تعداد بازدید: 3551

توصیه به دیگران 0

شنبه 6 بهمن 1397-7:50

انقلاب اسلامی در «نور»

چهل سال پیش بزرگترین تحول سیاسی، اجتماعی تاریخ ایران در قالب انقلاب اسلامی رقم خورد که مسیر سه هزار ساله‌ی تاریخ را تغییر و بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی منطقه را در اوج قدرت و مستی به زیر کشید انعکاس این حرکت بزرگ، تأثیرات عمیق آن در شهر نور موضوع این مقاله است.


 مازندنومه؛ سرویس سیاسی، قوام الدین بینایی: الف: چکیده: پدیده ی شگفت انگیز انقلاب اسلامی 57 گرچه با پیش زمینه¬ها و دلایلی از پایتخت شروع و به کلان شهرها گسترش یافت اما دامنه¬ی آن به زودی به شهرهای کوچک و حتی روستاها رسید در تحلیل بسیاری از حوادث سیاسی بزرگ تاریخ معاصر از قبیل جنبش مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و... نامی از شهرهای کوچک نیست و در سایه¬ی کلان شهرها به محاق رفته¬اند نگارنده به عنوان فعال آرمان خواه نوجوان شاهد تلاش¬ها و تکاپوهای سیاسی در شهرستان نور بوده¬ام که حاصل این تلاشها، آرمانها، شعارها و ... را به صورت کتاب شهرستان نور در انقلاب اسلامی در سال 1378 هـ.ش تألیف و منتشر شده است که اولین کتاب در سطح کشور با محوریت انقلاب اسلامی در یک شهر است.

حوادث و نوع تلاشهای سیاسی تلاشگران انقلاب اسلامی شهرستان نور متأثر از حوادث سیاسی تهران و شهرهای بزرگ همجوار آن مانند آمل، بابل، ساری و ... بوده است.
تظاهرات ابتدا از سوی دانش آموزان و دانشجویان شروع سپس با ورود مرحوم آیت¬ا... سجادی از شاگردان امام خمینی(ره) به اوج خود رسید و تا زمان پیروزی انقلاب تداوم یافت. به تدریج اقشار دیگر جامعه نیز همکاری و همگامی نشان داده¬اند. با درایت آیت¬ا... سجادی که از اعتبار سیاسی و اجتماعی حتی در نزد دولتیان و نیروهای شهربانی برخوردار بوده¬اند. کلانتری¬ها و شهربانی در شهرستان نور بدون درگیری و دادن تلفاتی تسلیم نیروهای انقلاب شدند.

کلید واژه : انقلاب اسلامی، نور، تظاهرات، آزادی.
 
ب: مقدمه:

غالباً جنبش¬ها و تکاپوهای سیاسی شهرهای کوچک و شهرستانها چندان محل اعتنای مورخین نیست و حوادث پایتخت و شهرهای بزرگ ثبت و ضبط و تحلیل می¬گردند. نگارنده به عنوان یک شاهد عینی نوجوان سال 1357هـ.ش و فعال سیاسی عرصه¬ی انقلاب اسلامی شاهد و ناظر تکاپوهای انقلابیون سال 1357هـ.ش در شهر نور بوده¬ام انگیزه اصلی تألیف کتاب1 و مقاله این بود که تلاشها و مجاهدتهای مردم نور در گذر زمان به فراموشی سپرده نشود و در دفتر زمانه ثبت و ضبط گردند تا از نابودی و تحریف مصون بمانند.

متأسفانه بسیاری از اسناد انقلاب تصاویر تظاهرات و پرونده¬های محرمانه ساواک و ... در خلاء قدرت بعد از بیست و دوم بهمن به تاراج رفت و بسیاری از نقش آفرینان سال 1357هـ.ش نیز به دلایلی حاضر به بازگویی خاطرات آن سال¬ها نیستند و بعضی نیز دستشان از این دنیا کوتاه است.

ذکر برخی از نامها، اعلانیه¬ها، شعارها و مواضع سیاسی گروهها به معنی تایید یا رد آنها چه نیست چرا که به دور از اهداف یک پژوهش علمی است که شرط اول آن قضاوت در عین عدالت و بی طرفی است. تاریخ تنها کشاکش حاکمان و زمامداران و حوادث شهرهای بزرگ نیست. آنچه در لایه¬های زیرین جامعه می¬گذرد بخشی از تاریخ اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است که متأسفانه هیچ¬گاه تا عصر مشروطه مورد توجّه مورخین نبوده است. بنابراین حوادث ریز و درشت داستان انقلاب اسلامی 1357هـ.ش در نور و یا هر شهر دیگر بخشی از تاریخ محلی ماست که باید در پژوهش های ملی مورد توجه قرار گیرد.

ج: ضرورت و اهمیت پژوهش

بر طبق قانون نانوشته¬ی تاریخی حداقل سی سال بعد از حادثه¬ای مورخین به بررسی ابعاد آن واقعه می¬پردازند هنوز بسیاری از اسناد مراکز دولتی و اسنادی که به دلایلی در نزد خانواده¬ها نگهداری می¬شود مورد واکاوی قرار نگرفته اند جا به جایی نسلها و تکیه¬ها بر فرهنگ آسیب¬پذیر شفاهی موجب شده است که از بسیاری از خاطرات و تلاشهای انقلابیون شهرستانها و حتی روستاها در بوته¬ی فراموشی سپرده شوند دامنه¬ی تظاهرات ضد سلطنتی به روستاها هم تسری پیدا کرده بود چنانکه در آبادیهای ایزده و لاویج و بلده نور هم چندین تظاهرات ضد سلطنتی برگزار گردید لذا ضرورت دارد که محققین و پژوهشگران بومی که با فرهنگ و حساسیتهای قومی و فرهنگی و سیاسی منطقه خود آشنایی دارند. نسبت به واکاوی این تلاشها اقدام نمایند تا این تلاشهای پراکنده و گسترده مورخین را در نگارش درست تاریخ ملی به کار آید. چنانکه وقتی صحبت از مشروطه میشود حوادث شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز و رشت تداعی می گردند در حالی که در بسیاری از شهرهای کوچک مازندران و دیگر نقاط کشور در تکاپوهای مشروطه¬خواهی و دیگر تحولات تاریخ معاصر نقش آفرینی کرده بودند که به علت بی¬اعتنایی مورخین جایی در تاریخ ملی ما پیدا نکرده و از خاطره¬ها محو شدند.

د: پیشینه یا مبانی نظری تحقیق:

شهرستان نور مازندران به عنوان بخشی از رستمدار و رویان باستانی و سپس مازندران نقش مهمی در تحولات سیاسی اجتماعی تاریخ ایران به خصوص از عهد قاجار به بعد داشته است. این اهمین با التفا به این نکته که حکومت پادوسبانان مقارن ظهور اسلام و گسترش آن قریب ده قرن پا برجا ماند تلاش و جنبش سادات علوی در طبرستان که شهرستان نور یکی از نخستین جایگاه و مراکز مهم حکومت علویان بوده است نمایان¬تر می¬شود. فعالیت کانون سیاسی نظامی نور از تخریب نور در هجوم مغولان تا زد و خوردهای مکرر و مصالحه های پی در پی با حکام محلی هم جوار و حکومتهای مرکزی نشان از فعال بودن این کانون بوده است.

با انقراض پادوسبانان توسط شاه عباس صفوی (1006 هـ) و فتح قلعه پولاد بلده نور استعدادهای بالقوه سیاسی این کانون با ورود میرزا اسدالله خان نوری پدر میرزا آقاخان نوری و لشکر نوش آقا محمدخان قاجار دوباره فعال گردید که هنوز هم ادامه دارد.

تاثیر کانون فرهنگی نور از کانون سیاسی نظامی نمایان تر است. وجود صدهای رجل علمی، در حوزه های فرهنگی سنتی و جدید گواهی بر صدق گفتار ماست2 بنابراین می توان گفت کانون سیاسی فرهنگی نور در هر عصر چهره های علمی سیاسی، فرهنگی متناسب با مقتضات آن عصر پرورش و تحویل ایران داده است تا در عرصه ی فرهنگ و سیاست نقش آفرینی کنند.

در انقلاب سال 1357 نیز کانون سیاسی نور فعال و استعدادهای بالقوه خود را عیان ساخته بود و این نقش آفرینی هنوز ادامه دارد.

 نور در آستانه انقلاب اسلامی:

در میان اسناد باقی مانده از رژیم پهلوی گزارش سری هفت صفحه¬ای از اوضاع عمومی نور در سال 1356هـ.ش وجود دارد که در تاریخ 15/1/1357 به استانداری مازندران ارسال گردید از مجموع این گزارش مشروح چنین استنباط می¬شود که فرماندار وقت بوی نارضایتی از وضع موجود را حس و از حمله¬ی احتمالی به بانکها خبر می¬دهد. بررسی پرونده قطور حزب رستاخیز شعبه نور گویای این مهم است که مسئولان و اعضای حزب هیچ درکی از تحولات سیاسی جز تملق و چاپلوسی نداشته و از ماهیت و فلسفه¬ی وجودی حزب و کارکرد آن اطلاعی نداشته¬اند. حزب در گزارشهای ارسالی مدعی شده بود که در بسیاری از مناطق دور افتاده شهرستان نور مانند بلده و نمارستاق که فاقد آب آشامیدنی سالم، برق، جاده، خانه بهداشت و مدرسه و...... بوده است مردم آنجا دارای کانونهای حزبی شدند؟!

حزب کانونی برای ارتقای سمت دولتی یا حفظ وضع موجود و منافع اقتصادی و گره گشایی مشکلات مردم بود گرچه عده ای از آنان صادقانه گام بر می داشتند ولی در نهایت بی نتیجه بود چرا که خانه از پای بست در حال ویران شدن بود.

طلبه¬ای بنام نورالدین انشایی در اعتراض به وضع موجود و سخنرانی در مسجد نور دستگیر می-شود. توفان انقلاب در شهرهای بزرگ شروع شده بود. اخبار، حوادث، اعلانیه¬ها و بیانیه¬های انقلابی امام خمینی و گروههای سیاسی درگیر از طریق دانشجویان و شبکه مخفی زیرزمینی به سرعت به نور می¬رسید.

حزب رستاخیز به ناکامی خود واقف بوده و طی اعلامیه¬ای به شماره71/29/1/36 از این که حزب مورد استقبال قرار نگرفته گله¬مند و از فرماندار می¬خواهد که به هر طریقی که مقتضی بداند در جلب همکاری مردم شهر اقدام نماید تا مردم نور از فعالیت اجتماعی و شرکت در شورای حزبی محروم نمانند.

یکی از موضع¬گیریهای سیاسی قابل تامل حزب تلگرافی است که از سوی 22 نفر از روسای کانونهای حزبی به جمشید آموزگار مخابره شد که ضمن انزجار از آتش سوزی سینما رکس آبادان مجازات عاملان آن واقعه را خواستار شدند. نکته جالب توجه اینکه در این متن تلگراف از جملات مرسوم حزبی که در ستایش شاه و خاندان سلطنت بیان می شد خبری نیست.

 سال خشم و خروش:

پیامها و اعلامیه¬های امام خمینی و اخبار حوادث شهرهای مختلف در سریع¬ترین زمان ممکن به صورت اعلانیه، نوارهای انقلابی و ..... به نور می¬رسید به خصوص فاجعه سینما رکس آبادان و هفدهم شهریور که با نام و مجاهدت علامه شیخ یحیی نوری گره خورده بود. مردم نور را تهییج می¬کرد فاجعه هفدهم شهریور راه هرگونه سازش با رژیم را بست حتی مبارزان قدیمی ملی¬گرایی چون دکتر غلامحسین صدیقی نوری نیز به درخواست شاه برای نخست وزیری جواب رد دادند. مطالبات شغلی و اقتصادی بهانه و محملی برای اعتراض به رژیم پهلوی و کسب مطالبات سیاسی بود، دانش آموزان و دانشجویان و بعضی از فرهنگیان در گسترش این روحیه ی انقلابی نقش مهمی داشتند. حضور آیت الله سیدعلی¬اکبر سجادی در پیشاپیش تظاهرات در تعمیق و گسترش نهضت در نور بسیار موثر بوده است چرا که ایشان از شاگردان امام خمینی و به واسطه¬ی سیادت،  وعظ و خطابه و صداقت و ..... در بین توده¬های مردم جایگاه ویژه¬ای داشته¬اند.

نخستین تظاهرات منسجم در نور به پیروی از فضای عمومی کشور از دبیرستان عمید الشعرا و داریوش شروع گردید و تا زمان پیروزی انقلاب به دفعات تکرار گردید توصیه¬ی آیت¬الله سجادی این بود که تظاهرات به خشونت کشیده نشود اما گاهی به خشونت کشیده می¬شد که نیروهای شهربانی از گاز اشک¬آور استفاده می کردند. منزل و مغازه¬ی یک فرد متهم به بهایی مورد حمله قرار گرفت. شیشه¬های اداره ثبت اسناد و املاک نور شکسته شد رئیس آن اداره از فرماندار کمک طلبید این موضوع در شورای تأمین شهر مطرح و قرار شد که پیش¬بینی¬های لازم از طرف شهربانی اعمال گردد.

در سند دیگری بخشدار نور به فرمانده پاسگاه چمستان از وی می¬خواهد که مراقب اوضاع تکیه¬ای باشد در آن عده¬ای از معلمان و دانش¬آموزان اجتماع کرده تا به سخنرانی شخص ناشناس انقلابی گوش فرا دهند تا حوادث ناگوار رخ ندهد. چنین مجالس و سخنرانی¬های در مساجد نور و رویان تشکیل می¬گردید و سخنرانان سیاسی مطالبی می¬گفتند که شنوندگان تا کنون از بلندگوهای تبلیغاتی رژیم شاه نشنیده بودند از جمله سخنرانی مرحوم ولی¬الله زمانی مبارز سیاسی بابل و نماینده این شهر در مجلس شورای اسلامی که در مسجد بازار نور ایراد گردیده بود.

 شعارهای مردم نور:

شعارهایی که مردم نور در تظاهرات ضد سلطنتی می دادند به تاسی از شعارهای سیاسی کشوری بود که گزیده¬ای از آن شعارها آورده می¬شود.3

نکته¬ی جالب توجه در بررسی این شعارها این است که هر چه به روزهای پیروزی انقلاب نزدیکتر می¬شویم شعارها تندتر و درخواست جنگ مسلحانه با رژیم پهلوی را دارد که خواست امام خمینی و مردم نبوده است و این شعارها به احتمال از سوی هواداران گروههای سیاسی مسلح مطرح می شد.
... نفت و کی برد، آمریکا
گاز و کی برد، شوروی
پول و کی خورد، پهلوی
مرگ بر این سلسله ی پهلوی
... سیاست دختران به حضرت زینبه
لحظه به لحظه گویم – زیر شکنجه گویم یا مرگ یا خمینی
حکومت نظامی علامت شکست است
یاران ما زندانند – زندانبانان جلادند – جلادان را باید کشت
ای جلاد مرگت باد
مظهر آزادگان است آیت¬الله خمینی – مظهر توحید قرآن آیت¬الله خمینی
ایران در انقلاب است – مردم چه وقت خواب است
رهبران – رهبران ما را مسلح کنید – می¬کشم می¬کشم آنکه برادرم کشت
بختیار – بختیار نه مرغ طوفانی – نه مرغ دریایی – تو گرگ خونخواری
نه سازش سیاسی – نه قانون اساسی – ادامه¬ی انقلاب – جمهوری اسلامی
تنها ره سعادت – ایمان جهاد شهادت
مسلسل مسلسل تنها نجات خلق است
درود بر بازرگان حافظ دین و قرآن
درود بر خمینی منجی خلق ایران – سلام بر بازرگان نخست وزیر ایران
فرمانده¬ی کل قوا خمینی – هوایی و دریایی و زمینی .....

 دیوار نوشته های نور:

در دوران انقلاب شعارهای زیادی شبانه بر در و دیوار شهر و روستاها نوشته می¬شد. گزیده¬ی از شعارهای دیوار نوشته¬ها که یک هفته بعد از پیروزی انقلاب و قبل از شروع پاکسازی خیابانها که توسط دولت مهندس بازرگان اعلان شده بود را یادداشت کرده بودم آورده می¬شود. این دیوار نوشته¬ها فقط به آبادی ایزدشهر و در مسیر خیابان اصلی رضا شاه کبیر «سابق» امام خمینی فعلی است. یقیناً دیوار نوشته¬های کوچه پس کوچه¬ها و خیابانهای دیگر بیش از این تعداد بوده است که یادداشت نکرده و به تدریج محود گردید.
... -زنده باد شاه – کدام شاه، شاه نجف خمینی
-مهدی بیا، شاه مسلمان شده، آب وضوش خون جوانان شده
-تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد.
-آقای شریف امامی – نه شریفی – نه امامی - ............. تمامی
-سلام بر خمینی – درود بر مجاهد
شهیدان زنده اند الله اکبر
-مسجد کرمان را سوره قرآن را – خلق مسلمان را – شاه به آتش کشید
شاه سگ زنجیری آمریکا
-اتحاد مبارزه – پیروزی
-سرباز اسیر شاهه – سرباز گناه نداره
سگ زرد برادر شغاله – ولیعهد سلطنتت محاله ...
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در نور:

تاریخ شفاهی سرشار از داده های تاریخی و اطلاعات پنهان و جزئی است که در اسناد و مدارک یافت نمی شود و زوایای ناگفته و گوشه های پنهان حادثه انقلاب را در شهرستان نور کم و بیش آشکار می سازد. گزیده¬ای از این خاطرات آورده می¬شود.   

الف: آیت¬الله سیدعلی اکبر سجادی:

یکی از شخصیت¬های محوری انقلاب در نور آیت¬الله حاج علی¬اکبر سجادی (1396-1311هـ.ش) بودند. شخصیت روحانی، سیادت، صراحت کلام اعتماد عمومی و احترامی که مردم و حتی مامورین شهربانی وقت نسبت او داشتند موجب جذب گروههای مختلف مردم گردید شخصیت اعتدالی ایشان موجب جلوگیری خشونتها و شیشه شکستنهای مرسوم گردید.
... بعد از اینکه تظاهرات در همه جا گسترش پیدا کرد ما هم مثل بقیه که البته از سالیان دور زمینه داشت چون علما به لوایح شش گانه شاه که بعد به 19 هم رسید. اعتراض داشتند. تظاهرات در نور عدیده بود.

تقریباً شبانه روزی بود و در تظاهرات گاهی از گاز اشک آور استفاده می¬کردند رئیس شهربانی سرگرد یمینی نامی بود که اهل نماز و محتاط بود که پیش آمدی رخ ندهد من هم مواظب بودم که کار به تیراندازی و خون ریزی نکشد سرگرد یمینی با من مذاکره کرد و گفت: هرچه همه ی شهرهای دیگر ایران انجام دادند من هم مثل آنها انجام می¬دهم اما عده¬ای از آمل آمده بودند می¬خواستند اغتشاش کنند من همیشه نصیحت می¬کردم شیشه را نشکنید آتش نزنید ..... در اثر شعارهایی که علیه شاه می¬دادند یکی از سربازان بر آشفت تفنگش را رو به روی من گرفت و گفت من تو را می¬کشم برای این که کار به اغتشاش و درگیری و خون¬ریزی نکشد و آبروی جمع حفظ شود سرم را پایین نیاوردم که خوشبختانه آن هم پیشامدی نکرد..... تا اینکه انقلاب پیروز شد تمام اسلحه ها را به من تحویل دادند و قوای انتظامی نور هم به پیروزی از نیروهای انتظامی تسلیم شدند ....... کسانی را که دستگیر می¬کردند پیش ما می¬آوردند با احترام و ادب برخورد می¬کردیم.4

ب: آقای شیخ علی اکبر ناطق نوری:

شیخ علی اکبر ناطق نوری 1322هـ.ش متولد اوزکلای شهرستان نور گرچه دامنه¬ی مبارزات ایشان فراتر از مازندران و در سطح ملی است اما بخشی از مبارزات ایشان در محدوده¬ی جغرافیایی شهرستان نور به نقل از خاطرات ایشان آورده می¬شود.

... بنده در تابستان¬ها و در ایامی که با محرم و صفر برخورد داشت در اوزکلا منبر می¬رفتم .... و در لابه¬لای سخنان مسائل روز را برای مردم می¬گفتم در این میان شخصی به نام سلطانی که ژاندارم بود برای رسیدگی به شکایت به مسجد آمده بود که از منبر پایین آمدم و به او اعتنایی نکردم گفته: «این آقا شیخ به شاه توهین کرده و باید به پاسگاه بیایید....» در آن جا با کلمه¬ی پدرسوخته او را مورد خطاب قرار دادم. او هم گفت: این شیخ به من می¬گوید دزد. گفتم بله. آن رئیستان دزد سر گردنه است. او هم به امام توهین کرد سپس ادامه دادم به آقای خمینی توهین می¬کنی بلند شدم او را بزنم جلوی مرا گرفتند این آقا دید که اوضاع به هم ریخته است بلند شد و رفت ....

یک سال بعد معلمی در محل ما اوزکلا آمده بود به دخترها متلک گفته بود مردم از دست او به کدخدا شکایت کرده بودند با او درگیر شدم و با عصبانیت محکم گذاشتم در گوش او و او را حسابی کتک زدم.... این معلم با همکاری پاسگاه بر ضد من شکایتی درست کرد و در روز عاشورا مرا گرفتند..... دادستان آمل آقای سالاریان بود او دوست پدرم و خیلی آدم خوب و شجاعی بود .... حضرت آیت¬الله حسن¬زاده آملی که در این موقع در آمل بود وقتی خبردار شد که پسر آقای ناطق را دستگیر کردند و به آمل آوردند به ژاندارمری آمده بود و با ماموران احتجاج کرده بود که اگر ایشان را آزاد نکنید مردم را بر ضد شما شورانم آقای ناطق نیز همین امشب باید آزاد شود با تلاش آیت¬الله حسن¬زاده آن شب مرا آزاد کردند.... بدین ترتیب پرونده من با واسطه¬ی سالاریان تمام شد و به اوزکلا برگشتیم.  

ج: حاج اباصلت بینایی متولد 1329 ایزدشهر:

دوران ابتدایی را در مدرسه طبری و دبیرستان را در مدرسه¬ی عمید الشعرای نور به پایان رساند در دوران دبیرستان با نشریه مکتب اسلام که صیغه¬ی مذهبی اعتراضی داشت آشنا شد.

بعد از ورود به دانشگاه تهران با اندیشه¬های سیاسی انقلابی آشنایی پیدا کرد در سال 1353هـ. ش ایشان اولین جوان آبادی بودند که با کسب لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران به شغل وکالت پرداختند.

... مردم ایزده نور به دلیل ظلم و ستمی که از طرف اعضای خاندان پهلوی به آنها شده بود آمادگی لازم برای پذیرش انقلاب را داشتند شاهپور غلامرضا پهلوی برای ارضای حس زمین¬خواری خود دو بار با مردم ایزده درگیر شد یک بار هنگام ساختن کاخ با بولدوزر زمینهای اطراف کاخ خود را از بازارسریها تصرف کرد و تلاش مردم بازارسر برای باز پس¬گیری به جایی نرسید و بارها تعدادی از آنها را ساواک نوشهر احضار و بازجویی کردند. بار دوم در ساروج محله ایزده که در سال 1342هـ.ش زمینهای شالیزاری دوازده هکتاری پشت خانه¬های مردم (ایزدشهر فعلی) را به زور تصرف کرد مردم به دفاع از زمینهای خود پرداختند که ماموران ژاندارمری به دستور شاهپور غلامرضا پهلوی به مردم حمله کردند و حدود سه روز در محل حکومت نظامی برقرار شد و عده زیادی از کشاورزان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و عده زیادی مجروح و زخمی شدند...

من هم که در این درگیری نوجوان سیزده ساله بودم کتک مفصلی خوردم.... در سال 1356 هـ.ش با شروع قیامهای مردمی من از طرف اهالی وکیل شده تا حقشان را از شاهپور غلامرضا پهلوی بگیرم دلایل و مستندات را جمع کردم.... علیه شاهپور نامه¬های سرگشاده به شاه نوشته و رونوشت آن را به 24 وزارت¬خانه و مطبوعات فرستادم چند بار با شاهپور غلامرضا به مجادله و مناقشه لفظی پرداختم دو بار برای ادای توضیح به ساواک احضار شدم اما هر چه زمان می¬گذشت کار بر شاهپور غلامرضا تنگتر می شد. در اوایل سال 1357 با شاهپور غلامرضا به توافق¬هایی رسیدیم امکا مدتی بعد شاهپور فرار کرد و انقلاب به پیروزی رسید.

... اولین بار حدود 15 نفر نوجوانان و جوانان ساروج محله جمع شده به تظاهرات علیه شاه پرداختیم به سمت بازارسر حرکت کردیم شعارهایی از قبیل مرگ بر شاه تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست. عده زیادی همراه شدند استوار خلف¬زاده رئیس پاسگاه به سربازان دستور داد آماده تیراندازی باشند آنها نشسته به زانو آماده تیراندازی شدند اما خلف¬زاده از تصمیم خود برگشت با جمعیت تظاهرکنندگان تا پمپ بنزین رفته دوباره برگشتیم.

روز بعد تظاهرات از ایزده فراتر رفت و به روستای امیرآباد کشانده شد حدود شش یا هفت بار تظاهرات تا زمان پیروزی انقلاب بر پا گردید استوار خلف¬زاده کینه¬ی شدیدی از من به دل گرفت و چند بار پیغام داده بود که بالاخره تو را می¬کشم. یکبار که در صف پمپ بنزین ایستاده بودم با کلت محکم بر سرم کوبید چشمهایم سیاه شد و سرم گیج رفت خون شروع به ریزش کرد و تمام لباسم خون آلود شد او که چهره و لباس خون آلود مرا دید پا به فرار نهاد...... اما مردم او را گرفته حسابی کتک زدند به گونه¬ای که سر و صورت او نیز خون آلود شده بود و با همان سر و صورت خون آلود خود را به جیپ پاسگاه رساند از راه خط شیلات به کنار دریا و از آن جا به محمودآباد رفت. بعد از آن واقعه تظاهرات بدون ترس از خلف¬زاده صورت می¬گرفت....

نتیجه:

چهل سال پیش بزرگترین تحول سیاسی، اجتماعی تاریخ ایران در قالب انقلاب اسلامی رقم خورد که مسیر سه هزار ساله¬ی تاریخ را تغییر و بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی منطقه را در اوج قدرت و مستی به زیر کشید انعکاس این حرکت بزرگ، تأثیرات عمیق آن در شهر نور موضوع این مقاله است تا تلاشها و تکاپوهای سیاسی این شهر در دفتر ایام به یادگار بماند و عمق این تأثیرگذاری برای آیندگان روشن شود.

با تعمق و تأمل در تحولات سیاسی، شعارها، دیوار نوشته ها، پیامدها و دستاوردهای این انقلاب چهل ساله می¬توان نقاط ضعف و قوت آن را شناسایی و از تکرار اشتباهات تاکتیکی آن جلوگیری کرد تا درس تجربه و چراغ راه آیندگان باشد. انقلاب در دامان آرمان خواهی افراطی و شعارهای پولولیستی سقوط نکند و حق حماسه¬سازان گمنامی که در گوشه و کنار کشور عاشقانه فعالیت می¬کردند و هیچگاه مورد اعتنا و توجه پژوهشگران و محققین نبودند ادا گردد چرا که تاریخ فقط به پایتخت و کلان شهرها محدود نمی¬گردد آنچه در دورترین نقاط کشورها اتفاق می¬افتد بخشی از تاریخ ماست.

بسیاری از اسناد، تصاویر، خاطرات شفاهی.... در گنجینه خانوادگی وجود دارند که بیانگر تأثیرات عمیق انقلاب اسلامی در دورترین نقاط کشور است که می¬توانند موضوع تحقیق مستقل یا بخشی از تک نگاریها باشند تا آیندگان از این تلاشها بیاموزند و ضمن افتخار به آن اشتباهات احتمالی پیشینیان خود را تکرار نکنند.

پی نوشت:

1- کتاب انقلاب اسلامی در شهرستان نور، تألیف نگارنده، که در سال 1387 منتشر گردید و این مقاله ی مختصر گزیده¬ای از آن کتاب است.
2- از مهمترین رجال فرهنگی گذشته¬ی نور میتوان از ابوعبدالله ناتلی استاد ریاضیات و هندسه¬ی بوعلی سینا و علامه محدث نوری، ملاعلی نوری اصفهانی، شیخ فضل¬الله نوری و در کانون فرهنگی جدید نیما یوشیج دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر پیروز مجتهدزاده، دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر منوچهر ستوده و .... و صدها نفر دیگر را نام برد برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به اثر ارزشمند دیار فرزانگان دکتر یزدی¬نژاد، نشر میرماه، مشاهیر شهرستان نور، پژوهش و تدوین نقی رضایی.
3- این شعارها از دفتر یادداشتهای روزانه¬ی نگارنده و سرکار خانم منیژه بازیار از رویان استخراج شده است هر دوی ما نوجوان فعال در تظاهرات ضد سلطنتی نور بوده¬ایم.
4- نگارنده خود در مواردی شاهد رعایت احترام و ادب دستگیر شدگان مظنون به همکاری با ساواک از سوی آیت¬ا... سجادی بوده ام.

فهرست منابع:

1- بینایی، اباصلت، تک نگاری ایزده، گذشته ، حال و ... ساری، شلفین، 1383.
2- بینایی، قوام الدین، انقلاب اسلامی در شهرستان نور، .... ساری، ترنم بهار، 1387.
3- نصیری نوری، ریشه¬های انقلاب اسلامی ایران، تهران، نوید نور، 1381.
4- میردار، مرتضی، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
5- تحقیقات میدانی نگارنده. 

*این مقاله خلاصه کتابی به همین نام است که نویسنده درسال 1378 منتشرکرده است. عکس مقاله تزیینی است.

 



    ©2013 APG.ir