نباید خومان را به بچهها تحمیل کنیم
گفتوگو با حسن دولتآبادی، مدرس تئاتر و نمایشنامهنویس ساروی
حسن دولتآبادی مدرس و نمایشنامهنویس تئاتر کودک و نوجوان است که در سالهای اخیر به خاطر مجموعه کتابهایی که در این زمینه منتشر کرده از او قدرداني شده است.
اين هنرمند ساروي از سوی یونسکو نیز مورد قدرداني قرار گرفته است.
------------
چرا در دنیای کودک قلم میزنید؟
- حجم زیادی از نوشتههایی که نوشته و به صحنه بردهام مربوط به گروه سنی کودکان است. در اکثر موارد هم نوشتههای خودم را به اجرا بردهام.
مخاطب کودک را چطور ارزیابی میکنید؟
- اجرای نمایش کودک بسیار سختتر از گونههای دیگر تئاتر است. بسیار ویژه و تخصصی است زیرا مخاطب کودک صادقتر و خلاقتر از بزرگترهاست و به راحتی فریب نمیخورد.
به عنوان نمایشنامهنویس عرصه تئاتر کودک، به نظر شما پایههای اساسی برای ورود به دنیای تئاتر کودک چیست؟
- این پدیده مانند هر پدیده فرهنگی دیگر توسط مخاطبش توجیه و ضروری میشود. در تئاتر کودک، اساس خود کودک است. به همین دلیل باید به سراغ کودکان برویم و آنها را درست بشناسیم.
مثالی که همیشه معیار و ملاک خودم نیز شده این است که اگر تئاتر بزرگسال را پزشکی عمومی تلقی کنیم، تئاتر کودک و نوجوان پزشکی تخصصی است و تئاتری که برای کودکان زیر 6 سال اجرا میشود فوق تخصص میخواهد.
تفاوت اولیه را گفتید، تفاوت ثانویه بین تئاتر بزرگسال و کودک را بفرمایید.
- وقتی برای بزرگسالان نمایشی به صحنه میبرید، در حین اجرا اگر فضای اثر بپذیرد میتوانید با مخاطبتان بر اساس خط سیر روایت تئاتر، جدل لفظی هم داشته باشید.
بزرگسال متوجه میشود و میداند که این جدل نوعی هنر است که در آن لحظه به علت خاصی به کار گرفته شده است و در این میان رنجشی حاصل نمیشود. اما در مورد کودکان وضع بر این منوال نیست. ریزهکاریها و ظرایفی در این بین وجود دارد که اگر رعایت نکنید اوضاع بهم میریزد.
گاهی تئاتر عروسکی را به غلط، تئاتر کودک میخوانند. البته این نگاه غلط به خود تئاتر کودک هم میشود با این مضمون که تئاتر کودک یکی از شاخههای تئاتر بزرگسال است و هویت مستقلی ندارد.
این بینش محصول چیست؟
- واقعیت این است که ما در عرصه ادبیات کودک و نوجوان هم در ایران هنوز جوان هستیم. از افسانهها بگذریم که مربوط به گذشتههای دور ماست. مردم ما در گذشته به درستی تشخیص میدادند که چه چیزی میتواند ذهن کودک را آماده وظایف بعدی او کند، مردم گذشته ما برای چنین کاری از افسانهها سود جستهاند، سایر ملل نیز چنین روشی داشتهاند.
برای همین افسانههای مشترک، زیاد است. اگر جدا از این به تئاتر و ادبیات کودک نگاه کنیم واقعیت امر این است که در این عرصه فقیر هستیم. افلاطون 2500 سال پیش در برخی گفتارهایش اشاره دارد که برخی از اسطورهها با مخاطب کودک سازگاری ندارند.
این جمله نشان میدهد که از دیرباز، غرب چنین توجهی را به کودکان داشته است. اما وقتی به ایران نگاه میکنیم، اوضاع این طور نیست.
شما به کودک و بستر تصویری ذهن او اهمیت میدهید؟
- بله. روان شناسی به ما میگوید کودک بر اساس دریافتهای اولیه، آینده ذهنیاش شکل میگیرد. یک نقاشی زیبا در کتاب یا پس زمینه تئاتر کودک، شاید برای من به عنوان بزرگسال تنها تصویری ساده و بیبعد به نظر آید ولی میتواند برای یک کودک مبدل به رویا شود. ما به عنوان بزرگسالان به این امر توجه نداریم.
در عرصه نمایشنامهنویسی کودک معضل اصلی کدام است؟
- امروزه هر چه موضوع دم دستی پیدا میکنند میگویند برای تئاتر کودک، خوب است. در مدارس هنوز تئاتر کودک را جدی نگرفتهایم. تا چندی پیش کتابهای کودک ما از نثر کودکانه برخوردار نبود.
حتی شماره حروف کتاب ما هم مناسب ذهنیت فانتزی خردسالان نبود. در نسل قبل از من ادبیات سنگین و ثقیل فارسی را به کودکان آموزش میدادند. در حالی که در همان دوران، دنیا ادبیات کودک را تفکیک کرده بود.
البته فکر نکنم هماکنون اوضاع کتابهای کودک ما به آن وضع بدی که شما میگویید، باشد!
- تا حدود قابل توجهی رشد کردهایم. الان تئاتر کودک توانسته راه خود را به مدارس باز کند. اینها امتیازهایی است که ما را امیدوار میکند. بودن جشنواره کودک هم تا حدودی به این رشد پرشتاب کمک میکند. اما متأسفانه هنوز این دیدگاه وجود دارد که برخی میخواهند تئاتر کودک را به حاشیه بکشانند و این اشتباه محض است.
به روان شناسی کودک اشاره کردید، آیا دانشجویی که میل به اجرای نمایش کودک دارد، در دانشکده خود واحدی با همین عنوان روانشناسی کودک را میگذراند؟ منظورم جدی گرفتن این مبحث از سوی مسئولان آموزش عالی است!
- در شرح درسی که آموزش عالی تعیین کرده، این واحد وجود ندارد. اما خود ما به عنوان مدرسان رشتههای تئاتری در تشریح برخی مباحث مطرح شده در کلاسها لاجرم باید روان شناسی کودک بدانیم و دانشجوها را نیز از آن آگاه کنیم. در درسهای خاص مثل شخصیتشناسی، ما بینیاز از روان شناسی نیستیم.
درست است که مبحث این نوع روان شناسی کودک نیست ولی گاهی صحبت ما به چنین سمت و سویی میرود. ببینید، وقتی به تئاتر کودک میپردازید، نمیتوانید فانتزی را کنار بگذارید. روان شناسی در این مرحله به کمک شما میآید. وقتی به تفکر پویا و ایستا میپردازید نمیتوانید از روان شناسی کودک (بسته به نوع بحث) روبرگردانید. این مسأله مهمی است که باید به آن توجه کرد.
شما به عنوان نمایشنامهنویس کودک آثار خودتان را چطور دستهبندی میکنید؟
- من تعداد زیادی اثر چاپ نشده دارم، به آنها کاری ندارم. من دو کتاب برای بزرگسالان چاپ کردهام که از هفت نمایش تشکیل شده است. از 8 جلد کتابی که نشر "عابد" برایم چاپ کرد، 6 جلد آن مربوط به حوزه کودک و نوجوان میشود، که خیلی از نمایشنامههای این کتابها را خودم نیز اجرا کردهام.
دو تا از این نمایشنامهها، ضبط تلویزیونی شده است. مجموعه جدیدی را که چاپ کردهام مجموعهای است که وقت و توان زیادی روی آن گذاشتهام. 6 سال برای 10 جلد کتاب کار کردهام. هیچ حمایتی هم نشدهام. تنها حمایت را اخیراً مرکز هنرهای نمایشی از بنده کرده است. جلد اول این مجموعه، سه سال طول کشید برای این که میخواستم شکل اصلی کار را به دست بیاورم.
ویژگی اصلی این مجموعه چیست؟
- این مجموعه کتاب برای اولین بار با این نوع طرح در دنیا منتشر میشود. یونسکو از بنده تقدیر کرده و برخی سفارتخانهها نیز دعوتم کردهاند. کلاً استقبال زیاد بوده است. علت شاید این باشد که من سالهای سال است که با آموزش و پرورش همکاری داشتهام و تئاتر کودک روی صحنه بردهام.
من نیاز کودک را میشناسم. با نوشتن این مجموعه کتاب، سعی کردم آنچه کودک میخواهد را به شکل عملی درآورم. نمایشنامههای من و مضامین درونی آنها همه مربوط به فضای مدرسه میشود. سعی کردهام کاری کنم که شکل اجرای مضامین، متنوع باشد. همچنين من هماکنون در حال نگارش کتاب "تربیت به کمک داستان و نمایش" هستم. تاکنون هم نگارش حدود 500 صفحه از این کتاب را به پایان رساندهام و برای نگارش آن بیش از 76 عنوان کتاب خارجی و ایرانی با موضوع تربیتی و روانشناختی را مطالعه کردهام.
در این کتاب به والدین آموزش داده میشود که قصهگویی یا نمایش عروسکی را بیاموزند و بازی کردن، تماشای تلویزیون، خجالتی بودن، ترسیدن و... به همراه آموزش و راه حل آن ارائه شده است. همچنین 60 شیوه کتابخوانی از خواندن تا تولید کتاب ذکر شده است.
در این کتاب نکات مختلف تربیتی در نظر گرفته شده است. همچنین بخشی به آن اضافه کردهام که عنوان آن تربیت اسلامی است چرا که معتقدم اصول محکمی در تربیت اسلامی وجود دارد که بسیار مطلوب است. از اصلیترین آرزوهایی که دارید و هنوز نتوانستهاید جامه عمل به آن بپوشانید چیست؟ - خیلی دوست داشتم مجتمعی فرهنگی داشته باشم تا بتوانم در ارتباط صمیمانهای با کودکان قرار بگیرم.
دوست دارم نمایش اجرا کنم و بازخوردهایی را که میبینم یادداشت کنم. این شاید آرزوی زیادی باشد اما این رسم در دنیا متداول است. مجتمعهای فرهنگی با چنین نگرشی در جایجای جهان وجود دارند.
به عنوان محقق و هنرمند عرصه کودک، به چه کشفیات جدیدی در دنیای تئاتر کودک رسیدهاید؟
- به نظر من، ما نباید خومان را به بچهها تحمیل کنیم. همانطور که امروز یک پدر باید بداند که نمیتواند راهی غیر از دوستی کردن با بچه خود پیدا کند. ما نیز به عنوان آدمهای این عرصه باید این حقیقت را بپذیریم.
امروز نمیشود مثل قرن 18 اروپا عمل کرد. من دیگر نمیتوانم در خانهام را ببندم و به بچهام اجبار کنم فقط فلان کتاب را بخواند و فلان کتاب را نخواهد (حال درست و غلط فرقی نمیکند) نمیتوانم دیگر او را کنترل کنم. امکانات تکنولوژی دست فرزند مرا باز گذاشته است.
حالا زمانهای را در پیش داریم که در آن پدرها خود برای کودکانشان کامپیوتر و وسایل متداول ارتباط جمعی تهیه میکنند. اما چه راهی وجود دارد که کودکان ما در عرصه فکریشان درست عمل کنند؟ هر نسل باید دریابد که پیشرفتهای علمی و اقدامات جدید، لزوماً نگرانکننده نیست. من به عنوان یک پدر همه تجارب و دانشم را در اختیار فرزندانم قرار دادهام. فرزندم نیز در محیط درسی یک سری چیزها را یاد میگیرد.
به نظر من به جای پیگیری شیوههای سنتی سختگیری، اول باید فرزندانمان را باور کنیم و سپس فرصتی ایجاد کنیم تا آنها رشد کنند. آنها هم باید ما را باور کنند. اگر ما بتوانیم بدون تحمیل کردن خود، آنها را متقاعد کنیم، موفق شدهایم.
در تئاتر هم میتوان به این شیوه عمل کرد. ما حق نداریم در تئاتر، خودمان را در مقام داور و یا معلم صرف قرار دهیم. مخاطب کودک با این که دانش محدودی دارد اما حدود، محدودیت و خواست خود را میشناسد.
چرا ما فکر میکنیم باید مفاهیم بزرگسال را به ذهن کودکان حقنه کنیم؟ کودک مضامین خود را داراست. و به همین دلیل باید دانش برخورد با کودکان را داشته باشیم؟
- اینجا باز باید به مسأله روان شناسی رجوع کنیم.
نمایشهایی که به عنوان نمایش کودک بر ص.حنه ظاهر میشوند شاید همه در نیت خود، صادق باشند اما برخی از آنها در انتقال آنچه باید بگویند، عاجز میمانند. علت، نشناختن نیاز کودک است؟
- فراتر از این حرفهاست. آنها کودک را موجودی محدود درخواستهای مرسوم جامعه میپندارند. نمایشنامههایی هنوز نوشته میشود که باز درباره مسواک زدن و مسایلی از این قبیل صحبت میکند. (البته من با تکرار این موضوعات مخالف نیستم) مشکل اصلی این نمایشها این است که هیچ خلاقیتی در کار دیده نمیشود. هنوز نتیجهگیریها خط سیر داستانها و نوع شخصیتپردازی (اگر البته بشود این واژه را به کار برد) از یک قانون مرسوم وخاک خورده پیروی میکند.
شما که به این امر واقفید، خود در رفع این معضل چه کردهاید؟
- مجموعه 24 جلدی "نمایشنامههای آسان" را به همین دلیل نوشتم تا نشان دهم بحث کودک، بحثی غیرقابل انکار است و باید به آن توجه کرد. و حرف آخر - امیدوارم از هنرمندان عرصه تئاتر کودک و نوجوان حمایت بیشتری شود. چون این گونه تئاتری جزو اصول پایه شناخت و برقراری ارتباط مخاطب با دنیای تئاتر است.(theater)
- چهارشنبه 2 مرداد 1387-0:0
برایتان آرزوی موفقیت می نمایم . شاگرد سابق شما جعفر قربان پور در سازمان آموزش و پرورش استان مازندران
- دوشنبه 31 تير 1387-0:0
يه ايشان كه مورد تقدير يونسكو نيز قرار گرفته اند بعنوان يك ايراني افتخار مي كنيم .