ویرانی خانه کعبه!
يادداشتي از:جواد بیژنی،بابل.
سر سفره افطاری نشسته بودم. تلویزیون هم که دیگه این روزا پای ثابت سفره های افطاری شده روشن بود. کنترل تلویزیون رو گرفته بودم دستم و هی کانال ها رو عوض می کردم تا اینکه وقت بگذره و ماراتن سریالهای ماه رمضونی شروع شه. همینجوری که لقمه تو دهنم بود زدم شبکه 5 دیدم داره یه گزارش پخش می کنه. صدای لرزون مردی توجهمو به خودش جلب کرد به تلویزیون نگاه کردم. مرد پیری حدود 65 سال. باصدایی لرزون داشت تعریف می کرد:
( من قبلا یه سوپر لبنیاتی داشتم. چرخ زندگیم می گشت. تا اینکه زنم به سرطان مبتلا شد.)
لرزش صدای مرد بیشتر شد و چشماش از خیسی برق می زد:
(هرچی داشتم تو زندگیم هزینه درمان بیماری زنم کردم.)
مرد از رو طاقچه اتاق کوچیک منزلش مدارک پزشکی همسرش رو جلوی دوربین گرفت و درحالی که سعی داشت خودشو رو کنترل کنه گفت:
(ایناهم مدارکش خیلی هزینه کردم ولی پس از مدتها تموم تلاشهام بی اثر شد و همسرم مرد. )
به اینجا که رسید دیگه بغضش ترکید . توی صدای مرد بیش از ناراحتی خجالت و شرم موج میزد. مرد ادامه داد:
(زنم رفت و بعد اون من موندم و یه پسر چارده ساله. خودم هم حین دوندگی ها و پیگریهایی که واسه درمان زنم داشتم نارسایی های قلبی سراغم اومد و وضعیتم طوری شد که دیگه مجبور شدم عمل جراحی کنم و مابقی زندگیم رو هم صرف هزینه عمل و بیمارستان کردم.)
مرد زار می زد و می گفت:
(به خدا من آدم آبروداری بودم تا حالا صورتم رو با سیلی سرخ می کردم ولی حالا.. ولی ... )
گریه امون پیرمرد رو بریده بود. اون که دیگه صورتش از گریه خیس شده بود گفت:
(این روزا حتی اگه گدایی هم بکنم مجبورم هزینه داروهای قلبیم رو تهیه کنم. تو این روزا من دور از چشم بچم با نون و چایی افطاری می کنم و به اون که کمی دیرتر خونه میاد میگم که غذا خوردم و اگه غذایی باشه واسه اون کنار میذارم. تازه اگه خوش شانس باشیم همسایه ها چیزی نذری واسمون بیارن! )
مرد از جلوی دوربین بلند شد. دوربین گزارشگرها هم اونو تعقیب کرد. رفت به آشپز خونه محقرش و در یخچال زهوار در رفته شو باز کرد و همینجور که ناله می کرد گفت:
(بیاید یخچالمونو هم ببینید!)
تو اون غیر پارچ آب و چند تا بادمجون و یه کاسه کوچیک آش نذری چیزی نبود.
مرد کنار یخچال وایستاد و در حالیکه شونه هاش می لرزید و رو به دوربین زار زد و زار زد و زار زد و من موندم با لقمه ای که مث سنگ رو گلوم گیر کرده بود...
***
نمیخوام بحث تکراریه مقصر کیه رو باز کنم. همه ما به اندازه خودمون مقصریم ولی اینبار بیاید تا از یه منظر دیگه به این قضیه نگاه کنم:
این گزارش پخش شد. مطمئنا آدمایی هم پیدا میشن که با دیدن این گزارش بیان و به این مرد کمک کنن ولی هیچ به وضعیت اون مرد و پسرش بعد از پخش این گزارش فکر کردید. خودتون رو برای یه لحظه جای اون پسر 14 ساله بذارید که امشب گزارش پدرش که جلوی دوربین تموم زندگی شو پهن کرده بود پخش شده و فردا باید بره پیش هم سن و سالاتون که خیلی چیزا رو دیدن. خونه محقرشونو. یخچال خالی شونو و از همه مهمتر زار زدن پدر پیرشو...
شاید الان دست اندرکاران صدا و سیما دارند از اینکه تونستن سر افطار وجدانهای خفته این ملتو بیدار کنن به این کار خداپسندانشون افتخار می کنند.
بیاد با هم فکر کنیم.گیریم که پیرمرد آبرودار که صورتشو تا حالا با سیلی سرخ می کرد از سرناچاری تن به پخش تصویرش از تلویزیون داد، اما آیا واقعا اگه حداقل صورت این مرد رو شطرنجی می کردن تا آبروی اون و پسر نوجونش حفظ شه مردم تحت تاثیر قرار نمی گرفتن و کمکی نمی کردند؟جذب مخاطب به چه قیمتی؟ آبروی چندین ساله یک مردو فرزندش؟
جمله آخر رو از امام صادق می گم که فرمودند:
- دوشنبه 23 ارديبهشت 1387-0:0
[url=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/britney-sex-spear-tape-watch.html] britney sex spear tape watch [/url] *a href=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/xxx-teen-sluts.html* xxx teen sluts */a* [url=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/britney-sex-spear-tape-watch.html] britney sex spear tape watch [/url] [url=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/britney-sex-spear-tape-watch.html] britney sex spear tape watch [/url] *a href=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/xxx-teen-sluts.html* xxx teen sluts */a* [url=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/britney-sex-spear-tape-watch.html] britney sex spear tape watch [/url] *a href=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/xxx-teen-sluts.html* xxx teen sluts */a* *a href=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/xxx-teen-sluts.html* xxx teen sluts */a* *a href=http://ass-licking-babes.placeersprojet.net/xxx-teen-sluts.html* xxx teen sluts */a*
- سه شنبه 17 مهر 1386-0:0
doste aziz adrss on adha ra badar age dost nadri man dige inja nazar nemidam va be in site ham niam: sharmande man nemitonam be khodam dorg begam!
man irani hastam ba khod ra masol midonam az meltam begam.
age on adha ra bar nadri man dige in ja nazar nemidam. - دوشنبه 16 مهر 1386-0:0
با سلام
قصه ی دوستی خاله خرسه که واسه پرندون مگس از رو سرصاحبش وقت خواب با سنگ کوبید رو سرش رو بیاد بیار آقای بیژنی داستای صدا و سیمای مازندران از همین جنسه
در صداو سیمای طبرستان یه غایب همیشه حاضر داریم و اون وجود کننده ی کاره
مخملباف در گنگ خوابدیده اش مینویسه بعد گرفتن راشهای فیلم اولش استعاذه پیش یه تدوینگر بنام اون روز میره تدوینگر پس از دیدن راشها و فقدان دکوپاژ صحنه در تصویر برداری دست مخملبافو میگره و به در خروجی دفترش هدایت میکنه و زیر گوشش میگه :
تو اینهمه شغل چقدر اصرار داری کارگردان شی اگه خواستی ادامه بدی انشالا در کارهای بعدیت با هم همکاری میکنیم
مخملباف بخودش می آد و 400 فیلم معروف میبینه و روی دکوپاژ زوم میکنه و تقطیع همه پلانها رو یادداشت میکنه بعدش فیلمهای توبه نصوح و دو چشم بی سو رو میسازه
خیلی از تهیه کنندگان و کارشناسان صدا و سیما بیشتر از اینکه استعداد اینکار رو داشته باشند استبداد در گرفتن کار دارن حتی بدون نیم ساعت تفکر در نحوه ی اجرا
بر نخوره به رئیس مرکز استانی شبکه استانی در رتبه بندی یخ زده و زیر صفره
برنامه سازی برنامه سازان در ماه رمضان آدمو یاد پستهای نگهبانی اجباری دوران خدمت میندازه
که سرباز خدا خدا میزنه پستش تموم شه و فلنگو ببنده
اون از دکورهای 2007 که سقف دکور رنگ زدن گلدونهای 100 تومنیه
اون از سریال های آبدو خیاری که فقط لهجه بومی رو بمسخره گرفتن پیامشه
اون از پخش اذان که قبل اذان صدای اذان روی شرشر زلال آب اشتباها میشینه و عده ای افطار میکنن
اون از دعا و مناجات که نصفه نیمه و بی سرو ته در افطارو سحر پخش میشه
و اینم از پخش یه برنامه با بار احساسی عاطفی که جای تشخص بخشیدن به یه آدم آبرومند شخصیتشو خرد و خاکشیر میکنن
اگه تهیه کننده ی هنرمند این برنامه کمی بیاد کیسه های نان و رطب مولا علی که شبانه و بی صدا بر دوش کشیده میشد می افتاد دوربینو داخل یخچال نمی برد و یا لااقل شخصیت سوژه رو شطرنجی میکرد تا آبروش حفظ شه
هر چند که همین برنامه ها با فیکورهای عاطفی سالها قبل توسط شبکه های مرکز تهران با تفاوتی کلیدی در اجرا که اعلام شماره حساب جهت جمع آوری کمکهای مردمی بود به کرات پخش شد
بهتره مثل مخملباف به خودمون بیامو و سواد هنریمونو زیاد کنیم
ولی مخلص کلام اینکه
الاعمال بالنیات
از حق نگذریم نیت طفلی سازنده اون برنامه خالص بود که خدا ضمن اینکه قبول کنه تشخیص هنری هم بهش عطا کنه - يکشنبه 15 مهر 1386-0:0
به دوست خودتان ... بگوید تا کی می حواهند پول ... هدیه کنند. تو این کشور ... میلیون مثل این مرد هستند!(84.227.180.35)