وضعیت برزخی شوراها
برای حل معضل شوراها، دو راه حل پیش روست؛ نخست حاکمیت قانون و انتخابات آزاد حزبی و شکل گیری رسانه های آزاد و جامعه مدنی که هرج و مرج پولی و اداری در شوراها را پایان دهد و یا انتخاب مجدد شهردار به وسیله وزیر کشور که نوعی تمرکزگرایی را به همراه دارد. وضعیت فعلی برزخی است که باید از آن گذشت.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سهیل مختاری: خبرهایِ تلخ مربوط به شوراها صفحات کاغذی و مجازی را پر کرده است. روزی نیست که خبر احضار، بازداشت یا محکومیت اعضای شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور به گوش من و شما نرسد. آخرین آنها در مازندران، اتفاقات شورایِ شهر بابل بود.
حجم عظیم تخلفات و سوء استفاده های مالی که کلیت نظام شهری را درگیر یک فساد سازمان یافته کرده، شهروندان را بیش از پیش به این نهاد انتخابی و البته شهرداری ها بدبین کرده است. بی دلیل نیست که شهرداری جزء پرانتقادترین نهادها نزد غالب شهروندان ایرانی است.
چرایی این مسئله به یک دموکراسی کاریکاتوری برمی گردد. اعضایِ نهاد شورای شهر از طریق انتخابات برگزیده می شوند. انتخاباتی که از انتخابات ریاست جمهوری و مجلسین نسبتاً آزادتر و رقابتی تر است. اما دموکراسی تنها صندوق رای نیست. دموکراسی برآمده از یک نظام حقوقی متساوی الاجراست که همه ی شهروندان در آن، دارایِ شرایط یکسان و امکان انتخاب شدن و کُنش اجتماعی برابر و آزاد هستند. در ضمنِ این اصل حیاتی، دموکراسی از یک نظام حزبی ریشه دوانده است. نظام حزبی به دلیل وجود رقابت سیاسی، خوشایند نظام تصمیم گیری نیست، لذا دموکراسی را به نوعی هرج و مرج سیاسی و جبهه بندی های مقطعی و مصنوعی تنزل داده است. انتخابات شوراها مصداق بارز این دموکراسی کاریکاتوری است.
به نظر می رسد که تجربه شوراها با وجود ساختار انتخاباتی موجود، دارای ضرر مالی و اجتماعی بسیار بیشتری از آزادی حداقلیِ انتخابات در آن است. باید در فضای فعلی شوراها منحل و انتخاب شهردار به وزیر کشور سپرده شود.
دموکراسی کاریکاتوری، قدرت تخریب بسیار بیشتری از تمرکز گرایی(انتخاب شهردار توسط وزیر) دارد. حجم انبوه تخلفات مالی، تورم بالای نیروی انسانی که عمدتاً بوسیله منتخبان شورا و مدیران شهری به بدنه ی شهرداری وارد شده اند، فقدان یک رقابت حزبی آزاد، حاکمیت روابط سیاسی(نه قانون) در تدبیر امور و سپردن استاندارد زندگی شهروندان و سیمایِ شهر به جمعی محدود که در پی نفع جویی حداکثری در دوران چهار ساله هستند، همه و همه برآمده از این دموکراسی کاریکاتوری است. لذا وقتی امکان برقراری دموکراسی متعارف وجود ندارد نگارنده معتقد به شیفت از گزینه ی بدتر به گزینه بد است.
با تخلفات مالی و اخلاقی عدیده که در بدنه شوراها و شهرداری ها وجود دارد و همچنین نبود جامعه مدنی و رسانه های آزاد، انحلال شوراها بهترین تصمیم ممکن است. دموکراسی کاریکاتوری منجر به بی هویتی شهرها در ایران و معماری ناهمگون آنها شده است. امروزه شهرداری ها دائماً در حال گرفتن عوارض متعدد از شهروندان هستند اما شهرهای ایران در بهترین حالت ممکن با شهرهای پاکستان و عراق قابل مقایسه اند و اندک جذابیت های بصری آنها نیز تاریخی است.
دو راه حل پیش روست؛ نخست حاکمیت قانون و انتخابات آزاد حزبی و شکل گیری رسانه های آزاد و جامعه مدنی که هرج و مرج پولی و اداری در شوراها را پایان دهد و یا انتخاب مجدد شهردار به وسیله وزیر کشور که نوعی تمرکزگرایی را به همراه دارد. وضعیت فعلی برزخی است که باید از آن گذشت.