تعداد بازدید: 5489

توصیه به دیگران 0

جمعه 23 شهريور 1397-21:42

بازخوانی سندی از امیر مؤید سوادکوهی

این سند بازخوانی شده به تاریخ 20 جدی 1297ش در خصوص شکایت رئیس مالیه مازندران از تعدیات امیر مؤید سوادکوهی به وزیر مالیه است.


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، علی اکبر عنایتی، پژوهشگر تاریخ: محمد اسماعیل خان باوند سوادکوهی معروف به امیر مؤید متولد 1224 ش (2-1261ق) از تحصیل کرده های مدرسه دارالفنون تهران است. (ترکمان، 25:1378)

امیر مؤید سوادکوهی از زمان ناصرالدین شاه در دربار خدمت می کرد اما در دوره سلطنت مظفرالدین شاه از دربار کناره گرفت. (علوی،29:1363) در سال 1329ق برابر 24 تیر ماه 1289ش، محمدعلی شاه مخلوع برای باز پس گرفتن تاج و تخت به ایران بازگشت.

امیر مؤید سوادکوهی که در زمان محمدعلی شاه با درجه امیر تومانی رئیس قشون مازندران بود، بر اساس وکالت نامه علما، بزرگان و عموم اهالی مازندران، از وی استقبال و پشتیبانی نمود. (ترکمان،55:1378)

امیر مؤید سوادکوهی در سال 1332 ق / 1329 ش به عنوان وکیل دوره سوم از حوزه انتخابیه ساری، اشرف، سوادکوه، علی آباد، دودانگه و بندپی؛ به مجلس شورای ملی راه یافت. (همو،83) در سال های 36 و 1335ق (7 و 1296ش) به همراهی تنی چند از بزرگان مازندرانی با تأسیس «انجمن طبرستان» اتحاد ملی تبرستان را اعلام نمود. (مهجوری، 1345: 2/ 239)

سند بازخوانی شده به تاریخ 20 جدی 1297ش در خصوص شکایت رئیس مالیه مازندران از تعدیات امیر مؤید سوادکوهی به وزیر مالیه است. در این خصوص اشاره به دو نکته لازم به نظر می رسد: نخست آن که رئیس دولت وقت وثوق¬الدوله است، که به علت امضای قرارداد 1919 با مخالفت های جدی در سراسر ایران روبه رو شده و امیر مؤید نیز از مخالفان اوست. دیگر این که امیر مؤید در طی این سال¬ها به قدرت بیشتری دست یافته و حتی درگیر جنگ قدرت با لطفعلی خان کلبادی (سردار جلیل) می شود.

سرانجام از طرف دولت، ظهیر الملک، مدیر کل وزارتخانه، برای آرام ساختن اوضاع مازندران در 14 اسفند 1297ش از راه مشهدسر به بارفروش وارد می¬شود و در دوم رجب سال 1337ق/ 13 فروردین 1289 ش با اختیارات کامل به عنوان حاکم مازندران منصوب می گردد. در 25 شوال (اول تیر ماه) همان سال امیر مؤید سوادکوهی به تهران رفته و پس از ورود به پایتخت، توسط وثوق الدوله به کرمانشاه تبعید می شود. (همو2/ 295 ) «علت اصلی این تبعید به اختلافات دولت وقت با ناراضیان قرار داد 1919 م از جمله امیر مؤید است.» (درگاهی، 1379: 15)

ظهیرالملک سران مازندرانی را خلع سلاح کرد. (مقصودلو، 1363: 2/ 659) با این حال، سیف الله خان سرتیپ و اسدالله خان هژبر سلطان، پسران امیر مؤید سوادکوهی، از تحویل سلاح خودداری کرده، در دل کوه های سوادکوه پناه می گیرند. (همان: 2/ 665) از این پس پسران امیر مؤید درگیر نبردهایی با قوای دولتی شده تا این که در زمان ریاست الوزرايی رضاخان در 18 خرداد 1303ش در کلاک کلباد بهشهر تیرباران شدند. (درگاهی، 1379: 38) اعدام بدون محاکمه فرزندان امیر مؤید سوادکوهی یکی از علل استیضاحی بود که بعدها اقلیت مجلس به رهبری مرحوم مدرس از رضاخان سردار سپه کرد. مرگ فرزندان، امیر مؤید را از پای انداخت تا این که در 1311 در تهران درگذشت. (بهار ، 1386 :20)

متن سند:

بارفروش به تاریخ 20 جدی1 یونت ییل2 1297
نمره 5501
مقام منیع وزارت جلیله مالیه دامت شوکته

اگر چه دوسیه های اداره مالیه مازندران حاکی است که بیش از سه چهار سال است که موضوع این راپرت را روسا اداره مالیه مازندران به عرض آن مقام منیع رسانیده و تاکنون اثری بر آن مترتب نشده است و وقایع اخیر مازندران نیز در تعاقب همان نظریات بوده لیکن برای ادای وظیفه و رفع مسئولیت اداری و در دولت خواهی اینجانب نیز به نوبه خود مراتب مشهوده را به عرض رسانیده و نظریات مبارک را قویا به آن طرف متوجه می دارد.

قضیه بابل کنار3 و لفور4 و شیرگاه5 و قراخیل6 و غیره که در جزو خالصجات7 دولتی و مدت ها در تصرف اداره مالیه بوده و اینک بیش از سه سال است که آقای امیر مؤید مداخله اداره مالیه را مقطوع داشته و صرف نظر از اینکه کلیه محصول محلات مزبور را اخذ نموده اند مالیات معموله آن جاها را نیز نپرداخته و مالیات کلیه سوادکوه و تفاوت عمل آنجا را هم که معادل دوازده هزار تومان است برده و می برند و به علاوه در سایر خالصجات دولتی نیز دست اندازی می کند چنانچه قریه فومش کنار8 خالصه را که سابقاً جزو تیولات9 سواره کرد و ترک بوده و پس از اقدامات زیاد اداره از تحت تصرف و نفوذ آقای سردار جلیل10 با تحمل هزاران رنج و زحمت و افتضاح در سند بارس ییل11 خارج نموده اینک سه سال است که سیف الله خان سرتیپ فوج12 سوادکوه پسر آقای امیر مؤید فوق الذکر متصرف شده و محصول آن را که سالیانه بیش از چهار هزار تومان است حیف و میل نموده اند .

به همین طریق است تفصیل قریتین لهارم13 وکوتنا14 خالصه مسلمه دولت که تابحال هر قدر اداره مالیه خواسته است که مشار الیه را برای ارائه اسناد متقاعد کند به هیچ وجه اعتنا به احکام اداره ننموده و با کمال جسارت و بی اعتنائی آن قراء را نیز ضمیمه سوادکوه نمود و با نهایت فراغت خاطر محصول و منافع آن را جزو حقوق مسلمه خود دانسته حتی برای تادیه مالیات حقه آن نیز حاضر نشده سهل است به مقدار زیادی اراضی آهنگر کلای15 خالصه هم که مجاور با لهارم وکوتنا است تجاوز نموده و ضیمه محلات [ناخوانا] خود قرار داده است.
و از طرفی مقداری از تیولات سواره کرد و ترک را که به سرکردگی احمد خان16 و رضا قلیخان17 بوده و مشارالیهما در دو سال قبل مرحوم شده و اداره مالیه خواست آنجاها را متصرف شود با اینکه مانع و محظوری در بین نبود باز حضرات خوانین سوادکوهی به عنوان اجاره داری از ورثه مشار الیهما داخل شده و از عملیات اداره مالیه جلوگیری نموده اینک آن قراء را نیز که بلوک مهم بالاتیجن18 را تشکیل می دهد ضمیمه متصرفات و منطقه نفوذ و حکمرانی خود قرار داده اند. و از طرف دیگر متوالیا مشغول اند که بر متصرفات خود افزوده و بر ضرر دولت و به منافع خود از هیچ اقدامی فروگذار نمی نمایند چنانچه بر طبق مراسله که اخیرا از شعبه استیجاری خالصجات و نماینده تجارتخانه طومانیانس رسیده است به تازگی در سه دانگ عالیواک19 نیز دعوی ملکیت می کنند بنابر مراتب مفروضه فوق اداره مالیه حیران است که با این آقایان چه قسم رفتار نموده و مشی خود را در حفظ حقوق دولت در چه سبک و رویه ملحوظ بدارد اگر به حکومت و ژاندارمری مراجعه شود آن ادارات چندان در [ناخوانا] ملاحظه صرفه اداره مالیه نبوده لذا به اقتضا به عمل رفع مسئولیت یک اقدام سطحی می نمایند و گاه هم تجربه رسید که مداخله حکام در این موارد موجب اختلال امر مالیه شده و اداره مالیه از مقصد خود بکلی درمانده است و این سبک مسامحه کاری و سهل انگاری و بدون مجازات گذاشتن عملیات متمردین و خوانین سوادکوه اسباب تجری آنها شده و بر شدت عملیات توسعه اقتدارات و تصرفات خود افزوده بیش از پیش اداره مالیه را دچار مضیقه و دولت را به ضرر خسارت فوق العاده می اندازند چنانچه اگر به خوبی دقت فرمائید از عمل خالصجاتی که در تصرف همین یک طایفه سوادکوهی است با مالیات و تفاوت عملی که متوجه سوادکوه می شود جمعتان ارسال قریب به چهل هزار تومان عایدات دولت است که از بین می رود و با این شدت گرفتاری و عسرت صندوق مالیه را دچار زحمت و موجبات خسارات فوق الطاقه دولت را تدارک نموده اند در این صورت مستدعی است یک نظر لطف و عمیقی در مورخات فوق توجه فرموده از شقوق ثلاثه معروضه در ذیل یکی از اتخاذ و تعیین فرمایند.
اولاً یا وزارت جلیله و هئیت معظم دولت یک تصمیم قطعی و طریقه موثر و با اساس در خلع سلاح و سرکوبی متمردین مازندران اتخاذ فرمایند که آنها را در آتیه به هیچ وجه قدرت تجاوز و تمرد و تخطی نماند.

دوم آن که یک عده صدنفری قوای مسلحه از ژاندارم یا قزاق در تحت اختیار و حکم مستقیم اداره مالیه واگذار فرمایند که در استیفای حقوق دولت و جلوگیری از حرکات جابرانه متعدیانه آنها اداره مالیه بدون احتیاج به استعانت از ادارات دیگر خود به شخصه درصدد جلوگیری برآمده و با هر نوع فداکاری لازمه ولو اینکه در یک موقعی کار به زد و خورد هم بکشد لذا به اقتضاء حقوق دولت را محفوظ و خالصجات دولتی را از تجاوزات اشرار حراست نموده از چپاول و تاراج و سرقت علنی آن ها جلوگیـری کند (در این موضوع مراجعه بفرمایند به راپرت نمره مورخه فوق)

و در صورتی که به هیچ یک از دوشق معروضه در فوق اقدام نفرمایند طریقه سوم آن است اجازه فرمایند اداره مالیه بی¬جهت در هیچ موقع معترض حضرات نشده آنها را به حال خود واگذاشته از مال و مالیات دیوان و محصول خالصجاتی که در منطقه نفوذ ایشان است بکلی صرف نظر نموده و به هر کجا هم که جدیداً دست اندازی می نمایند بیهوده متعرض نباشد بلکه مالیاتهای مزبور را از کتاب جز و جمع مازندران صرف و خالصجات متصرفه آنها را از ثبت املاک دولتی خارج نمایند.

در خاتمه مستدعی است عطف توجه مخصوص وامعان نظر دقیقی در مندرجات این راپرت فرموده پس از مدتها بی تکلیفی یا [ناخوانا] تکلیفی به محل اداره مالیه مازندران تعیین فرمایند چون که با حالت حالیه که دولت علیه ماهانه مبلغ گزافی به مصرف قوای مسلحه این سامان از ژاندارم و قزاق و اداره قشونی می رساند با مختصر [ناخوانا]مبلغ و اندک تهیه یی ممکن است از موقع استفاده نموده متمردین را به جای خود نشانند و در صورتی که همین قوای حاضره را با مختصر اضافه وادار به عملیات فرمایند در همان سال اول چندین برابر مخارجی که جهت تجهیز آنها به عمل [ناخوانا] یک دوره شش ماهه توقف در مازندران دولت متحمل شده از اضافه عایدات چه از حیث مالیات و چه از حیث خالصجات و سایر تفاوت به عمل ها ممکن است دولت منتفع شود زیاد تصدیق خواهند فرمود تا دولت باقوه قهریه و سرنیزه اشرار و متجاوزین به حقوق دولتی را به جای خود ننشاند به هیچ وسیله آنها به حق خود راضی و از تجاوزات به حقوق دولت و رعیت مملکت صرف نظر نخواهند نمود. و در این اوقات به خصوص در مازندران کار از پرده بیرون افتاده و مخصوصاً با وقایعی که در موقع حکومت شاهزاده عضد السلطان20 روی داد و عواقبی که به نهضت ملی و تشکیل هئیت اتحادیه طبرستان کار را کشانیده و ابداً سیاستی در کار پیدا نشد اشرار در این صفحه دولت را به منتها درجه ضعیف و خود را به کمال قوت می داند.

رئیس مالیه مازندران – مهر و امضاء

پانوشت ها

1- جدی برابر با دی ماه شمسی (نبئی ، 1383 : 61)
2- یونت ئیل: سال اسب در تقویم دوازده حیوانی یا تقویم ترکان (همو،63)
3- بابل کنار،بخش بابل کنار از شهرستان بابل شامل دهستانهای بابل کنار ، دراز کلا و شهر مرزیکلا با جمعیت 24955 نفر است.
4- لفور: از دهستان های بخش شیرگاه شهرستان سوادکوه با جمعیت 4835 نفر
5- شیرگاه: شهر شیرگاه مرکز بخش شیرگاه از شهرستان سوادکوه یا جمعیت 8611 نفر
6- قراخیل: روستایی از دهستان بالا تجن بخش مرکزی شهرستان قائم شهر با جمعیت 1083 نفر
7- خالصه: خاصه یا خالصه همان اصطلاح اینجوی زمان ایلخانان مغول است و به مجموعه زمین های شاه و خانواده اش که توسط دیوان خاصه اداره می شد اطلاق می گردید. (مینورسکی، 1368 : 45)
8- فومش کنار: ؟
9- تیول : درگذشته اقطاع نیز نامیده می شد ، نوعی از واگذاری زمین به مدت محدود بود. تیول بر دو نوع بوده است : تیولی که ضمیمه ی امتیازات شغل معینی بود و در صورت عزل یا انتقال به شخص دیگری واگذار می شد و نیز تیولی که شاه مادام العمر به یک نفر واگذار می کرد. (همو،41)
10- سردار جلیل : لطفعلی خان کلبادی معروف به سردار جلیل از سران با نفوذ مازندرانی بزرگترین ملاک مازندران و یکی از ثروتمندان بزرگ ایران در عصر مشروطه و اواخر قاجار به شمار می¬آمد. (مهجوری،1345 : 2/ 268)
11- بارس ییل :سال پلنگ در تقویم دوازده حیوانی یا تقویم ترکان (نبئی،69:1383)
12- فوج:«فوج از ده دسته تشکیل می شد و هر دسته یکصد نفر بوده اند ولی بعدها عده هر فوج به هفتصد نفر هم رسیده است . صاحب منصبان فوج عبارت بودند از : یک سرتیپ و یک سرهنگ و دو یاور و یک آجودان و ده سلطان و ده نایب اول و ده نایب دوم و ده نماینده و یک وکیل باشی و یک موزیکانچی باشی و چهار سرجوقه و هشت ده باشی. » (مهجوری، 1345 :2/ 246)
13- لهارم : از آبادی های دهستان بیشه سر بخش مرکزی قائم شهر با جمعیت 218 خانوار
14- کوتنا: از آبادی های دهستان کوهساران بخش مرکزی شهرستان قائم شهر با جمعیت 337 خانوار
15- آهنگر کلا: از آبادی های دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان قائم شهر با جمعیت 432 خانوار
16- احمدخان:؟
17- رضا قلیخان:؟
18- بالا تیجن: از دهستان های شهرستان قائم شهر با 31906 نفر جمعیت
19- عالیواک:از آبادهای دهستان رودبار جنوبی بخش مرکزی شهرستان ساری با 39 خانوار جمعیت
20- عضد السلطان: شاهزاده عضدالسلطان در بیستم صفر 1336/ه.ق / 14 آذر 1296 ه.ش به سمت حکومت مازندران منصوب شد.او با پنجاه نفر سواره نظام برای نظم بخشیدن به اوضاع مازندران به این استان عزیمت کرد.ولی به جهت اتحادی که سران مازندران علیه دولت بسته بودند ناچار مدتی در فیروزکوه سرگردان ماند و ارشد السلطان را به نیابت به سوی مازندران فرستاد و خودش چندی بعد روانه مازندران شد و مدتی در بارفروش (بابل امروزی) توقف کرد.از آنجا به مشهدسر(بابلسر امروزی) رفته و چگونگی اتحاد ملی طبرستان را به دولت گزارش داد.سرانجام به علت عدم دستیابی به نتیجه مطلوب به تهران بازگشت.(همو،2/ 292)

کتابنامه

1- بهار ، محمدتقی. 1386.تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران . تهران .انتشارات امیرکبیر
2- ترکمان،محمد.1378. اسناد امیر موید سوادکوهی . تهران . نشر نی
3- درگاهی ، زین العابدین. 1379.منظومه هژبرسلطان همراه با گزارش و اسناد نبرد سوادکوه . تهران .نشر رسانش
4- سازمان اسناد ملی ایران .سند شماره ] 240000426[
5- سازمان مدیریت و برنامه ریزی مازندران .آمار جمعیتی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385
6- علوی،سیدابوالحسن.1363. رجال عصر مشروطیت. به کوشش حبیب یغمایی و ایرج افشار. تهران. انتشارات اساطیر
7- مقصودلو، حسینقلی. 1363.مخابرات استرآباد. به کوشش ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت.تهران. نشر تاریخ ایران
8- مهجوری، اسماعیل.1345. تاریخ مازندران. ساری . اثر
9- مینورسکی، ولادیمیر. 1368. سازمان اداری حکومت صفوی. ترجمه مسعود رجب نیا. تهران. انتشارات امیرکبیر
10- نبئی ، ابوالفضل. 1383. گاه شماری در تاریخ .تهران.انتشارات سمت

*این مقاله در کتاب مجموعه مقالات «تبرستان نامه »در سال1389 از سوی نشر رسانش به چاپ رسیده است.

 


  • دکتر سیف الرضا شهابیپاسخ به این دیدگاه
    دوشنبه 9 مهر 1397-8:46

    سلام و احترام .به نظر می رسد در بیان تاریخ در یادداشت فوق دقت به عمل نیامد .نمونه ای را برای مثال عرض می شود :
    ظهیر الملک در 14 اسفند 1297 ش از راه مشهد سر به بارفروش واردشد و در 13 فروردین 1289 ش با اختیارات کامل .....

    • کمی چشم پوشی !پاسخ به این دیدگاه
      دوشنبه 9 مهر 1397-11:59

      شاید رقمی پیش و پس شد .به جای 1289 ، 1298 نوشته شد . انتظارمان از جناب شهابی بیش از این هاست . چه خوب اگر سردبیر اصلاحش می کرد .

      • چهارشنبه 11 مهر 1397-9:20

        در کارهای پژوهشی چشم پوشی معنا ندارد.

        • دکتر سیف الرضا شهابیپاسخ به این دیدگاه
          چهارشنبه 11 مهر 1397-9:18

          سلام و احترام .
          با عرض پوزش متاسفانه دقت در ذکر تاریخ در این مقاله ارزشمند کمتر رعایت شده مثال دیگر در مقاله مرقوم داشتند :
          امیر موید سوادکوهی در سال 1332 ق /1329 ش به عنوان وکیل دوره سوم ......
          در حالیکه در سال 1329 ش همزمان بود با دوره شانزدهم مجلس شورای ملی .
          احتمالا منظور نویسنده محترم 1392 بود ولیکن برای شخصی که کمتر با این تاریخ ها آشنا است امکان دارد دچار اشتباه شود .
          به هر حال بر بنده ببخشید که توضیحات را دادم
          موفق باشید


      ©2013 APG.ir