تعداد بازدید: 1637

توصیه به دیگران 0

پنجشنبه 16 شهريور 1402-13:59

هوای تازۀ مازندران با حبیب بُرجیان و مریم محمدی کُردخیلی

گزارشی کوتاه از حضور دکتر برجیان و دکتر محمدی در ساری و بابل.


 مازندنومه، بیژن هنری‌کار: مرداد امسال، مازندران میزبان دو میهمان گرانمایه و ارجمند بود: دکتر حبیب برجیان و مهربانویش دکتر مریم محمدی کردخیلی. استاد برجیان ایران¬شناس ویژه¬کار در تاریخ زبان¬های ایران است. او در زمینۀ مهندسی سازه و علوم انسانی درس خوانده و در هر دو زمینه کتاب¬هایی انتشار داده¬است. مریم محمدی که دکتری زبان‌شناسی¬اش را در ایران گرفته، پس از کوچ به آمریکا در زمینۀ جامعه¬شناسی زبان در دانشگاه راتگرز درس داده¬است. سفر این دو همسر همراه و هم¬اندیش، که نخست برای دیدار خانواده و زادبوم بود، در گامی دیگر بدل به سفری پربار و فرهنگی شد.

نخستین بار دکتر محمد صالح ذاکری که از کوشندگان بی¬داعیۀ زبان طبری است، سبب شد تا آنان به گفت¬وگویی دربارۀ زبان مازندرانی تن در دهند. آن¬دیدار و نشست در روز شنبه 28مرداد در شهر کتاب ساری باحضور علاقمندان بسیار بود. با سخنانی از سوی این دو تن (برجیان و بانویش) دربارۀ موضوع یاد شده.

نشستی ساده و صمیمی که به خوبی از سوی مجری برنامه، دکتر ذاکری اداره و مدیریت شد. روز پس از آن دکتر برجیان به دفتر بنیاد مازندران پژوهی انوشه در بابل آمد.در این دیدار که با حضور آقایان داریوش نیک خو(مدیر اجرایی بنیاد)، دکتر علی شافی(بنیانگذار وپشتیبان بنیاد)، دکترعلی اکبر شوبکلایی(استاد دانشگاه و از همکاران دانشنامۀمازندران)، داودلطیفی(پژوهشگرونویسنده)، حسین-خطیرزاد(دبیربازنشسته¬ وکوشندۀفرهنگی)احمدمعصومی (پژوهشگر)،مهدی¬معتقدی¬بارفروشی(مدیر کتابخانۀ عمومی امامزاده یحیی)وکسانی دیگر برگزارشد، دربارۀ دانشنامه مازندران و پیشینۀ برجیان در دانشنامۀ ایرانیکای زنده یاد دکتر احسان یارشاطر سخن رفت که او در آن سر ویراستار و دستیار نخست وی بود.

برجیان گفت: من نخستین بار در 1986 میلادی به کلاس درس تاریخ ایران یارشاطر در دانشگاه کلمبیا رفتم و به برخی از پرسش های او پاسخ¬هایی دادم که خُشنودش کرد. او پس از پایان کلاس، از من خواست که به دفترش بروم. این چنین بود که آشنایی و کار ما آغاز شد تا واپسین روزهای کار و زندگی آن استاد در دفترِ ایرانیکا. او افزود: یارشاطر برای ایرانیکا دم و دستگاهی نداشت. در دانشگاه کلمبیا، یک فضای معمولی بود کوچک¬تر از همین¬جایی که شما دارید (با دست به سالن بنیاد مازندران پژوهی اشاره کرد). خودش هم یک اتاق کوچک 2×3 متری داشت، آن وقت¬ها چهار پنج نفر بودیم که در دفتر کار می¬کردیم و مقاله¬ها را می¬دیدیم و ویرایش می کردیم. کمی پس از آن، بحث به مدرنیته در شعر نو و شاعران آن کشیده شد.

دکتر شوبکلایی، با اشاره به شعر نیما و سپهری گفت: این¬ها شعر مدرن می¬گویند، امّا در همان شعر مدرن، مدافع سنت¬اند، مثل اشاره¬هایی که نیما به کوهستانی بودن و شهری نبودن خود دارد. یا اشاره سپهری در شعرش به جایی که دیوارهای کوتاه دارد و خانه¬هایش پیداست. برجیان گفت: با این همه باید پذیرفت که شعر نو را نیما پدید آورد و این¬ها در واقع حرف¬های شاعرانه است، او حتماً وضع خانوادگی خوبی داشت که در مدرسۀ سن لویی فرانسوی¬ها درس خواند و راه فردایش از همان جا باز شد. پس از آن دکتر برجیان خواست که آثار تاریخی بابل را ببیند.

آقای خطیرزاد که از علاقمندان فرهنگ است، آن¬ها را به گشت و گذاری در امامزاده قاسم (کِلاج مشهد) و برج دیدبانی صفوی و دانشگاه علوم پزشکی برد. دکتر علی شافی که خود از استادان بازنشستۀ این دانشگاه است و در این دیدار همراه آنان بود، از همراهی روابط عمومی و همکاران دانشگاه علوم پزشکی به نیکی یاد می¬کرد. روز دوشنبه 30مرداد، برجیان و همسر گرامی¬اش مریم محمدی همراه علی قلی محمدی پدر همسر، که خود اهل شعر و ادب است در جلسه انجمن  تبری سرایان ساری حاضر شد و به ایراد سخنانی دربارۀ زبان مازندرانی و خط پیشنهادی آن پرداخت. او گفت: آفریدن خط کار دولت¬ها نیست، دست اندرکاران و نخبگان خود باید به توافقی در این زمینه برسند، آن¬گاه نمونه¬هایی از کُردی کُرمانج آورد که در ترکیه به خط لاتین ، امّا در کردستان عراق با حروف فارسی که هفتاد هشتاد سال پیش کسی آن را پیشنهاد کرد و دیگران پذیرفتند، می نویسند.

بعد نمونه¬هایی از چند واژۀ کردی کرمانج را روی تخته سفید نوشت و توضیح داد. در این جلسه که دکتر علی رمضانی پاجی آن را اداره می¬کرد، نخست استاد حسین وندادی، دربارۀ رسم¬الخط پیشنهادی خود توضیحاتی داد که صداهای مشترک چون ت و ط یا ص، ث، س، یکی شود و نزدیک به فارسی باشد مانند ت و س. دکتر ذاکری هم در گزارشی گسترده گفت: این کار باید با احتیاط و اصولی صورت بگیرد و برمواردی که اسم خاص عربی است، نباید دست برد. مثلاً ما نمی¬توانیم علی را اَلی بنویسیم ولی واژه¬هایی چون طوفان، اطاق، طپیدن، جای دگر گونی دارد. حضور این دو استاد گرانمایه و همسران نیک و همراه، هوای فرهنگی مازندران را تازه¬تر و دلپذیرتر کرد.

نکتۀ دیگری که به چشم می¬آمد شادمانی و رضایتم درسیمای پدر مهربانو دکتر محمدی، از دیدن سیمای دخترش بود در این جایگاه، و دیگر این که برجیان اصفهانی، خدمتی جانانه کرد به زبان مازندرانی به مصداق این که: همه جای ایران سرای من است!  


 



    ©2013 APG.ir