اسپانسرهاي سياسي
براعت استهلالي براي خط سوم:تو نوشتي از چپ! من نوشتم از راست! وسط سطر رسيديم به هم!(يادداشتي از:عباسعلي فرهادي)
نگاهي هرچند مختصر به حمايت مادي ومعنوي احزاب سياسي از كانديداهاي مجلس هشتم گرگان
امروزه جداسازي مرز مشترك در نقطهي صفر مرزي دو مفهوم «چپ» و «راست» آسان نيست. به ويژه اينكه در هفته نامهي گلستان مهر (شنبه 8 دي 86) در گزارشي كوتاه از ارزيابي ديدار ناطق نوري و خاتمي تحت عنوان «ائتلاف مبارك رقباي سابق» خوانديم كه: «آقاي خاتمي چندي پيش ضمن حضور در دفتر آقاي ناطق نوري، پيشنهادي مبني بر تشكيل جبههاي متشكل از افراد معتدل دوجريان سياسي اصولگرا و دوم خردادي را طرح كرده است... كه فهرستي از نيروهاي معتدل ـ دوجناح ـ براي انتخابات مجلس هشتم تهيه شود!... »
انتشار اين خبر كه يكي از بزرگترين حركات سياسي سال 86 در جهت ارتقاي خط مشي «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» به حساب ميآيد، خواب خوش نشستن بر كرسيهاي مجلس را از فرصت طلبان وصولگرا كه با غوغا سالاري در جهت انحراف و تحجر سعي بر تاسيس شبكههاي انتفاعي سياسي را داشتند، شديدا گرفت! اين حركت خردمندانه سيد محمد خاتمي در اين دوران جنگ سرد جناحها، يكبار ديگر به حماسه سازان دوم خرداد76 حس نازيدن و افتخار از انتخاب آقاي خاتمي را در آن دوران داد و نيز آرزوي كانديداتوري ايشان در انتخابات دهم رياست جمهوري را در سرها پروراند.
اما گذشته از اين مقدمه با توجه به بعضي از خصوصيات و ويژگيهاي تاريخي و عكسالعملها گاهي ناگزير از مرزبندي جناحها ميباشيم، به ويژه ايام انتخابات حتي افراد رياكار و منفعت طلب ناگزير از ابراز عقيده در كانديداسازي هستند. كه در سطح جهاني ائتلاف جناحها در صف آرايي رقابتي برسر اين مسايل پيش ميآيد مثلا ميل يا ناميلي به تغيير و تحول كلي و جزئي در همه حوزههاي سياسي، فرهنگي، هنري و اقتصادي/ استفاده يا عدم استفاده از خشونت / رابطه دين و سياست/ نظام دولتي يا خصوصي سازي/ آزاديهاي فردي و اجتماعي/ موضوع اقليت ها و حوزهي فعاليت ايشان/ موضوع سنت و مدرن در رابطه با عقل و احساسات.
ريشه اصطلاح چپ و راست از زمان انقلاب «فرانسه» كه در مجمع ملي آن نمايندگان انقلابي تندرو و در طرف چپ و محافظه كارها در طرف راست مينشستند، كه شايد در كشورهاي اروپا جزو اولين مرزبندي جناحي همين نشستن سمت راست و چپ بود! از اين بحث ميگذرم چرا كه قصد اين نوشتار بررسي جناحهاي سياسي و يا شبكهبندي احزاب سياسي جهان نبوده و نيست و به جاي كلي گويي هدف ورود بر احزاب گلستان است و حتي به دنبال اطلاعات آماري احزاب گلستان هم نيستيم و در ايران ـ به ويژه گلستان ـ حواشي و پاورقي عملكرد احزاب كه اغلب تزريق فكر يك پدرخوانده يا طبقهبندي قوميتي يا خويشاوندي ميباشد، جالبتر از آمار زاد و ولد احزاب سياسي است!
اگر بپذيريم كه جناحهاي سياسي خط مشي كلي دولتها را تعيين ميكنند، واضح است كه آب حياتي منابع جناحها بايد با شبكههاي مهندسي لولهكشي به مصرف كنندهها برسد و اين وظيفه را احزاب به عهده ميگيرند، پس يكي از وظايف اصلي احزاب خط كشي ريز و درشت برنامههاي يك دولت است كه اكثر كرسيهاي مجلس را در اختيار دارد.
اكثر احزاب ايران در معرفي كانديداهاي خود در انتخابات شوراها و مجلس درواقع تزريق فكر افراد خاصي است كه با راي گيري ساختگي بر راي و نظر شخصي خود مشروعيت ميبخشند و اين موضوع باعث از دست رفتن اعتماد مردم به احزاب شده است، در انتخابات رياست جمهوري نهم وقتي دفاتر احزاب و ستادهاي انتخاباتي ايشان خالي بود، خيليها بر اين باور بودند كه اين نشانگر افت راي و عدم مشاركت مردمي در انتخابات ميباشد اين موضوع در انتخابات شوراهاي شهر و روستا نيز اتفاق افتاد ولي بر خلاف نظر فعالان سياسي، مردم در انتخابات با شور و هيجان شركت كردند، به ويژه در انتخابات اخير شوراي شهر و روستا بدون توجه و اعتنا به ليستهاي ائتلافي به كانديداهاي متعادل و كارآمد راي دادند.
ميدانيم كه در استان گلستان عواملي چون 1ـ جناح وحزب 2ـ قوميت 3ـ تبليغات 4ـ تك كانديدايي با ائتلاف جناح، حزب و قوميت پيروزي كانديداها را در پي خواهد داشت، كه البته در شهر گرگان جناح و حزب نقش اول را بازي ميكند ولي در شهرستان ها عامل قوميت نقش اصلي اين سريال را بر عهده دارد.
اگر چه بعد از دوم خرداد 76، صدها حزبك و گروهك چون قارچهاي سمي و غير سمي با توجه به آزاديهاي فردي و گروهي سر بر كردند ولي اغلب اين احزاب به ويژه آنان كه در حوزهي جوانان و خانمها بود چون بر اساس احساس و عاطفه بود تا ريشه عقلانيت، با پايان يافتن رياست جمهوري هشتم آنها نيز زوال يافتند، اما احزاب ريشه دار گرگان را ميتوان در اين شبكه بندي نمايش داد.
الف: راست سنتي (جمعيت موتلفه اسلامي)
ب: چپ سنتي (اتحاديه انجمنهاي اسلامي و اعتماد ملي)
ج: چپ مدني (حزب مشاركت اسلامي و همبستگي)
مرحوم آيت ا... طاهري را بايد پدر معنوي جناح راست و آيت ا... نورمفيدي را پدر معنوي جناح چپ دانست. با وجود تكثر و تنوع اقوام و اديان و مذاهب و حتي گرايشهاي سياسي استان و گرگان كه بناي اختلاف را به نظر ميآورد، اما عواملي چون شخصيت والاي آيت ا... نورمفيدي و نيز ائتلاف گروههاي سياسي چپ و راست در انتخاب آن دو شخصيت براي خبرگان رهبري، اتحاد و انسجام خاص به استان داده است، و نيز مرحوم قندهاري به عنوان ليدر جناح چپ در تشكيل استان گلستان و استقلال از مازندران فراموش نشدني است و اگر نبود سقوط ياك 40 و شهادت گونه آن نمايندگان شريف، استان گلستان واقعا همچون اسمش گلستان واقعي ميشد.
اما نگاهي به اين سه حزب: اتحاديه انجمنهاي اسلامي: اگرچه صاحب اين قلم از نوجواني ـ حتي قبل از سن بلوغ سياسي براي راي ريزي ـ عضو جدي و فعال و رسمي اين حزب در منطقه كتول وكمالان بوده است ولي سعي ميشود بدون جانبداري نگاهي به آن حزب داشته باشد، هر چند قول صد در صد نميدهم! اين حزب شريف كه حاصل فداكاريهاي عزيزاني چون مرحوم قندهاري بود با داشتن مديريت و شوراي مركزي فعال و قدرتمند، ائتلاف اقوام به ويژه قوميتهاي غرب و شرق گرگان، حضور سناتوري قدرتمند چون قندهاري ارتباط و احترام تنگاتنگ با آيت ا... نورمفيدي، رابطه شديد با روحانيون مبارز، حضور فعالان سياسي روستاهاي گرگان كه جمعيت اكثريتي را داشتند، حضور اكثريتي اقشاري چون خانوادههاي وسيع فرهنگيان و ايثارگران و... هميشه پيروز ميدان انتخابات بود و يك بار هم كه موفق نشدند، آن هم به واسطه ابطال نتيجه انتخابات گرگان بود!
و تازه اين عمل، حزب را متوقف نكرد و بلكه فرصتي داد تا سناتور اتحاديه مدرك دكتراي خود را كسب كند و با كولهباري پرتر وارد عرصه رقابت شود، اوج پيروزي اين حزب وقتي اتفاق افتاد كه شهر گرگان دو نماينده ميخواست و اين حزب در انتخابي درست و عاقلانه نيرويي فعالتر از قندهاري از غرب گرگان (مرحوم هزارجريبي) معرفي كرد و اين پيروزي همگان را شوكه نمود. اما سقوط ياك 40 فرصتي فراهم كرد تا احزاب ديگر جايي براي خود باز كنند.
بعد از شهادت غافلگيرانه اين نمايندگان شريف، اتحاديه در حركتي مشابه گذشته كانديداهايي قدر قدرت از شرق و كانديدايي متوسط از غرب معرفي كرد ولي ديگر آن دوران گذشته بود كه قندهاري باشد و كابوس رد صلاحيت استان رانگيرد، اشتباه اتحاديه اين بود كه لئوجرگه داخلي حزب را قبل از كابوس رد صلاحيت گذاشت و رد صلاحيت همهي كانديداهاي شرق اتحاديه وباقيماندن تنها كانديداي غرب اين حزب، روز به روز به انحطاط اين حزب كمك كرد.
اگر چه بدنهي شريف حزب باز هم با حمايت از آن كانديداي متوسط او را راهي مجلس كردند، اما سيد سبحان هرگز نتوانست جاي خالي هزار جريبي و قندهاري را پر كند و نميتوانست سخنگوي اتحاديه باشد و حتي در پيگيري مسايل از نمايندگان ديگر استان هم عقبتر مانده است. عواملي چون نمايندگي ناصري از اقليت قومي، و نيز نمايندگي دورهي بعد دكتر عباسي از جناح راست، استانداري مهندس هاشم مهيمني از جبهه مشاركت اسلامي و حذف چند تن از اعضاي اتحاديه از پستهاي كليدي و اجرايي استان، گرايش جوانان به احزاب مدرني چون تحكيم وحدت و مشاركت، به دست گرفتن مجلس ششم توسط اصلاح طلبان مدرن، اختلاف نظرها در بين اعضاي اتحاديه و انزواي بعضي از نيروهاي ارزشي اين حزب، رفته رفته نقش اتحاديه را كم رنگتر كرد.
به ويژه اينكه عملا سيد سبحان حسيني نماينده اين حزب در مجلس ارتباط قلبي و عملياش را با اتحاديه قطع نمود و بر دوش قوميت و جناح به ناچار سوار شد و حتي در اين دوره با حزب مشاركت دست دوستي داده است. اما در حوالي مجلس هشتم، اتحاديه با دبيري آقاي ايزد نيز فروپاشي حزب مشاركت اسلامي به خاطر افراط و تفريط اعضاي آن و نيز رد صلاحيت ها و حذف از مدار سياسي كشور و... ميرود كه اشتباهات گذشته را تصحيح كند و با استراتژي جديدي وارد عرصه شود.
اين بار اتحاديه از معرفي كانديداهاي اصلي خود سرباز زد تا ويروس رد صلاحيت اعضايش را فلج نكند، بلكه با تبليغات معيارها به جاي اشخاص در انتظار است تا بعد از اعلام كامل و خاطر جمعي صلاحيت ها به كانديداها بپردازد اگر اعضاي اين حزب با قبول اعتراض بعضي از اعضاي رد صلاحيت شدهاش، همگي باقي بمانند به ترتيب اولويت اين تشكيلات آقايان 1ـ محمد حسين علي اصغري (دبير اعتماد ملي فعلا رد صلاحيت شده) 2ـ مهندس اميني (مدير كل سابق ثبت احوال و يا ر و همسنگر شهيد غلامعلي هزار جريبي و فعلا كارمند جهاد كشاورزي) 3ـ دكتر سيد عباس حسيني (دكتراي شيلات از مجارستان، مدير كل شيلات در دولت اصلاحات و استاد دانشگاه گرگان) 4ـ حسين قجر (عضو سابق شوراي شهر گرگان و بخشدار اسبق كمالان با طرفدار كمتري در اتحاديه) را براي لئوجرگه داخل حزبي انتخاب خواهد نمود. كه البته آمار و رايزنيها غير رسمي از قابليت راي و محبوبيت عمومي مهندس اميني و دكتر حسيني در داخل و بيرون حزب خبر ميدهد.
حال بايد ديد آيا اين حزب باز هم در حياط خلوت خود اشتباه خواهد كرد يا در حيات جلوت حزب نفس خواهد كشيد. آنچه فعلا اتحاديه به آن نياز دارد نقد و اصلاحات منطقي با توجه به اقتضا و شرايط سياسي روز ميباشد به ويژه در كادر مديريت و شوراي مركزي نيازمند اصلاحات ميباشد كه اگر اين اتفاق بيافتد ديگر نيازي به لئوجرگه كانديداها نيست چون افراد شايسته باتوجه به معيارها خيلي راحت قابل شناسايياند.
در ضمن اعتماد ملي را بايد شعبهاي از اتحاديه ناميد كه پرداختن مستقل به آن لزومي ندارد! جبهه مشاركت اسلامي: سيد محمد رضا خاتمي، برادر رياست جمهور دولت اصلاحات بعد از دوم خرداد 76، حزبي را پايه گذاري كرد كه از فيلتر بازتري نسبت به اتحاديه برخوردار بود و اين عمل حضور و شادابي قشرهاي گوناگون مردمي به ويژه جوانان و خانمها را در اين حزب باعث شد و البته NGO ها در هواي آزاد اين حزب نفس عميقي كشيدند، بر خلاف موتلفه و اتحاديه يك جوان با پيراهن آستين كوتاه و اصلاحِ امروزي سروصورت و نيز با مطالعه رمانهاي خارجي همان قدر در اين حزب احترام داشت كه يك پيشكسوت مدرس دانشگاه يا حوزه و يا يك ايثارگر! و اين خط مشي از شعار «ايران براي همهي ايرانيان» سرچشمه ميگرفت.
سقوط ياك 40 و شهادت مرحوم قندهاري و هزارجريبي و نيز استانداري مهندس هاشم مهيمني( ليسانس زمينشناسي ولي كارشناس ارشد علوم سياسي، از سنگسريهاي گرگان با گرايش افراطي اصولگرايي در اوايل انقلاب و اصلاحطلبي تند در دوران بعد) فرصتي ايجاد كرد تا اين حزب با تمام بي تجربگي و خامي مديريتي سكاندار اصلاحات گلستان شود و اصلاح طلبان سنتي اگرچه از تهدل راضي به اين تحول سياسي نبودند و اصولگرايان سنتي نيز شديدا عصباني بودند تا جايي كه به نمايندگان مجلسي كه به استانداري مهيمني رضايت داده بودند، توپ و تشر نمودند و از رفتن آنها به مجلس هفتم جلوگيري كردند ولي چارهاي جز تحمل و سكوت و انتظار نبود!
اما عوامل كشوري مثل بي تجربگي بعضي از مديران اين حزب، اشتباهاتي نظير سخنراني آغاجري از حزب مجاهدين انقلاب اسلامي (يعني حزبي هم سوي مشاركت) شركت اساسي بعضي از روشنفكران مدافع يا وابسته به اين حزب در كنفرانسهايي چون برلين، رد صلاحيتهاي بي حد و شمار ايشان، درگيري و اختلاف نظرهاي تند در بين اصلاح طلبان مدرن و سنتي، بي مهري از افراد احساسي اين حزب يا احزاب همسو مثل طرح گذر از خاتمي، ترور حجاريان، زنداني شدن گنجي، حذف مهندس افشاري... رابطه و مصاحبه بعضي از ايشان يا وابستگانشان با شبكههاي ماهوارهاي مخالف يا موازي جمهوري اسلامي و عوامل ديگر... رفته رفته شكاف عميقي بين مردم و ايشان بوجود آورد، به ويژه اينكه شايعاتي مبني بر سوء استفادههاي مالي و... در بعضي ادارات حالا راست يا دروغ گاهي جامعه را در مينورديد.
اما آنچه در استان گلستان به ويژه گرگان، كاملا آب پاكي را در اين حزب بر دستشان ريخت، مسايلي جالب و شنيدني است كه به بعضي از آنها در اين جا ميپردازم بعد از انتخاب مهندس هاشم مهيمني به عنوان استانداري مطرح از گرگان براي استان و وابستگي ايشان يا دست كم خانواده ايشان به حزب مشاركت و در مجموع اصلاح طلبان مدرن آن هم با در دست داشتن چند هفته نامه و نشريه مثل هفته نامه سليم، گرگان امروز و... موشك اصلاحات استان لحظه به لحظه قطعات خود را براي سرعت افراطي از دست مي داد، اولين اتفاقي كه افتاد اين بود كه بعضي از اطرافيان مهيمني در عدم احراز پستهاي مديريتي از كرسي سياست يا منزوي و يا دچار قهر سياسي شدندحتي شب نامههايي در مخالفت با استاندار ميآمد كه متن آنها خيلي بيگانه با چشم دوستان نبود! دوري و دوستي حاج محمدرضا صالحي به استانهاي جنوبي و بعد به مازندران، حذف مهندس اميني عضو اصلي شوراي مركزي اتحاديه از مدير كلي ثبت احوال استان و جايگزيني مديري مازندراني به جاي ايشان و به تبع آن حذف نيروهاي ديگر آن اداره كل، انتخاب مديري خراساني براي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي و متواري شدن حاج آقاي فضيلت از آن اداره به عنوان نيرويي گلستاني، فشار بر مهندس مرگدري در اداره كل جهاد كشاورزي، ابقا و يا حضور بيشتر مديران اجرايي ارشد استان از استانهاي مازندران، خراسان، سمنان، عواملي بود كه به بحران سازي كمك ميكرد.
اين عوامل در حالي بود كه مهندس هاشم مهيمني بدون توجه به نقدهاي دوستان و دشمنان در اقداماتي عجيب و غريب: برادر خودش يعني آقاي امير عبدالسلام مهيمني را غير از مدير مسئولي هفته نامه سليم به رياست سازمان ملي جوانان گمارد و اين حركت هنوز شگفتياش پايان نيافته بود كه همگان فهميدند خانم نصيري مشاور استاندار در امور بانوان استان كسي نيست جز دختر خالهي آقاي مهيمني و البته كار وقتي بالا گرفت كه بدون توجه به جو سنتي علي آباد كتول آقاي استاندار، زن پسر عموي خودش يعني خانم عاليه يعقوب نژاد را براي فرمانداري علي آباد معرفي كرد كه اين بار مخالفت اصلاح طلبان و اصولگرايان سنتي آن شهرستان با اقدامات دكتر ابراهيمي (نماينده ميان دورهاي مجلس) اين موضوع را بر هم زد و آقاي سنايي به جايش معرفي شد.
جبهه مشاركت اسلامي در نشريه ستاره گلستان براي برائت از اين اقدامات مهيمني به هدايت جمشيد نيرومند نقد تندي بر هاشم مهيمني نوشت و كاريكاتور ايشان را آويزان بر صندلي هاشمي رفسنجاني براي انتخابات رياست جمهوري نهم هشدار ميداد ولي مردم و فعالان سياسي هاشم را به چشم يك مشاركتي مي ديدند و اين احترام خالصانه نيرومند نيز نتوانست اين موضوع را حل كند، به ويژه اينكه وقتي همه فهميدند خانوادهي استاندار در تهران زندگي ميكنند و استاندار در گرگان مجرد در هر ماه چند بار بايد با هواپيما تعطيلات آخر هفته را به ديدار خانواده به تهران برود بيشتر عصباني شدند!
البته عوامل ديگري چون نفوذ لابيهاي قدرت خانوادگي بدون پست ظاهري مثل مشاوره عالي افتخاري سعيد مهيمني (پسرعموي استاندار) و نيز عملكرد نشريه سليم با قلم خويشاونداني مثل عبدالناصر مهيمني به عنوان تبر و نيزهاي بر سر وصورت مخالفان هاشم مهيمني كار را خرابتر ميكرد. مثلا اگر نقدي تند عليه شهرداري يا اداره ارشاد وقت كه از استاندار حرف شنوي نداشتند مينوشتي سريعا بدون سانسور چاپ ميشد ولي اگربه ادارات مطيع ايشان نگاهي نازك ميانداختي، نقد تو چاپ كه نميشد بماند سر از ناكجاآباد هم در ميآورد و اگر كسي هم خود مهيمني ها را نقد ميكرد، برچسب اصولگرايي به او ميزدند.
وقتي به يك اسطوره تبديل شد كه شايعه شد آقاي استاندار در قبال قول سفارت يكي از كشورهاي اتحاديه اروپا (مثل ايتاليا) مرحلهي اول انتخابات رياست جمهوري به جاي دكتر معين و كروبي براي هاشمي رفسنجاني فعاليت انتخاباتي خواهد كرد، عكس يادگاري مهندس هاشم مهيمني در كنار سد دولت اصلاحات در كلاله با هاشمي رفسنجاني و چاپ آن عكسها در سليم، سريال « ازهاشم تا هاشمي» را به اوج خود رساند، اما با شكست اصلاح طلبان با همه ناميلي و سختي هاشم مهيمني نيز انزوا و فراموشي را پذيرفت ولي فراموش نميشود وقتي سيد محمد رضاخاتمي براي تبليغات دكتر معين به تالار گرگان آمده بود جز كارمندان اداري استانداري و صاحبان پستها و مقامها كمتر كسي از مردم آنجا حضور داشتند و حتي كسي پرسيد كه: «آقاي خاتمي چه تضمين دارد كه با انتخاب آقاي دكتر معين دوباره مهيمني ها باعث ارتقاي پست خود و انزواي فعالان سياسي اصلاح طلبي نشوند!؟» كه آقاي خاتمي غافلگير از اين سوال ابراز داشت كه ايشان در استانداري هاشم نقشي نداشته و ايشان را قبلا نميشناخته!
اكنون جبهه مشاركت اسلامي به ويژه با رد صلاحيت صد در صدي مجلس هشتم در انزواي كامل به سر ميبرد، البته اعضاي آن قصد داشتند با حمايت از علي اصغر احمدي (از شاهروديهاي فعال در گرگان و استاندار اسبق گلستان) و نيز در ائتلافي با سيد سبحان حسيني (!) براي جذب راي مردم غرب گرگان دامن كانديداي جدي و معروفي را بگيرند تا از اين وضع درآيند، ولي مشكل اينجاست كه صلاحيت علي اصغر احمدي هنوز احراز نشده است و سيد سبحان هم جايگاه مطلوبي ندارد وحتي اتحاديه او را كانديداي خود نميداند، بعد از رد صد در صدي ايشان احتمالا اين حزب به طرف كساني كه جايگاه بيشتري دارند مثل مفيدي برود.
آنچه اين حزب در گلستان فعلا به آن نياز دارد، باز سازي مجدد اعضايش بر اساس صداقت و ائتلاف با ديگر احزاب چپ ميباشد. جمعيت موتلفه اسلامي: اين حزب كه در اقليت به سر ميبرد به علت احساسات مردم از فوت عالم بزرگ آيت اله طاهري، تك كانديدايي و تكثر جناح رقيب، حوزوي و از سادات بودن سيد علي طاهري، به ويژه مدرك دكترا و استادي دانشگاه و حوزه، استفاده از موقعيت پستهاي كليدي همسو با دولت نهم از وضعيت خوبي برخوردار است. علوي و دكتر عباسي از وابستگان ايشانند كه در گذشته پا به مجلس نهادهاند، البته نيروهاي متعادل دو جناح (خط سوم) سعي داشتند با حمايت از سيد هادي حسيني و سيد عباس حسيني ائتلافي در گرگان به وجود بياورند ولي موتلفه بي شك به حمايت از سيد علي طاهري سنگ تمام خواهد گذاشت.
البته در بين اصولگرايان نيز بعد از به كرسي نشستن در استان در دولت نهم شكاف و اختلافات شديدي ايجاد شده است، جمعي از فرهنگيان و نيز اصولگرايان غير حزبي به ويژه فعالان انتخاباتي شرق گرگان از سيد هادي حسيني حمايت ميكنند، استقبال از جلسات مهندس سيد هادي حسيني در روستاهايي نظير ميان آباد، باغگلبن، ميرمحله، تقي آباد و مسجد امير گرگان غير قابل انكار بود حزب موتلفه اگر چه هنوز رسما كانديدايي را اعلام نكرده ولي حمايتش از سيد علي طاهري انكار ناپذير است. يادمان نرفته است كه بين نوروز علي كابلي و دكتر عباسي اختلافاتي بود و اين اختلافات به نشريات هم كشيده شده بود و اين اختلاف و شكاف بعيد نيست به جبههبندي طرفداران اين دو كانديداي اصولگراي متعادل (سيد هادي حسيني) و اصولگراي حزبي (سيد علي طاهري) بينجامد، البته بايد ديد گروه (6+5) چه تصميمي خواهند گرفت.
دبيري سيد حسن سيدي از شاهروديهاي علي آباد در موتلفه استان با توجه به شكاف بين اصولگرايان علي آباد به خاطر گرايشهاي قوميتي مثل حذف علي نيكخواه ( مدير سابق اداره ارشاد شهرستان از اعضاي اصلي و غيربومي مؤتلفه) نيز به ماجرا حساسيت خاصي مي دهد، استعفاي چند مدير دولت نهم (مثل آموزش و پرورش علي آباد و بندرتركمن) تحت تاثير فشار نمايندگان مجلس و به دنبال آن اعتراض مردمي به اين استعفاها دامنهي اين اختلافات را بيشتر كرده است. اين در حالي است كه بعضي از اصولگرايان حزبي تاكيد بر تك كانديدايي سيد علي طاهري و استعفاي سيد هادي حسيني دارند ولي در عوض گروهي از اصولگرايان متعادل خواستار چاپ عكس دو نفره از سيد هادي حسيني و سيد علي طاهري هستند.
مسايلي مثل مشكل بنزين، گاز و نيز گراني و تورم، و بعضي از اختلافنظرها، شرايطي را به وجود آورده است كه بعضي از كانديداهاي اصولگرا با پروژه «نورخاموش» از حمايت شفاف دولت نهم خودداري ميكنند. به هر حال تمام اميد موتلفه اين است كه با تعدد كانديداهاي اصلاح طلب و رد صلاحيت كانديداهاي شاخص و نيز تك كانديدايي جناح راست در رقابتي سرد بر كرسي مجلس بنشيند. البته هيچ بعيد نيست اصولگرايان براي شكست و تقسيم راي جناح چپ گرگان چند تن از اعضاي رد صلاحيت شده را دوباره به صحنهي انتخابات برگرداند با توجه به كثرت راي در شرق گرگان احتمالا اين اتفاق در آن سمت ميافتد. آنچه اين حزب اكنون به آن نياز دارد، كنار گذاشتن نيروهاي افراطي از پستهاي مديريتي و ارتقاي افراد متخصصتر با تعادل سياسي است.( golshanemehr)
- پنجشنبه 22 دی 1390-0:0
harfe moft mizani
- دوشنبه 29 آذر 1389-0:0
فرمایش جناب فقیهی درباره خانم نصیری درست است.نویسنده بی اطلاع باید مطبع شوند که خانواده استاندار در گرگان زندگی میکردند.مهتدس مهیمنی به هیچ وجه خانم یعقوب زاده را برای فرمانداری علی آباد معرفی نکرده بود.علاوه بر این مدیرمسوولی سلیم که دولتی نیست، خصوصیست هر کس حوزه خصوصی خود را دارد.لطفا قبل از نگارش مطلب آمار غلط خود را تصفیه نمایید.
- شنبه 10 بهمن 1388-0:0
این جناب آقای فرهادی در نشریاتی به جز استان گلستان مطلبی دارد یا خیر ؟
آدرس بدهید سری بزنیم قربان
alamtaj.mihanblog@gmail.com - جمعه 12 تير 1388-0:0
با عرض سلام و خسته نباشید
از جناب فرهادی چنین مطلب غرض ورزانه ای جای تعجعب دارد.
فقط توضیحی کوتاه عرض میکنم: خانم صدیقه نصیری که به ادعای ایشان بعلت نسبت فامیلی با هاشم مهیمنی به مناسبی رسیدند ، از فرهنگیان باسابقه و خوشنام گرگان بوده که منتخب مردم گرگان در اولین دوره ی شورای شهر گرگان نیر بودند و همچنین خانم عالیه یعقوب زاده که با کسب بیشترین آرا به عضویت شورای شهر گرگان در آمدند. - جمعه 8 خرداد 1388-0:0
سلام یه شرکت تولیدی دارم -برای توسعه این شرکت چه طوری میتونم از احزاب کمک بگیرم تا من هم در توسعه اقتصادی ایران نقش داشته باشم--ایا امکانپذیره من از قدرت سیاسی اونا امتیازاتی بگیرم و شرکتمو توسعه بدم و در قبالش منم از سود شرکت به برنامه های اونا کمک کنم
مرسی منو راهنمایی کنید - دوشنبه 29 بهمن 1386-0:0
مدیریت محترم سایت با سلام و احترام
http://www.jafarghorbanpour.com
سایت اینجانب جعفر قربانپور فرهنگی شهرستان ساری می باشد
مراتب جهت استحضار تقدیم می گردد - يکشنبه 28 بهمن 1386-0:0
خبر فوري:دكتر دلاور بزرگ نيا مرد كار وعمل به انتخابات مجلس هشتم از حوزه (قائم شهر ،سوادكوه،جويبار وكياكلا) باز گشت....