سواحل شرجي و خوشآب و هواي درياي خزر ساليان درازي است كه اولين گزينه گردشگران ايراني براي فرار از گرماي سوزان شهرها است.
سواحلي كه سالانه پذيراي بيش از 7 ميليون گردشگر استأ گردشگراني كه مجبورند به سهم اندك خود از اين ساحل بسنده كنند چرا كه مثلاص در استان مازندران تنها 5\4 درصد از سواحل خزر در اختيار عموم بوده و سهم 5\95 درصدي باقي مانده از اين سواحل به گفته جهانگير اسحاقي، مدير سازمان ايرانگردي و جهانگردي، استان مازندران به دستگاهها و سازمانهاي دولتي اختصاص يافته است،اما ظاهراص اين چند ميليون ايراني كه دل خود را به همان مقداراندك نيز خوش كرده بودند باز هم بايد كمي عقبنشيني كرده، شنا كردن و ماهي خوردن را نيز فراموش كنند و تنها به نظاره مناظر ساحلي بپردازندأ مناظري كه ديگر نه تنها دلپذير نيستند بلكه گاهي اوقات از شدت آلودگي مشمئز كننده نيز ميشوند. يكي از شهروندان تنكابني در اين مورد از زماني ميگويد كه براي استفاده از طبيعت به ساحل منطقه وليآباد اين شهر رفته بودند و با مشاهده فضولات انساني! شناور روي آب از شنا كردن منصرف شده وبرگشته بودند.
اين شهروند در مورد علت احتمالي به وجود آمدن چنين اتفاقي ميگويد: فاضلاب بسياري از خانههاي كنار ساحل وارد دريا ميشود. مسافران و شناگران هم مسائل بهداشتي را رعايت نميكنند. سيستمي هم براي كنترل مسائل بهداشتي وجود ندارد. بنابراين مشاهده اين وضع طبيعي هم هست.
مهندس احمد برمي، كارشناس كشاورزي در اين زمينه ميگويد: »پيش تر تا فاصله يك كيلومتري دريا اجازه ساختمان سازي داده نميشد و پلاژهاي موقت داير ميشد ولي در 20 سال اخير به علت مشخص نبودن قانون صريح دريا و نوار ساحلي و رودخانهها و كوتاه آمدن استانداردها و مسوولان محلي تا فاصله 20 متري دريا ساخت و ساز مجاز شده است و آثار زيانبار آن بستن راه ورود بوميان به دريا و آلودگي بيش از حد دريا و ساحل است.« آلودگي شديد درياي خزر بويژه سواحل ايراني آن علل متعدي دارد. مانندأ آلودگي شديد بيش از 138 رودخانه كه از سواحل ايران وارد درياي خزر ميشوند و با خود بيش از صدها هزار متر مكعب آب آلوده و فاضلابهاي انساني، صنعتي و كشاورزي را وارد آب دريا ميكنند. مهردادي، مدير كل محيط زيست استان مازندران در اين مورد ميگويد: »بيش از 96 درصد از واحدهاي صنعتي اين استان فاقد سيستمهاي تصفيه فاضلاب هستند.
مجموع فاضلابهاي توليدي استان تنها در بخش صنعت در سال به بيش از 69 هزار متر مكعب ميرسد كه با توجه به بالا بودن سطح آب در اين استان ميتواند زنگ خطر جدي باشد.«
حال به اين حجم آلودگي، آلودگيهاي ناشي از رودخانههاي سواحل ديگر خزر بويژه رودخانه ولگا واقع در روسيه، فعاليت نفتي از جمله استخراج و پالايش و حمل و نقل نفت در سواحل كشورهاي منطقه ، فعاليتهاي كشتيراني و فاضلاب و فضولات ناشي از آن، فعاليتهاي هستهيي كشورهاي همسايه و ... را هم اضافه كنيد به گونهيي كه در سال 1381 آلودگي درياي خزر 20 برابر استاندارد جهاني اعلام شد. حال با توجه به اينكه خزر يك درياچه بسته است و امكان خروج هيچگونه آلودگي از آن وجود ندارد حتي اگر گفته دكتر سعيد حسيني مدير كل محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست را مبني بر »بالا بودن غلظت نمك و قدرت خود پالايي درياي خزر بطور طبيعي از آلودگيها...« را نيز بپذيريم باز هم نميتوان باور كرد ميزان آلودگي اين دريا پايينتر از استاندارد جهاني باشد آن هم با توجه به شيب شديد درياي خزر به سمت سواحل ايران و نحوه گردش آب اين درياچه كه به شكل به پا د ساعت گرد است و باعث ميشود قسمت اعظم آلودگيهاي اين درياچه به سمت سواحل ايران هدايت شود. تحت اين شرايط شنيدن خبرهايي از قبيل هشدار دكتر محمد مهدي گويا، مدير مركز مديريت بيماري وزارت بهداشت در مورد ورود آبهاي آلوده به آب دريا ، پرهيز از شنا كردن در درياي خزر به علت جلوگيري از بروز بيماريها و هشدار دكتر محمدرضا فاطمي در مورد آلوده بودن ماهيهاي صيد شده از اين دريا و رودخانههاي واقع در اين حوزه، قابل قبولتر به نظر ميرسد.
»فرشته. الف« از رامسر نيز در اين مورد ميگويد: »من و دخترم سال گذشته بعد از شنا كردن در محوطههاي حفاظت شده شنا براي بانوان دچار بيماري پوستي و خسارتهاي شديدي شديم كه پزشك علت آن را شنا در سواحل آلوده خزر عنوان كرد.«
اما با تمام اوصاف معلوم نيست چرا هنوز هم دكتر سعيد حسيني، مدير كل محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست اصرار دارند آلودگيهاي درياي خزر پايينتر از حد استاندارد جهاني است و همچنان آلوده بودن ماهيهاي اين دريا، رودخانههاي اطراف اين ساحل و بيماري ناشي از آلودگي آب سواحل درياي خزر را تكذيب ميكند.