مردان سایه نشین
يادداشتي از:شیخ عبدالله شاهینی، مدرس حوزه علمیه و دانشگاه های گرگان
مدتهاست که در این فکرم تا در مورد آن دسته از مردان سیاسی مطلب بنویسم که خیلی دوست دارند آنها را مرد سیاست نخوانیم !!مردانی سایه نشین که در عین بهرمندی از مزیت های قدرت و برخورداری از چربی و گرمی اش اما دوست دارند که از آنان به نام قدیس و مرد خدا یاد شود
آنان دوست دارند از گرمای آفتاب بهره گیرند بی آنکه عرقی بریزند و خنکی آب را بچشند بدون آنکه گوشه ای از لباس شان خیس گردد
بله این بار نقد کوتاهی دارم به آن دسته کسانی که دوست دارند بزرگ خوانده شوند و البته متوجه مسئولیت های آن بزرگ بودن نیستند
از این رو قلم به دست گرفتم تا چند ویژگی از آن مردان سایه نشین را برایتان بنویسم البته کار نگارنده ارائه نشانه ها و علامت هاست مصداق ها را به درست یا غلط خودتان بجوئید و بر عهده من ناچیز نگذارید که ورود به آن عرصه سیمرغ پر و بال گسترده می خواهد و از مرغکی دست و دل شکسته بر نیاید
1 – سیاست پیشه گانی که در حرف مدعی گریز از سیاست اند و خود را از جنس فرهنگ و دین و بیزار از قدرت معرفی می کنند اما در عین حال مشتاق ترین افراد برای دستیابی به قدرت اند چیزی که با دست از خود دور می کنند با پا به سمت خود می کشانند ادعای درویشی و زهد و پرهیز از قدرت را می کنند و چه بسا دیگران را نیز سفارش به همین می کنند اما برای رسیدن به قدرت و حفظ آن له له می زنند و از هیچ کاری دریغ نمی کنند
2 – علاقه مندند سرچشمه های قدرت را در اختیار بگیرند بی آنکه پاسخگو باشند سهمی بزرگ از قدرت دارند اما قیافه ی پرسشگری به خود می گیرند تا خود را از جنس مردم نشان دهند عجیب اینکه شیفتگی به قدرت تمام وجودشان را گرفته است با این حال دوست دارند چهره ای مقدس و در هاله ای از نور و قداست در بین مردم معرفی شوند !!
3 – کلمه هائی مثل باید و نباید از دهانشان نمی افتد و مدام دیگران را توصیه به اخلاق و تقوی می کنند اما خطابشان فقط متوجه زیردستان و مردم کوچه و خیابان است و اخلاق غیر انسانی دانه درشت ها را می بینند و دم فرو می برند و حرفی نمی زنند و بدتر اینکه گاهی توجیه هم می کنند گو اینکه فقط مردم بیچاره یقه پاره آس و پاس باید از خدا بترسند و بس !
4 – حزب گریزند چون می دانند در دائره حزب باید موضع شفاف گرفت و پاسخگوی دیگران بود و برای مردم و هم حزبی ها پاسخ مناسب داشت از این رو همیشه به حزب گرائی می تازند در همان حالی که محفل و باند تشکیل می دهند تا قدرت را بین خود بچرخانند
5 – تلاش می کنند همرنگ جماعت شوند ممکن است در جلسات خصوصی آخر روشنفکری باشند اما در مقابل دیدگان مردم به شدت همراه با عادات عمومی مردم اند لذا از اینکه مردم را نقد کنند می ترسند و بیشتر توده ها را تمجید و تعریف می کنند
6 – برای آنان اصل بر ماندن و همه چیز دیگر فرع است حتی آرمان ها و ایده هائی که گاه به گاه در خلوت به زبان می آورند نیز ترجیحی بر آن اصل ندارد
7 – عاشق کلی گوئی اند حرفهایشان طوری است که اگر ناچار شدند بتوانند زیر حرفشان بزنند و امکان برداشت ها و تفسیرهای دیگری از کلامشان وجود داشته باشد
هیچگاه نظر روشن و مشخصی ارائه نمی کنند و حرفهای دو پهلو و چند پهلو می زنند تا هر شنونده ای راضی شود و به گمان اینکه او را تائید می کند از نزدش برود از این رو معلوم نمی شود چه خط و ربطی دارند معجونی اند از همه خط ها و دیگران را در قضاوت های متضاد در مورد خود باقی می گذارند تا در هر فرصتی بهره مناسب از آن قضاوت ها ببرند
8 – از اینکه با دیگران تفاوت داشته باشند در هراسند و صدا و ندائی متفاوت از آنان شنیده نمی شود صدای غالب را آنان نیز به زبان می آورند و نوعی وحدت و یکرنگی با حاکمیت به آنان آرامش می دهد
9 – منزلت خود را بالاتر از این می دانند که برای دیگران هزینه کنند و حتی راضی به هزینه برای ایده های خود نیز نیستند و البته در رفتاری و نگاهی مغرورانه وظیفه دیگران می دانند که برای آنان هزینه کنند و یا بهتر بگویم هزینه بشوند و از هستی ساقط گردند 10 – واقع گرائی را اینگونه معنا می کنند که باید با جریان کلی همراه و همگام شد و از هر گونه تغییر و اصلاح می پرهیزند و بیشتر از هر کسی تابع و دنباله رو هستند تا اینکه بر اطراف خود تاثیر بگذارند
11 – میانه روی را اینگونه تفسیر می کنند که باید نشست و ببینیم که چه خواهد شد و هر کسی که اهل عمل و حرکت باشد را افراطی و تندرو می شناسند و البته ملاک میانه روی را هم رفتار خود می دانند
12 – از اینکه هم سطح و هم ردیف دیگران دیده شوند وحشت دارند و برای خود منزلت و جایگاهی بر روی برج عاج و با فاصله زیاد از دیگران می بینند گریزشان از مشارکت در کارها نیز برای همین است که نمی خواهند رای آنان برابر با رای دیگران دانسته شود از این رو خود را همیشه در نقش لیدر راهبر و خط دهنده می بینند بی آنکه حاضر باشند هزینه های معنوی این پیشگامی را هم بپردازند
باری آنچه که اشاره کردم رونمائی از چهره ی دسته ای سیاست پیشه امروز ایران است که هم می خواهند سرچشمه های قدرت در اختیارشان باشد و در عین حال پاسخگو نباشند و بلکه قیافه پرسشگری به خود گیرند و نیز به مانند موجودات آسمانی پاک و منزه و قدیس شناخته شوند ....ما آدم ها چه موجودات عجیبی هستیم!
- شنبه 30 آذر 1387-0:0
درود بر تو حسن جان من هم با تو موافقم درود بر امثال اقای شاهینی همشهری شجاع ما
- سه شنبه 26 آذر 1387-0:0
به این دوست سفارش می کنم اندکی صبر کنید و خواهید دید که چگونه سحر سر خواهد زد عجله نکنید در ضمن من اقای شاهینی را می شناسم یک تار موی او که خود را فدای اندیشه هایش کرده به دنیائی از زاهدان متظاهر و دنیا پرستان جاعل مدرک ترجیح دارد
- سه شنبه 26 آذر 1387-0:0
به این دوست سفارش می کنم اندکی صبر کنید و خواهید دید که چگونه سحر سر خواهد زد عجله نکنید در ضمن من اقای شاهینی را می شناسم یک تار موی او که خود را فدای اندیشه هایش کرده به دنیائی از زاهدان متظاهر و دنیا پرستان جاعل مدرک ترجیح دارد
- يکشنبه 17 آذر 1387-0:0
من هم اگر مثل اين آقا در دوران دوم خرداد دختركان دانشجويي كه فكر ميكردند ما با اصلاحاتمان شقالقمر ميكنيم و براي ما كف ميزدند ولي ديگر آن دوران وجود ندارد و در خلسه آن دوران رورگار ميگذراندم اينچنين زمين و زمان را بهم ميبافتم ولي اي جان برادر دوران فريب و نيرنگ متاسفانه تمام شده است مشك آنست كه ببويد نه آنكه عطار بگويد.