شب نشيني در بهشت
حسين مدني نويسنده وکارگردان قديمي ديروز درگذشت.
"حسين مدني" که متولد تهران است،زماني با راديو ساري همکاري مي کرد وبا برخي هنرمندان وگويندگان ونويسندگان قديمي راديو مازندران رفاقت داشت. او حدود چهار سال پيش براي آخرين بار به راديو مازندران آمد واز نزديک با همکاران خوش وبش کرد..مدني سال ها در تنکابن نزد عروسش زندگي کرد و او به خوبي از مدني سرپرستي کرد.در زير شرح حال حسين مدني را مي خوانيد که با قلم خودش در سال 1371 در مجله "گل آقا" چاپ شده بود:
"من، «حسين مدني مطلق»، سحرگاه روز ۲۱ فروردين سال ۱۳۰۵ شمسي در يكي از محلههاي جنوبي شهر تهران، منشعب از خيابان مولوي، «باغ فردوس»، آخرين فرزند ذكور خانواده «آميرزا محمود مدني مطلق» از نوادگان مرحوم «حاجعبدالرزاق كاشاني» توي خشت افتادم و در همان لحظه، آواي اذان«الـلهاكبر» مرحوم پدر در گوشم طنينانداز شد
نام «حسين» را برايم برگزيدند و اين فرزند عزيز دردانه و تهتغاري يعني (حسين مدني) حالا در جمع شعرا و طنزنويسان، سابقهاي ۵۰ ساله دارد و مثل «كفرابليس» مشهور است!
دوران تحصيل:
در ۵ سالگي به مكتبخانه «حاجآقا ناظم» رفتم و سورههايي چند از قرآن كريم را فرا گرفتم. دوره دبستان را در مدرسه «سعادت» و متوسطه را در دبيرستان «ايرانشهر» به پايان رساندم و در رشته مهندسي برق ادامه تحصيل دادم.
آغاز فعاليتهاي مطبوعاتي:
از سال ۱۳۲۴ در روزنامه فكاهي «شهر فرنگ» به مديريت مرحوم «حسين نعيمي ذاكر» (مجرد) و از سال ۱۳۲۵ در روزنامه توفيق با سرودن شعر و بحر طويل و نوشتن مطالب طنز با نامهاي مستعار «لكلكميرزا»، «ح.م.غريبه» و «جنابعالي» نويسندگي را آغاز كردم.
در سال ۱۳۲۷ كه مرحوم ابوالقاسم حالت به شركت نفت آبادان منتقل شد، جاي ستون بحر طويلهاي ايشان در روزنامه توفيق خالي ماند. ايشان قبل از رفتن ، پيشنهاد كرد نوشتن بحرطويل به من واگذار شود. همانجا اسممستعار «لكلكميرزا» را براي من انتخاب كرد كه سالها اين اسم با كليشهاي كه استاد «حسن توفيق» آن را بهصورت سمبليك كشيده بود، بالاي ستون صفحه ۸ به چشم ميخورد.
همكاري و ورود به راديو:
در شهريور ۱۳۳۰ اولين نمايشنامه راديويي من از فرستنده راديو تهران واقع در مركز «بيسيم» در جاده قديم شميران به طور زنده اجرا و پخش شد و اين همكاري تا امروز ادامه دارد. تاكنون بيش از ۴۰۰ نمايشنامه راديويي و تلويزيوني در زمينههاي گوناگون و حدود ۲۰۰ نمايشنامه تاريخي و مذهبي در طول ۴۰سال از من ضبط و پخش گرديده است. عنوان بعضي از نمايشنامهها از اين قرار است: «در پيشگاه داوري علي عليهالسلام»، «از كعبه تا ابديت»، «جهاد مقدس»، «جلوه حق»، «خورشيد بي غروب»، «عاشورا در آيينه تاريخ» و «انديشمندان اسلام و ايران در خدمت بشر».
در مجله سپيد و سياه:
در سال ۱۳۳۲ از اولين شماره مجله سپيد و سياه با آن نشريه همكاري مستمر داشتهام و داستان مسلسل «اسمال در نيويورك» را بهصورت پاورقي نوشتم كه بعداً در سه جلد و تا امروز ۹ بار چاپ و منتشر شدهاست.
همكاري با ساير مجلات و جرايد:
كمتر نشريهاي است كه من در آن داستان و مطلب ننوشته باشم، برخي از اين نشريات عبارتند از: روشنفكر، اميد ايران، پست هفتگي، دنياي جديد، پيكار زندگي و روزنامههاي اطلاعات و يزدان...
ترجمه و نشر آثار من در ساير كشورها:
در سال ۱۹۵۷ ميلادي (۱۳۳۶ شمسي) از سوي دانشگاه لاهور پاكستان به آن كشور دعوت شدم. در آنجا داستان «اسمال در نيويورك»، مورد تحليل و بررسي قرار گرفت و به اهتمام دكتر پرفسور «محمدباقر» رياست دانشگاه و «خواجه عبدالحميد عرفاني» جزوهاي به زبانهاي اردو، فارسي و انگليسي درباره سبك طنزنگاري اين كتاب منتشر شد... در شوروي سابق نيز تعدادي از داستانهاي كوتاه من به زبان روسي بهچاپ رسيده و نيز برخي از اين داستانها تاكنون به زبانهاي فرانسه، انگليسي و اردو در نشريات خارجي درج و انتشار يافته است. نوول «فشار خون» و «جنون ذوفنون» در مجله هلال چاپ پاكستان نيز به فارسي چاپ و منتشر شده است.
سفرهاي خارجي:
بهمنظور كسب دانش و اندوختن تجربه و آگاهي از چگونگي زندگي و طرز تفكر اجتماعي مردم ساير كشورها، اقدام به مسافرتهاي خارج نمودم و از ايتاليا، مراكش، اسپانيا، انگلستان، سوئيس، فرانسه و لبنان ديدن كردم. همچنين، در عراق به زيارت عتبات عاليات نائل گرديم. در اين كشور درباره تأثير ادبيات و علوم و اخلاق دانشمندان، شعرا و نويسندگان مشهور ايراني و اسلامي مطالعات بسيار كردهام كه حاصل آن سلسله نوشتههايي است تحت عنوان «انديشمندان اسلام و ايران در خدمت بشر» كه از طريق راديو پخش شد.
كتابهاي من:
اين كتابها تاكنون از من منتشر شده است: اسمال در نيويورك- اسمال در هندوستان – ژوكر- بازار بلخ – عسل تلخ.
آثاري كه گردآوري شده و در آينده انشاءاللـه چاپ و منتشر خواهد شد:
- كشكول مدني
- فكاهيات
- اسمال در ويتنام
- نقش طنز فارسي در ادبيات جهان
- نوچه لوطي همت
- عاشورا در آيينه تاريخ
- ديوان اشعار، حاوي:
- «ترجيعبند» در منقبت شاه مردان علي عليهالسلام
- «تركيب بند» در رثاء سالار شهيدان حسينبنعلي(ع)
- اشعار فكاهي سياسي و رباعيات
فعاليتهاي سينمايي:
از سال ۱۳۳۰ با تأسيس استوديو «عمرخيام» و با فيلم «جدال با شيطان» فعاليتهاي سينمايي خود را آغاز كردم. در همان زمان نيز كارگرداني دوبلاژ فيلمهاي خارجي را به عهده داشتم و حدود يكصد فيلم از كشورهاي مختلف را به زبان فارسي دوبلهكردم.
تاكنون نيز بيش از ۳۰ فيلمنامه براي سينما نوشته ام كه تعدادي از آنها را شخصاً تهيه و كارگرداني نمودهام.
كلام آخر:
در طول ۵۰ سال نويسندگي و طنزپردازي، صدها هزار نفر را از نوشتههاي خود به خنده واداشته و به آن شور و حال و نشاط و شادماني بخشيدهام. اما لبان خودم كمتر لبخند به خود ديدهاند!
اكنون شصت و ششمين سال عمر(يادداشت مربوط به سال 1371 است) خود را سپري ميكنم و سنگيني كولهبار زندگي را با خاطرههاي تلخ و شيرين و تجربههايي كه در مكتب روزگار و گذشت زمان آموختهام، با گامهاي خسته و نتوان به دوش ميكشم. و اين دوبيتي را كه وصفالحال است گه گاه زير لب زمزمه ميكنم:
از كنايه بارها بر حال خود خنديدهام
بر سرشت و سرنوشت و فال خود خنديده ام
خندهاي از روي شادي كس نديد از من مگر
در ميان گريه بر احوال خود خنديدهام.
- يکشنبه 23 شهريور 1393-9:30
بنام خدا
خداخیرتان دهد د ازاینکه یادی ا.ز مرحوم مدنی کردید جای تشگر دارد
در مدت جند سالدی که با جهاد همکاری داشت وافتخا ر همکاری با ایشان را داشتم خیلی بر انرزی وبا نشاط بود خاطرات زیادی با ایشان داریم- دوشنبه 31 شهريور 1393-11:23
جه خوب است خا طرات دو دوستان با اقای مدنی جمع اوری شود