گذر از اساطیر به تاریخ با غارهای دهگانه
من هیچ ادعایی در کشف غارهای سوادکوه نداشت و ندارد، چرا که بومیان منطقه، همۀ غارها را قبل از ما دیدهاند و در واقع میراثدار و نگهبان این غارها هستند. نگارنده اذعان دارد که در راستای پژوهشهای سوادکوهشناسی خود، غارهایی را دیده که غیر از بومیان هیچ غارنوردی تاکنون ندیده و نامشان را هم هیچ پژوهشگری نشنیده است.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، احمد باوند سوادکوهی، مدیر بنیاد پژوهشهای فرهنگ و تاریخ سوادکوه: «تنگۀ دوآب، با جغرافیای طبیعی و آثار تاریخی متعدد نظیر غارهایِ تاریخیِ کیجاکرچال، طاقخانه، طاقطویله، طاقفرامرز، توران، توفان، پری، اسپهبدخورشید (لاپ کمر)، زین (مختار)، عروس داماد، ارژنگ، سِرخِل، کمرخِنه، دِبچاه و باژ دژهایِ رواتسر (باجگیران)، اسپهبدخورشید، فرامرز، دیوسفید، کنگلو و راه باستانی و تاریخی سرتنگه، همه در یک محدودۀ جغرافیایی و تقریباً با یک دورۀ تاریخی، نزدیک هم قرار دارند. در کمتر جایی میتوان تراکم و فشردگی این همه غار و آثار تاریخی را مشاهده کرد.
این تنگه در طول جغرافیایی36.00”07.9”7 N و عرض جغرافیایی 53.3”03.0”E و در ارتفاع 850 متری از سطح دریا قرار دارد.
غار طبیعی و تاریخی طاقخانه از جمله غارهایی است که در ورودی این تنگه و در طول جغرافیایی36.01”00.1”N و عرض جغرافیایی53.02”57.8”E در ارتفاع 1230 متری از سطح دریا واقع شده است.
در طول تاریخ، رودها معمولاً در بیشتر موارد با خود آبادانی به همراه داشتند و دارند. چنانکه بیشتر تمدنهای نخستین بشری در مسیرشان شکل گرفته است.
دوآب، نام خود را از تلاقی دو رود تالار و سولا (کبیر) گرفته است.
این تنگه به دلیل ساختار جغرافیای طبیعی و کوهستانی در کنار آن وجود چند غار طبیعی- تاریخی در دل صخرههایش و مهمتر از همه، وجود آب فراوان پیرامون آن، محل امن و مناسبی برای زندگی گذشتگان و شرایط زیست تاریخی و تمدن بشری بودهاست.
در تلاقی دوآب، دژ باجگیران قرار داشت که شروع راه باستانی- تاریخی سرتنگه به چاشم، کومس، کنگلو، آریم و پریم قدیم از این نقطه بود.
از تنگۀ دوآب به عنوان دروازۀ بحر خزر و تنگۀ سولا هم نام میبرند. این تنگه تا دو قرن نخست هجری یکی از نقاط بسیار مهم، تاریخی و سوقالجیشی در منطقۀ طبرستان قدیم بوده است و این موضوع را از آثار بهجا مانده در دل صخرههای کوهستانی و غارهای تاریخی این تنگه میتوان فهمید.
بعد از تصرف غار دژ اسپهبدخورشید به وسیلۀ سپاه خلیفۀ عباسی در سال 119 یزدگردی (144 هـجری)، این منطقه دیگر آن شکوه و عظمت و صلابت گذشتۀ خود را باز نیافت و قد از این بار سنگین راست نکرد».(از مقدمۀ کتاب غارهای تنگۀ دوآب: اثر نگارنده در مرحلۀ ترجمه)
نگارنده در طول پژوهشهای تاریخی از سال 1375 تاکنون بیش از چهل غار در سوادکوه، شناسایی کرده است که تعداد محدودی را غارشناسان قبل از نگارنده صعود داشتند.
از غارها سوادکوه میتوان به این نامها اشاره کرد: غارهایِ دِز چشمه، بِرین، خلیفه، بزمیلش، تختعلی، سرین گنگِلبِن، زندانخانه، سوته، عسل 1 و2، سِلهبِن، قلیگِردن، سنگسرک، دو غار در ارفهکوه، عروس داماد، ارژنگ، اسپهبدخورشید(لاپ-کمر)، سِرخِل، خرج، دبچاه، چِله خِنه، پرو، پری، توران، توفان، طاق، طاقخانه، طاقفرامرز، طاقطویله، کیجاکرچال، لیبِن اِساس (دو غار)، دیولیلم، زنگیان، دیوکر 1 و2، بزلی، لیپشت، اِسکِلیم، کَندِلِک، پلنگبور، میونا (دِچش) و... .
در روز جمعه 22 فروردین برای پژوهش در زمینۀ غارهای تنگۀ دوآب با نگارهای که استاد شیخلی از سال 1342 در اختیارم قرار داد و تکمیل «کتاب غارهای تنگۀ دوآب» به همراه یکی از دوستانم -آقای نجفی- با دوربین تلهای به مسیر دوآب رفتیم.
ضمن عکسبرداری متوجۀ چند غار جدید در دل صخرههای دوآب شدیم. برخی از این غارها با چشم غیر مسلح، به دلیل پوشش ساروج همرنگی با محیط به هیچ وجه قابل شناسایی نیستند.
بومیان این منطقه و طبیعتدوستان تاکنون از غارهای دهگانه در تنگۀ دوآب فقط غارهای کیجاکرچال، طاقخانه، طاقطویله، طاقفرامرز و اسپهبدخورشید را میشناسند؛ اما از غارهای «طاق»،«توران»، «توفان»، «پرو»، «پری» هیچ گونه اطلاعی ندارند؛ چرا که تاکنون این غارها را یک شکاف فرض میکردند.
از طرف دیگر به دلیل پوشانده شدن جلوی غار با سنگ و ساروج به همراه پوشش مالهکشی پشت سنگها که همرنگ با صخرههاست، این غارها به هر چشمی اجازه دیدن و نگریستن نمیدهد و نگاه کسی را به سمت خود جلب نمیکند.
ورودی غار سوم «توران» را به طول 5 تا 7 متر با ساروج در طراز با صخره کوه پر کرده و به بالا کشیدند و... .
متأسفانه بعد از حملۀ اعراب به منطقه، این غارها کاربردی دفاعی و پناهگاهی خود را از دست دادند و به ویرانی رو نهادند. از این غارهای تنگۀ دوآب، 5 غار جدید هستند که اسرار آن در کتاب غارهای تنگۀ دوآب نگاشته شده و بعد فروکش کردن بیماری کرونا به آگاهی دوستداران به تاریخ سوادکوه خواهد رسید.
استاد چنگیز شیخلی در سال 1340 در تنگۀ دوآب علاوه بر غارهای اسپهبدخورشید و کیجاکرچال که به آنها صعود داشت، غار طاق-فرامرز و طاقخانه را از نزدیک دید.
متأسفانه برخی شبه باستانشناسان خود را کاشف غار طاق فرامرز میدانند، در حالی که استاد «چنگیز شیخلی» در سال 1342 این غار را دیده است.
همچنین هیربد جاوید به راهنمایی استاد شیخلی در سال 1386 به غار طاقفرامرز صعود و گزارش صعود خود را در فصلنامۀ کوه، شمارۀ 62 فروردین سال 1390 در صفحه 38 منتشر کرد.
من هیچ ادعایی در کشف غارهای سوادکوه نداشت و ندارد، چرا که بومیان منطقه، همۀ غارها را قبل از ما دیدهاند و در واقع میراثدار و نگهبان این غارها هستند. نگارنده اذعان دارد که در راستای پژوهشهای سوادکوهشناسی خود، غارهایی را دیده که غیر از بومیان هیچ غارنوردی تاکنون ندیده و نامشان را هم هیچ پژوهشگری نشنیده است.
برای نمونه نگارنده در سلسله پژوهشهای میدانی خود، در تاریخ 22 اسفند 1398 برای شناسایی قلعه پرستوک در دل جنگلهای کسلیان، دو غار در منطقۀ میانا بنام «دِچش» شناسایی کرده است که بنا دارد برای تحقیقات بیشتر با یک تیم کارشناسی عازم منطقه شود.
گفتنی است نامگذاری این پنج غار در راستای جغرافیای طبیعی منطقه و برخی مدارک است که تا کنون درجایی ثبت نشده است.
- سه شنبه 26 فروردين 1399-11:18
با سلام و عرض ادب
ضمن تقدیر فراوان از سایت محترم مازند نومه و جناب استاد احمد باوند ، پژوهشگر ارزنده سوادکوه شناسی که در این گزارش اطلاعات ذیقیمتی را ارائه داده اند .به ظاهر این طور به نگاه می آید که نکته در گزارش مغفول مانده ویا محذوف شده است نخست آن که گزارش مزبور می توانست با عنوان "غارهای پنهان و پیدا سواد کوه "، به نکات آمده بپردازد نه با لحن گلایه آمیز ی شروع شود که کنجکاوی خواننده لحظه به لحظه بر انگیخته شود که نویسنده در نهایت چه می خواهد بگوید گلایه یا حرف اعتراضی او بیانگر چه چیزیست که با این دلتنگی و بیانی شکوه انگیزتا انتها ادامه یافته است .
دو م این که با خواندن این گزارش ، به جای خالی "فرهنگ جامع غاز های مازندران "که به طور پراکنده نویسندگان هر منطقه به آن پرداخته اند پی می بریم که در تدوین تاریخ و فرهنگ مازندران بسیار پراهمیت است . البته به نظر می رسد از جمله کارهای محوری میراث فرهنگی استان باشد .دانسته است پژوهشگران مستقل آن آزادی قانونی را در این طور کارها که با ریسک بالا صورت می گیرد ، ندارند . نکته آخر آن که گزارش بسیار با ارزش و تازه ای بود . دست مریزاد 26/1/99 - دوشنبه 25 فروردين 1399-0:53
غارها پدیده طبیعی محسوب می شوند که در پوسته زمین و در پیکره کوه ها طی میلیون ها سال شکل می گیرند . شناخت این پدیده (speleogenesis) نیازمند دانشی است که بعضی برای کسب آن تحصیل می کنند . غار ها در زمین های آهکی ، فراوان شکل می گیرند و در دامنه های البرز این پدیده همه جا به تعدادی بی شمار به چشم می خورد . این فقط خاص ناحیه ای نیست که نویسنده مقاله به آنجا اشاره می کند . غار ها به اندازه ها و ابعاد گوناگونند. پدیده غار برای زمین شناسان و غارنوردان منطقه ما موضوعی عادی است ، برای نویسنده مقاله گویا شانی فوق العاده پیدا کرده است . شاید دلیل آن نگاه تاریخی ایشان است البته نه نگاهی از بعد تاریخ طبیعی که مربوط به دانش زمین شناسی است . دوره تاریخی مورد نظر نویسنده دوران باشکوه ساسانی و اوائل دوران اسلامی است اما با کمال تعجب پناهگاه و ماوای مردم از نگاه او در این دوران که هزاران سال از عصر حجر و غارنشینی گذشته است با تاکیدی دور از انتظار ، عمدتاَ محدود به همین غار ها شده است .
- پنجشنبه 28 فروردين 1399-2:41
درود استاد بهار خجسته باد کاملا درست فرمودید مطلب ادامه خواهد داشت و به موضوع هم پرداخته خواهد شد
- دوشنبه 25 فروردين 1399-0:2
بسیار عالی جناب باوند، به زودی اتفاقات خوبی می افته، چون عده ای که خودتون خوب می شناسید منظورم چه کسانی است، ردشان را به در خواهند کرد.
خسته نباشید واقعا