شورای اصلاح طلبان مازندرانی تهران نشین، برای تصمیم گیری استانی صلاحیت ندارد
شورای اصلاح طلبان مازندرانی تهران نشین، هیچ صلاحیتی برای تصمیم گیری استان مازندران ندارد، زیرا همینها پس از پیروزی انتخابات ۹۲ و ۹۶ تمام تلاش خود را معطوف به به دست آوردن منصب و درآمدن به عضویت فلان هیات مدیره و معاونت فلان وزیر و مانند اینها کردند و دیگر تا این روزهای انتخابات سر و کله شان پیدا نشد! حضور و تصمیم تهراننشینان در معادلات سیاسی استانی نه تنها هیچ امیدی ایجاد نمی کند، با ناامید کردن جوانان، چیزی را عاید اصلاحطلبان واقعی نمی کند، بنابراین هر تصمیمی فقط باید توسط کسانی گرفته شود که در مازندران فعالیتهای اصلاح طلبانه دارند.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سیاوش اسلامی سوادکوهی: در آستانه ورود به انتخابات ۹۸ و چگونگی اعلام آمادگی جریان اصلاحات و نیز ورود شورای هماهنگی اصلاح طلبان مازندران با محوریت «اصلاح طلبان مازندرانی تهران نشین» که همواره در طول این سالیان خوشه چین پیروزی های هر انتخاباتی بوده اند، نکاتی را جهت یادآوری و تعیین مسیر آتی معروض می دارم.
مطالب پیش رو بغض های وا نشدهی حضور معنادار ما و کسانی است که به مثابه من می اندیشند تا بلکه این روزهای پراندوه که در سایه سار تصمیمات گذشته ی آن، توسط طیفی از گرسنگانِ قدرتِ سیاسی بر جامعه و آرزوهای جوانان این وطن چپانده شده است، معنایی دوباره شوند.
در چرایی و چگونگی محبوس شدن آمال و آرزوهای جوانان پرشور حماسه آفرین سال۹۲ و ۹۶، شورای هماهنگی اصلاح طلبان، باید خود را به مردم و جوانانش پاسخگو بداند. چشمان پسران ودختران آن سال ها، به امید بهروزی حال وطن، به شما اعتماد کردند در حالی که تمام آمال ایشان، با تاسف امروز به اشک و حسرت آلوده شده است. به راستی تاوان این خسران و فرصت های برباد رفته را چه کسیمی دهد؟ و چرا شما تاکنون نسبت به ناکامی و ناتوانی در برآوردن خواستها و مطالبات مردم و جوانانش خود را به کری، نادیدن و بیخیالی زده اید؟
اگر او نمی دانست که نباید زلف آرزوهای قشنگ و خوشبختی نگاهش را به خنده های پرنقش سیاستمداران نالایق نیالاید، وظیفه شما چه بود؟
و به راستی آیا او می توانست حدس بزند تمام آن رویاها، روزی بدل به آه سرد زندگیش خواهد شد!؟ جای پرسش است که شما چرا دوباره و چند باره باز در کمین زلف های نازنینش هستید وباز بی محابا و بی محاسبه، قصد تاراندن آرزوهای او را دارید!؟
او که هرگز گمان نمی بُرد کسانی به نام اصلاح طلبان واژگان پرمعنای «امید» را وارونه برایش معنا کنند. پس چگونه و با چه رویی، دوباره دَم از انتخاباتی پُر شور می زنید و به نیابت از او می خواهید وارد کارزار شوید؟
در عجبم از عجایب جاه طلبی های مختص آدمهای این سرزمین، که در عین به تاراج دادن اعتماد، برق نگاه مکاره شان را اینگونه بر روی احساسات پاک و چشمان سرشار از امید جوانان این وطن روا می دارند.
به نظر شورای هماهنگی اصلاح طلبان زمانی می توانست راهبرد حضور در انتخابات را تبیین کند که تصمیم سازانش همراه و همگام با خیل عظیمی از لشکریان میدانی، مردم را با خواستهایش نمایندگی کنند نه آنکه به عنوان نقش یک جریان سیاسیِ باج خواه و تشنگان ِ قدرتِ کامیاب، منهای شعور مردم و جوانانش، با صغری و کبری کردنها وارد خط و ربط تصمیم برای کلیت اصلاحات و جوانان آرمانخواهش در انتخابات شود!
چه کسی به شما چنین ماموریتی را به نام این تشکیلات و اعضای آن داده است؟ آیا سخت است که تشخیص داد در این روزهای وطن، شعور و عقلانیت مردم و جوانان، شکافی عمیق بین حاکمان و آنان ایجاد شده است!؟ و نیز خسته تر از هر زمان، متنفرند از برخی چهره هایِ خودشیفته و از خویش متشکر در قاب اصلاح طلب؟ آیا درک این موضوع برای شورای هماهنگی اصلاح طلبان تهران/ مازندران سخت است!؟
مردم و جوانان می پرسند در اعتمادی که در سالهای اخیر به شما شد «کلیدی» را که برای حل معماهای هزارتوی قدرت معرفی کرده اید، نه تنها گره ای از مشکلات را حل نکرد، قفل های متعدد دیگری را بر زندگی روزمره ی مردم و جوانانش تحمیل کرد و امروز با تاسف و خجالت، دنیایی از تلخکامی ها را تجربه می کنند.
آیا در چرایی آن مماشات و پاسخگوی وضعیتی که یکطرف آن همین شمای طرف معامله با اردوگاه رقیب بوده اید، هستید؟ این همه در حالی صورت گرفته است که به برخی از باد در غبغب کنندگان همین سران شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، پستهای رنگین داده اند و مردم و جوانان را بیخیال شده اند. آیا کسی خود را در قبال مردم و جوانان پرشور آن سالها پاسخگو می داند!؟
برای نمونه، رئیس ستاد انتخابات ۹۲ در مازندران، با جریان رقیب بیشترین تعامل استانی را داشته، در حالی که با اعضای شورای اصلاح طلبان و نیروهای ستادی ۹۲ به مثابه رقیب دشمنکیش نگریسته شد. بدتر از آن رئیس ستاد انتخابات ۹۶ پس از پیروزی، به تلفن هیچکس از اعضای ستاد انتخابات پاسخی نداد و با گرفتن پست پیشنهادی، یک شخصیت فرادست و بی پاسخ و از خود متشکرِ بالادست برای خود ساخت.
این تنها یک بخش از رویکردها و کارکرد افراد شورای اصلاح طلبان تهران/مازندران است که در صورت نیاز بیشتر هم می شود نوشت.
نگارنده باوری عمیق دارد که در ورای شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در انتخابات ۹۸ تمام آزادیخواهان و اصلاح طلبان باید شرایطی را مقرر کنند تا جلوی اراده های زیاده خواه، ایستادگی کرد و قامت این جهل و جنون را شکست؛ ضمن اینکه به باور من، شورای اصلاح طلبان مازندرانی تهران نشین، هیچ صلاحیتی برای تصمیم گیری استان مازندران ندارد، زیرا همینها پس از پیروزی انتخابات ۹۲ و ۹۶ تمام تلاش خود را معطوف به به دست آوردن منصب و درآمدن به عضویت فلان هیات مدیره و معاونت فلان وزیر و مانند این ها و همه ی آرزوهای چیدمان شده ی نیروهای اصلاحات را قربانی میز و قدرت خویش کردند و دیگر تا این روزهای انتخابات سر و کله شان پیدا نشد!
اینها رنجی راکه جوانان و مردم در آن روزهای سختِ حضور برای تغییر کشیده بودند، اهرمی در همگرایی با قدرتداران در دولت و به دست آوردن منصب و سودجویی خود و باند و رانت گروه خویش کردند.
این افراد باید بدانند در انتخابات پیش رو با نام «شورای اصلاح طلبان» به مثابه گذشته نمی توانند برای به دست آوردن منصب و سودجویی و قدرتِ کاذب سوءاستفاده کنند.
بهترین پیشنهاد برای آنان وداع محترمانه از این صحنه آرایی فرصت ساز است. اعتقاد راسخ دارم حضور و تصمیم تهراننشینان در معادلات سیاسی استانی نه تنها هیچ امیدی ایجاد نمی کند، با ناامید کردن جوانان، چیزی را عاید اصلاح طلبان واقعی نمی کند، بنابراین هر تصمیمی فقط باید توسط کسانی گرفته شودکه در مازندران فعالیتهای اصلاح طلبانه دارند.
اصلاح طلبان اگر در تصمیم و خرد جمعی به این جمع بندی رسیده باشند که در انتخابات مشارکت حداکثری داشته باشند، اسفند ماه ۹۸ الزامات یک حضور را زمانی با تغییراتِ واقعی، شدنی خواهد کرد که حضور فخرفروشان جاه طلب تحت عنوان برند اصلاح طلبی (بدلی) را که همیشه خوشه چین پیروزی های معنادار بوده اند، منها کنیم.
این کار شدنی است و معتقدم اینها در تمام این سالها با فرصت طلبی رندانه با مستقر شدن در تهران، نقشی از مرتبط با بالایی ها و با تزریق اطلاعات غلط وجهل ایجادی در استان، فرصتهای تصمیم سازی را به نام خویش ثبت و درج کردند.
آنها با ژست گرفتن همیشه شریک بخشی از قدرت و فرصت بوده اند و با ایجاد رانت و رابطه های قهارانه ی سیاسی، سقف اصلاح طلبی آنها، آبادی زندگی خود و فرزندانشان بوده است، نه آبادی استان و کشور.
متاسفانه این جماعت با عدول از اهداف آرمانی اصلاحطلبان، جز سرخوردگی و یاس و دور کردن افراد آرمانخواه، هیچ دستاورد و ثمره ای نداشته اند.
آرمانخواهان اصلاح طلبی که زندگیشان را در بزنگاه های تاریخی و حساس این سرزمین بلازده به مخاطره افکنده اند و تلالوء حضورشان در جامعه به مثابه سرمایه ای گرانسنگ تلقی می شود، همچون سروِ تهیدست، هیچ بدهکاری به هیچ بدمست تشنه ی میز و قدرت تحت عناوین مختلف ندارند.
مطالبه گریِ اصلاحِ ساختار قدرت، ضمن هزینه بربودن، خواست و مطالبه ی حداقلی جامعه و مردم است و نمی شود در قاب اصلاح طلبی، با کسب امتیاز از قدرت و فرصت و سیر و سیاحت و ویلا و...آن را به محاق برد.
شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان مازندران ساکن تهران، با نگاه از بالا به پایین، کارکرد و کاربردی در حوزه های انتخاباتی و سیاسی استانی ندارد و فاقد انسجام و پیوستگی است و بی ارتباط قلبی با کنشگران سیاسی اصلاحات استان است.
- چهارشنبه 16 مرداد 1398-15:9
آقاي دكتر اسلامي ، دولت به نام بعضي هاست ولي به كام بعضي ها . سلام آقاي حسين زادگان !! استاندار اصلاح طلب مازندران :))