژه و حساسیت و اهمیت آن، زودتر تکمیل کردم و برای سینما حقیقت فرستادم که با خبر شدم نخستین اثر ثبت شده در سینما حقیقت امسال «سلفی با نیلوفر» است.
*با این حساب پیش از پرداختن به «سلفی با نیلوفر»، نگاهی مختصر هم به این 3 مستند شما داشته باشیم. سوژههای آن 3 مستند مربوط به مازندران هستند؟
بله. هر 3 سوژه به مازندران و غرب استان ربط دارند و شخصیت محور هستند. «مُذَهِّب» مستندی درباره یکی از تابلوهای نفیس و گرانبهای «فرشید پورابراهیم» هنرمند تذهیبکار تنکابنی است. او طی 7 سال بزرگترین تابلوی تذهیب خاور میانه را کار کرد. از پروسه تولید این تابلو یک مستند ساختم که هنوز تکمیل نشده است. او تابلو را تکمیل کرد و حتی دو شرکت قیمتگذاری آثار هنری، پس از دیدن اثر برای آن قیمت بسیار بالایی را تعیین کردند. اثر بینظیری است که هنوز در خانهاش مانده است. منتظر بودم اتفاق خوبی برای این اثر هنری نفیس معاصر بیفتد تا پس از آن مستند را رونمایی کنم. متأسفانه به اثر گرانبها و ارزشمند او هنوز توجهی نشده است.
*«قوی جمشید» و «روزی معلم بود» چطور؟
این مستند البته در مرحله پیشتولید قرار دارد. مستندی درباره شهر پرطرفدار و گردشگرپذیر سلمانشهر است که در گذشته ناماش متلقو بود. سلمانشهر امروزی، توسط تاجری به نام «جمشید حوانشیر» تاسیس شد. او کتابی از خاطراتاش نوشت که خواندن این کتاب به من ایده ساخت این مستند را داد. جوانشیر تمام عشق و علاقه و ثروتش را در این شهر گذاشت. در آخرین صفحات کتابش نوشته «من که یک روز تاجر و واردکننده آلات کشاورزی به ایران بودم، تمام زندگی و هستی خودم را در راه آبادانی شهری که مثل فرزندم دوستش داشتم هزینه کردم و در یک آپارتمان 70 متری اجارهای تهران زندگی میکنم.» او مهر 87 درگذشت و بنا به وصیتاش در همین شهر به خاک سپرده شد. «روزی معلم بود» هم در مورد استاد «علیاصغر یوسفنیا» از تاریخنگاران مازندران و به ویژه غرب استان است که بنا دارم این مستند را تا آخر امسال تکمیل کنم.
*اما «سلفی با نیلوفر». چه شد که تالاب انزلی را انتخاب کردید؟
پدر و مادرم تنکابنی هستند، اما پدرم در رشت کارمند امور مالی صدا و سیما بود. متولد رشت هستم و چند سال در این شهر زندگی کردم. آن زمان زیاد به انزلی زیاد میرفتیم و تصاویر و منظرههای این شهر مانند اسکله و کشتیها و تالاب همیشه برای من جذابیت داشت. تالاب انزلی پر از انواع ماهی و گونههای گیاهی زیبا بود که معروفترین آنها نیلوفر است. چند سال پیش مسافرتی به انزلی داشتم و دیدم مثل بسیاری از تالابهای کشورمان که از بین رفتند و در حال از بین رفتن هستند، این سرطان به جان اکوسیستم منطقه ما هم افتاده است. امروز به جای ماهی و نیلوفر، بطریهای خالی نوشابه و آب معدنی و زبالهها را میبینیم. این باعث شد تصمیم بگیرم مستندی در مورد این تالاب بسازم.
*مستندهای محیط زیستی به خاطر پرتعداد بودن سوژه و زیاد مورد توجه قرار گرفتن معمولا ممکن است در ساختار به تکرار و تشابه دچار شوند. چه کار کردید که این اتفاق برای اثر شما نیفتد؟
معمولا مستندها بین 15 تا 60 دقیقه هستند. اما این مستند حدودا 10 دقیقه و 40 ثانیه است. ضمن این که صرفا به تالاب انزلی نمیپردازد. سعی کردم این تراژدی که برای سایر تالابهای کشورمان مانند میانکاله و گاوخونی و دریاچه ارومیه به وجود آمده را هم به این مرداب تعمیم دهم که به صورت واضح دیده میشود. در حقیقت یک کار ترکیبی است. در بخشهایی از مستند تصویر و صدا در حالی که به هم هیچ ارتباطی ندارند، با هم رابطه پیدا میکنند. برای نمونه طبیعت دوست اصفهانی از فاجعهای که برای زایندهرود و تالاب گاوخونی پیش آمده صحبت میکند، اما تصاویر مربوط به مرداب انزلی است. در «سلفی با نیلوفر» دنیایی بزرگتر از تالاب انزلی را نشان دادم و همه مناطق مشابه در کشور مد نظر قرار دارد.
*پس مخاطب احتمالا با مستندی متفاوت و سریع مواجه خواهد شد.
این مستند نوعی کلاژ است و ساختاری پازلی دارد. ارجاعات مختلفی از محیط زیست و هنر وارد کار کردم. مثلا در بخشی از فیلم صدای گوینده رادیو را میشنوید که در برنامهای هنری مطلبی که «آنتونن آرتو» در کتاب «ونگوک مردی که جامعه او را خودکشی کرد» را میخواند. همه این اجزا در کنار هم قرار گرفتهاند تا به شکل ژرف و گستردهتری پیام انتقال داده شود. انتخاب این سبک حاصل طرح قبلی نبود. در دل کار و زمانی که تصویربرداری را آغاز کردم و به تدوین رسیدم به مرور شکل گرفت. پژوهش کار نیز ترکیبی از خود پژوهش، پیش تولید و تولید بود.
*دستتان برای افزایش زمان مستند باز بود. چرا روی 10 دقیقه کار را بستید؟
برای من چند آیتم مهم بود. این که خسته کننده نباشد، زود هم تمام نشود، یا این حجم محتوا و تصویر و صدا از سوژههای مختلف مخاطب را گیج نکند. معمولا در کارهای مستند زمان برای من مهم نیست. زیاد به این فکر نمیکنم حتما در نیم ساعت یا 10 دقیقه کار را ببندم. چیزی که برای من در کار مستند همیشه اهمیت دارد این است که بتوانم پیام خودم را برسانم.