چند نکته درباره سره گرایی دکتر «کزازی»
استاد کزازی موقع گفتن و نوشتن هیچ تصنع و تکلفی ندارد. واژه ها و جملات مثل موم در دستان ایشان می گردد. ایشان برای سخن گفتن نیاز به هیچ تلاش اضافه ای ندارد. واژه ها مثل چشمه جوشانی از زبان و قلم استاد جاری می شود.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، محمد صالح ذاکری، زبان شناس و پژوهشگر: دکتر میرجلال الدین کزازی -استاد ادبیات دانشگاه و شاهنامه پژوه برجسته- عصر یکشنبه 11 شهریورماه در کافه کتاب مهرگان ساری حضور یافت و ضمن سخنرانی، دو کتاب او یعنی «خندستان خدایی» و «از روزن راز» رونمایی شد. چند نکته درباره این استاد بی بدیل زبان و ادبیات فارسی قابل گفتن است:
اولین نکته در مورد استاد کزازی که نظر هر کسی را به خودش جلب می کند، سبک خاص زبانی است که ایشان در گفتار و نوشتار خود به کار می برد. من اگرچه خیلی سبک سره گرایان را نمی پسندم ولی استاد کزازی، پدیده ای استثنائی در میان سره گرایان ایران است که من همیشه شیفته هنر این استاد عزیزم هستم و آن را ستایش می کنم اما ما از استاد آموختیم که کورکورانه هیچ نظری را نپذیریم و با موضوعات، علمی، چالشگرانه و انتقادی برخورد کنیم. ایشان در طول سالهای دراز عمرشان به تنهائی به اندازه یک فرهنگستان برای زبان فارسی، واژه تولید کرده اند که بسیار ارزشمند است و جای قدردانی دارد اما در مورد سبک انتخابی ایشان نکاتی وجود دارد که به مباحث مطرح شده در پایان سخنرانی روز یکشنبه ایشان مرتبط است و جای توضیح دارد:
۱- زبان شناسان معتقدند هیچ زبان سره و خالصی در دنیا وجود ندارد و همه زبان ها کم و بیش از یکدیگر واژگانی را قرض می گیرند. زبان خالص و ناب مثل نژاد و قوم خالص و ناب، افسانه ای بیش نیست. در دنیا هیچ زبان خالصی وجود ندارد. زبان انگلیسی بیشترین واژه قرضی را از زبان لاتین و فرانسه پذیرفته و به راحتی در مجموعه واژگان خود جا داده است. اتفاقا گاهی ورود واژه های قرضی به یک زبان می تواند قدرت آن را بیشتر کند، البته به شرطی که به ساختار زبان لطمه نزند. ضمن احترام به تلاش های بی نظیر استاد کزازی در واژه سازی و واژه یابی، یادمان باشد راه را گم نکنیم و توان خود را در مسیری اشتباه بکار نگیریم. لازم نیست برای واژه های جاافتاده و رایج یا اسم های خاص، واژه سازی کنیم. بهتر است انرژی مان را صرف معادل سازی برای واژه ها و اصطلاحات جدید بکنیم. به عنوان نمونه، بکار بردن کلمه (نُبی) بجای کتاب قرآن هیچ ضرورتی ندارد.
۲- استاد کزازی موقع گفتن و نوشتن هیچ تصنع و تکلفی ندارد. واژه ها و جملات مثل موم در دستان ایشان می گردد. ایشان برای سخن گفتن نیاز به هیچ تلاش اضافه ای ندارد. واژه ها مثل چشمه جوشانی از زبان و قلم استاد جاری می شود. این نکته بسیار مهمی است که باعث شده اکثر مردم، این سبک ویژه ایشان را با وجود سنگینی و دشواری آن بپذیرند و بپسندند. این هنر مخصوص اوست که کمتر کسی از آن برخوردار است. اگر کسی بخواهد بدون داشتن این هنر، از سبک زبانی ایشان تقلید کند معلوم نیست مورد اقبال و استقبال مردم قرار گیرد. بنابراین، لازم نیست هر کسی به صرف علاقه مندی به زبان فارسی، در صدد تقلید از سبک ایشان برآید. به قول حافظ: تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی!
۳- اگر چه زحمت استاد کزازی در معادل سازی در جای خود ارزشمند است ولی متاسفانه این تلاشها، تاثیر زیادی بر روی مردم ما ندارد. ما سالهاست دچار یک تنبلی فرهنگی و زبانی شده ایم. در سده های اخیر، دریائی از واژه های عربی و انگلیسی در دسترس ما بوده که باعث شده ما به پخته خواری عادت کنیم و به خودمان زحمت واژه گزینی و واژه سازی ندهیم. به همین خاطر، دستگاه واژه سازی زبان فارسی دچار زنگ زدگی شده و از کار افتاده. واژه سازی استاد کزازی باعث می شود بخشی از واژگان بالفعل زبان فارسی دوباره فعال شود و مجموعه واژگانی زبان فارسی را قوی تر و غنی تر کند.
۴- بخشی از تلاش استاد، سودمند و بارآور است و بخشی از آن، بی نتیجه و بیهوده. بخش سودمند کار ایشان، آنجائی است که برای ساخت واژه های جدید، از اجزای رایج و زنده زبان بهره می گیرد و واژه هائی شفاف تولید می کند ولی در مواردی، دچار کهن گرائی افراطی می شود و از اجزای کهنه و مرده زبان استفاده می کند که در نتیجه، واژه هائی که ساخته می شود، مرده و بی معنی از کار در می آیند و ایشان مجبور می شود هر بار در کنار واژه های جدید، معادل رایج آن را تکرار کند. به عنوان نمونه، ایشان بعد از به کار بردن کلمه (مردان) مجبور شدند توضیح دهند که این کلمه را به جای کلمه (آقا) به کار می برند. اگر سره گرائی از حد معتدل و منطقی خود خارج شود، زحمت ما در واژه سازی به هدر می رود و بعد از مدتی، آن واژه ها فراموش می شود.
۵- یادمان باشد زبان در هر حال یک ابزار و وسیله است. هدف از کاربرد این وسیله، ایجاد ارتباط با دیگران است. هر کاری که این ارتباط را کُند یا دشوار کند، از هدف اصلی خود دور شده است ولو اینکه به بهانه حفظ اصالت زبان باشد! بنابراین، ضمن احترام برای واژه های اصیل و بومی، یادمان باشد که هدف اصلی را فراموش نکنیم. ظرفیت ذهن ما برای پردازش عبارات و جملات، محدود است. کاری نکنیم که دیگران برای فهمیدن جملات ما به لغت نامه نیاز پیدا کنند!