تعداد بازدید: 2426

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1386-0:0

استان صغیر

يادداشت هفته نشريه محلي"گلشن مهر" درباره چرخه كوتاه مديريت در استان گلستان.


در فرهنگ عامه ما به کودکانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده اند و قیمی سرپرستی آن ها را بر عهده دارد صغیر گفته می شود.

استان گلستان نیز که یک دهه از عمر آن می گذرد استانی صغیر است. در گذشته از ناپدری مازنی ها جفای بسیاری دید تا این با تلاش و خون دل فراوان مستقل شد و آرزوی گرگان و دشت به واقعیت پیوست.

با آمدن درازگسیو شعف و شادمانی استان چند برابر شد که استانداری از اهالی همین خطه سکان هدایت را به دست خواهد گرفت.

 درازگسیو تلاش بسیاری نمود تا تشکیلات و سازوکار این منطقه را به ادارات استانی تبدیل نماید که تا حدودی نیز موفق گردید اما در یک ارزیابی منصفانه، آن چنان که باید و شاید نتوانست در هیئت یک استاندار کارا و قابل دفاع عملکردی از خود به جا بگذارد و استان نوپای گلستان را به امید سفارت ایران در ترکمنستان باقی گذارد. درازگسیو عملکرد بدی نداشت اما می توانست و نیروهای استان این توانمندی را داشتند که بیش از آن چه که اتفاق افتاد نمود داشته باشند.

 استاندار دوم هرچند اصلاً شاهرودی بود اما با استان و به ویژه با شخص نماینده ولی فقیه در استان روابط حسنه ای داشت. بدین جهت امید آن بود که احمدی بتواند با برخورداری از چنین پشتوانه ای کارهای معطل مانده استان را به سرانجامی برساند. بخت اما با او یار نبود و حوادث یاک چهل و سیل شرق گلستان دست او را در حنا گذاشت و روند و پیگیری توسعه همه جانبه استان در محاق افتاد.

دیری نپایید که احمدی هم به امید پستی بالاتر به تهران برگشت و معاون امنیتی وزیر کشور شد. در این دوره بحث انتخاب استاندار گلستان بالغ بر چندین ماه به تاخیر افتاد تا این که با پادرمیانی های بسیار و مصرانه، مهیمنی به سمت استانداری گلستان منصوب گردید.

 اگر دوره درازگسیو را دوره پایه ریزی استان و دوره احمدی را دوره بحران ها قلمداد کنیم دوره مهیمنی را باید دوره فعالیت های مدنی نامید. هرچند اقدامات گزینشی و حذف های بی مورد حتی در جبهه اصلاحات از سوی تیم مهیمنی در ادارات و مناصب دولتی بسیاری را رنجاند و عملکرد مذکور را کمرنگ کرد.

 تا جایی که منجر به قهر و خانه نشینی دیگر اصلاح طلبان شد. از سوی دیگر هر دو استاندار گلستانی و مدیران میانی شان به علت نداشتن تجربه مسوولیت های مهم و کشوری از رایزنی ها و لابی های ملی و سطوح بالای کم بهره بودند و همین امر بر عملکرد آنان تاثیر سوء گذاشته بود.


در ادامه با روی کار آمدن دولت نهم تبعاً استاندار دولت اصلاحات باید تعویض می شد اما در این مقطع نیز انرژی زیادی هدر رفت تا شاعری منصوب گردید.

در دوره فوق طیف های مختلف جناح راست حتی بر علیه یک دیگر نامه پراکنی کرده و شبنامه توزیع کردند و از همین نقطه اصولگرایان استان از جناح راست آن جدا شدند. جناح راست گلستان بر آن بود تا نیروهای استانی آنان منصوب شود اما اصولگرایان بر آن بودند تا استاندار انتخابی حتماً اصولگرای محض باشد. از این جهت عملکرد شاعری با توجه به این که بدنه مدیریتی استان در اختیارش نبود و احزاب دیگر جناح راست چینش مدیران را در اختیار گرفته بودند چندان بر مراد و وفقش نبود بنابراین عملکرد ضعیفی از خود برجای گذاشت. چنین بود که شاعری به سودای پست های تهران عطای استان را به لقایش بخشید و معاون اداری و مالی وزیر کشور شد.

 پس از او انجم شعاع سرپرستی استانداری گلستان را تاکنون بر عهده گرفته است. او طی چندین ماه گذشته تعامل بهتری نسبت به شاعری با مجموعه استان داشته اما هنوز دعوای جناح راست و اصولگرایان بر این که چه کسی استاندار گلستان شود به آخر نرسیده است. دعوایی که پیش از این به هنگام انتخاب شاعری به وقوع پیوسته بود واستانی را که با وجود داشتن موقعیت بسیار مناسب توسعه و پیشرفت همه جانبه در جنبره استاندارهای رفتنی افتاده است.


گلستان استان صغیری است که باید هرچه سریعتر و با جدیت کامل گروه های اصلاح طلب و علمای استان وارد عمل شده و چنین وضعیتی را صرفاً یک دعوای خانوادگی فرض نکنند. اصلاح طلبان استان که خود در زمان زمامداری در مورد انتخاب استاندار خطاهای استراتژیک داشتند امروز دریافته اند برای یک استان نوپا چقدر زیانبار است به طور متوسط هر دو سال یک بار، استاندار جدید منصوب شود. آنان از امروز آستین ها را بالا زده و رایزنی ها و چانی زنی ها و فشارهای پیرامونی به اصولگرایان را افزایش دهند تا تکلیف استاندار گلستان را روشن کنند.



    ©2013 APG.ir