تعداد بازدید: 2386

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 8 آبان 1387-0:0

در باب صلح ،رفاه و آزادي

يادداشتي از:عبدالله شاهيني-گرگان


مردم به عنوان کسانی که حاکمیت بر سرنوشت خود را به حاکمان واگذارده اند، انتظاراتی نیز از آنان دارند؛ صلح، آزادی و رفاه سه انتظار و خواسته مُهم هر ملتی از حاکمان خویش است

زندگی آبرومندانه و بهره مندی از رفاه نسبی در فضائی آزاد که هیچ کس به خاطر عقیده و اظهار نظر از حقوق انسانی خویش محروم نماند و نیز صلح و آرامش و دوری از فضای امنیتی، پلیسی، جنگی و بگیر و ببندهائی که نوعی فقدان امنیت و حسّ ناامنی را ایجاد کند، داشتن همه آنچه که اشاره شد، "حق مسلّم" تک تک شهروندان است

دولتی که برای تامین این سه مهم تلاش می کند، خیلی نگران اخلاق و دین مردم نباشد البته نه آنکه خدای ناکرده بی اهمیتند، بلکه از آنرو که ترویج اخلاق و دین به عنوان دو مقوله مهم به عهده نهادهایی خارج از دولت و قدرت گذاشته می شود که گاه دخالت های دولت آن تلاش های ترویجی را با مشکل مواجه ساخته و تبدیل به ضدّشان خواهد کرد

اخلاق و دین آنجا که از موضع قدرت و دولت ترویج شده اند، سرنوشت چندان دلچسب و خوشایندی نداشته اند، برعکس هر گاه بر آمده از خواست توده و به شکل طبیعی تبلیغ شده اند، اثر آفرین تر، ماندگارتر و صادقانه تر بوده است

جای هیچ تردیدی نیست که تامین رفاه نسبی و برخوردار سازی مردم از آزادی عقیده و بیان و بهره مندی آنان از حقوق طبیعی شان و تلاش برای تحقّق آرمان های صلح جویانه از ماموریت های ذاتی هر دولتی است ،ایده ها و آرمان های دیگر همچون تحکیم مبانی اخلاق و ترویج آموزه های دینی به رغم اهمیت، امّا به عهده نهاد هائی دیگر است که دخالت مراکز قدرت در آنها شایسته نیست

تنگناهای اقتصادی خانواده به گونه ای که هر روز و هر شب سختی معیشت در فکر و ذهن مرد خانه باشد، چه حال و جانی برای او  می گذارد تا بر رعایت اخلاق و موازین دینی پای فشارد، البته تا جائی ظرفیت صبر و تحمل در افراد هست اما از آن مرز که بگذرد، سیر کردن شکم و تامین روزی خانه اصل می شود و همه چیز و همه چیز، بله به همین شمولی و قطعیت، همه چیز دیگر، حتّی دین و اخلاق، فرع خواهد شد، موارد نادر و استثناها را قاعده حاکم بر جامعه ندانیم

صلح و آزادی نیز این گونه اند که در نبودشان نیز کمتر می توان به پایه های دین و اخلاق استواری بخشید

صاحبان فکر و اندیشه و داعیه داران اخلاق و مبلّغان دین، همه ی  تلاششان در فضائی عاری از خشونت و جنگ به بار می نشیند

فکر و ایده ائی که ثبات و قرار خود را در زیر برق شمشیر ها جستجو می کند و در فضای گرد و غبار گرفته  و آشوب زده  حیات خود را می جوید، چه ارمغانی برای انسان می تواند داشته باشد، جز اینکه رنج های او را افزایش دهد

نبود آزادی و محرومیت از حقوق انسانی جامعه را به مرحله ای می رساند که هیچ فضیلتی در آن ریشه نخواهد گرفت

آزادی که نباشد، اختیار نیست؛ اختیار که نباشد و انسان  از قدرت انتخاب محروم بماند، آنچه که می گوید و می نویسد و شعارش را می دهد، ریشه در قلب و دل او نخواهد داشت، همچون لایه ای نازک از خاک، نشسته بر سنگی سفت و سخت که با اندک بارشی شسته خواهد شد!



    ©2013 APG.ir