مازندران:سرزمین مردم سگ پرست؟
نظريه اي نو در باب وجه تسميه مازندران ، از:جواد مفرد کهلان-استکهلم سوئد
زبان دری با ساسانیان به فارس و دیگر نواحی غربی ایران رسیده است. نگارنده قبلاً با استناد به نتیجه گیری استاد علی مظاهری در کتاب دو جلدی جاده ابریشم، به نقل از منابع یونانی و چینی و اسلامی ساسانیان را از تبار سکایان آسیانی آورده ام که در آغاز در ماوراءالنهر می زيسته اند و بعد در اتحادیه قبایلی از سکاها و یوئه چی ها شمال غربی هندوستان را فتح نموده و در آنجا حدود دو قرن فرمانروایی نموده اند.
اما سرانجام پس از گذشت چهار قرن هندوان موفق شدند ایشان را از هندوستان به سمت ایران باز پس برانند.
نگارنده با توجه به نتیجه گیری استاد مظاهری موطن بعدی سکائیان آسیانی را همان ایالت فارس معین نموده بودم . ولی متوجه جایگزین شدن زبان دری این سکائیان پارسی به جای زبان بومی پهلوی/پارسی کهن نشده بودم.
سادگی و روانی زبان دری و کثرت جمعیت ساسانیان و کسب حکومت فارس و سرانجام فتح تمامی امپراطوری اشکانی بی تردید این روند جایگزینی را تسریع نموده است.
دوستم پویان که در این باب با هم بحث و گفتگو می کردیم، یادآوری نمودند که فردوسی نیز در شاهنامه ساسانیان ایرانیان مهاجر هند و عودت داده شده به سمت ایران معرفی نموده است.
به شاهنامه مراجعه کردم، مطلب درست بود. جالب است که فردوسی در این باب تنها نام ساسان به عنوان رئیس قبیله ذکر کرده و مطابق رسوم اشرافی کهن اصل و نسب وی را به تباری بزرگان کهن، در این باب به دارا یعنی داریوش سوم هخامنشی می رساند.
خود نام ساسان که گاهی نام پدر اردشیر بابکان ذکر شده و گاهی جد پدری وی محسوب است در واقع نام قبیله بزرگ ایشان بوده است که یونانیان عهد سلوکی ایشان را به نام آسیان(عقابان شریف، یا منسوبین به عقاب شریف) معرفی نموده اند.
فردوسی مدت اسکان ساسانیان در هند را چهار نسل می آورد که در واقع نزدیک به دو قرن(حدوداً 8 نسل) بوده است.
خود نام ساسان نیز در زبان سکایی (به شکل کلمه ساس که در نزد مجارها به یادگار مانده است) به معنی منسوب به عقاب می باشد.
لابد انتساب ساسانیان (آسیانیها یعنی منسوبین به عقاب نیک پی) به دارا (داریوش، داریه وهوش، داله وهوش لفظاً یعنی عقاب شریف) از همین موضوع ترادف معنی لفظی این اسامی پدید آمده است.
احتمال نسب بردن ایشان از داریوش هخامنشی ضعیف است، چه نامهای ساسان و آسیان در واقع نشانگر توتم عقاب قبیله ایشان است نه نیای واقعی.
در این رابطه گفتنی است، مسلم می نماید تمثال خدای ریش دار(علامت پیر دانا) درون دایره بالدار (همای سعادت) که بالای سر هخامنشیان در پرواز است، خود خدای قبیله ای هخامنشیان یعنی اهورامزدا منظور بوده است نه فروهر زرتشتیان که اوستا شناسان مطرح نموده اند.
به هر حال به نظر می رسد سیمرغ پرستی ساسانیان با معنی لفظی نام قبیله آنان یعنی آسیانی(عقابان شریف) و اهورامزدا مرتبط بوده است.
در اینجا این سؤال مطرح می شود آیا نام دربیکان(دروپیکیان، دری ها) یعنی قبیله اصلی و بزرگ ساسانیان در سمت بلخ و ماوراء النهر در رابطه با دارا (عقاب) بوده یا نه و در غیر این صورت از آن چه مفهومی اراده شده است؟
نگارنده معتقدم این نام پارسیان سکایی را نظر به نام کهن عهد هخامنشی دیگر دربیکان/دروپیکیان یعنی سکائیان برگ "هومه"(شراب خوب) باید به معنی مردم دارای داروی خوب گرفت.
در اینجا به مناسبت اینکه نامی از دروپیکیان فارسی/سکایی(دریها/تاجیکان آریایی) به میان آمد نام و نشان قبایل کهن مادی و پارسی را با معنی لفظی نام قبیله ای شان و اقلیم هایشان قید می نمائیم: هرودوت در سمت جنوب دریای خزر از سه قبیله پارسی زبان ماسپیان (یعنی آنان که سگ را گرامی می دارند، سگساران)، دروسیان (=مردم جنگلی، گیلانی ها) و مردان(آماردان= تپوران، یعنی آدمکشان) در کنار نام قبایل پارسی پانتالی (=مردم سرزمین راه، پارتیان ، پرتوها، خراسانیان) یاد نموده است.
پنج قبیله پارسی دیگر را کرمانی ها (ساگارتی ها) و پاسارگادیان(پارس ها) و داهی ها (گرگانیان)، دروپیکیان(دربیک ها، دریهای سمت بلخ) و مارفیان (مردم سمت مرغیانه= مرو) ذکر نموده است.
هرودوت همچنین قبایل آریایی اتحادیه مادها را هم معرفی نموده و نامهای ایشان را بوسیان (=مردم دارای توتم گوزن و بزکوهی، سکائیان/کیمریان کردوخی، کردان)، بودینان(=خوشبختان، لران، بختیاریها)، مغان (=مردم انجمنی دانای سرودهای دینی، از سئورومت های آذربایجان، خصوصاً ساکنین دشت مغان)، آریزانتیان (=مادها= نجبا، مادهای حکومتی حوالی ری و کاشان و همدان)، ستروخاتیان (=دارندگان خانه سنگی، ساگارتیان، کرمانجها/کرمانشاهیان) و پارتاکانیان (=مردم کنار رود زاینده رود، اصفهانیها) آورده است.
از نام پارسی ماسپیان مازندران چنین مستفاد می شود که نام مازندران در اساس مرکب از مه(بزرگ)- سون(سگ)- داران بوده و معنی سرزمین مردم سگ پرست می داده است.
نام کهن مادی کاسپی و سپاکا هم که بر این مردم اطلاق گردیده مترادف با هم به همین معنی سگ پرست می باشند.
یونانیان به صراحت از کیش سگپرستی کاسپیان/ کادوسیان(سگساران شاهنامه) یاد نموده اند. ولی در عهد پیش از اسلام در سمت خوزستان از مردمی به نام ماسپتان(ماس-پیت- ان یا ماسپذان) یاد شده که مسلم به نظر می رسد نام شان به معنی ماهیخوار بوده است. یونانیان به طور عام نام ایختوفاق(ماهیخوار) را به مردمان سواحل جنوبی ایران اطلاق نموده اند.
- جمعه 16 آبان 1399-10:18
هرودوت دچار تناقض است .....دین ایرانی ها در آن زمان مهرپرستی بوده....البته سگ های نگهبان بزرگ هم داشتن که الان تو سگ های گله تاجیکی میشه دیدشون ....نگهداشتنشون و اصلاح نژادشون در زندگی شبانی یه امر طبیعی است .....سو تفاهم یونانی ها حکایت از سوزشی عمیق داره ....احتمالا این سگ ها در لشگرکشی به یونان استفاده شدن و جد مادر ی هرودوت......را گاز گرفتن ....
- دوشنبه 27 دی 1395-17:33
با سلام
تمام نظرات را خواندم
جناب مفرد کهلان نکات باریکی را مورد توجه قراردادند.
اما به نظر من باید می گفتند
کاسپی ها و کاتوزی ها مردمانی با توتم سگ بودند
بیان سگ پرستی سبب گمراهی و ناراحتی جوانان شد در حالیکه اگر می فرمودید توتم این مردمان اسپه یا توز یعنی سک / سگ بوده است و بعد توتم آنان تبدیل به اسب شده است بهتر بود
همچنان که در زمان شکل گیری اتحاد کاسپی در هگمتانه که آشوریان آن را کارکاشی یعنی شهر کاسی ها می نامیدند
شاهد داستانهایی هستیم که افرادی چون گرشاسپ و جاماسپ و تهماسپ و گشتاسپ بازیگران آنند
به عبارتی اینها بزرگانی کاسپه ای (کاسپی) بودند که نام توتم قومی خود را یدک می کشیدند
به نظر من بهتر است سگ پرستی حذف و اکیدا بر توتم تاکید شود
- يکشنبه 19 خرداد 1392-0:0
Ilove dog.
That is verrrry nice.
Thans. - سه شنبه 6 تير 1391-0:0
این همه آداب و رسوم زیبا و دوست داشتنی این مازندانی ها رو ول کردید رفتید سراغ چند تا واژه بی اساس!! تازه امروز که سگ پرستی تو خونه های خوش گذرانا و افراد بی دین این کشور مد شده و روز و شبشون کنار سگای تپل مپل شون می گذره رو چی می گید !! اونوقت رفتین سراغ معنی واژه های مازندران
متاسفم براتون
یاس از بندرعباس - يکشنبه 28 اسفند 1390-0:0
سلام اگر از مستندات قوی تری صحبت به می کردین درست اما نه فقط هرودت که زیاد رو گفته هاش اعتباری نیست مخصوصا در مورد ایرانی ها.ولی خب مشکلی هم نیست ایرانی ها کلا زرتشتی های اون موقع سگ چون محافظت میکرده ازشون و دوست بوده باشون و هیچ دینی هم نیومده بود که این حیوون رو نجس اعلام کنه قبولش داشتن.همین الان هم حیوون هایی هستند که مسلمانان براش احترم قائلند مثل:پاختر یاکریم کبوتر و....حالا اگر یه دینی پیدا بشه بگه که این حیوونها نجسن باید گفت کفتر پرستن.سگ نماد قدرت هم بوده براشون.بیشتر مطالعه کن عزیزم البته تمام ادیان و عقاید محترم هستند.
- پنجشنبه 28 مهر 1390-0:0
اصلا به نوشته ها وتاریخ یونانی ها اعتماد ندارم اخه ادم عاقل کی رو میشناسی که در مورد دشمنش راست بگه.هرچی هم راست بگه بالاخره یه جای رو مجبوره به خاطر منافع خودش وملتش دروغ بگه.یونانیان همیشه دشمن بودن نه دوست
- پنجشنبه 28 مهر 1390-0:0
سلام مخصوص خدمت آقای مفرد کهلان!این حرفایی که از جوونای ایرونی میشنوین رو به دل نگیرین.جوونیه و علاقه های کاذب به ارث رسیده از پدرامون و البته مشق شده از بعضیا!!!!من هر 9جلد کتاب تاریخ اساطیر شما رو دارم.از بیشتر مطالبش چیزای زیادی یاد گرفتم .خوشحالم که هنوز بزرگانی مث شما و آقی شهمیری هستن تا تاریخ و اسطورهفسیل نشه!من 25سالمه ویه زبان شناس و اسطوره شناسم و دارم توی همین حیطه فعالیت می کنم.گرچه گاهی تنهایی سد راهم میشه اما تا کسایی امثال شما هستن من هم ادامه میدم%%کاش میشد شما رو میدیدم.اما چه کنیم که خرما بر نخیلو دست ما کوتاهه.دوستون دارم.
- شنبه 15 آبان 1389-0:0
بسیار عالی
- شنبه 27 شهريور 1389-0:0
درباره کلمه مازندران بحث زیاده که از چند واژه مشتق شده. و هر کسی هر بار چند واژه جدید رو میکنه. در ضمن واژه سگ پرست توهین آمیزه. بهتر بود بشتر تامل میکردین. مجتبی از بابلسر
- جمعه 31 ارديبهشت 1389-0:0
با درود. در جواب نقد برخی دوستان باید من خمار عرصه باستان بگویم اگر فرهنگ و مسائل تاریخی مان را محک نزنیم و تحقیق و تفحص در عرصه های مختلف را به امان خدا بگذاریم؛ آن وقت تابلو کاملی میشویم. حال به آخرین نظریاتی که در این باب رسیده ام این است که منظور از مازندران، مز (بزرگ)-ایندر (درنده)- ان (علامت نسبت)بوده است یعنی "جایگاه درنده بزرگ (ببر)". ایزد و الهه بزرگ این سرزمین معادل گیدار کاسیها (اسلاف لران) نیز در جام زرین مارلیک با شکل ترکیبی از ببر و عقاب و اژدها (نوعی سیمرغ با سر ببر) نشان داده شده است. الهه زوج مذکور مقام بالاتر را داشته است. در مورد کاسپی هنوز متردد هستم که آیا آن به معنی گراز خوار ("کاس-پی") است یا "کا- سپی" (یعنی سگپرست=پرستنده الهه ببر شکل). ظاهراً کفه به سوی دومی سنگینی میکند. در این صورت معنایی مشابه کادوسی (کاتوزی یعنی پرستنده سگ شکاری و جنگی) داشته است.
- پنجشنبه 23 ارديبهشت 1389-0:0
احتمالا اين آقا خمار بودند كه چنين نظريه ي بي اساس وبي هدفي را دادند من خودم از مازندران هستم چه طور ما كه در شماليم وتحصيل كرده هستينم چيزي راجب آن نشنيده ايم ولي اين آقا اون ور دنيا اين گفته را بيان مي كنند،من اصلا براي اين آقا وگفته هاي اين آقا هيچ ارزشي قائل نيستم.hoseinimostafa64@yahoo.com
- شنبه 7 فروردين 1389-0:0
جالبه چه چیزهی تابلویی از خودتون می سازید
- يکشنبه 20 دی 1388-0:0
شما آریایی ها از اولش هم جاهل بودین !!
سگ پرستی گاو پرستی و...
براتون و برای گذشته ی ننگینتون متاسفم .- سه شنبه 30 مهر 1398-10:55
شاید باورتون نشه ولی من بعد از ده سال از این نوشته نژاد پرستانه و دگر ستیزانه ام پشیمانم. امیدوارم این پیام من چاپ بشه چون خیلی گشتم تا این پیامم رو پیدا کنم. اگر به کسی جسارتی شده هم عذرخواهی می کنم.
- سه شنبه 7 مهر 1388-0:0
ممنونم...استفاده ها بردم
- چهارشنبه 18 شهريور 1388-0:0
ما را میازار ای دوست
- جمعه 13 شهريور 1388-0:0
با درود و خسته نباشید خدمت تمام شیفته گان فرهنگ ایرانی دوست گرامی اولا واژه مازندران ادغام این سه واژه میباشد "(ماد-زند -آریان) که در آغاز این سرزمین در متون کهن به( زنت آریان)شناخته میشده که پس از استیلای قوم ماد وبر طبق رسوم این قوم که به رسم عادتشان پس از تصرف هر سرزمینی واژه ماد را بدان می افزوده اند طبق عادت معمول پس از تصرف سرزمین زنت آریان یا آریان زنتا واژه مادزنت آریان نام جدید این سرزمین گشت که مازندران امروزی مخفف همین ماد زنت آریان است دوما واژه تبرستان یا تپورستان متشکل از دو ترکیب (تپور+ستان) میباشد که جمع (ستان) جزو افعال جمعی زبان پهلوی نمیباشد بلکه متعلق به زبان فارسی کهن است پس نتیجه میگیریم واژه تپورستان متعلق به خیلی بعد تر از پهلویان است نه قبل از آنها پس به عنوان مدرک قابل استناد نیست با آرزوی بهروزی بدرود
- شنبه 7 شهريور 1388-0:0
سلام
نظریه شما نیازمند تحقیق وبررسی بیشتری است تا انجا که بنده میدانم نام مازندران در عهد مغول به این سرزمین اطلاق گردیده است و واژه "نه گرگساران نه مازندران "را در شاهنامه دیده ام و پیش از عهد مغول به این سرز مین تبرستان گفته می شد که تبر را کوه بلند معنی کرده اند .
- شنبه 2 شهريور 1387-0:0
نظریه شما بی اساس است.
nonsense gibberish post and ideas
u must be sent back to the kindergarten to be reeducated - يکشنبه 20 مرداد 1387-0:0
اين ياوه گوييها را از كجا آوردي اي نگارندهه
مثلا با تحقيق يونانيان به مفرد كهلان، چي ميگفتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - يکشنبه 20 مرداد 1387-0:0
جناب آقایی! اجداد شما رو از حجاز نیاوردن.شما حد اقل میتونین این ادعا رو داشته باشین که نصف خونتون مال شاهزاده های ایرانی بوده ( دختر یزد گرد سوم)
در مورد اینکه چرا شیعه رو قبول کردن بحث زیاده.........
یا حق - شنبه 19 مرداد 1387-0:0
با سلام و ياد خدا
دوست عزيز نگارنده، از اين كه اين مساله ميتواند درست يا نادرست باشد حرفي نميزنم، زيرا تاريخ پراست از قبايل و نژادهايي كه اساس مذهب آنان به دليل گرايشهاي خرافه و رياستهاي موروثي به قهقرا و حضيض رفته است. شاهد آن نيز وجود طايفه اي به نام سگوند در لرستان است. اما استدلالهاي شما براي اين مساله استدلال متقني نيست. مثلا علامت اهورامزدا را پيش از اين در نمادهاي آشوري ديدهايم و اين ظهور در بارگاه هخامنشي به دليل تسلط فرازميني دربار آشور بر مردمان زمان خود و بالطبع مادها و هخامنشيان بوده، نه اينكه نمادي هخامنشي باشد.
ايضاً نمادهاي ديگري از شيرانسانگاو كه در تخت جمشيد به وفور يافت ميشود نيز پيشتر در كاخها و كتيبه هاي آشوري، اورارتويي و مادي و بابلي نيز ديده شدهاند و نميتوان گفت قومي چون هخامنشيان كه در طي اين سالها زير سلطه اين تمدنها رشد يافته صاحب تمامي اين سبكها باشد.
بگذريم، استدلالي كه در مورد نام مازندران آوردهايد نيز مسلما نادرست است به چند دليل:
1- در كاوشهاي باستانشناسي، خصوصاً در سه نقطه بسيار مهم در عهود نوسنگي و آغاز دوره تاريخي در منطقه بهشهر به نامهاي هوتو، كمربند و گنج تپه رستمكلا هيچ نمادي از توتمهاي بدست آمده به حيوانات تعلق ندارد. لازم به ذكر است كه در اين منطقه و البته تپه عبدالحسين كرمانشاه اثبات شده كه در زماني تقريبا مشابه اولين بار در تاريخ بشر بز اهلي شده است اما از اين حيوان نيز جز بقاياي حيواني چيزي بدست نيامده است.
2- آثار بدست امده از نواحي جنوبي درياي خزر مويد ميتراييست يا همان خورشيدپرستي ساكنين است و اين با موقعيت آب و هوايي اين منطقه نيز منطبق است زيرا در آثار زمينشناسي باقي مانده اين منطقه بسيار سرد و مه گير بوده است. هوايي نظير اسكاتلند و گروئنلند امروزي كه با دميدن آفتاب جان تازه اي به طبيعت آن مناطق نيز دميده ميشد و اين از نظر مردم آن زمان موهبتي بود الهي و قاعدتا پيام آور آن نيز خدايگونه اي اساطيري به نام آفتاب.
3- دقت كنيد كه بسياري از مسايل حتي درصورت حقيقت نيز از نظر مردم امروز بسيار دور از ذهن ميايند نظير عرب بودن بابك خرم دين. اگر چنين واقعيت تاريخي اي را بيان كنيد مسلما خاطر بسياري از آذري زبانان اين مرز و بوم را آزرده ايد اما خوشبختانه يا متاسفانه در قرن بيست و يكم نيز درگير نژاد انسانهاييم و نه پيام آنان. لذا بيان بسياري از حقايق مستلزم قرار گرفتن در زمان بلوغ فكري مردمان شنونده آن نيز هست.
پيروز باشد و سربلند - دوشنبه 31 تير 1387-0:0
قبل از اینکه .. احساساتی شوید و با هر چیزی از در عناد و عدم پذیرش در آیید . مطالعه کنید و در صورت وجود نادرستی هر تحقیق یا فرضیه ایی را اثبات کنید.
همونطور که گفته شده نگارنده با استناد به نتیجه گیری استاد علی مظاهری در کتاب دو جلدی جاده ابریشم، به نقل از منابع یونانی و چینی و اسلامی چنین چیزی رو مطرح کرده
من در این زمینه تحقیقی نداشته ام . ولی تا اونجایی که خوندم میدونم در تاریخ عظیم و بزرگ ایران زمین اتفاقات و رسومی بوده که وقتی الان به اونها فکر میکنیم شاید کمی برای ما نا خوشایند و نامانوس باشه ... اما وجود داشته و باید به اون مسئله در زمان و شرایط خودش نگاه کنیم که در اونصورت بعد میبینیم که خیلی هم ناخوشایند نبوده .. بلکه در همون زمان هم ما مردمی وارسته و متمدن بوده ایم ...
با سپاس - پنجشنبه 27 تير 1387-0:0
مازندرانيها از زمانهاي باستان تا به حال هميشه به مهمان نوازي و محبت به ديگران حتي حيوانات معروف بوده اند خاصه حيواني مثل سگ كه در همه اعصار با آدمي همراه بوده و نگهباني از گله هاي گاو و گوسفند را نيز به عهده داشت و اين دليل سگ پرستي مازندرانيها نمي شود خواهشاً براي اثبات اراجيفتان مدرك قابل تاملي رو كنيد مشكل شما اين است كه هر دياري به چيزي كه علاقه داشته باشد متاسفانه به پرستيدنش متهم مي كنيد
- پنجشنبه 27 تير 1387-0:0
مطبی را هم میخواستم طرح کنم که فراموش شد و آن اینکه ما در فولکلور آذری مطلبی داریم که در آن صحبت از شتر راه گیلان و میمونهای سر راه گیلان است. ظاهرا با توجه به وجود ببر که در هندوستان بیشتر از میمون تغذیه میکنند، در اینجا هم ببرها از میمون تغذیه نموده باشند. ولی نسل این میمونها و حتی نسل ببرهای درنده که لابد مردم از ترس آنها سگپرست شده بودند بر افتاده است ولی کی؟ اگر نسل میمونها در هزاره های پیشین بر افتاده باشد در این صورت ببر ها باید از گرسنگی انسانها را هدف حمله و طعمه خویش قرار می داده اند..
- پنجشنبه 27 تير 1387-0:0
با سلام به عزیزان که نظر داده اند یک توضیح مختصر می خو استم بدهم. آن اینکه نامهای کاسپیان و کادوسیان و کوتیان که به مردم بومی مازندران و گیلان و نواحی غربیتر اطلاق میشده است. معنی سگپرست(مه سونی) را می داده اند. از سوی دیگر استرابون تپوریان(طبریها) را مادرسالار(مه زونی) آورده است. یعنی هر دو معنی این نام موجود بوده است. شاید از اینجاست که فردوسی گوید نه سگسار ماند نه مازندران..، ولی به هر حال زنده باد مازندران
- يکشنبه 23 تير 1387-0:0
متاسفانه تا كنون انچه از تاريخ باستان به عنوان ترجمه به دست مارسيده موثق نيست .همه مترجم ها يا امريكايي هستند كه الواح باستاني را به دانشگاه شيكاگو بردند و به ميل خود ترجمه كردند و حاضر نيستند به دانشمندان ايراني تحويل دهند و يا مترجمان انگليسي كه براي تحقير مردم متمدن ايران به ميل خود ترجمه و يك عده نادان بدون بررسي ان را نقل مي كنند.
من به عنوان يك سيد كه اجداد ما از حجاز به ايران امدند تاريخ گواه ميدهد كه بهترين مهمان نوازي را از مازندراني ها كه ان زمان بنا به فرمايشات پيامبر طبرستان بوده ديدند و بدون جنگ و خونريزي مسلمان و شيعه شدند و علويان را حاكم خود قرار دادند اين برخورد متمدانه از افراد حيوان پرست دور از عقل است.
سيداقايي از بايلسر - يکشنبه 23 تير 1387-0:0
بعيد به نظر مي رسد گفتار فوق به واقعيت نزديك باشد. بايد دقيقتر كنكاش كرد . چون مازنيهااحساسي و زود رنج هستند وشايد با اين نوشتار آزرده خاطر شوند
- يکشنبه 23 تير 1387-0:0
این به اصطلاح نویسنده شاید به خاطر اینکه به گونه ای خویش را مطرح کند این اراجیف را در مورد مردم مازندران نوشته. .
از مسولین میخواهیم برخورد جدی با این فرد یا افراد داشته باشد. .
هر چند مسولین مازندران طبق معمول در خواب به سر میبرند. - پنجشنبه 20 تير 1387-0:0
سلام بر شما !
پژوهش بیش تری لازم است . بنیاد این سخن نااستو ار است .
چه پیوندی میان واژه ی سگساران با مازندران است ؟ !