مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، حلیمه خادمی: 17 مرداد علاوه بر این که روز خبرنگار و سالروز شهادت محمود صارمی –سرپرست ایرنا در مزارشریف- است، سالروز عروج آسمانی شهید رشید پاریاوفلاح –دیپلمات ایرانی و مازندرانی- نیز هست. به همین مناسبت نگاهی داریم بر زندگی و فعالیت های این شهید.

*تولد در اوریم سوادکوه

28 اسفند 1340 -زمانی که زمستان راهی جاده ی رفتن بود- روستای اوریم سوادکوه شاهد تولد کودکی «رشید» بود. روشن پاریاوفلاح و همسرش زینت گران؛ بهار را با تولد «رشید» کمی زودتر جشن گرفتند.

*آغاز مبارزه

رشد «رشید» در خانواده ای دیندار از او جوانی معتقد ساخت. او با حضور در مساجد و فعالیت های مذهبی بالید. سال 59 حضور  چشمگير در فعاليت های انقلابی ومذهبی داشت؛ به خصوص مبارزه با عناصر خود فروخته ضدانقلاب و گروهک منافق.

حضور مداوم در بحث های خیابانی جهت افشای چهره واقعی گروهک ها، مطالعه کافی برای مناظرات ، جذب بعضی از عناصر گروهک ها و مجروح شدن به دست عوامل منافق در چندنوبت، گویای خواندن حدیث مفصل از این مجمل است.

*سربازی

خدمت سربازی در پادگان 02 شاهرود نقطه عطف  زندگی معنوی رشید بود. ورود به واحد عقیدتی سیاسی ارتش در نیمه اول سال 1360 و حضور در کلاس های حدیث و قرآن، شهید را به معلمی بدل کرد که همه از محضرش درس اخلاق می آموختند. شیر مرد سوادکوهی دلاورانه در لباس مقدس سربازی راهی جبهه ها شد.

*حوزه

شهید پاریاوفلاح چون کویری که به دنبال باران بود، کنار جنگ و تاثیری که از کلاسهای عقیدتی و جبهه ها می گرفت، با ورود به حوزه علمیه امام صادق (ع) کوتنای قائم شهر وارد بخش جدیدی از زندگی خود شد.

او سال 62 به عنوان نیروی داوطلب از سپاه سوادکوه به جبهه های نور اعزام شد. رشید علاوه بر حضور در گردان های رزمی، با توجه به داشتن استعداد در مداحی، از جمله احیاگران مجالس دعای کمیل و توسل در لشکر ویژه 25 کربلا شده بود.

این شهید بزرگوار با ورود به حوزه علمیه قم در اواخر سال 1364  به ادامه درس طلبگی پرداخت تا اینکه از سوی بنیاد شهید سوادکوه جهت فعالیت های فرهنگی به همکاری دعوت می شود.

*باز جبهه

رشید پاریاوفلاح بار دیگر عازم جبهه شد و در عملیات کربلای 5 حضور یافت. او در سال ٦٧  در قم در زمان تحصیل، به جرگه سياست خارجه درآمد و همکاری اش را با وزارت امورخارجه آغاز کرد.

*وزارت خارجه-ازدواج

رشید پاریاوفلاح به تدریج به عنوان يكی از كارگزاران فعال و برگزيده سياست خارجه مطرح شد. همان سال هم ازدواج کرد كه حاصل اين پيوند، ٣ فرزند به نام های محمدطاها ، حسين و محسن است.

*دانشگاه  و ماموریت ها

 شهید پاریاو فلاح با درخشش در آزمون ورودی کارشناسی علوم سیاسی، در سال 1370  وارد دانشگاه شد و هم زمان به عنوان يكی از كارگزاران سياست خارجه به کار خود ادامه داد. مرد روزهای جنگ اولین مأموریت موقتش را سال 1374 در کشور افغانستان آغاز کرد و پس از آن  در  سال 75  با مأموريت موقت دیگر در شهرهای كابل، باميان و مزار شريف افغانستان فعالیتش را ادامه داد. او در سال 76 به عنوان مأمور ثابت در سركنسولگری مزار شريف افغانستان مشغول به كار شد.

*شهادت

روحیه شجاعت، شهادت طلبی وهمت والای شهید پاریاوفلاح در افغانستان، هر کسی را در آن سرزمین شیفته خود می کرد. تلاش های صادقانه و اخلاق نیکوی او همه را مدیون و شرمنده خود کرده بود.

روحیه شهادت طلبی و عشق رسیدن به معشوق در وجود حاج رشید مربوط به زمان جنگ خودمان و مکان خاصی نبود. 17 مردادماه سال 1377 حاجت حاج رشید پاریاوفلاح بر آورده شد و او به همراه ٨ تن ديگر از بهترین فرزندان اين مرز و بوم توسط گروه طالبان در مزار شريف به شهادت رسید.

*بعد از شهادت

او و دوستانش در زيرزمين ساختمان  کنسولگری، بدون توجه به قواعد ديپلماتيک، به شكلی بسيار مظلومانه تيرباران شدند .تا یک ماه از سرنوشت اين 9 نفر گزارشی منتشر نشد، تا اين كه اجساد آنان در يک گور دسته جمعی در خرابه‌های پشت كنسولگری پیدا شد.

 طالبان  برای اینکه نشان دهد اين افراد بيرون از كنسولگری بوده اند و اين جنايت، كار آنان نبوده، پيكر شهدا را به گودالی در خارج از كنسولگری منتقل کرده بودند.

خبر شهادت حاج رشید پاریاوفلاح و دوستانش در روز 21 شهریور 77 از طریق رسانه ها اعلام شد و پس از 40 روز بی قراری پیکر پاک این دیپلمات شهید در 29شهریور77 در گلزار شهدای سیدنظام الدین قائمشهر به خاک سپرده شد.

*یادی از صارمی

خبرنگارشهيد محمودصارمی كه محل فعاليتش ساختمانی رو به روی سركنسولگری ایران در مزارشریف بود و برای درامان ماندن و بودن در كنار ديپلمات ها، به سركنسولگری آمده بود، در آخرین گفتگوی تلفنی اش گفته بود: «من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی هستم، گروه طالبان چند ساعت پيش وارد مزارشريف شدند، خبر فوری، مزارشريف سقوط كرد؛ اينجا محل كنسولگری ايران در مزارشريف است، عده ای از افراد طالبان در محوطه كنسولگری ديده می شوند، به من بگوييد چه وظيفه ای...»

روح شان شاد.