تعداد بازدید: 3189

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 26 تير 1387-0:0

تند گويی خلوتی و مدیحه سرايی آشکار!

يادداشتي از:عبدالله شاهینی-گرگان


 چندی پیش برای دیدن دوستی به محل کارش رفتم، با آغوش باز از من استقبال کرد و دستور آوردن چای داد، خوش و بش اولیّه که تمام شد، در کمال تعجب دیدم ،بلند شد، دم درب اتاقش رفت، نگاهی از سر دقت به بیرون انداخت، دو طرف سالن را پائید تا کسی آنجا نایستاده باشد، مطمئن که شد درب را بست و  چند بار هم امتحان کرد که مبادا بسته نشده باشد، خیالش  جمع شد که درب بسته شده، آمد نزدیکتر به من نشست و شروع کرد به حرفهای سیاسی زدن، آن هم چه غلیظ و چه شدید !!

   اقتصاد، سیاست و  فرهنگ همه را به هم وصل کرد و آنچنان باعث و بانی مشکلات را بالا و بالا بُرد و به بالاتر که می رسید هم  آهنگ صدایش را ملایمتر و دهانش را نزدیکتر به گوش من می کرد!! ...آنچنان تند و تیز که اگر اپوزیسیون نشسته در آن سوی آبها می آمدند، به آن تندی که این رفیق سخن گفت ،حرفی نداشتند !!....گفت و گفت و گفت و من هاج و واج با چشم هایی از حدقه بیرون زده و دهان از تعجب باز مانده گوش می کردم و فقط هم گوش کردم !!!...اما تعجب من از کجا بود ؟!!!...حق دارید که این سوال را بکنید، شنیدن حرفهای تند که تعجب ندارد ...بله ...تعجب ندارد ..اما شنیدن حرفهای تند از این آقایی که من می شناختم، تعجب داشت !!...آقایی که می دیدم در برابر دیدگان دیگران، چگونه است و اکنون در مقابلم چه ها که نمی گوید !!! 

         آقایی که در خلوت صد بار دور و بر خور را می پاید تا گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن نباشد و آنگاه به تندی صدر و ذیل را به کلماتی تیز و بُرنده به باد انتقاد می گیرد و صلاح و رستگاری مُلک را در نیستی و نابودی آنان می داند همین آقا ...بله همین آقا آن هنگام که در جمع می نشیند و چشم هایی او را می بیند و گوش هایی هم می شنود، آنچنان مدح و ثنا و ستایش سر می دهد که تو گویی نشسته در معبد، خدایگان آسمان را به ستودن گرفته است

       بارها دیده ام که برای گفتن چند جمله ی ساده در پشت میکروفون چندین جمله ی طولانی در اول و آخر سخنانش فقط این و آن را مدح و ستایش کرده تا فقط جمله ای کوتاه بگوید، آن هم جمله ای که هیچگاه تلخی و تندی و تیزی به کسی و یا نهادی نبوده است !!

آنچه که نوشتم حال و روز یک نفری است که من به قلم آوردم اما متاسفانه باید به این واقعیت تلخ اشاره کرد که کم کم این خصلت" تند گویی خلوتی و ثنا گویی آشکار" تبدیل به یک فرهنگ غالب در جامعه شده است

    تاسف بیشتر آنجاست که برخی نخبگان و فرهیختگان نیز گرفتار این بلا شده اند البته بدون آنکه بخواهم رک گویی و صریح سخن گفتن متهورانه در همه جا را تائید کنم اما به هر حال جای گله دارد که چرا آن کسانی که می فهمند و حتی آب و نانشان نیز بسته به جائی نیست با این حال روحیه ای این چنین دارند که در خلوت تنداند اما ستایش گوئی ماهر و توانمند در آشکار !!

      نگارنده به تجربه دریافته و بارها دیده و شنیده است آن کسانی که بسیار غلیظ در برابر چشم دیگران اهل مدح و ستایش اند و مدام" به به و چه چه" سر می دهند و همه چیز را گل و بلبل نشان می دهند همان ها در خلوت بسیار تند و غلیظ همه چیز را به نقد می کشانند و چه بسا به الفاظی نا شایست یاد می کنند

      و نیز آن کسانی که شجاعانه، شفاف و روشن با حفظ و رعایت موازین نقدها و مخالفت های خود را به سطح جامعه می کشانند و واهمه ای از آن ندارند و پای آن نیز می ایستند و چه بسا به خاطر همین نقدها هزینه هایی پرداخت می کنند و از حقوق خود محروم می شوند اینان در خلوت و دوری از چشم و گوش دیگران نیز همین گونه اهل اعتدال اند و از افراط گریزان !

      نکته ی مهم این است، مدیحه سرایان و ثنا گویان اگر یک در هزار آنچه که در خلوت و تنهایی خود به زبان می آورند شجاعت گفتن علنی ان را داشته باشند و اگر هر فرد درصدی از آنچه که می داند اما به ملاحظات و مصلحت های خود ساخته به زبان نمی آورد را آشکار سازد و عیان گویی کند در این صورت این همه شاهد، بله قربان گوئی، چاپلوسی، ستایش گویی و دست و پا بوسی نبودیم که در باطن آن همه ستایش ها دریائی از نفرت و کینه و بی اعتقادی نهفته باشد !!

      اکنون جای اشاره به این نکته است که نشسته گان بر قدرت از ستایش مدیحه سرایان دلخوش نباشند و از نقد و مخالفت منتقدان نرنجند، زیرا آن کسی که می ستاید چه بسا در قلب و دل خویش هیچ باور و اعتقادی به گفته هایش ندارد و در خلوت چیزی دیگر می گوید و آن کسی که نقد و مخالفت می کند چه بسا آنچه که باور داشته است را به زبان می آورد و در خلوت خود تندتر از آنچه که به زبان آورده نیست.(shahiniviews)


  • يکشنبه 3 شهريور 1387-0:0

    رضا هستم از تهران نوشته ی بسیار زیبائی است ..ممنون از شما و نویسنده خوب


    ©2013 APG.ir