تعداد بازدید: 3020

توصیه به دیگران 1

جمعه 17 آبان 1387-0:0

اوباما، ما با کی؟

يادداشتي از:محمد فاضلی، مدرس جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی دانشگاه مازندران


اوباما رئیس‌جمهور آینده ایالات متحده آمریکا شد. چرا باید به این خبر بارها و بارها نگاه کنیم و دائم از خودمان سؤال‌های بسیاری بپرسیم؟ فکر می‌کنم از میان همه آن‌چه که می‌تواند اهمیت این خبر را نشان دهد، توجه به چند نکته جالب توجه است.

بگذارید از رقیب انتخاباتی او شروع کنم. جان مک‌کین در نطق بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات این سخنان را بیان کرد:

«مردم آمریکا حرف‌شان را گفته‌اند، و آن‌ها به روشنی سخن گفته‌اند. ... این انتخاباتی تاریخی است و من اهمیت خاص آن برای آفریقایی-آمریکایی‌ها و غرور خاصی را که امشب برای آن‌ها دارد، درک می‌کنم. زمانه دشواری برای کشور ماست و من به او قول می‌دهم تا همه توانم را به‌کار بگیرم تا به او کمک کنم ما را در برابر همه چالش‌هایی که پیش رو داریم رهبری کند.»

اگرچه این‌قدر ساده‌انگار نیستم که تصور کنم این سخنان یعنی انتخابات و نتیجه آن به فراموشی سپرده شده و مک‌کین و حزب جمهوری‌خواه رقابت حزبی و تلاش برای نقد عملکرد دموکرات‌ها را کنار می‌گذارند؛ اما باور کنیم که این‌گونه سخن گفتن بعد از یک ماراتن رقابت سیاسی و انتخاباتی، کار دشواری است که فقط جامعه‌ای با رشد سیاسی بسیار زیاد بروز می‌کند.

 باراک اوباما، سیاهپوست کنیایی‌تباری است که از پدری آفریقایی و مادری سفیدپوست متولد شده است. حقوقدانی است که مراتب ترقی را زود پیموده است. او بر تبعیض نژادی فائق آمده، تبعیضی که به اندازه تاریخ آمریکا قدمت دارد. رئیس جمهور کنیا یک روز تعطیل عمومی اعلام کرده است. نلسون ماندلا اولین رئیس جمهور سیاهپوست آفریقای جنوبی در پیامی به اوباما می‌نویسد «پیروزی شما نشان داده است که هر کسی در هر نقطه از دنیا می‌تواند نباید از اراده کردن برای تبدیل نمودن دنیا به مکانی بهتر، دست بردارد». و یک فرانسوی سیاهپوست مسئول در زمینه حقوق بشر در دولت فرانسه می‌گوید «این ده برابر بیشتر از فروریختن دیوار برلین است. آمریکا دوباره به دنیای جدید بدل می‌شود. امروز صبح، همه ما می‌خواهیم آمریکایی باشیم تا بتوانیم بخشی از رؤیایی را که پیش چشمان ما شکوفا می‌شود، از آن خود کنیم».

اگرچه آن‌قدر ساده‌لوح نیستم که فکر کنم پیروزی اوباما به معنی رفع تبعیض نژادی و همه صورت‌های آن است، اما مهم این است که بخش مهمی از بشریت توانسته بر صورتی از تبعیض نژادی فائق آید. البته می‌توانیم خودتان را به این دلخوش کنید که این هم بخش دیگری از توطئه سرمایه‌داری یا لابی صهیونیست‌هاست، اما در این صورت از خودمان بپرسیم که پس چرا در دوره‌های پیشین انتخابات آمریکا صهیونیست‌ها و سرمایه‌داری چنین توطئه‌ای نکردند.

 آمریکا مظهر تغییر در جهان مدرن است. بزرگ‌ترین تغییرات در دنیای جدید در همین کشور قاره‌مانند رخ داده‌اند. از انقلاب دموکراتیک، پیشرفت تکنولوژی، سینمای هالیوود، بمب اتمی و ... خیلی چیزهای دیگر، همه در دنیای جدید آمریکا بسط و رشد یافته‌اند. من تجربه زیستن در آمریکا را ندارم ولی خیلی‌ها از سرعت تغییرات در این کشور حیرت می‌کنند. در چنین کشوری، باراک اوباما با شعار «تغییر» رئیس جمهور شده است. 

 سران جهان و حتی هم‌مدرسه‌ای‌های سابق باراک اوباما در اندونزی که زمانی اوباما در این کشور زیسته است، و مردمان بسیاری در سراسر دنیا از این انتخاب خوشحال شدند. هم قدرتمندانی نظیر دیمیتری مدودوف نسبت به این ماجرا واکنش نشان دادند؛ و هم ونزوئلا و بولیوی اعلام کردند حاضرند با اوباما برای از سرگیری روابط بهتر با ایالات متحده مذاکره کنند. این دو دولت در ماه‌های گذشته سفرای ایالات متحده را اخراج کرده بودند. همه شواهد حاکی از آن است که جهان به عواقب این تحول در آمریکا می‌اندیشد و در پی سود بردن از این اتفاق است.

 تدا اسکاچپول در جایی می‌نویسد: «همه دانش مقایسه‌ای است» (All knowledge is comparative). خیلی مایلم خیلی از امورات خودمان را خیلی دقیق با این وضع مقایسه کنم. ولی نیازی به مقایسه نیست، شما خودتان خیلی چیزها را خیلی بهتر از خیلی‌ها امثال من می‌دانید. بالاخره خیلی از سیاستمداران وطنی وقتی حتی شکست‌های خیلی بزرگ می‌خورند باز هم اهل تبریک گفتن نیستند و تازه نمی‌پذیرند که خیلی‌ها به فرد پیروز رأی داده‌اند و خیلی انتظارات از او دارند و باید به جای این‌که خیلی چوب لای چرخ خیلی از کارهایش بکنیم، خیلی کمکش کنیم تا به خیلی از موفقیت‌ها دست یابد. خیلی از وطنی‌ها نمی‌فهمند که مردم با خیلی رأی دادن‌شان حرف می‌زنند و خیلی روشن حرف می‌زنند.

در حالی که خیلی‌ها در دنیا به انتخاب اوباما واکنش نشان می‌دهند و حتی شادی‌شان را پنهان نمی‌کنند و حتما می‌کوشند از این واقعه خیلی بهره ببرند؛ خیلی‌ها دائم خودشان را می‌زنند به خیلی راه‌ها تا بگویند اصلا مهم نیست که خیلی اتفاق‌ها افتاده است و خیلی‌ها از این خیلی اتفاق‌ها سخن می‌گویند.

نمی‌دانم چرا خیلی‌ها دائم سعی می‌کنند بگویند خیل 136 میلیون آمریکایی شرکت کننده در انتخابات، خیلی هم زیاد نیست و مشارکت 1/64 درصدی در انتخابات، خیلی هم مهم نیست و دموکراسی خیلی هم در این آمریکای خیلی مدعی جایگاهی ندارد. تازه این اوباما خیلی هم سیاه و نماینده سیاه‌ها نیست و خیلی بیشتر مسئول سرکار گذاشتن ملت آمریکاست که توطئه سرمایه‌داری را لاپوشانی کند. جریان اراده ملت‌ها هم خیلی جدی نیست، الا در چند نقطه محدود دنیا.

خیلی‌ها دائم می‌گویند تغییر خیلی هم چیز خوبی نیست و مرغ خیلی خوب همانی است که خیلی استوار روی یک پایش بایستد.

خیلی ببخشید، خیلی پرحرفی کردم؛ ولی یکی از دوستان می‌گفت این واژه اوباما یعنی «او با ما»ست. شواهد هم نشان می‌دهد که او حداقل بیش از بوش و مک‌کین با ماست، اما اگر این خیلی‌هایی که من گفتم درست باشد، ما با کی هستیم؟



    ©2013 APG.ir