چنار عباسعلی!
يادداشتي از:شیخ عبدالله شاهینی، مدرس حوزه علمیه و دانشگاه های گرگان
مازندنومه:يادداشت هاي آقاي شاهيني از قرار با استقبال مخاطبان سايت قرار گرفته است.کامنت هاي رسيده از داخل و خارج از کشور نشان مي دهد که اين نوشته ها موثر واقع شده است.اين توجه و استقبال دليل هايي دارد:
نخست آن که مطالب از "قلم" يک "روحاني" تراويده است.مي دانيم که روحانيان ما بيشتر اهل منبر و سخنراني و در يک کلام شفاهي هستند،اما شاهيني آدمي کتبي است؛او مي نويسد و مکتوبات تاثير بيشتري از سخن دارد.
دليل ديگر اين است که زبان نگارش شاهيني ساده و بي پيرايه است؛او غلو نمي کند،نصيحت نمي کند،دروغ نمي گويد،عمل گراست،کوتاه و روايي مي نويسد و سوژه هاي مناسبي را انتخاب مي کند.
شاهيني از وبلاگ -که ابزار نسل امروزي است- براي پراکندن نظراتش استفاده مي کند؛کاري که کم تر روحاني اي قادر به انجامش است.او مي داند چه مي نويسد،بازار هدفش مشخص است و همه اين ها باعث موفقيتش شده است.
در گلستان وبلاگ نويس هاي خوبي فعالند؛از جمله رضا مياندره و همين شيخ شاهيني عزيز که گاه بر نوشته اي اين دو رشک مي بريم.براي خواندن نوشته هاي پيشين استاد شاهيني به اين نشاني مراجعه کنيد:http://shahiniviews.blogfa.com/
"چنار عباسعلی" يادداشت تازه اوست که در زير از نظرتان مي گذرد.
---------------
آورده اند که حرمسرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابت های پنهان و آشکار بود، روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش می کند، تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به" ری" رسانده و در" عبدالعظیم" بست می نشیند، خبر بست نشینی کنیزک که به شاه می رسد از بانوی حرم می خواهد، گناه کنیز را ببخشد؛ البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای کند تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!
فکر بکری به ذهن شاه رسید، بانوئی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است
این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند
شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد رو به امامزاده ی تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست
زن های شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!!
"ناصرالدین شاه" هر چند این حیله به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما به مرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند
علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد، طوری که پناه جستن به "عبدالعظیم حسنی" و قداست راستین او می رفت که جای خود را به" چنار امامزاده" ای ساختگی در توی حرم شاه بدهد !!
وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند و چه قدرتی دارد، این" آئین گرائی مذهبی "آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از "اصل" تا مردم مشغول باشند و مجالی برای فکر نیابند
قداست های ساختگی و بدلی، اینگونه اند که هم از اصل و نسخه ی واقعی دور می کنند و هم به مانند "ابزار" وسیله ای برای سوء استفاده تا در فرصتی مناسب در پناه سینه های چاک شده و فریادهای به آسمان رسیده و تعصّب های به جوش آمده، هر چه حقیقت و راستی است به قربانگاه رود !!
ایرانیان از آن رو که دینمدارند، همین مسئله متاسفانه زمینه ای است تا گاه عده ای با طرح ادعاهای عجیب و غریب و قداست های من در آوردی، سوءاستفاده سیاسی از مردم کنند و وقت مناسب خودش از آن همه شور و فریاد و گریه و دخیل بستن به نفع مرام سیاسی نه چندان روشن خود بهره گیرند !!
البته که در این بین قشری گری و سطحی نگری و ساده لوحی برخی متدینان نیز بهترین کمک برای سیاه اندیشانی است که در صدد سوءاستفاده اند
چه بر سر دین می آید ؟!! آن گاه که "قشری گری مذهبی" به یاری حیله گران ریاکاری بیاید که می خواهند دین را همچون ابزاری در اختیار خود گیرند
"چنار عباسعلی" به عنوان نمادی از "قداست های ساختگی" اگر الآن به پا نیست،امّا بی شک ریشه هائی داخل در جهل و نادانی توده ها، همچنان قابل رویش دارد و باقی است.
- دوشنبه 17 اسفند 1388-0:0
خیلی مخلصتم.خیلی مردی.شرمندتم.به همه گفتم ولی نشد.پشت گوش نداختم.منو ببخش.دوستدار شما عباسی سازمان جوانان
- چهارشنبه 17 مهر 1387-0:0
حضرت شیخ نفرمودند دخیل بستنها و راز ونیازها پاسخ مثبتی داشته یا نه؟ فقط دخیل صرف بی جواب, عامل جذب نخواهد شد. همین است که گاهی زیر همین قداستهای ساختگی حاجتی هم حاصل می شود واین حاجت روائی است که عامل جذب است. این را چه باید کرد؟
- دوشنبه 15 مهر 1387-0:0
سلام رضا از کردکوی - این نوشته هم مانند دیگر نوشته های اقای شاهینی بسیار زیباست ممنون از شما