تعداد بازدید: 9944

توصیه به دیگران 4

يکشنبه 6 بهمن 1387-0:0

پوشاک سنتي مردم مازندران

 نعمت الله کاظمی فرامرزی،مردم شناس سوادکوهي


         تن پوش زنان

شليته يا چرخي شلوار، تمبون قمبلي : دامن پرچين و كوتاهي است از جنس پارچه ابريشمي و كتان هاي ظريف يك رنگ كه معولا" دورادور لبه پايين آن را با نوار سياه رنگي تزيين مي كردند و به آن سياهيك مي گويند.در تنديس هاي به دست آمده از دور اشكانيان مجسمه زني با شليته اي بلند و پيراهني نيمه كوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شليته اي هنگام جشن ها و براي رقص ها ي محلي استفاده مي شود.

 تمبان تنگه تمبان يا پشمبال : نوعي شلوار با الگوي ساده به رنگ تيره معمولا" از جنس پارچه اي سنتي كرباس و يا از جنس پارچه هاي تهيه شده از بازار به نام دبيت حاج اكبري است.در چين كمر تمبان به جاي كش، نوار بلند كتاني يا كج استفاده مي شود.

نيم ساق : نيم ساق هم نوعي شلوار تنگ به رنگ هاي سبز ، سفيد يا سرخ از جنس ابريشم يا مخمل است كه آن را معمولا" دختران و زنان جوان در زير پيراهن مي پوشند.

جومه: پيراهن و دامن يك سره از شانه تا زير زانو است جنس اين پيراهن معمولا" كتان يا چيت است.

نيم تنه: اين جليقه به شكل جليقه هاي مردانه با يقه هفت يا گرد و جلو باز است و چند دكمه مي خورد . قسمت جلويي آن از پارچه پشمي و پشت آن آستري است .گاه جليقه را از جنس مخمل سرخ يا زرد و آراسته به سكه و پول هاي قديمي تزيين مي كنند در محل هزار جريب به اين جليقه سيمپوش مي گويند.

كليجه : كتي بلند و معمولا" از جنس مخمل رنگي همراه با يراق دوزي وسكه هاي عراقي و رضاشاهي است كه در زمستان استفاده مي شود. اين كت آستين ساده بلند دارد. نوع ديگر آن با آستيني كه تا روي آرنج مي رسيد به نام چكبن شناخته مي شد.

 چادر شو : چادر شب مربع شكلي را سه گوش كرده دور كمر در پشت گره مي زنند. هنگام عروسي سر و چهر عروس را با آن مي پوشانند. جنس چادر شب د رخانوادههاي اعيان از ابريشم است و مردم عادي چادر شب هايي ازجنس كج ( ابريشم درجه 3 ) و يا مخلوطي از ابريشم و كج استفاده مي كنند.

 سرپوش زنان 

 چارقد: روسري چهارگوش با رنگ روشن و گل دار از جنس وال، ململ، چيت و يا ابريشم است. از رنگ روشن چارقد همراه با آرايه هاي نقره اي به نام سرچنگك در محل شقيقه ها ، در جشن ها استفاده مي شود.

مندل : سربندي است از جنس كتان كه آن را سه گوشه و روي چارقد استفاده مي كنند مندل بيشتر هنگام كشاورزي و كارهاي روزمره استفاده مي شود.

 سراقوچ : نوعي كلاه زنانه است از پارچه نخي و يا الگويي مشابه كلاه نوزاد كه براي نگهداري گيسوان بافته شده به كار مي رود. لبه اين كلاه را چين كش مي كنند.

 گيس بند يا موباف: بند نازكي است كه آن را با رشته هاي تابيده شده از نخ برن كه معمولا" سفيد رنگ استتهيه مي كنند. از گيس بند براي بستن گيسوان بافته شده استفاده مي شود.

پاپوش زنان

 جوراب: جنس آن از پشم است و در رنگ هاي تيره بافته مي شود.

كوش : در گويش محلي به كفش ميگويند جنس آن از چرم دباغي شده و به رنگ هاي قهوه اي و مشكي بود .

گالش: بيشتر در رفت و آمدهاي روزانه استفاده مي شود و از جنس لاستيك سياه و كف آن قرمز رنگ است .

 چاروق : كفش مشترك مردان وزنان است جنس اين كفش از چرم گاو و گاوميش و يا نمد است كه كمي بزرگ تر از پا و لبه آن چين كش است .

پاتوئه: شال بلند ابريشمي است كه دور پا پيچيده مي شود و با كمك ريسمان هاي بلندي آن مي بندند پاتوئه پاپوش گرمي است و در ورزهاي سرد بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرد.

 تن پوش مردان 

 جومه يا جامه : پيراهني است كه متناسب با فصل از پارچه هاي كرباس چيت يا چلوار دوخته ميشود. نوع مرغوب آن را از ابريشم تهيه مي كنند.

شلوار يا تمان يا پشمبال : به شلوارهاي سياه يا آبي رنگ از جنس كرباس مي گويند كه گاه در زمستان از جنس چوقا تهيه مي شد. مدل آن بلند تا مچ پا و الگوي آن ساده بود. براي چين كش كمر به جاي كش، بند كمر به كار مي رفت.

 نيم تنه: تن پوشي دكمه دار و معمولا" يقه هفت از جنس پشم و به رنگ مشكي يا كبود است نيم تنه رامردان هنگام سرما بر روي جامه هاي خود مي پوشيدند.

چوخت، قبا يا كولك: كت پشمي ساده تيره رنگ با يقه برگردان و جلو دكمه دار، كه مردان در زمستان روي جامه مي پوشند.

عليجه يا سرداري: عليجه را اعيان مي پوشيدند.دامادها عليجه را به تن مي كردند. عليجه معمولا" بلندتر از كت معمولي و تا نزديك زانو بود.

لباده : تن پوش بلندي است كه معمولا" از جنس كرباس يا فاستوني تهيه مي شود روي كمر لباده شالي به نام « كمر شال از جنس پشم يا ابريشم مي بستند.

شولا : لباس پشمي بلندي براي چوپان ها در شب ها به شمار مي رود. چوخا به عنوان استر دروني شولا به كار مي رفت. كردك : مانند شولا مورد استفاده چوپان ها است.

بوشلوق: تن پوشي با آستين بلند نمدي است كه مورد استفاده چوپان ها قرار مي گيرد.

پستك: تن پوش نمدي و كوتاه تر از شولا و بوشلوق، شبيه جليقه ساده و گشاد اما نمدي است. دستكش: بيشتر درنقاط كوهستاني مورد استفاده است جنس آن يا از پشم بره تازه متولد شده و يا از الياف پست تر بود و به آنها پنج انگليسي ( پنج انگشتي ) و يك انگليسي ( يك انگشتي ) مي گفتند.

سرپوش مردان 

 كلاه نمدي : جنس اين كلاه از پشم حلاجي شده است اين كلاه پوشش مناسبي براي فصل زمستان است.

 كلاه گوشي: كلاهي است كه قسمت پشت و دو گوش جلوي آن لب برگشته و همين امر علت نامگذاري آن است.

 پوستين كلاه : بيشتر مورد استفاده رمه گردانان است بهترين نوع آنار پوست بره تازه تهيه مي شود و به آن كلاه پوستي نيز مي گويند.

شب كلاه : بيشتر از الياف پشمي تهيه مي شود ساده و كاسه اي شكل است و معمولا" در خانه وهنگام خواب استفاده مي شود.

كلاه سنگسري: كلاه پشمي كاسه اي شكل است كه درون آن عرقچين و سطح آن داراي روزنه است.

مندل: دستاري نخي به شكل عمامه كه دنباله آن پشت گردن آويزان مي شود. به شال آن « ميربند » و هنگامي كه بر سر مي گذاشتند مندل مي گفتند اين كلاه درمناطق جلگه اي استفاده مي شد.

 پاپوش مردان

 جرب : جوراب ويژه چوپان ها بود. انواع كران تري از آن نيز با عنوان هاي رنگ رشت و آق بانو وجود داشت. نوع ديگر آن را گردن جرب مي گفتند. و بافت ساده و يك رنگ داشت.

كوش : مردم نواحي كوهستاني گيوه به پا مي كردند. گروهي نيز گيوه كرمانشاهي كه از نخ ابريشمي باالياف زيبا و كف چرم يا كائوچو بود، مي پوشيدند. صندل هاي با كف نازك از چوب افرا يا مليچ را چوكوش مي گفتند.

شيخي كوش : كفشي از چرم و به شكل نعلين كه اغلب مورد استفاده روحانيون قرار ميگرفت. چوموشك يا چموشك: كفشي با كفي از چرم گاو و پاشنه نعل آهني كه تا مچ پا بود و در همه فصول استفاده مي شد.

چاروق: سنتي ترين كفش اين ناحيه كه معمولا" باپاتوئه استفاده مي شود. جنس آن چرم و داراي بندهاي بلند براي بستن دور پا است.

زيور آلات : زيورآلات همواره مورد توجه علاقه زيباپسندان بوده است.

 شايد يكي از عوامل جذابيت زيورآلات استفاده ازمواد اوليه موجود در طبيعت مانند سنگ هاي مختلف فلز، چوب، و گياه باشد. به عنوان نمونه هايي از زيورآلات مازندران مي توان به زيورآلات منطقه كجور و كندلوس اشاره نمود:

 قلدون يا گلوبند: شامل ميركا،گبري چشم بلبلي، كهربا، عقيق، يسر و يشم كه به صورت اشكال هندسي و نامنظم تراشيده مي شد.

 قرافل يا قرنفل : به دليل خواص درماني و بوي مطبوع اين گياه از آن به عنوان گردنبند استفاده مي شد.

سنگ دل ربا يا بذر افشان : به شكل قلب تراشيده مي شد و به علت وجود كريستال خالص درخشندگي داشت.

 خلخال يا سوسكي : حلقه اي از زنگوله هاي نقره براي دور مچ پا

گل بني : سوزن هاي نقره با نگين عقيقيا قوت كه به جاي سوزن يا سنجاق براي بستن روسري استفاده مي شد.

چشم چين : مهره سفالي است براي رفع چشم زخم و رفع قضا و بلا. چشم اصلي چشم چين در حقيقت تهيه شده از مردمك خشك شده چشم گوسفند در روز عيد قربان است كه همراه مهره اي به روي سينه مي آويختند.

گرد رو : شبيه دانه هاي تسبيح از جنس نقره با سه عدد قلاب كه با زنجيره به اين رشته متصل بود و زنان با نصب قلاب ها روي سر و اطراف گوش اين رشته را دور صورت قرار مي دادند.(chekel)


  • يکشنبه 3 آذر 1392-0:0

    سلام، خسته نباشید، آیا این اطلاعات را خودتان تهیه کردید یا از جایی نقل کردید؟ اگر از جایی نقل کردید لطفا منبع را معرفی کنید. سپاسگزارم

    • چهارشنبه 14 فروردين 1392-0:0

      بسیار عالی بود . من خودم مازندرانیم!!!

      • پنجشنبه 12 بهمن 1391-0:0

        خوب بود بهتر بود به زبان طبري مي نوشتي

        • دوشنبه 15 اسفند 1390-0:0

          اصلا به درد نمی خورد

          • پنجشنبه 19 خرداد 1390-0:0

            عالی بود خیلی ممنون

            • محمد اسلاميپاسخ به این دیدگاه 1 1
              پنجشنبه 10 ارديبهشت 1388-0:0

              سلام
              خيلي جالب بود خيلي از چيزها رو كه نمي دانستم با اين اطلاعات تون ياد گرفتم

              • سه شنبه 8 بهمن 1387-0:0

                salam,mamnun,yadam hast madarbozorgam sarbandi dasht ke yek kolahe kasei dasht va 2band barayegereye zire gardan va luleye parcheie ostavanei ke gis ha dar an gharar migereft va be poshte kolah vasl mishod,ke man dar gozareshe shoma nadidam.dar zemn madarbozorgam ahle damghan bud.hal in sarpush dar anga rasm bude ,nemidanam.ba in hal jaye aks hai dar in bare khali bud.khoda negahdar masume az bonn alman


                ©2013 APG.ir